twitter share facebook share ۱۳۹۶ تیر ۱۰ 1279

این سخن که «هر گونه بیندیشید، ناخوداگاه بر زندگی شما تأثیر خواهد گذاشت»، سالهاست که مورد بحث بوده است، اما امروزه با روشن شدن حقیقت این مطلب، روانشناسان و کسانی که کلید موفقیت و سعادت بشر را جستجو می کنند، بیش از گذشته در این خصوص به اظهار نظر پرداخته و می کوشند تا توجه همگان را به اهمیت این مطلب جلب کنند. در این دیدگاه، زندگی نیز همچون نویسندگی، آشپزی و خیاطی نیازمند ابزاری است و ابزار آن اندیشه و انتخاب می باشد؛ پس هرآنچه از ذهن می‌گذرد و به آن فکر می‌کنید، زندگی شما را خواهد ساخت و به آن شکل و جهت خواهد داد؛ از‌این‌رو دین ما بر انتخاب نوع اندیشه تأکید فراوان دارد.

شما این قدرت را دارید که چگونگی رقم خوردن رویدادهای آینده و آنچه که می‌خواهید به آن دست پیدا کنید را خود انتخاب نمایید. جهان خلقت به آنچه فکر می کنید آگاه است و هر آنچه را که شما می‌گویید گوش می‌دهد؛ از‌این‌رو به هرچه بیندیشید، همان را به سوی شما روانه می‌کند، چراکه خداوند متعال تمام هستی را برای انسان آفریده است. در آیه شریفه می‌خوانیم: « هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا؛ او کسی است که زمین و هر آنچه را که در آن است برای شما خلق کرده است»؛ پس همه چیز تحت اراده و قدرت انسان است و اگر مثبت اندیشیده و نیک سخن گوید، کائنات نیز گوش فرا داده و پاسخ می‌دهند.

دکتر هامستر می‌گوید: «آنچه را که در ذهن خود داری، خواه مثبت باشد خواه منفی، در نهایت به ثمر خواهد نشست». افکار مثبت مانند آن است که در زمین آماده کشت، دانه بکارید. البته موفقیت و خوشبختی در زندگی، تنها طی یک شبانه‌روز محقق نخواهد شد، بلکه برای به ثمر نشستن افکار مثبت، صبر و شکیبایی لازم است. امکان ندارد که نهالی بکارید و بعد از دو روز از آن میوه بر چینید.

ناامیدی بزرگ ترین آفت ذهن است و در کنار ناشکیبایی تهدیدی برای رشد و پیشرفت آدمی به شمار می رود. این قانون حتمی طبیعت است که هر دانه ای در زمین کاشته شده و از آب و نور کافی بهره مند گردد، روزی به ثمر خواهد نشست. پس اگر دانه ای کاشتید و با گذشت زمان کوتاهی، شاهد جوانه زدنش نبودید، مأیوس نگردید. قانون افکار و اندیشه‌ها نیز به همین صورت است؛ باید به تحقق آنچه در زندگی آرزو دارید معتقد باشید و در این راه صبر نموده، از طولانی بودن مسیر مأیوس نگردید.

وین دایر (نویسنده آمریکایی) می‌گوید: «هر آنچه که مردم در مورد آن صحبت می‌کنند، به تدریج دامنه گسترده ای یافته، به افعال و رفتار آنها تبدیل می‌شود».

اگر در مغز شما این باور جای گیرد که نمی‌توانید به جایی برسید، یا لیاقت دست‌یابی به بهترین‌ها را ندارید و در این دنیا پوچ و بی اهمیت هستید، مطمئن باشید که همینگونه خواهد شد و هیچ رشد و موفقیتی نخواهید داشت.

کسی که یک ماشین دارد، اگر کلید را در جای مناسب قرار ندهد و نتواند ماشین را روشن کند، آیا می‌تواند آن را به حرکت در آورد؟ آیا او به مقصد خواهید رسید؟ جواب قطعا خیر است. بنابراین نیروی محرکه‌ای که در وجود آدمی است همچون گنج، باارزش بوده، رمز پیشرفت و تحقق آرزوهای اوست. این نیروی محرکه همان افکار و باورهایی می باشد که درون مغز نهفته است. پس شما می توانید با کنکاش صحیح، اندیشه های مثبت را یافته و بدین ترتیب جزو ثروتمندترین مردم شوید، یا اینکه افکار منفی را از نهان مغز خود بیرون کشیده و شبانه‌روز بر نگون بختی خود بگریید و افسوس خورید. راه خوشبختی و بدبختی، هر دو در دست شماست.

تفکر چیست؟

تفکر به کارگیری عقل است در حل مشکلات، به عبارت دیگر: «استفاده عقل از اطلاعات موجود برای رسیدن به مطلوب و اطلاعات جدید را تفکر می‌نامند». اما تعریف دقیق‌تر تفکر، سیر عقل بین معلوم و مجهول می‌باشد.

جان دیویی (فیلسوف آمریکایی) می‌گوید: «تفکر نوعی نشاط و فعالیت ذهنی است که برای حل مشکلی به کار گرفته می‌شود» و فتحی جروان (فیلسوف و نویسنده) نیز در تعریف تفکر می‌گوید: «تفکر مجموعه‌ای از فعالیت‌های عقلی است که به چشم دیده نمی‌شود و ذهن هنگامی که با یک محرک رو به رو می‌شود آن را اعمال می‌کند. این محرک از طریق یکی از حواس پنج‌گانه دریافت می‌شود و نتیجه تفکر در مقابل آن، در قالب رفتاری پیشرفته و هدفمند منعکس می گردد. این رفتارها از استعدادهای شخصی و عملیات معرفتی و ادراکی سرچشمه می‌گیرند، که به معرفت و ادراک موضوع خاص که تفکر به آن تعلق می‌گیرد وابسته می‌باشد».

ویکتور هوگو (نویسنده فرانسوی) می‌گوید: «می توان در مقابل تهاجم نظامی ایستادگی کرد و آن را بی اثر نمود، ولی در مقابل تهاجم فکری نمی‌توان ایستاد». پس افکار بر زندگی افراد تأثیری شگرف دارند. با جنگ نظامی می‌توان مقابله کرد و با اسلحه و ابزار دیگر با آن مبارزه نمود، ولی نمی‌توان به داخل ذهن دیگران نفوذ کرد و افکارشان را تغییر داد؛ چراکه مردم از این آزادی و اختیار برخوردارند که فکر ‌کنند و در رابطه با آینده و برنامه های خود تصمیم بگیرند.

ابن‌سینا در این باره می‌نویسد: «تفکر، قدرت و نیرویی دارد که می‌تواند در یک فرد، بیماری ایجاد کرده یا او را از مرض شفا دهد». در این زمینه داستان‌های زیادی وجود دارد که با بیان معجزات و توانایی‌های ضمیر ناخودآگاه، گفته های ما را تأیید می کند. یکی از آن داستان‌ها، سرگذشت یک فرد مبتلا به سرطان غده‌های لنفاوی در دوره درمان است که دکتر «برنوکلوگفر» آن را بازگو می‌کند. این فرد بیمار به همراه تعداد دیگری بیمار سرطانی، تحت معالجه قرار گرفتند و تنها وی بود که سلامتی کامل را به دست آورد. هنگامی که در روزنامه‌ها اعلام شد روشی که این افراد با آن معالجه می‌شدند بی‌نتیجه بوده است، حال او بسیار وخیم گشت، ولی پزشک مدعی شد که دارویی کشف کرده که می‌تواند او را معالجه کند؛ پس آن دارو را به وی تزریق کرد و او سلامتی کامل خود را باز یافت؛ درحالیکه ماده تزریقی تنها آب مقطر بود.

از این رخداد نتیجه می‌گیریم که مثبت اندیشی به جای نگرش های منفی چه تأثیر شگرفی داشته و چگونه حال یک بیمار را بهبود می بخشد. چنانکه آیه کریمه می‌فرماید: « إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ همانا که خداوند حال قومی را تغییر نمی‌دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند».

لازم به ذکر است که آنچه در زندگی شخصی و جامعه ما روی می‌دهد، از روی تصادف نیست؛ بلکه این ما هستیم که سبب ایجاد رخدادها و وقایع گوناگون می شویم و درهای حادثه را به روی زندگی می گشاییم.

بنابراین بازگردانی سلامت از راه تفکر امکان‌پذیر است، همان‌گونه که امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ به این حقیقت اشاره نموده و علم نیز آن را اثبات می کند. از این روست که امروزه شاهد درمان هایی از راه تلقین، هیپنوتیزم و غیره هستیم.

کوتاه سخن آنکه باید به این حقیقت ایمان داشته باشیم که ما یکی از اجزای مهم این جهان هستیم و به هر چه بیندیشیم و در ذهن پرورش دهیم، به همان سمت نیز حرکت خواهیم کرد. تأثیر فکر و اندیشه بر زندگی ما از آنچه تصور می کنیم بیشتر است؛ لذا اگر این نکته را به خوبی دریابیم، می‌توانیم در محیط پیرامون خود دست به ایجاد تحولاتی شگرف زده و آینده ای بهتر و روشن تر برای خویش رقم زنیم.

نویسنده: فهيمة رضا

مترجم: محمد منوری

نظر شما