twitter share facebook share ۱۳۹۶ خرداد ۰۷ 980

جوی ناطقه که به تدریج در میان جلد کتاب‌ها جاری شده بود، به دنیای مدرن که رسید، جوّ را در نوردید و با امواج رادیویی و تلویزیونی دامنه سخن را سمعی بصری کرد! و تصویر بُعد دیگری را در انتقال زیبایی‌ها و زشتی‌ها نمایان ساخت.

آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا و ایران، بستری برای کاربرد ابزار اطلاع‌رسانی مدرن، و میدان ابتلا و آزمونی برای داوطلبان و هواداران آن‌ها بود؛ در وعده‌های راست و دروغی که داده شد، در تسلط بر نفس یا تحقیر و توهین‌ به طرف مقابل، در تبلیغات صدق و کذب رسانه‌های صوتی تصویری و مکتوب و هرآن‌چه در خدمت این رقابت قرار گرفت.

اینک رمضانی دیگر فرا رسیده است و مؤمنان برای خودسازی در چنین فضا و فرهنگی آماده می‌شوند. اصلی‌ترین هدف روزه رمضان که از احکام مربوط به آن در قرآن برمی‌آید، تقویت ترمزِ «تقوا» و مهار خود (Self Control) در سراشیبی هوای نفس، به سوی خشم و شهوت و آز و انواع انحرافات اخلاقی است. این فریضه با تمرین نخوردن و نیاشامیدن که همگانی، همه روزه و همه جایی و برخلاف تصوّر، آسان‌ترین است آغاز می‌شود تا توان روزه‌دار را در مصاف با موانع سخت‌تر رشد و تعالی بخشد.

«تقوا» در ارتباط با سه زمینه: خدا، خود و خلق، موضوعیت گسترده پیدا می‌کند. تحقّق تقوا در ارتباط با «خدا» و نفس «خود» نا‌دیدنی است؛ شدت و ضعف آن را عمدتاً در ارتباط با «خلق» می‌توان دید و داوری کرد. از طرفی مهم‌ترین و مستمرترین ابزار ارتباطی ما با مردم «زبان» است، زبان سخنگوی دولت بدن و نیش و نوش نهاده درآن است، بنابراین خودسازی و ایمان، به تصریح پیامبر اسلام تابع زبان است که فرمود: «ایمان هیچ بنده‌ای مستقیم نمی‌شود مگر دلش مستقیم گردد، دلش نیز مستقیم نمی‌گردد مگر زبانش مستقیم گردد» و نیز این حکمت از پیشوای پارسایان که: «لایَسْتَقیمُ ایمانُ عَبْد حَتّى یَسْتَقیمَ قَلْبُهُ، وَلایَسْتَقیمُ قَلْبُهُ، حَتّى یَسْتَقیمَ لِسانُهُ…. وَاللهِ ما اَرى عَبْداً یَتَّقى تَقْوى تَنْفَعُهُ حَتّى یَخْزُنَ لِسانَهُ؛ ...به خدا قسم، هیچ بنده‌ای ندیدم که تقوایی ‌مفید به‌حالش به‌خرج دهد، جز آنکه زبانش را نگه دارد». (نهج‌البلاغه خطبه ۱۷۶)

اما منظور از زبان (لِسان) چیست؟ آیا همین عضو چند کاره در دهان است، یا زبان خود وسیله و ابزار چیزی دیگر است!؟ این که در قرآن آمده است: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ؛ ما هیچ رسولی نفرستادیم جز به زبان قومش»، آیا غیر از «گویش» و فرهنگ ارتباطی مردم است؟ و نیز آن‌گاه که می‌گوید: « وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ؛ این قرآن به زبان عربی مبین است»، جز تبیین آشکار پیامی است؟

