twitter share facebook share ۱۴۰۴ خرداد ۱۷ 163
در حالی که روسیه و چین در تلاش‌اند جایگاه خود را در طرح‌های جدید ژئوپلیتیکی حفظ یا بازتعریف کنند، ایران عملاً از این طرح ها کنار گذاشته شده است.

تحولات ژئوپلیتیکی اخیر، نقشه‌ی مسیرهای تجاری در سراسر اوراسیا را دگرگون کرده‌است. جنگ روسیه در اوکراین موجب بیداری کشورهای آسیای مرکزی شده است؛ کشورهایی که اکنون با همکاری با یکدیگر، قدرت و ظرفیت خود را برای توسعه‌ی اقتصادی و رسیدن به استقلال واقعی کشف کرده‌اند. با کمرنگ شدن حضور مستمر روسیه، این همکاری‌ها به رشد کریدور میانی - مسیر تجاری کلیدی‌ای که چین را از طریق آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز جنوبی به اروپا متصل می‌کند- کمک کرده است. این مسیر جایگزینی برای مسیرهای سنتی شرق به غرب است که از روسیه و ایران عبور می‌کنند.

کریدور میانی برخلاف طرح‌های تحمیلی خارجی، یک ابتکار منطقه‌ای است که همکاری منطقه‌ای، انعطاف‌پذیری، رشد اقتصادی و گفت‌وگوی دیپلماتیک را تقویت می‌کند. در حالی که روسیه و چین در تلاش‌اند جایگاه خود را در طرح‌های جدید ژئوپلیتیکی حفظ یا بازتعریف کنند، ایران به‌دلیل چالش‌های داخلی و بین‌المللی، عملاً از این طرح ها کنار گذاشته شده است.

ترکیه، اتحادیه اروپا و غیبت آمریکا

کریدور میانی نقشی راهبردی برای ترکیه دارد؛ زیرا این کشور را به عنوان هاب انرژی معرفی می‌کند که می‌تواند اروپا را به منابع جدید تأمین انرژی متصل سازد. اتحادیه‌ی اروپا در سال‌های اخیر توجه و سرمایه‌گذاری خود را در این مسیر افزایش داده، اما ایالات متحده هنوز در حاشیه مانده است، با اینکه این مسیر فرصتی مهم برای مقابله با نفوذ روسیه و چین و محدود کردن تلاش‌های ایران برای دور زدن تحریم‌های اقتصادی محسوب می‌شود.

افزون بر این، ارتباطات گسترده‌تر، دسترسی به منابع عظیم عناصر خاکی کمیاب در آسیای مرکزی را فراهم می‌کند؛ عناصری که در صنایع دفاعی، انرژی‌های نوین و فناوری اطلاعات نقش حیاتی دارند. با کاهش وابستگی کشورهای مسیر کریدور به چین و روسیه، منافع مشترکی میان ترکیه، اتحادیه اروپا و آمریکا برای افزایش همکاری و مقابله با نفوذ این دو قدرت شکل گرفته است.

ظهور کریدورهای تجاری

بعد از آنکه روسیه در سال ۲۰۱۴ کریمه را به خاک خود ملحق کرد، اتحادیه اروپا متوجه شد که وابستگی بیش از حد به انرژی روسیه خطرناک است. از آن زمان، اروپا به‌دنبال راه‌هایی برای کاهش این وابستگی و کنترل بیشتر بر مسیرهای انرژی افتاد. از سوی دیگر، طرح «کمربند و جاده» چین و نیاز اروپا به تنوع‌بخشی به مسیرهای تأمین، تمرکز بین‌المللی را به سمت مسیرهای تجاری جدید سوق داد.

امروز که رقابت بر سر کریدورها به صحنه‌ی جدیدی برای رقابت قدرت‌های بزرگ تبدیل شده، ایالات متحده نیازمند سیاستی قاطعانه‌تر در قبال آسیای مرکزی است. اهمیت این مسئله زمانی دوچندان می‌شود که ائتلاف میان روسیه، چین، ایران و حتی کره شمالی در تلاش است با ایجاد مسیرهای تجاری جایگزین و مبتنی بر اهداف سیاسی، نفوذ غرب را به چالش بکشد. آمریکا باید در طرح‌های زیربنایی آسیای مرکزی مشارکت فعال‌تری داشته باشد تا با این روند مقابله کند.

کریدور میانی؛ جایگزینی استراتژیک

کریدور بین‌المللی حمل‌ونقل ترانس‌کاسپین (TITR)، یا همان کریدور میانی، یک مسیر چندوجهی است که اروپا و چین را از طریق آذربایجان، گرجستان، قزاقستان و ترکیه به هم متصل می‌کند. از زمان تهاجم گسترده روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، اهمیت استراتژیک این مسیر به شکل قابل‌توجهی افزایش یافته است، زیرا مسیرهایی که از روسیه و ایران عبور می‌کنند، دیگر قابل اتکا نیستند.

