twitter share facebook share ۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۸ 348
نکاتی پیرامون سفر ترامپ به خاورمیانه، نگاه ایرانیان به این سفر و رشد روز افزون تروریست های نوجوان در اروپا مقالاتی است که در ادامه می خوانید:

نگاه حسرت بار ایرانیان به سفر ترامپ

مجید، برنامه‌نویس ۳۴ ساله ساکن تهران، در مسیر بازگشت به خانه با ترافیک سنگینی مواجه شد. خاموشی برق باعث از کار افتادن چراغ‌های راهنمایی شده بود. صبح همان روز نیز، او و همکارانش به دلیل قطع برق، در طبقه‌ی شانزدهم یک ساختمان تمام شیشه‌ای گرفتار شده بودند؛ بدون آسانسور، بدون کولر یا تهویه.

اخبار اصلی آن شب در تلویزیون دولتی ایران، بحران شدید انرژی و مشکلات اقتصادی بود. دولت اعلام کرده بود که برق به‌صورت روزانه و برای چند ساعت قطع خواهد شد، ساعت شروع مدارس را به ۶ صبح تغییر داده بود و هشدار داده بود که قطعی آب هم در راه است.

در مقابل، شبکه‌های ماهواره‌ای به‌طور گسترده سفر رئیس‌جمهور ترامپ به خاورمیانه را پوشش می‌دادند. کشورهای عربی که رقیب ایران محسوب می‌شوند، در حال امضای قراردادهای میلیارد دلاری با ترامپ بودند و پیشرفت‌های اقتصادی خود را که حاصل روابط نزدیکشان با ایالات متحده بود، به نمایش می‌گذاشتند.

مجید در تماس تلفنی از تهران گفت: «من از تلویزیون می بینیم که ترامپ در عربستان، رقیب اصلی ما، قراردادهای تکنولوژی امضا می‌کند و با خود می‌گویم، ما کجاییم و آنها کجا. ما نگران این هستیم که در آسانسور گیر نکنیم و آنها دارند فناوری هوش مصنوعی می‌گیرند.»

سفر پر سر و صدای ترامپ به عربستان، قطر و امارات که جمعه به پایان رسید، بازتاب گسترده‌ای در ایران داشت. بسیاری از ایرانی‌ها در تماس‌های تلفنی، پست‌های شبکه‌های اجتماعی و گفت‌وگوهای مجازی گفتند که این سفر ــ که نخستین سفر مهم بین‌المللی ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش بود ــ در آن‌ها حس حسرت، تأسف و خشم نسبت به دولت خودشان را برانگیخت.

آن‌ها معتقد بودند این سفر به‌روشنی نشان داد که چگونه توسعه ایران نسبت به کشورهای عربی عقب مانده، و این وضعیت را حاصل سوء‌مدیریت دولت و ایدئولوژی حاکم می‌دانستند.

حمید آصفی، تحلیل‌گر سیاسی منتقد دولت در تهران، در گفت‌وگوی تلفنی گفت: «انگار کسی به صورتمان سیلی زده است. همه دارند با حسرت درباره سفر ترامپ حرف می‌زنند، چون ما نیز می‌توانستیم مثل اعراب باشیم. ما هم منابع طبیعی داریم، هم موقعیت جغرافیایی عالی، هم نیروی انسانی مستعد. اما این ایدئولوژی ضدآمریکایی و ضداسرائیلی، ما را به اینجا رسانده.»

در حالی‌که مذاکرات هسته‌ای میان واشنگتن و تهران برای توقف برنامه هسته‌ای ایران در ازای لغو تحریم‌های شدید اقتصادی در جریان است، ترامپ در تمام ایستگاه‌های سفر منطقه‌ای‌اش از ایران نام برد. او هم علاقه‌اش برای رسیدن به توافق را ابراز کرد و هم از سیاست‌های داخلی و منطقه‌ای ایران شدیداً انتقاد نمود.

وی در سخنرانی‌اش در ریاض، پایتخت عربستان، در «همایش سرمایه‌گذاری آمریکا ـ عربستان» گفت: «دهه‌ها غفلت و سوء‌مدیریت در ایران باعث شده کشور با خاموشی‌های مداوم دست و پنجه نرم کند. شما همیشه از این چیزها می‌شنوید.»