معاصرین پیامبر اسلام «اُمّی» بودند و به‌ندرت کسی سواد خواندن و نوشتن داشت، فرهنگ آنان شفاهی (شفه = زبان) بود و با دهان به صورت افواهی (فاه = دهان) مکنونات قلبی خود را به لسان می‌آوردند. توصیه فراوان و مؤکد پیامبر اسلام و اولیاء دین در تقوای «لسان» و مهار سخن، متناسب با «فرهنگ شفاهی» جامعه قبیله‌ی ۱۴ قرن قبل عربستان بود. اما دیری نگذشت که به تعلیم قرآن و توصیه پیامبر، مسلمانان به تدریج باسواد شدند و قلم و کتاب به مدد زبان آمد و بُرد آن از حاضران به غایبان و از مخاطبان به آیندگان رسید و «فرهنگ کتبی» قلمروی بس فراتر از فرهنگ شفاهی یافت و میدان تقوا در دنیای ارتباطات اینترنتی امروز به مراتب گسترده‌تر شده است.

در گذشته که مخاطبان یکدیگر را می‌دیدند و می‌شناختند، کم و بیش شرم و حیایی از زشت‌گویی در گفتار و توهین وجود داشت، در نوشتار نیز، اگر نویسنده معلوم بود، این مرزها نیز اغلب رعایت می‌شد، اما امروز کامنت‌هایی که در شبکه‌های اینترنتی علیه مخالفین سیاسی، بازیگران سینما، ورزشکاران و… گذاشته می‌شود، بعضاً در هرزه‌درایی حیرت آورند.

اگر در شریعت از غیبت و سخن‌چینی (نمّامی) و افشا‌گری (اضاعه)، و امثالهم نهی شده، این امور در زمان صدور حکم بُردی محدود داشت، اما امروز در دهکده جهانی به سرعت همه‌گیر می‌شود و میکرُبش به همه سرایت می‌کند.

اگر در شریعت از تجسّس و اشاعه فحشاء نهی شده، امروز شکست خورده بی‌شرمی در عشق، برای انتقام‌گیری از معشوق بی‌وفایش، عکس‌های پنهان گرفته آن‌چنانی را در دنیای مجازی برای میلیون‌ها نفر به نمایش می‌گذارد.

در این روزگار مهار نفس با کنترل زبان، مفهومی بس گسترده‌ پیدا کرده است. در قرآن آمده است: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ، کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا حرفی می‌زنید که به آن عمل نمی‌کنید؟ خشم کبیری است نزد خدا که چیزی بگویید که به آن عمل نمی‌کنید». اصطلاح «خشمِ کبیر» در قرآن فقط و فقط در این موضوع آمده است! آیا کاربرد این توصیه فقط در مناسبات فردی است؟

آیا به استهزا نگرفتن یکدیگر، عیب‌جویی نکردن، احتراز از لقب زشت دادن، اجتناب از سوء ظن، پرهیز از تجسّس در کار مردم، منّت‌گذاری و… که دراخلاقی‌ترین سوره قرآن (حجرات) به تفصیل آمده، هم‌چنان محدود به مناسبات فردی است؟

در قرآن هشدار داده شده است که «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُمْ مَا لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللهِ عَظِیمٌ؛ شما آن (شایعه) را زبانی دریافت کردید و دهانی، بدون آنکه علمی بر آن داشته باشید، به دیگران منتقل کردید و این کار را ساده می‌پندارید، حال آنکه (عوارض بازی کردن با آبروی مردم) نزد خدا عظیم است». آیا رسانه‌های حقیقی و مجازی داخلی و خارجی ما، و نیز مدّعیان ارزشی به این هشدار عمل می‌کنند؟

به سخن حکمت آمیز امام عارفان: «کَمْ مِنْ صائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیامِهِ اِلاَّ الْجُوعُ وَالظَّمَاءُ. وَ کَمْ مِنْ قائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیامِهِ اِلاَّ السَّهَرُ؛ چه بسیار روزه‌داری که برای او از روزه‌اش جز چند روزی گرسنگی و تشنگی نماند، و چه بسیار سحرخیزی که از قیام شبانه‌اش جز بیداری (کم‌خوابی) و سختی ثمری ندهد».

*عبدالعلی بازرگان

 

نظر شما