پیش از ۲۰۲۲، بیش از ۸۶ درصد حمل‌ونقل میان اروپا و چین از طریق کریدور شمالی (از دل خاک روسیه) صورت می‌گرفت و سهم کریدور میانی کمتر از ۱ درصد بود. اما با جنگ اوکراین، گذرگاه شمالی به یک بار مالی و سیاسی برای کشورهای غربی تبدیل شد و حجم حمل‌ونقل آن در سال ۲۰۲۳ نسبت به ۲۰۲۲ به نصف کاهش یافت. در مقابل، استفاده از کریدور میانی در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ به ترتیب ۸۹ و ۷۰ درصد رشد داشته است.

مزایای کریدور میانی بسیار است: این مسیر امن‌تر است، به‌ویژه با توجه به تحریم‌های غرب علیه روسیه و تهدیدهایی که کشتیرانی در تنگه باب‌المندب (و در نتیجه، کانال سوئز) را به خطر انداخته‌اند. این مسیر، افزون بر درآمدهای اقتصادی برای کشورهای درگیر، از سوی برخی به عنوان ابزاری برای تقویت صلح و همگرایی منطقه‌ای معرفی شده است.

طبق برآورد بانک جهانی، تا سال ۲۰۳۰، این مسیر می‌تواند زمان سفر را کاهش دهد و با افزایش ۳۰ درصدی تجارت میان چین و اتحادیه‌ی اروپا، حجم بار را تا ۳ برابر بالا ببرد (یعنی تا ۱۱ میلیون تُن). با این حال، پیشرفت در مسیر کُند است و چالش‌هایی مانند موانع عملیاتی، مشکلات لجستیکی، زیرساختی و قوانین متفاوت در کشورهای مسیر، موجب تأخیرهای غیرقابل‌پیش‌بینی شده‌اند. ظرفیت سالانه‌ی کریدور میانی در سال ۲۰۲۴ فقط ۶ میلیون تُن بوده، در حالی‌که کریدور شمالی ظرفیتی بیش از ۱۰۰ میلیون تُن دارد.

جنگ‌های کریدوری از مسیر ارتباطات

امروزه، اتصال‌پذیری و تنوع‌بخشی به مسیرها، به عوامل کلیدی در سیاست بین‌الملل بدل شده‌اند. قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی سعی دارند نفوذ خود را از طریق کریدور میانی گسترش دهند. در حالی‌که شورای همکاری خلیج فارس (GCC) هنوز نقش عمده‌ای در کریدور میانی ندارد، اما نشست‌های متعدد آن‌ها با کشورهای آسیای مرکزی از سال ۲۰۲۳ نشان‌دهنده‌ی همکاری رو به رشد و سرمایه‌گذاری بیشتر آن‌ها در زیرساخت‌های منطقه است.

ترکیه که نقطه‌ی ورودی طبیعی به اروپاست، از دیرباز اهمیت زیرساخت‌های ارتباطی برای حفظ روابط اقتصادی، تجاری، سرمایه‌گذاری و حتی فرهنگی را درک کرده است. از دهه ۱۹۹۰ تاکنون، ترکیه در پروژه‌های متعدد ارتباطی سرمایه‌گذاری کرده است، از جمله خط لوله باکو-تفلیس-جیهان، تونل اوراسیا، پل یاووز سلطان سلیم، بزرگراه مارمارای شمالی و مسیر قطار سریع‌السیر ادرنه-قارص.

کریدور میانی، به‌عنوان «مطمئن‌ترین مسیر تجاری میان آسیا و اروپا»، فرصت تاریخی‌ای برای ترکیه است تا خود را به‌عنوان یک مرکز ترانزیتی در تجارت اروپا و چین تثبیت کند. همچنین تنوع در تأمین‌کنندگان انرژی، وابستگی ترکیه به روسیه را کاهش می‌دهد و قدرت آن در آسیای مرکزی و روابط اقتصادی‌اش با اروپا را تقویت می‌کند. از دیدگاه ترکیه، این مسیر جایگاه ژئوپلیتیکی آن را ارتقا داده و روابطش با کشورهای ترک‌زبان منطقه را تحکیم می‌بخشد.

اتحادیه اروپا و استراتژی گذرگاه جهانی

برای اتحادیه اروپا، توسعه‌ی کریدور میانی در راستای استراتژی «دروازه جهانی» است. این اتحادیه توسعه‌ی این مسیر را در اولویت قرار داده تا ضمن تضمین اتصال در حوزه‌های انرژی و حمل‌ونقل، رشد اقتصادی پایدار منطقه را نیز تقویت کند. آسیای مرکزی، با اقتصادی ۳۴۰ میلیارد یورویی و میانگین رشد سالانه‌ی ۵ درصد، پتانسیل زیادی برای همکاری دارد. اتحادیه اروپا، کریدور میانی را مسیری سریع‌تر و امن‌تر برای اتصال به چین می‌داند و به آن به‌عنوان ابزاری برای تنوع‌بخشی به زنجیره تأمین نگاه می‌کند.

سرویس‌دهی به چین، روسیه و بی‌نصیب‌ماندن ایران

چین با توسعه‌ی کریدور میانی می‌تواند به بازارهای جهانی و زنجیره‌های تأمین متصل شود، بار مالی مسیرهای دیگر را کاهش دهد و از مسیرهایی که زیر تحریم آمریکا هستند، دور بماند.

