امان از شام و شامی صفتان

شامی صفتان؛ راز بقای معاویه صفتان
twitter share facebook share ۱۳۹۶ آبان ۲۰ 1028
شامی صفتان؛ راز بقای معاویه صفتان

معاویه دشمن درجه اول حضرت امیر (ع) بود. او بیش از چهل سال زمام امور جامعه را در پوشش دو عنوان سیاسی در دو بیست سال پیدا کرد. بیست سال اول؛ حاکم و والی بر شامات (فلسطین، اردن، سوریه، لبنان، مصر) و بیست سال دوم؛ خلیفه اسلام بر کل جهان اسلام بود! هرچه از امکانات و موقعیت ها که در دنیا قابل تصور است از قبیل ثروت و ریاست را، یکجا بلعید! استاد مطهری از معاویه نقل نموده که گفت: «من در تمام اقسام نعمت های دنیا غلطیدم».

برای این چهل سالی که معاویه در دو بخش امارت و خلافت بر جامعه شام و جهان اسلام ریاست کرد، باید مردمان شام را بعنوان علت مهم و تاثیرگزار دید و تحلیل نمود، بگونه ای که اگر چنین مردمانی با خصوصیاتی که طرح میشود نبود، هیچگاه معاویه زمامدار چهل ساله نمیشد!

مقدمه ای ضروری و لازم

امام علی(ع) در نهج البلاغه در سخنی معجزه وار به کمیل فرمود:
مردمان سه گروه اند:
الف) عالمان و اندیشمندان راستینی که دل در گرو خدا و معنویت دارند.
ب) حقیقت جویان پرتلاشی که همواره در مسیر آگاهی مضاعف و رستن از پرتگاه ها حرکت می کنند.
ج) همج رعاع: یعنی آدمیان بی ریشه ای که همواره مانند حشرات دور سر صاحبان قدرت میگردند و با هر صدایی هم نوا شده مانند کلاغ و با جهتِ وزش هر بادی، حرکت و جهت گیری میکنند.

بله؛ اگر در جامعه ای مردمانی که از گروه سوم باشند، هموارترین جاده را، برای حرکت بی وقفه و مستمر صاحبان قدرت فراهم می آورند! مردمان شام و مردمان شام نما چنین بودند و هستند.

تحلیل روحیات مردمان شام

مردمان شام چنین بودند و هر مردمانی چنین باشند، شام نمایانی خواهند بود که اجازه حاکمیت چهل ساله و بلامنازع به دژخیمی بمانند معاویه خواهند داد، روحیات فکری و فرهنگی و اخلاقی مردم شام چنین بود:

۱) مردمانی بودند که دین را یک سویه فرا گرفتند یعنی از جامعیت دین بی بهره بودند؛ از توحید و عبادت و نیز عرض ارادت به حاکمیت دینی مطلع شدند و بر انجام آن جدیت داشتند ولی از شرک و انحراف از توحید و عوامل سقوط حاکمان به اصطلاح دینی، بی خبر بودند! این مضمون در بیان امام صادق(ع)آمده که بنی امیه از تعلیم توحید ممانعت نداشتند ولی از بیان و تبیین عوامل و چگونگی انحراف و پیوستن به باطل جلوگیری میکردند! این عامل بود که مردم شام را، مطیع بی چون و چرای معاویه کرد! تاجایی که آنان اصلا از احتمال وجود انحرافاتی مانند خودخواهی و استبداد، یا تحریف تاریخ و دین، یا خیانت به سرمایه های انسانی و استعدادی از سوی معاویه دورِدور شده بودند! و بر این اساس؛ برخورد با این کجی ها و خیانت ها بکلی از مردم شام ستانده شد!

۲) مردمی بودند که در بی خبری قرار گرفتند و از اخبار و حقائق واقع شده، یا در حال وقوع در کشور و در سطح منطقه و جهان اسلام کاملا دور شدند. این واقعیت را خود امام در نهج البلاغه باعنوان عَمَّس الخبر.. اشارت نموده است که معاویه تمام رسانه های خبری روز را برروی مردم شام مسدود کرد.(خطبه۵۱)

بسته شدن ویامحدود شدن رسانه های خبری که بمنزله گوش وچشم یک ملت است، نتیجه ای جز خامی و انحطاط فکری یک جامعه، در بخشهای سیاسی اجتماعی اقتصادی نخواهد داشت و همین باعث شد که مردمان شام از وجود اهلبیت پیامبر (ص) بکلی بی خبر باشند و این بداقبالی بدین جا انجامید که ۵۰ سردارنظامی حاکمیت شام؛ امضاء و قسم یاد کردند که تنها یادگار باقی مانده از پیامبر، معاویه و خاندان ابوسفیان هستند!

آیا توقع داریم این مردم بایکوت شده خبری، علی شناس باشند؟! 

۳) اینان از نظر اخلاقی و فکری و فرهنگی کاملا زمین گیر بودند، چنانکه خود حضرت امیر(ع) تصریح فرمود که شامیان از امکنه مختلف جمع شده و فاقد تفکر و قدرت تجزیه و تحلیل بودند و نیز ازنظر اخلاقی هم بسیار منحط بودند. امام میفرماید باید برای این مردمان از الفبای ادب و اخلاق شروع کرد و تعلیم شان داد! (نهج البلاغه خطبه۲۳۸) جالب است که در وصایای معاویه به یزید آمده که؛ من این مردم شام را در حد اعلی مطیع بودن بار آوردم و تو آنان را از ارتباط با دیگر مردمان بر حذر دار تا اخلاق شان تغییر نکند!

اینان بودند که نماز جمعه را چهارشنبه خواندند و یک نفر سوال (نه اعتراض) نکرد که؛ نماز جمعه، چرا چهارشنبه؟! اینان بودند که کدو حلوایی را بمانند گوسفند سر میبریدند و ذبح میکردند تا حلال شود! (وسائل۲۰۲/۲۵) اینان بودند که۵۰نفرشان جمع شدند تا شهادت دهند این شتر، نَر است در حالیکه شتر ماده بود!(مروج الذهب۴۳/۳) اینان بودند که حکومت اسلامی را امپراطوری و سلطنت میدانستند! درحالیکه پیامبر(ص) تصریح فرمود در اسلام از امارات خبری نیست و نخواهد بود، خود را نبی و علی را ولی معرفی فرمود – انا رسول ربی ولااماره معی ولااماره مع علی.(معانی الاخبار)

پس باید گفت: امان ازشام وشامی صفتان!!

*شفقنا/ حجت الاسلام هادی سروش

نظر شما