twitter share facebook share ۱۴۰۲ فروردین ۱۱ 494

قیمت نرخ ارز در ایران در 26 فوریه به بالاترین حد خود رسید و ارزش هر ریال ایران با کاهش 55 درصدی از 260000 ریال به بیش از 550000 ریال رسید. برای ایرانیان افزایش شدید نرخ ارز چیز جدیدی نیست.

در چند دهه گذشته کشور شاهد افزایش سرسام اور نرخ ارز بوده و این امر سبب جهش قابل توجه قیمت ها شده است؛ این درحالی است که مقامات از حفظ ارزش ریال ناتوان مانده اند.

رشد روز افزون نرخ ارز در ایران به عوامل متعددی برمیگردد: یکی از دلایل این است که کشور پس از انقلاب اسلامی (به استثنای سال های 1985، 1990، 2016 و 2017) تورم دو رقمی را تجربه کرده است و این درحالی است که تورم بالا منجر به کاهش ارزش پول ملی و بالارفتن ارزش ارزهای خارجی در بازار می شود.

عوامل متعددی –از تحریم های اقتصادی گرفته تا اقدامات نادرست سیاست گذاران مانند سیاست های پولی انبساطی قبل از انتخابات- به افزایش نرخ تورم در ایران کمک کرده است. یکی از این عوامل کسری بودجه گسترده است که دولت را مجبور به انجام اقداماتی عجیب از جمله فروش اموال مازاد دولتی در ماه فوریه کرده است.

برای حفظ بلندمدت ارزش ریال و مدیریت تورم، سیاست های پولی صحیحی لازم است ولی متأسفانه بانک مرکزی ایران به دلیل سوء مدیریت و سیاست های نادرست در سال های گذشته، نتوانسته است تورم را مهار کند؛ در نتیجه ما همچنان در آینده شاهد کاهش مداوم ارزش ریال خواهیم بود.

اما جدا از تورم، انتظارات نیز تأثیر قابل توجهی بر افزایش نرخ ارز دارد. پس از مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد و تظاهرات علیه نظام، آمریکا و اتحادیه اروپا –که پیشتر مذاکرات برای احیای برجام را متوقف کرده بودند- تحریم های متعددی را علیه نهادها و مقامات ایرانی ناقض حقوق بشر وضع کردند. بدنبال آن اتحادیه اروپا تحریم های جدیدی را علیه ایران به دلیل صادرات پهپاد به روسیه در جنگ اوکراین اعمال کرد. تحریم های جدید آمریکا و اتحادیه اروپا بر تراز تجاری ایران و افزایش خروج سرمایه از این کشور تأثیر خواهد گذاشت.

در نتیجه ی نبود چشم انداز خوش بینانه و بی اعتمادی به حکومت برای حل مشکلات داخلی و بین المللی، صف های طولانی برای خرید ارز تشکیل شد؛ ایرانیان برای حفظ ارزش دارایی های خود، رو به خرید ارزهای خارجی می آورند زیرا هیچ رویکرد مطلوبی در اقتصاد مشاهده نمی کنند. پیش بینی ها و انتظارات مردم و سرمایه گذاران بیشترین تأثیر را در افزایش شدید نرخ ارز در چند ماه گذشته داشته است.

به عبارت دیگر از انجا که بیشتر مردم بر این باور هستند که مقامات ایران در حل تنش های داخلی و بین المللی بیکفایتند، اعتماد خود را به ریال از دست می دهند و برای حفظ ارزش پس انداز خود، آن را به دارایی ها یا ارزهای دیگر تبدیل می کنند. در مقابل شاهد بودیم که 10 مارس توافق بین ایران و عربستان با میانجیگری چین برای احیای روابط دیپلماتیک، سیگنال مثبتی به بازار فرستاد و افزایش نرخ ارز را متوقف کرد. بازار ارز ایران به شدت به اخبار و انتظارات حساس است؛ اگر مردم چشم انداز خوش بینانه ای برای اقتصاد نبینند، با وجود چند توافق با دولت هایی همچون عربستان، بار دیگر رو به خرید ارز می آورند و ارزش ریال کاهش پیدا می کند.

مقامات ایران به جای پرداختن به نگرانی های اقتصادی، با رفتارهای خود بحران بازار ارز را وخیم تر کرده اند؛ واکنش اولیه دولت رئیسی به افزایش نرخ ارز دستگیری فعالان بازار و انداختن مسئولیت بی ثباتی در قیمت ها به گردن آنان بود. این اشتباه است که مشکلات موجود در بازار را به کسانی نسبت دهیم که هیچ نقشی در تصمیم گیری ها ندارند و صرفا در بازار حضور دارند و فعالیت می کنند ولی دولت سعی کرد به جای اتخاذ رویکردی اقتصادی، از طریق ایجاد ترس بازار را تثبیت کند و روشن است که این سیاست هیچگاه جواب نمی دهد.

از دیگر اقدامات دولت این است که هرگاه روند بازار ارز صعودی می شود، رئیس بانک مرکزی را تغییر می دهد تا نشان دهد که رئیس جدید قادر به کنترل بازار است. این اتفاق در آذر 1391 و با منصوب شدن محمدرضا فرزین به عنوان رئیس جدید بانک مرکزی رخ داد؛ او در دولت احمدی نژاد بر قانون اصلاح یارانه ها نظارت داشت –اقدامی که اقتصاد ایران را با مشکلات متعدد مواجه کرد و ان را در مسیر امروز قرار داد- اما روی کار آمدن او نه تنها باعث ثبات در بازار نشد که بیش از همیشه ناکارآمدی عملکرد بانک مرکزی را آشکار کرد.

برای رونق فعالیت اقتصادی، مدیریت تورم و جلوگیری از افزایش نرخ ارز، ضروری است که بازار به بانک مرکزی اطمینان داشته باشد ولی رئیس بانک مرکزی که مستقیما توسط رئیس جمهور منصوب می شود، فاقد هرگونه اختیاری است. دولت وظایف بانک مرکزی را تعیین می کند و رئیس بانک نه تنها باید آنچه را که دولت می گوید انجام دهد، که در پیگیری سیاست های پولی از خود استقلالی ندارد. بنابراین بانک مرکزی در ایران فاقد اعتبار و استقلال برای حل بحران های مربوط به نرخ ارز و مهار تورم است.

عوامل اقتصادی به تنهایی نمی توانند بحران فعلی بازار را حل کنند. ساختار اقتصادی کشور، مشکلات اقتصادی ادامه داری که در طول زمان توسط سیاستگذاران به وجود آمده و مهمتر از همه بحران در سیاست داخلی و خارجی ایران، از عوامل این بحران است. گرچه سقوط ارزش ریال ممکن است برای مدتی متوقف یا کند شود ولی با توجه به وضعیت اقتصاد، افزایش نرخ ارز اجتناب ناپذیر است.

منبع: شورای اتلانتیک

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما