ماشین سیاسی لبنان دوباره به حرکت افتاده است.
در ماه مه، لبنان انتخابات سراسری شهرداری و شوراهای محلی را برگزار کرد؛ نخستین انتخابات از این نوع در نه سال گذشته. این انتخابات پس از پر شدن خلأ دو سالهی ریاستجمهوری توسط ژوزف عون و انتصاب غیرمعمول سریع نخستوزیر و کابینه برگزار شد.
اما صرف این جنبوجوش را نباید با پیشرفت واقعی بهسوی ثبات طولانیمدت، بهویژه در زمینهی خلع سلاح حزبالله، یکسان دانست. نتایج انتخابات نشان نداد که حزبالله بهعنوان یک گروه شبهنظامی برجسته، بهطور کامل بر جامعه شیعیان لبنان مسلط شده است. با این حال، حزبالله همچنان از محبوبیت بالایی در میان شیعیان برخوردار است و بر انتخابها و تصمیمات سیاسی آنها تأثیرگذار میماند.
از نگاه خود حزبالله، این انتخابات صرفاً یک «رویداد تبلیغاتی» برای نبرد اصلی یعنی انتخابات پارلمانی مه ۲۰۲۶ بود. اگر حزبالله بتواند در آن زمان موفقیتهای انتخاباتی اخیر خود را گسترش دهد -و اگر گفتوگوهای بیپایان ژوزف عون با این گروه دربارهی سلاحهایش وارد مرحلهای جدی شود- آنگاه میتواند با تکیه بر وزن سیاسی و مردمیاش مسیر مذاکرات را بهسمتی هدایت کند که به بقای زرادخانهاش ختم شود.
بررسی نتایج
حزبالله ادعا میکند که در انتخابات شهرداری و محلی در بیروت، استان بعلبک- هرمل و جنوب لبنان، پیروزیای «بهسان سونامی» کسب کرده است.
در ظاهر، این ادعا درست است. در استانهای نبطیه و جنوب لبنان، فهرست انتخاباتی مشترک حزبالله و جنبش امل تحت عنوان «توسعه و وفاداری» بدون رقیب به میدان آمد و ۱۰۹ شهرداری از مجموع ۲۷۲ شهرداری را تصاحب کرد. این پیروزی در برخی مناطق ناشی از حمایت گستردهی مردم بود، اما در مواردی نیز فشارهای سیاسی باعث شد رقبا از نامزدی انصراف دهند یا اصلاً ثبتنام نکنند.
در سایر شهرداریهایی که رقابت واقعی صورت گرفت، فهرست امل-حزبالله در اکثریت قریب به اتفاق آنها پیروز شد. تنها در معدودی از موارد، کرسیهایی را از دست دادند و آن هم نه به رقبای ایدئولوژیک، بلکه به فهرستهای خانوادگی یا قبیلهای که موضع مشخصی در برابر زرادخانهی حزبالله ندارند.
برای نمونه، در شهر زراریه (از توابع صیدا)، فهرست توسعه و وفاداری فقط ۶ کرسی از ۱۵ کرسی را در برابر فهرست توسعهمحور «با هم بسازیم» بهدست آورد. با این حال، چهرهی مخالف، «ریاض الاسعد» -که بارها تلاشهای آمریکا برای تضعیف حزبالله را «در راستای اهداف اسرائیل» توصیف نموده- تأکید کرد که «رقابت با حزبالله بر سر مقاومت نیست، بلکه دربارهی توسعه است.»
در استان بعلبک-هرمل، این موفقیتها تکرار شدند و مشارکت رأیدهندگان نسبت به انتخابات قبلی در سال ۲۰۱۶ بهطور قابلتوجهی افزایش یافت. در این استان، فهرست توسعه و وفاداری هر ۸۰ شهرداری را تصاحب کرد؛ ۲۸ شهرداری را بدون رقابت، ۲۹ شهرداری را از طریق رقابت و ۲۲ شهرداری را از طریق رقابت درونی بین فهرستهای حامی حزبالله. حتی در جاهایی که رقابت وجود داشت، معمولاً بین گروههایی بود که همگی از نظر عقیدتی به حزبالله نزدیک بودند.
مثلاً در شهر بعلبک، نامزدهای حزبالله در رقابتی سخت تمام کرسیهای شورای شهر را تصاحب کردند. اما اعداد چیزهای بیشتری را نشان میدهند: از میان ۳۷,۱۴۲ رأیدهندهی واجد شرایط -که ۲۲,۵۷۳ نفر از آنها شیعه بودند- بین ۱۱,۶۷۴ تا ۱۲,۱۹۹ نفر به فهرست توسعه و وفاداری رأی دادند. در حالی که فهرست مخالف «شهر من بعلبک» بین ۵,۲۵۸ تا ۵,۸۰۲ رأی کسب کرد. از این تعداد، فقط بین ۴۰۰ تا ۷۹۰ رأی از سوی شیعیان به مخالفان تعلق گرفت، در حالی که حدود ۱۱,۲۹۰ شیعه به فهرست حزبالله رأی دادند. این امر وفاداری پایدار پایگاه شیعهی حزبالله را نشان میدهد. از سوی دیگر، حزبالله توانست حدود ۱۵۰۰ رأی اهل سنت بعلبک را نیز به دست آورد و فاصلهی پیروزیاش نسبت به انتخابات ۲۰۱۶ را بیشتر کند.
اما همه چیز به آن خوبی که حزبالله میگوید نبود
با وجود پیروزیها، نتایج آنچنان هم قاطع نبودند که رسانههای حزبالله نشان دادند. حتی در دژ اصلیاش یعنی شهر بعلبک، حاشیهی پیروزی برای حزبالله آنقدرها امن نبود. نرخ مشارکت در شهر بعلبک حدود ۴۷/۲٪ بود (۵۳/۵٪ در میان شیعیان)، که هرچند نسبت به مشارکت ۴۴٪ در سال ۲۰۱۶ افزایش داشت، اما پایینتر از حد انتظار حزبالله بود؛ آن هم در انتخاباتی که حزب الله آن را «همهپرسی» برای بقای خود و سلاحهایش معرفی کرده بود.
در استانهای پرجمعیت جنوب و نبطیه نیز هشدارهای جدیتری برای حزبالله وجود داشت. نرخ مشارکت در این مناطق بهطور میانگین به ۳۶/۹۴٪ کاهش یافت (۴۳/۱۷٪ در جنوب و ۳۶/۶۵٪ در نبطیه)، در حالی که در سال ۲۰۱۶ این رقم ۴۸/۱۵٪ بود. فهرستهای رقیب نیز توانستند نفوذ بیشتری نسبت به گذشته پیدا کنند، حتی اگر در نهایت نتوانستند حزبالله-امل را شکست دهند.
عامل بیتفاوتی
یکی از دلایل این کاهش مشارکت، احتمالاً ناتوانی روزافزون حزبالله در بسیج تودههای وفادار خود است. برخی معتقدند این مسئله ناشی از نارضایتی فزایندهی شیعیان از حزبالله است، بهویژه پس از آغاز جنگ ویرانگر اخیر با اسرائیل. اگر این نارضایتی به شورش علیه حزب بینجامد، میتواند تهدیدی جدی برای نفوذ آن باشد. اما برای تحقق چنین سناریویی، عوامل پیچیدهتری لازم است: از جمله شکلگیری یک اپوزیسیون شیعهی واقعی، متحد، و دارای توانایی تأمین نیازهای مردم.
سناریوی محتملتر این است که کاهش مشارکت اساساً ارتباطی با حزبالله نداشته باشد. چرا که اگر واقعاً اکثریتی خاموش از مخالفان حزبالله وجود داشت، باید برای رأی دادن به میدان میآمدند، که نیامدند. در عوض، آنها در خانه ماندند.
به نظر میرسد این بیتفاوتی سیاسی نتیجهی سرخوردگی عمومی لبنانیها از کل نظام سیاسی و عدم امید به اصلاحات باشد. نظرسنجی عرب بارومتر در سپتامبر ۲۰۲۴ نشان داد که ۷۶٪ از لبنانیها به سیاست علاقهای ندارند و ۴۵٪ کاملاً بیتفاوتاند. دو سال قبل، ۶۵٪ گفته بودند برایشان اهمیتی ندارد که لبنان دموکراسی بماند یا نه، به شرطی که نظم و ثبات برقرار باشد.
برای حزبالله، بیتفاوتی سیاسی بهتر از خصومت فعال است. جمعیتی شیعه که مانند دیگر لبنانیها سیاستگریز باشد، قدرت سیاسی حزب را تهدید نمیکند. عوامل دیگر مانند ترس از حملات اسرائیل، یا دشواری رفتوآمد برای رأیدهندگان آوارهی جنگ نیز در کاهش مشارکت نقش داشتهاند.
خلع سلاح عقب افتاد، اما حذف نشد
این انتخابات آخرین ایستگاه مهم پس از جنگ بود و حزبالله نیاز داشت نشان دهد که همچنان نمایندهی اصلی سیاسی و اجتماعی شیعیان لبنان است. این پیروزی فعلاً روند خلع سلاح حزبالله را به تعویق انداخته، هرچند مطالبات برای خلع سلاح در حال افزایش است. اما تعویق بهمعنای حذف این احتمال نیست. این تهدید همچنان بر سر حزبالله سنگینی خواهد کرد مگر آنکه بتواند در انتخابات پارلمانی ۲۰۲۶ موفقیتی قاطع کسب کند؛ تمام کرسیها را تصاحب نماید، اپوزیسیون شیعه را حذف کند، نرخ مشارکت را بالا ببرد و سهم رأی عمومیاش را افزایش دهد.
این کار دشواری است، اما حزبالله بارها نشان داده سازمانی است که از تجربیات خود درس میگیرد. این گروه برای موفقیت از تمام ابزارهای ممکن -از بازسازی مناطق شیعهنشین پس از جنگ گرفته تا تهدید و فشار بر رقبا- استفاده خواهد کرد.
پرسش اینجاست: آیا مخالفان نیز از شکستهای خود درس میگیرند؟ یا همچنان به شعارهای توخالی و پیروزیهای خیالی بسنده خواهند کرد، و بار دیگر میدان را به «حزب الله» خواهند سپرد؟
نظر شما