twitter share facebook share ۱۳۹۶ شهریور ۱۵ 1084

قبل از اختراع شبکه‌های اجتماعی همه ما در جهانی زندگی می‌کردیم که به خوبی آن را می‌شناختیم، در ارتباط با آن مهارت داشتیم، احساس غربت و گم شدن در آن نمی کردیم و غالباً با این جهان واقعی احساس همبستگی و همراهی داشتیم، چراکه از جزئیات زمان مکان و اسرار پدیده های آن باخبر بودیم. اما هنگامی که خورشید جهان مجازی شروع به تابش کرد و شبکه‌هایی همچون فیسبوک، تویتر، یوتیوب و غیره نمایان شد، جهانی غیرواقعی و خیالی در مقابل جهان واقعیت‌ها قدعلم کرد که در هر حرکت و پیشرفتی، با جهان واقع در حال رقابت بود و بر روابط اجتماعی مردم تأثیر می گذاشت. رابطه این دو جهان مجازی و حقیقی را می توان به کشورها و سازمان‌ها تشبیه کرد که با وجود اختلاف ماهیتی و وظیفه‌ای که انجام می‌دهند، رقیب یکدیگر به شمار می روند. جهان مجازی در درون جهان واقعی زاده شد که در بسیاری از عرصه ها با آن به رقابت برخاست.

شبکه فیس‌بوک در تازه‌ترین آمار خود، از رمز و راز تعداد کاربران فعال این شبکه پرده برداشته که نشان می دهد تعداد آنان به عدد بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است. طبق جزئیات این آمار، فیسبوک توانسته به‌طور ماهیانه 11/1 میلیارد کاربر فعال داشته باشد، 655 میلیون کاربر نیز به‌طور روزانه در این شبکه فعالیت می‌کنند. همچنین تعداد افرادی که از تلفن همراه و لپ‌تاپ‌ها استفاده می‌کنند حدود 751 میلیون کاربر هستند.

اگر آمارهای جدید را با آمارهای گذشته مقایسه کنیم رشد سالیانه 26% را برای کاربران فعال شاهد خواهیم بود. لازم به ذکر است منظور از کاربران روزانه، یعنی افرادی که در طی روز لااقل یک بار وارد این برنامه‌ها شده و فعالیت می‌کنند. تعداد کسانی که به‌طور متوسط ماهیانه لااقل یک بار وارد این برنامه‌ها می‌شوند نیز 23% نسبت به آمار سال گذشته رشد داشته است. اما رشد بیشتر را ما در کاربران شبکه تلفن همراه و تبلت شاهد هستیم که میانگین سالیانه آنها حدود 54% افزایش یافته است.

این آمار و ارقام ما را با حقیقتی غیر قابل تردید روبه‌رو می‌کند؛ اینکه ما با جهانی روبرو هستیم که روز به روز بر جمعیت آن افزوده شده و بطور غیر قابل کنترلی رشد و گسترش می یابد و در مقابل جهان واقعی مجال بیشتری برای عرض اندام پیدا می کند. این حقایق باعث می‌شود که نظرات و دیدگاه‌های متخصصان در خصوص فضای مجازی اهمیتی دو چندان یافته و بیشتر مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. به عقیده این متخصصان دلیل اقبال روز افزون به فضای مجازی، جمعیت پر شمار جوانانی است که در زندگی دچار سرگردانی شده اند و برای جبران کمبودها و یافتن گمشده خود، به ناچار رو به دنیایی غیرواقعی آورده‌اند. این متخصصان اشاره دارند که فشارها و سختی‌های زیاد دنیای واقعی موجب می‌شود جوانان از شرایط موجود فرار کرده و به دنبال زندگی ای باشند که مشکلات و سختی‌های آن به مراتب کمتر است، این همان چیزی است که در شبکه‌های اجتماعی به‌خصوص فیسبوک یافته اند.

در هر ابتکار جدیدی، هم نقاط ضعف وجود دارد و هم نقاط قوت. این امر در مورد شبکه‌های اجتماعی نیز صادق است، از این رو شاهد تأثیرات مثبت و منفی این تکنولوژی بر روی کاربران و به ویژه جوانان هستیم؛ زیرا آنان بیشترین اعضای این شبکه ها را تشکیل می دهند و غالبا مطالب منتشر شده، فیلم‌ها و ویدئوهای اشتراک‌ گذاری شده را به طور مرتب دنبال می‌کنند. مدیران صفحات فیسبوک به این نتیجه رسیده‌اند که کلیپ‌ها و ویدیوها بیش از هر مطلب منتشر شده دیگری بازدید کننده داشته و برای جوانان جالب توجه اند. همچنین شبکه های اجتماعی در آخرین نسخه از برنامه های خود آمار بازدیدکنندگان فیلم‌ها و کلیپ‌ها را نشان داده و به راحتی این امکان را در اختیار کاربران قرار می دهند که بیشترین بازدید و محبوب‌ترین کلیپ را شناسایی کنند و از تعداد اشتراک‌گذاری آن آگاهی ‌یابند.

