twitter share facebook share ۱۴۰۴ آذر ۲۵ 38
اگر ایران تصمیم‌گیری نظامی حزب‌الله را کنترل می‌کند، تحت چه شرایطی ممکن است حاضر شود از آنچه از سلاح‌های این گروه باقی مانده چشم‌پوشی کند؟ آیا این امر مستلزم توافقی میان ایالات متحده و ایران است؟

یوسف رجّی، وزیر امور خارجهٔ لبنان، به تازگی در گفت‌وگویی با شبکهٔ خبری سعودی «العربیه» گفت: «حزب‌الله بدون تصمیم ایران سلاح‌هایش را تحویل نخواهد داد.» برای یک دیپلمات، این حرف به‌طرز غیرمعمولی صریح بود، اما این صراحت چیزی از واقعیت آن کم نمی‌کند.

بسیاری در لبنان همین باور را دارند. وگرنه چرا نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله، با وجود پیامدهای آشکار، همچنان بر حفظ سلاح‌های حزبش پافشاری می‌کند؟

حزب‌الله به‌خوبی می‌داند که اکثریت لبنانی‌ها خواهان خلع سلاح آن هستند؛ موضوعی که یک نظرسنجی اخیر گالوپ نیز آن را نشان داده است. خلع سلاح همچنین بخش مهمی از توافق آتش‌بسی بود که در نوامبر ۲۰۲۴ با میانجی‌گری آمریکا میان لبنان و اسرائیل حاصل شد. با این حال، حزب‌الله اصرار دارد که خلع سلاح فقط شامل بخشی از جنوب لبنان، یعنی مناطق واقع در جنوب رود لیتانی، می‌شود.

این لجاجت باعث شده حزب‌الله بخش بزرگی از جایگاه سیاسی خود در بیروت و اغلب ائتلاف‌های داخلی‌اش را از دست بدهد. همین امر تشکیل دولتی جدید را تسهیل کرده است که رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر آن متعهد شده‌اند انحصار استفاده از زور را به دولت لبنان بازگردانند؛ انحصاری که باید از طریق ارتش اعمال شود. ارتش لبنان عملیات خلع سلاح را در بخش جنوبی منطقهٔ لیتانی انجام می‌دهد، اما در بخش شمالی همان منطقه، و همچنین در بقاع و دیگر مناطق، با احتیاط بسیار بیشتری عمل می‌کند.

حزب‌الله می‌داند که با حفظ سلاح‌هایش، خطر یک جنگ بزرگ دیگر با اسرائیل را به جان می‌خرد؛ اسرائیلی که مشتاق است تهدید نظامی این گروه علیه مناطق شمالی خود را از میان بردارد. اسرائیل در طول امسال بارها به لبنان حمله کرده و آنچه را مواضع حزب‌الله می‌خواند هدف قرار داده است؛ از جمله ماه گذشته که هیثم علی طباطبایی، یکی از فرماندهان ارشد نظامی حزب‌الله، را ترور کرد.

با این حال، با وجود خطر مرگبار یک جنگ تازه و وخامت شرایط حزب‌الله پس از سقوط رژیم اسد در سوریه—که پیش‌تر یکی از منابع اصلی تدارکات نظامی این گروه بود—حزب‌الله همچنان هرگونه مصالحه را رد می‌کند. چرا؟ این تصمیم غیرعقلانی به نظر می‌رسد.

همین امر نظریه‌ای را تقویت می‌کند که رجّی به آن اشاره کرده است: اینکه حزب‌الله در مسئلهٔ سلاح‌هایش، اساساً اختیار تصمیم‌گیری ندارد.

از زمان شکل‌گیری حزب‌الله در اوایل دههٔ ۱۹۸۰، با حمایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، این گروه از آزادی‌های مشخصی برخوردار بوده است: می‌تواند هر نامزدی را که می‌خواهد برای انتخابات لبنان معرفی کند؛ می‌تواند دربارهٔ نحوهٔ خرج‌کردن پول‌هایی که خود به دست می‌آورد یا از ایران دریافت می‌کند تصمیم بگیرد؛ و می‌تواند بدون مشورت با تهران، با هر بازیگر سیاسی لبنانی دوستی یا دشمنی کند.

اما حزب‌الله نمی‌تواند بدون مجوز صریح اربابانش در تهران، سلاح‌هایش را کنار بگذارد یا حتی به شکلی جدی از آن‌ها علیه اسرائیل استفاده کند. در واقع، نمی‌تواند مستقلاً چنین تصمیمی بگیرد، زیرا به‌محض کنار گذاشتن سلاح‌ها، ایران دیگر دلیلی برای حفظ یا حمایت از این سازمان نخواهد داشت.

احساس برادری و همبستگی فرقه‌ای میان ایران—کشوری عمدتاً شیعه—و حزب‌الله به‌عنوان یک گروه شیعه، واقعی است. اما دلیل اصلی اینکه تهران هر سال صدها میلیون دلار، سلاح‌های دوربرد، اطلاعات و آموزش نظامی در اختیار حزب‌الله می‌گذارد، این است که می‌خواهد این گروه را به‌عنوان امتداد قدرت نظامی خود در منطقه به کار بگیرد. به‌طور مشخص‌تر، حزب‌اللهِ مسلح هنوز به‌عنوان ابزاری برای بازدارندگی در برابر یک حملهٔ تمام‌عیار اسرائیل به ایران در نظر گرفته می‌شود و اگر این بازدارندگی شکست بخورد، نیرویی برای جنگ در صورت بروز یک نبرد بزرگ خواهد بود.