اما روسیه یک مانع عمده در توسعه‌ی این مسیر است. کشورهای منطقه بر این باورند که مسکو «تمام توان خود را برای کنترل مسیرهای زمینی تجاری به کار خواهد گرفت.» اگرچه روسیه فعلاً درگیر جنگ اوکراین است، اما در آینده تلاش خواهد کرد تا نفوذ غرب را در این منطقه تضعیف کند یا حتی از این مسیر برای منافع خود بهره‌برداری نماید. روسیه همین حالا هم با استفاده از دریای خزر و قزاقستان، برخی تحریم‌های غرب را دور می‌زند. همچنین، از این مسیر برای مقاصد نظامی مانند انتقال پهپادهای شاهد از ایران استفاده کرده است. از سال ۲۰۲۲، روسیه سرمایه‌گذاری خود در مسیر ترانزیتی بین‌المللی شمال-جنوب (INSTC) را نیز افزایش داده تا وابستگی‌اش به مسیرهای شرق-غرب را کاهش دهد.

اما در مورد تهران، به‌دلیل تحریم‌ها، زیرساخت ضعیف و نبود سرمایه‌گذاری، حتی همسایگان و متحدان ایران نیز این کشور را در پروژه‌های ارتباطی نادیده گرفته‌اند. در سال ۲۰۲۳، ترکیه، ایران، قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان درباره‌ی مسیر ترانزیتی ترکمنستان-ازبکستان دیدار داشتند، که ایران بلافاصله پیشنهاد اتصال این مسیر به خاک خود را ارائه داد. ایران همچنین در حال سرمایه‌گذاری در مسیرهایی است که از افغانستان به چین می‌رسد تا جایگاه خود را در ساختار منطقه‌ای حفظ کند. از دید ایران، کریدور زنگزور نیز تهدیدی استراتژیک محسوب می‌شود که حضور ترکیه را به مرزهای ایران نزدیک‌تر می‌کند. مقامات ایرانی از این مسیر با عنوان «اتوبان ترکیه به توران» یاد کرده‌اند.

استراتژی پیشنهادی برای آمریکا، اتحادیه اروپا و ترکیه

با وجود اهمیت محوری آسیای مرکزی در جنگ‌های کریدوری، این منطقه هنوز در اولویت سیاست خارجی آمریکا نیست. واشنگتن باید استراتژی به‌روزشده‌ای برای آسیای مرکزی ارائه کند. به‌گفته‌ی وزیر خارجه آمریکا مارکو روبیو، گام نخست می‌تواند لغو اصلاحیه جکسون-ونیک باشد؛ قانونی که مانع روابط تجاری رسمی با اقتصادهای غیر بازاری مانند آذربایجان، قزاقستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان می‌شود.

همچنین، منطقه نیازمند سرمایه‌گذاری آمریکا برای نوسازی زیرساخت‌های کریدور میانی است. این مشارکت، علاوه‌بر منافع اقتصادی مستقیم، امکان مقابله با نفوذ روسیه و چین را فراهم می‌سازد. افزون بر آن، آمریکا از این مسیر می‌تواند به ذخایر عظیم مواد معدنی و عناصر خاکی کمیاب دست یابد؛ موادی که بخش عمده‌ای از آن‌ها در انحصار چین قرار دارند.

کریدور میانی، نقش حیاتی برای کشورهای محصور در خشکی ایفا می کند. این کشورها از اراده‌ی سیاسی لازم برای توسعه‌ی این مسیر برخوردارند و در دوران رقابت قدرت‌های بزرگ، توانایی مانور دیپلماتیک بالایی دارند. اما بین انتظارات و ظرفیت واقعی کریدور میانی، شکاف زیادی وجود دارد.

آمریکا، اتحادیه اروپا و ترکیه باید همکاری و تعامل خود با این کشورها را تقویت کنند تا شراکت‌هایی مبتنی بر منافع متقابل شکل گیرد. ترکیه با سرمایه‌گذاری دیپلماتیک گسترده، عملکردی موفق داشته است. مشارکت بیشتر غرب در توسعه‌ی زیرساخت‌ها، هم به نفع دولت‌های منطقه خواهد بود و هم قدرت‌های غربی را قادر می‌سازد تا در شکل‌دهی به مسیرهای تجارت جهانی نقش ایفا کنند. در شرایطی که روسیه، چین و ایران در تلاش برای ممانعت از نفوذ فزاینده‌ی غرب در منطقه هستند، غرب باید فوراً اهمیت ژئوپلیتیکی این مسیرها را درک کند. در نبرد بر سر مسیرهای ترانزیتی، آمریکا نباید در حاشیه بماند؛ بلکه باید در مرکز این تحولات قرار گیرد تا بتواند منافع خود را تأمین کرده و با چالش‌های ژئوپلیتیکی ناشی از روسیه، چین و ایران مقابله کند.

منبع: شورای آتلانتیک

نظر شما