او اضافه کرد: «در حالی‌که مهارت شما، بیابان‌های خشک را به زمین‌های حاصلخیز تبدیل کرده، رهبران ایران زمین‌های سبز را به بیابان‌های خشک تبدیل کردند.»

ترامپ اعلام کرد که موفق به امضای قراردادهایی به ارزش ۶۰۰ میلیارد دلار با دولت و شرکت‌های سعودی شده است (هرچند جزییاتی که کاخ سفید ارائه داد، کمتر از نصف این مبلغ را پوشش می‌داد و مبهم بود).

مقام‌های ایرانی از این سخنان خشمگین شدند. آن‌ها ترامپ را به توهین به ملت ایران و داشتن «توهم» متهم کردند. وزارت خارجه ایران بیانیه‌ای صادر کرد و گفت که هدف ترامپ از این اظهارات، ایجاد تفرقه میان ایران و کشورهای عرب همسایه است.

علی‌اکبر ولایتی، مشاور ارشد سیاست خارجی رهبر ایران، به نیویورک‌تایمز گفت که تهران پیشرفت اقتصادی کشورهای عربی را تهدید نمی‌داند و حرف‌های ترامپ را «بی‌اساس» توصیف کرد.

ولایتی که مسئولیت مذاکرات هسته‌ای با آمریکا را نیز بر عهده دارد، گفت: «ایران یک کشور مستقل، بااعتمادبه‌نفس و قدرتمند است. اگر قدرت منطقه‌ای ایران وجود نداشت، ایالات متحده و دیگر قدرت‌ها برای مذاکره و رسیدن به توافق این‌قدر اصرار نمی‌کردند.»

با این‌حال، حتی برخی سیاستمداران سرشناس و مقام‌های پیشین، اذعان کردند که حرف‌های ترامپ برای مردم ایران دردناک بود.

اسحاق جهانگیری، معاون اول پیشین رئیس‌جمهور، روز پنجشنبه در سخنرانی‌ای که در شبکه‌های اجتماعی بازتاب زیادی داشت، گفت: «من رنج کشیدم، شرمنده شدم وقتی رئیس‌جمهور آمریکا در عربستان این‌طور از ایران صحبت می‌کرد. حتی دشمن ما هم نباید این‌قدر بی‌رحمانه از ما حرف بزند. ما می‌توانستیم قدرت اول منطقه باشیم.»

او تحریم‌ها و ایدئولوژی برخی جناح‌های سیاسی را عامل بحران کنونی دانست.

میلاد گودرزی، فعال رسانه‌ای اصولگرا، در شبکه‌های اجتماعی نوشت که حکومت ایران طی دهه‌ها خواسته‌های مردمی را سرکوب کرده و اجازه انتقاد نداده تا دشمن از شکاف‌های داخلی سوء‌استفاده نکند؛ درحالی که «بزرگ‌ترین چیزی که دشمن از آن سوءاستفاده می‌کند ــ چه در مذاکره، چه در تبلیغات ــ همان بی‌کفایتی شماست.»

بحران‌های متعدد در ایران حالا به جایی رسیده که مسئولان دیگر نمی‌توانند آنها را پنهان کنند. در کنار مشکلات اقتصادی مثل تورم فزاینده، بحران انرژی، دولت را مجبور به اعمال تصمیماتی سخت‌گیرانه کرده است.

ساعات کاری همه ادارات دولتی، از جمله بانک‌ها، به ۶ صبح تا ۱ بعدازظهر کاهش یافته است. وزارت آموزش‌وپرورش نیز اعلام کرده که مدارس باید از ساعت ۶ صبح شروع به کار کنند. این تصمیم با واکنش منفی والدین و معلمان روبه‌رو شده است که می‌گویند بچه‌ها نباید برای جبران کمبود برق، ساعت ۴ صبح از خواب بیدار شوند.

عبدالله باباخانی، کارشناس اقتصاد و انرژی ایران مقیم آلمان، می‌گوید: «در ایران، اقتصاد و صنعت به شدت به وضعیت انرژی وابسته‌اند. اما امروز، کشوری که ذخایر عظیم انرژی دارد، به دلیل تحریم‌ها و مدیریت نادرست، دچار کمبود شدید شده است.»