خطر اصلی در مفهوم و مضمونی است که این‌گونه ویدیوها و دیگر مطالبِ به اشتراک گذاشته شده به نمایش می گذارند. مثلاً برخی از این ویدئوها افراطی‌گری، تعصب و خشم را رواج داده و پاره ای دیگر به انتشار راهبردها و برنامه های گروههای تروریستی می‌پردازند. تشویق جوانان به فرو رفتن در منجلاب فساد و انحراف، از بین بردن یقین و جایگزین کردن شک و تردید و پوچی در ذهن آنان، نمونه‌های دیگری از این مضامین مخرب است. خصوصاً موجی که هم‌اکنون همه جوانان را هدف گرفته و با ایجاد شبهات و پرسش‌های الحادآمیز و کفربرانگیز، در وجود آنان شک و تردید کاشته و عقل و خرد آنان را از کار انداخته است. این نیرنگ‌ها که جوانان را هدف گرفته، برنامه‌هایی از پیش تعیین شده و نقشه‌های سازمان‌هایی است که هدف اصلی آنان هنوز مبهم و ناشناخته مانده است.

اما ریشه این مشکلات در ناتوانی شمار زیادی از جوانان در پذیرش و کنار آمدن با واقعیت های زندگی است. در شرایطی که زندگی را ناملایمات و سختی بسیار در بر گرفته است، حتی خانواده به کمک جوان نیامده و پاسخگوی نیازها و مطالبات او نیست. پدران و مادران با ایجاد فشار و ممنوعیت هایی که به هیچ عنوان وجه شرعی ندارد و با ایجاد محدودیت بر سر علاقه مندی های جوانان، شرایط لازم برای برقراری دوستی و تفاهم بین والدین و فرزندان را از بین برده و ناخوداگاه باعث شدند که آنان به دنیایی که آن را ساده تر و مهربان تر یافتند پناه برند.

در چنین شرایطی بود که فیسبوک طلوع کرد و با خوش آمد گویی به جوانان سرخورده و گریزان، با آغوش باز آنها را پذیرا شد و آزادیِ خواسته‌ها، علاقه‌مندی‌ها و انتخاب‌ها را به ایشان هدیه کرد. این‌گونه بود که این دنیای وهمی و خیالی بهترن دوست و همراه جوانان شد و فارغ از هرگونه سخت گیری و ایجاد محدودیت، خود را به عنصری غیر قابل جایگزین در زندگی آنان بدل ساخت. به مرور این دنیای مجازی نزد جوانان از خانه‌ و اتاق‌ خصوصی و وسایل شخصی جایگاه مهم تری یافت و به ایشان بیش از هرچیز نزدیک شد. بنابراین بین دنیای واقعی و مجازی فرسنگ ها فاصله ایجاد شد و بزرگترین مشکل نیز همین است.

از دیگر مشکلات نهفته در شبکه های مجازی:

ترویج خشونت، افراطی‌گری، واژگان ناپسند و بعضاً رکیک کوچه بازاری و موج‌های فکری مسموم و شبهات می‌باشد که تمام جوانان را تهدید می‌کند. بیکاری، فقدان تفریحات سالم، عدم استفاده از استعدادها و توانایی‌ جوانان و بی توجهی دولت و جامعه به آنها، عواملی است که به این خطر دامن زده است گویا که آنان موجودات فضایی هستند که ناگاه به این کره خاکی راه یافته‌اند. بنابراین از آنجا که جوانان کلید حل مشکلات و کمبودهای خود را در جهان واقعی نیافتند، به دنیای وهمی و مجازی روی آوردند. غافل از آنکه دنیای مجازی گرچه تمام علاقه‌مندی‌های آنان را فراهم می‌سازد ولی آکنده از خطر افراطی‌گری، تعصب و تروریسم است.

واضح است که در چنین شرایطی جوانان نمی‌توانند این جهان جدید را ترک کنند و شبکه های اجتماعی به امری ضروری برای آنان و دیگر اقشار جامعه تبدیل شده است. گرچه نوع ارتباط و وابستگی کاربران به فضای مجازی از فردی به فرد دیگر متفاوت است، ولی نقطه مشترک بین همه آنان ایجاد فاصله بین جوان با عالم واقعی که مملو از کمبود، افسردگی و محدودیت و سرکوب استعداد و توانایی‌ است.

این امر باعث شده که مسئولان و کسانی که این فرایند را مهم می شمارند به دنبال راه‌حل‌های کارآمد و مناسب باشند راه‌حل‌هایی که کمترین ضرر و خسارت را داشته و قابل اجرا باشد، همچنین جوانان را از دنیای مجازی منع نکرده، از آن جدا نکند و در عین حال جایگزین های جدید و مناسب در اختیار آنان قرار دهد. این روش‌ها باید در مبارزه با موج‌های گمراهی، درمان پوچی و از بین بردن خشونت و الحاد کارآمد بوده و فرصت‌های فکری و عملی که سودمند نیز باشد مانند فرصت‌های کاری و رشد فکری در اختیار جوانان قرار دهد.

آیا مسؤولان و دست‌اندرکاران می‌توانند چنین راه‌حل‌هایی را ایجاد کنند؟ یا اینکه همچنان برخواسته خود (مسدود کردن شبکه‌های اجتماعی و ایجاد مانع بر سر استفاده جوانان) پا فشاری خواهند کرد و آن را تهدیدی برای استعدادهای نسل جوان به‌شمار خواهند آورد؟

مترجم: محمد منوری

نظر شما