البته این بازدارندگی تابستان امسال چندان کارآمد نبود. اسرائیل به ایران حمله کرد و حزب‌الله نتوانست بازدارندگی ایجاد کند یا واکنش مؤثری نشان دهد. شاید ایران در آن مقطع به کمک متحد لبنانی خود نیازی نداشت و تصمیم گرفت آن را برای شرایط وخیم‌تری ذخیره کند. یا شاید اهمیت حزب‌الله به‌عنوان بخشی از بازدارندگی گستردهٔ ایران همواره بزرگ‌نمایی شده بود.

با این همه، روشن است که ایران هنوز در حزب‌اللهِ مسلح ارزش می‌بیند. در ماه نوامبر، مقام‌های آمریکایی اعلام کردند تهران امسال توانسته تا یک میلیارد دلار به حزب‌الله منتقل کند تا فعالیت‌هایش را تأمین مالی کند و زرادخانه‌اش را بازسازی نماید. از نگاه تهران، واداشتن اسرائیل به اینکه تهدیدی جدی در مرزهای شمالی خود را همواره در نظر بگیرد و نگران آن باشد، ارزش این سرمایه‌گذاری را دارد. نیمی از نبرد، روانی است.

حزب‌اللهِ خلع سلاح‌شده که نفوذش به صحنهٔ کوچک سیاست لبنان محدود شود، به‌هیچ‌وجه سرمایه‌گذاری جذابی برای ایران نیست. کافی است به دیگر سرمایه‌گذاری‌های بزرگ ایران در منطقه نگاه کنیم: حوثی‌ها در یمن، شبه‌نظامیان در عراق، حماس و جهاد اسلامی فلسطین در سرزمین‌های فلسطینی؛ همه به دلیلی مشخص به سلاح‌های ایرانی مجهز هستند.

و این‌طور هم نیست که حزب‌الله از سخاوت ایران بی‌نصیب بماند. سلاح‌ها و منابع مالی ایران به این گروه امکان می‌دهد ادعا کند تنها نیرویی است که قادر به دفاع از لبنان در برابر اسرائیل است.

سلاح‌ها همچنین به حزب‌الله اجازه می‌دهد هر کسی را در لبنان که جرئت به چالش کشیدن آن را داشته، مرعوب کند یا حتی به‌طور فیزیکی حذف نماید. منابع مالی ایران نیز از سوی حزب‌الله صرف ایجاد شغل، مدارس، خدمات درمانی و دیگر خدمات برای پایگاه اجتماعی شیعهٔ آن می‌شود. اگر حمایت ایران را حذف کنید، حزب‌الله در سیاست داخلی لبنان و هم در معادلات امنیتی منطقه‌ای به گروهی بی‌اهمیت تبدیل می‌شود. بنابراین، درخواست از حزب‌الله برای خلع سلاح، شبیه درخواست از آن برای خودکشی است.

خود نعیم قاسم هم در تازه‌ترین سخنرانی‌اش در روز شنبه همین را گفت و کسانی را که خواهان گرفتن سلاح‌های حزبش هستند، متهم کرد که به دنبال حذف و نابودی کامل این گروه هستند.

بدیهی است که این وضعیت چشم‌انداز خوبی برای لبنان نیست و بار دیگر نکتهٔ رجّی را برجسته می‌کند: اگر ایران تصمیم‌گیری نظامی حزب‌الله را کنترل می‌کند، تحت چه شرایطی ممکن است حاضر شود از آنچه از سلاح‌های این گروه باقی مانده چشم‌پوشی کند؟ آیا این امر مستلزم توافقی میان ایالات متحده و ایران است؟

در ماه اکتبر، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، اعلام کرد که مایل است با ایران معامله کند. آیندهٔ حزب‌الله—نه فقط برنامهٔ هسته‌ای ایران—باید بخشی از این گفت‌وگو باشد. این بار، نتیجه باید کاملاً متفاوت از آن چیزی باشد که دولت اوباما در توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ (برجام) با تهران به دست آورد. هر توافق جدیدی مستلزم خلع سلاح حزب‌الله و کاهش چشمگیر نفوذ مخرب ایران در منطقه است.

گزینهٔ جایگزین، تشدید فعالیت‌های نظامی کنونی اسرائیل و وارد آوردن یک ضربهٔ تمام‌عیار دیگر به حزب‌الله است؛ با چراغ سبز آمریکا و پذیرش گستردهٔ عربی و بین‌المللی. چنین سناریویی می‌تواند حتی ویرانگرتر از گذشته باشد. اسرائیل شاید نتواند حزب‌الله را به‌طور کامل خلع سلاح کند، اما با زور عریان می‌تواند بازسازی توانمندی‌های این گروه از سوی ایران را تقریباً ناممکن سازد.

در حال حاضر، اسرائیل می‌کوشد حزب‌الله را بیش از پیش تضعیف کند و هم‌زمان لبنان را به سوی گفت‌وگوهای عادی‌سازی روابط سوق دهد؛ امری که حزب‌الله به‌شدت با آن مخالف است و ایران نیز از آن هراس دارد.

نواف سلام، نخست‌وزیر لبنان، گفته است سازوکار سه‌جانبهٔ آمریکا–اسرائیل–لبنان که بر مأموریت ارتش لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله نظارت می‌کند، موضوعی جدا از عادی‌سازی روابط با اسرائیل است و لبنان «بسیار دور» از عادی‌سازی قرار دارد. اما اسرائیل ممکن است این مسئله را تحمیل کند و واشنگتن نیز اگر بدنبال این باشد که یک‌بار برای همیشه، چالش نظامی حزب‌الله را حل‌وفصل کند، شاید انواع فشارهای دیپلماتیک افزایشی را علیه لبنان به کار گیرد.

منبع: چاتم هاوس



نظر شما