او اضافه کرد که ادامه این وضعیت اقتصادی در ایران غیرقابل‌دوام است و همین امر، نیاز به توافق با آمریکا را بیش از پیش حیاتی می‌کند.

برخی ایرانی‌ها ویدیوهایی از تأثیر قطعی برق بر زندگی روزمره‌شان منتشر کرده‌اند. یک نانوا در شیراز ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی و یک شبکه خبری ماهواره‌ای منتشر کرد که در آن، مقدار زیادی خمیر ترش به دلیل قطع چهار ساعته برق و آب فاسد شده بود. او گفت که درآمد روزانه‌اش را از دست داده و در ویدیو با عصبانیت گفت: «این وضعیت مملکت ماست، نفرین بر شما.»

صنعت هم در امان نمانده است. دولت اعلام کرده است که کارخانه‌های بزرگ مثل صنایع سیمان و فولاد، به مدت ۱۵ روز باید به‌طور کامل برق خود را قطع کنند. انجمن ملی صنایع فولاد و سیمان این تصمیم را «غیرحرفه‌ای و بسیار مخرب» خوانده و از رئیس‌جمهور خواسته برای جلوگیری از آن مداخله کند.

منبع: نیویورک تایمز


سفری که می تواند خاورمیانه را دگرگون کند

علاوه بر قراردادهای تجاری و اقتصادی متعدد و بیانیه‌های سیاسی مهمی که در جریان سفر دونالد ترامپ به منطقه خلیج فارس اعلام شد، خود این سفر نیز نشان‌دهنده‌ی تغییری مهم در چشم‌انداز ژئوپولیتیکی جهان است.

نخست آن‌که، این‌که یک رئیس‌جمهور آمریکا سفر چندروزه‌ای به خاورمیانه داشته باشد – به‌ویژه به‌عنوان اولین سفر رسمی خارجی در این دوره ریاست‌جمهوری – و در عین حال اسرائیل را در برنامه خود نگنجاند، اتفاقی بی‌سابقه یا دست‌کم کم‌سابقه است. این امر نشان می‌دهد که رئیس‌جمهور ایالات متحده، کشورهای حوزه خلیج فارس را به‌عنوان کانون اصلی منافع و شراکت‌های آمریکا در منطقه در نظر دارد. اسرائیل، البته، همچنان یکی از متحدان نزدیک و شریک استراتژیک آمریکاست، اما نخست‌وزیر آن، بنیامین نتانیاهو، ناگزیر باید از خود بپرسد که جایگاه اسرائیل در ذهنیتی که ترامپ نسبت به اولویت‌ها و منافع دارد، کجاست.

دوم آن‌که، کاملاً روشن است که ترامپ روابط گرمی با بسیاری از کشورهای اروپای غربی ندارد و بارها از مشارکت‌های اقتصادی و امنیتی آمریکا با این کشورها انتقاد کرده است. این‌که ترامپ برای بار دوم خلیج فارس را مقصد اولین سفر خارجی خود قرار داده، نشان می‌دهد که او کشورهای خلیج فارس و اقتصادهای آنان را به‌عنوان بازیگران اصلی ژئوپولیتیکی و ژئواقتصادی تلقی می‌کند؛ بازیگرانی که از بسیاری جهات، حتی از کشورهای سنتی متحد ناتو نیز برای آمریکا مهم‌تر شده‌اند. به نظر می‌رسد رهبران عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی اکنون نفوذ بیشتری بر رئیس‌جمهور آمریکا دارند تا برخی از رهبران متحدان قدیمی ناتو.

سوم این‌که، ترامپ در دوره دوم خود، به‌روشنی در حال تثبیت تغییری بنیادین در اصول سیاست خارجی آمریکاست؛ تغییر از سیاستی مبتنی بر اتحادهای سیاسی و قدرت‌محور با الگوی جنگ سرد و تقابل‌های ظاهراً همیشگی با دشمنان دیرین، به سیاستی غیرایدئولوژیک، طرفدار تجارت، مخالف جنگ‌های طولانی‌مدت، و مبتنی بر معاملات مقطعی و منفعت‌محور. در این سیاست جدید، خبری از اتحادهای بزرگ و تقابل‌های همیشگی نیست و تمرکز بر منافع مشخص و محدود آمریکاست (عمدتاً منافع اقتصادی).

تهران و مسکو باید این پیام را به‌روشنی دریافت کنند: هیچ‌کدام از این دو پایتخت نمی‌توانند ادعا کنند که ترامپ دشمنی عمیق، ایدئولوژیک یا درازمدت با حکومت‌های آن‌ها دارد. این رویکرد به ترامپ امکان می‌دهد که هم با نتانیاهو رابطه نزدیکی داشته باشد، هم از رئیس‌جمهور سوریه، احمد شرع، استقبال کند و برای رهبر ایران شاخه زیتون بفرستد.

در سطح ژئواقتصادی، مهم‌ترین نکته‌ای که این سفر بر آن تأکید دارد، هم‌سویی عمیق کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با آمریکا در تلاش این کشور برای پیشی گرفتن از چین در زمینه توسعه ظرفیت‌های هوش مصنوعی است. هوش مصنوعی، تعیین‌کننده چشم‌انداز قدرت جهانی در قرن ۲۱ خواهد بود، و مراکز پردازش هوش مصنوعی به انرژی بسیار زیادی نیاز دارند. آمریکا توان افزایش تولید انرژی خود به میزان لازم برای پاسخ به نیازهای رو به رشد بخش هوش مصنوعی را ندارد؛ اما کشورهای خلیج فارس، هم انرژی کافی و هم ذخایر نقدی فراوانی دارند که می‌تواند بخش قابل‌توجهی از این نیاز را تأمین کند.

در سطح ژئوپولیتیکی، مهم‌ترین دستاورد این سفر تصمیم آمریکا برای لغو تحریم‌های سوریه است. این تصمیم، که با دیداری گرم میان ترامپ و احمد شرع همراه بود، یک چرخش اساسی در تحولات شام به‌شمار می‌آید. طی شش دهه گذشته، سوریه دشمن آمریکا و بیشتر کشورهای خلیج فارس محسوب می‌شد؛ ابتدا به‌عنوان متحد دیرینه اتحاد جماهیر شوروی، سپس به‌عنوان متحد و دست‌نشانده ایران. اگر شرع بتواند از این حمایت تازه برای رهایی کشورش از جنگ داخلی و فروپاشی اقتصادی بهره ببرد، سوریه را به‌سوی هم‌راستایی با کشورهای خلیج فارس و آمریکا سوق خواهد داد و دهه‌ها از تاریخ اخیر خاورمیانه را دگرگون خواهد کرد.

این تصمیم در مورد سوریه همچنین پیامدهای مثبت و مهمی برای لبنان دارد. لبنان از سال ۱۹۶۳، یعنی زمان به‌قدرت رسیدن حزب بعث در دمشق، تحت تأثیر روابط خصمانه سوریه با بازیگران مهم منطقه ای و جهانی بوده و تاوان داده است. اگر شرع بتواند کشوری باثبات‌تر، فراگیرتر و غیرایدئولوژیک بسازد که با کشورهای اصلی عربی و غرب هم‌راستا باشد و دشمنی‌ای با استقلال لبنان نداشته باشد، مسیر لبنان برای بازیابی حاکمیت و ساختن اقتصادی پویا – که اکنون با رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و دولتی تازه در حال آغاز است – پایه‌ای محکم و پایدار پیدا خواهد کرد.

اما در این سفر گسترش توافق‌نامه‌های ابراهیم پیشرفت محسوسی نداشت. ترامپ در سخنرانی‌اش در ریاض از آن سخن گفت و آن را هدف نهایی گشایش به‌سوی سوریه دانست، اما او می‌داند که در حال حاضر شرایط برای پیشبرد آن فراهم نیست.

عربستان سعودی کلیدی‌ترین کشور برای گسترش توافق‌نامه‌ ابراهیم به دیگر کشورهای عربی یا با اکثریت مسلمان است، اما ریاض بار دیگر به‌صراحت اعلام کرد که پایان جنگ غزه و ایجاد مسیر قابل‌اطمینان برای تشکیل کشور فلسطین شرط آن است. ترامپ روزبه‌روز بیشتر به این نتیجه می‌رسد که نتانیاهو نه توان و نه تمایلی برای حرکت در این مسیر دارد. شکاف میان ترامپ و نتانیاهو در حال گسترش است؛ این‌که آیا این شکاف به درگیری‌های آشکار و علنی مانند آن‌چه ترامپ با دیگر رهبران جهان سابقاً متحد داشته، منجر خواهد شد یا نه، همچون بسیاری دیگر از امور مربوط به ترامپ، قابل پیش‌بینی نیست.

اگرچه موضوع مذاکرات آمریکا و ایران محور اصلی این سفر نبود، اما این سفر به آن مذاکرات نیز نیروی مثبتی تزریق کرد. رئیس‌جمهور آمریکا چند روز را با رهبران خلیج فارس گذراند؛ رهبرانی که هم‌اکنون روابط خوبی با تهران دارند و همگی بر راه‌حل‌های مذاکره‌ای به‌جای گزینه نظامی تأکید دارند. ترامپ به‌روشنی گفته که به دنبال راه‌حلی برد-برد است و دشمنی ایدئولوژیک با ایران ندارد. البته این نکته نیز بی‌تأثیر نیست که شبکه نیابتی ایران از سوی ارتش آمریکا و اسرائیل به شدت آسیب دیده، و اقتصاد در وضعیت بحرانی قرار گرفته است.

دو هدف ژئوپولیتیکی ترامپ در منطقه – گسترش توافق‌نامه‌ ابراهیم و دستیابی به توافقی پایدار میان آمریکا و ایران – اگر به‌ثمر برسد، تحولی عظیم به همراه خواهد داشت. دستیابی به توافق هسته‌ای میان ایران و آمریکا اکنون بیش از پیش محتمل به نظر می‌رسد؛ گسترش توافق‌نامه‌ ابراهیم نیز امکان‌پذیر است، اما به رهبری جدیدی در اسرائیل نیاز دارد. در همین حال، ترامپ روابط سیاسی و اقتصادی مهم و اثرگذاری را با کشورهای کلیدی خلیج فارس تثبیت کرده است. این رهبران می‌توانند شریکانی مؤثر برای آمریکا در مسیر دستیابی به پیشرفت‌های مهم بعدی باشند و خاورمیانه‌ای صلح‌آمیز، یکپارچه و شکوفا بسازند.

منبع: نشنال نیوز

 

تهدید روبه رشد تروریست های نوجوان در اروپا

در ماه‌های اخیر، ده‌ها نوجوان در اروپا –که برخی از آنها تنها ۱۴ سال داشتند- به اتهام طراحی حملات به سالن‌های موسیقی، مراکز خرید و اماکن مذهبی بازداشت شده‌اند. در یکی از این موارد، یک دختر ۱۴ ساله اهل مونته‌نگرو در اتریش، به‌دلیل برنامه‌ریزی برای حمله به «کافران» دستگیر شد. پلیس از خانه‌اش یک تبر، چاقو و تبلیغات مرتبط با داعش کشف کرد. نوجوان دیگری که او هم  ۱۴  سال داشت، در ماه فوریه به اتهام نقشه‌ کشیدن برای حمله به ایستگاه قطار بازداشت شد.

در جریان برنامه‌ریزی برای حمله‌ای که می‌توانست صدها نفر را در کنسرت‌های تیلور سویفت در وین به کشتن دهد، سه نفر که ۱۷ تا ۱۹ سال سن داشتند، دستگیر شدند و همین باعث لغو سه کنسرت در سال گذشته شد. سازمان سیا این طرح را «بسیار پیچیده» توصیف کرد.

نوجوانان بیش‌از‌پیش جذب جوامع آنلاینی می‌شوند که عقاید افراطی، تئوری‌های توطئه و خشونت را ترویج می‌کنند. در حالی‌که در آمریکا مشکل تیراندازی در مدارس، سابقه‌دار است، بیشترین تهدیدی که از سوی نوجوانان متوجه امنیت اروپا می شود، مربوط به گروه‌های اسلام‌گرای افراطی می‌باشد.

دلایل اصلی این بحران در میان نوجوانان شامل این موارد است: گسترش بی‌سابقه تبلیغات افراط‌گرایانه که با هوش مصنوعی تقویت شده، قدرت شبکه‌های اجتماعی مثل تیک‌تاک در جذب و نگه داشتن مخاطب، و وقایع سیاسی مانند جنگ غزه که تأثیر زیادی بر شکل دهی به اذهان و باورهای نوجوانان دارد.

طبق پژوهشی از «پیتر نیومن»، استاد مطالعات امنیتی دانشگاه کینگز لندن، در هشت ماه اول پس از آغاز جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳، دو سوم از ۶۰ اسلام‌گرای بازداشت‌شده در اروپا به اتهام تروریسم، نوجوان بودند.

افراط‌گرایی در میان نوجوانان راست‌گرای افراطی نیز در حال افزایش است. در بلژیک، پلیس یک پسر ۱۴ ساله با عقاید نئونازی را به اتهام نقشه‌ کشیدن برای حمله به مسجدی بازداشت کرد. بین سال‌های ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴، یک‌سوم پرونده‌های تروریسم بلژیک مربوط به افراد زیر ۱۸ سال بود. در بریتانیا نیز تقریباً یک‌پنجم مظنونان تروریستی، کودک یا نوجوان هستند.

توماس رنار، رئیس مرکز بین‌المللی مقابله با تروریسم در لاهه می‌گوید: «چیزی که جدید است، تعداد زیاد نوجوانانی است که مستقیماً در طراحی حملات خشونت‌آمیز نقش دارند، آن‌هم در سنین بسیار پایین.»

کارشناسان معتقدند تقریباً همه نوجوانان افراط‌گرا، از طریق فضای مجازی افراطی شده‌اند و همین باعث دشواری کار نیروهای امنیتی می‌شود.

در ۵ سال گذشته، ۹۳ درصد حملات مرگبار در غرب، عملیات فردی بوده و مهاجم همدستی نداشته است. طبق شاخص جهانی تروریسم، در سال ۲۰۰۲ میانگین زمان لازم برای افراطی شدن یک فرد ۱۶ ماه بود. در سال ۲۰۱۵، این زمان ۴۰ درصد کاهش یافت و اکنون ممکن است تنها چند هفته طول بکشد.

در فضای مجازی، مرز بین باورهای افراطی مختلف، چندان واضح نیست. جوانان سفیدپوست نژادپرست ممکن است از عقاید داعش الهام بگیرند و نوجوانان اسلام‌گرا نیز ممکن است زبان و ظواهر راست‌گرایان افراطی را تقلید کنند. گروه‌های تروریستی به‌جای صدور دستور مستقیم، فضای مجازی را از تبلیغات ایدئولوژیک پر می‌کنند تا الهام‌بخش حملات شوند.

نمونه‌ای از نسل Z افراطی

یکی از نمونه‌هایی که باعث نگرانی مقامات اروپایی شده، عبدالکریم گادایف ۱۹ ساله است؛ پناهنده‌ای چچنی که اکنون در بلژیک محاکمه می‌شود. اخراج پدرش از فرانسه به روسیه چهار سال پیش، دلیل اصلی خشم او بود. پس از این واقعه، گادایف از مدرسه فاصله گرفت و در فضای مجازی، علاقه‌اش به تکرار حمله سال ۲۰۱۵ سالن باتاکلان پاریس را ابراز کرد.

سال گذشته پلیس بلژیک او و سه نوجوان دیگر را که بین ۱۵ تا ۱۷ سال سن داشتند، بازداشت کرد. در گوشی گادایف، شواهدی از تحقیق درباره حملات باتاکلان، شارلی ابدو، و تصویر سر بریده معلمی که در سال ۲۰۲۰ توسط یک نوجوان چچنی کشته شد، یافت شد.

رادیکالیزه شدن نوجوانان، تهدیدی فزاینده برای غرب است. طبق گزارش یوروپل، تعداد حملات تروریستی کامل، ناکام یا خنثی‌شده در اتحادیه اروپا از سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ چهار برابر شده و به ۱۲۰ مورد رسیده است. با وجود اینکه بسیاری از حملات پیش از وقوع خنثی می‌شوند، تلفات ناشی از تروریسم در غرب بین ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴، ۶۱ درصد افزایش یافت. تعداد حملات موفق نیز دو برابر شد و به ۶۷ مورد رسید.

در آمریکا، آمار سن مظنونان تروریستی منتشر نمی‌شود، اما کارشناسان می‌گویند روندهای افراط‌گرایی راست‌گرا در این کشور نیز مشابه اروپا است. توماس رنار می‌گوید: «در گذشته، سوریه، عراق و افغانستان صادرکننده ایدئولوژی جهادی بودند، حالا آمریکا به یکی از صادرکنندگان اصلی افکار راست افراطی تبدیل شده است.»

به گفته سخنگوی اف‌بی‌آی: «فضای آنلاین، فرصت‌های زیادی را برای تروریست‌ها فراهم کرده تا با نوجوانان از طریق شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های بازی، ارتباط برقرار کنند.»

بدون رهبر

اکثر نوجوانان افراط‌گرا، در ابتدا بدون درک عمیق ایدئولوژیک، جذب روایت‌های خشونت‌آمیز فضای مجازی می‌شوند. عوامل اصلی این جذب شدگی، شامل ناراحتی‌های روانی، تنهایی، و احساس طردشدگی است. آن‌ها در فضای آنلاین، جامعه‌ای پیدا می‌کنند که دغدغه‌های جمعی مثل مهاجرت یا جنگ غزه را با رنج‌های فردی پیوند می‌زند.

کوین ولون، سخنگوی مرکز تحلیل تهدید بلژیک، می‌گوید: «افراد خود را با درد و رنج مرتبط می‌دانند و می‌خواهند کاری در قبال آن انجام دهند.» او تأکید می‌کند که این گروه‌های جوان معمولاً رهبر یا مرجع مذهبی ندارند.

گادایف پس از اخراج پدرش، با نامادری‌اش در شهر کوچک شودفونتن زندگی می‌کرد، او در مدرسه افت تحصیلی پیدا کرد و در تیک‌تاک به گروه‌هایی علاقه‌مند به ورزش و مذهب پیوست که به‌تدریج سیاسی شدند. خودش می‌گوید: «۲۴ ساعته پای گوشی بودم.»

در فوریه سال گذشته، گادایف وارد کانالی در اپلیکیشن رمزنگاری‌شده Signal شد که اعضای آن درباره حمله برنامه‌ریزی می‌کردند. برخی اعضا فقط ۱۳ سال داشتند. آن‌ها درباره تهیه سلاح صحبت می‌کردند و عکس‌هایی از هدف احتمالی یعنی سالن کنسرت Botanique در مرکز بروکسل را به اشتراک می‌گذاشتند. گادایف گفته بود در صورتی مشارکت می‌کند که حمله خوب طراحی شده باشد.

در مارس ۲۰۲۴، پلیس فدرال بلژیک گادایف و سه نوجوان دیگر را دستگیر کرد. پلیس فرانسه نیز سه نوجوان مرتبط با این پرونده را بازداشت نمود. چون همه متهمان زیر ۱۸ سال بودند، پرونده‌ آن‌ها در سیستم قضایی نوجوانان و دور از انظار عمومی پیگیری می‌شود. دادستان بلژیک خواستار هفت سال زندان برای گادایف است.

وکلای او گفته‌اند اظهاراتش در فضای مجازی «نمایشی» بوده است. این موضوع نشان‌دهنده چالش اصلی نیروهای اطلاعاتی غربی است: چگونه تشخیص دهند که چه زمانی گفتار نفرت‌آمیز ممکن است به اقدام عملی منجر شود.

ویکی ایوانز، هماهنگ‌کننده ارشد مقابله با تروریسم پلیس بریتانیا می گوید: «مدت‌هاست که پیچیدگی پرونده‌های ما بی‌سابقه شده و عمق و گستره کارهایی که با آن روبه‌رو هستیم، خارق‌العاده است.» او از شرکت‌های فناوری خواست برای حل این مشکل همکاری بیشتری داشته باشند.

الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی باعث کشیده شدن نوجوانان به سوی محتوای خشونت‌آمیزتر می‌شود و مانند یک تونل بی‌پایان آن‌ها را جذب می‌کند. هوش مصنوعی این مشکل را بدتر کرده است. جولیا ابنر، متخصص افراط‌گرایی آنلاین از دانشگاه آکسفورد، می‌گوید: «ویدئوها و تصاویر تولیدشده با هوش مصنوعی، به احساسات عمیق انسانی نفوذ می‌کنند.» او تأکید می‌کند: «هوش مصنوعی و الگوریتم‌ها بخشی از کار یک مبلغ افراط‌گرا را انجام می‌دهند، آن‌هم صد برابر مؤثرتر.»

منبع: وال استریت ژورنال

نظر شما