twitter share facebook share ۱۴۰۴ خرداد ۱۸ 149
نفوذ کشورهای خارجی در واشنگتن تاریخ بلندمدتی دارد و در این میان کمتر کشوری را می‌توان یافت که با جسارت و بی‌پروایی قطر وارد این عرصه شده باشد

نفوذ کشورهای خارجی در واشنگتن تاریخ بلندمدتی دارد و در این میان کمتر کشوری را می‌توان یافت که با جسارت و بی‌پروایی قطر وارد این عرصه شده باشد. این پادشاهی کوچک خلیج فارس که با ثروت گاز طبیعی و جاه‌طلبی بی‌حد و مرز خود شناخته می‌شود، دو دهه است که به‌طور نظام‌مند در ساختار آمریکا نفوذ کرده و با صرف هزینه‌های هنگفت، جای پای خود را در دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و حالا در عالی‌ترین سطوح دولت ایالات متحده محکم نموده است. با بازگشت رئیس‌جمهور ترامپ به کاخ سفید، این سرمایه‌گذاری اکنون ثمر داده است.

یکی از واضح‌ترین و جسورانه‌ترین نمونه‌ها، جت لوکسی بود که به ارزش بیش از ۴۰۰ میلیون دلار گزارش شده و ظاهراً به عنوان هدیه به کتابخانه ریاست جمهوری ترامپ پس از پایان دوره‌اش پیشنهاد شده است. زمان‌بندی و بزرگی این هدیه حتی در میان دیپلمات‌های باتجربه هم سؤال‌برانگیز بود.

این هدیه، به نظر رشوه‌ای است که در پوشش دیپلماسی پیچیده شده است و حالا که ترامپ دوباره رئیس‌جمهور شده، سؤال این است که قطر در ازای آن چه انتظاری دارد؟

اما این جت تنها یک نمونه است. علاوه بر دادستان کل، چند تن از متحدان کلیدی ترامپ روابط مالی یا لابی‌گری نزدیکی با دوحه دارند:

سوزی وایلس، مشاور ارشد سیاسی ترامپ، در شرکتی فعالیت داشت که برای سفارت قطر لابی می‌کرد.

کش پاتل، از کارشناسان امنیت ملی ترامپ، که طبق گزارش ها برای منافع مرتبط با قطر مشاوره داده است.

استیو ویتکاف، یکی از همراهان قدیمی ترامپ، در سال ۲۰۲۳ هتل پارک لین  خود را به صندوق ثروت ملی قطر به قیمت ۶۲۳ میلیون دلار فروخت.

این دیپلماسی نیست؛ این اعمال نفوذ قطر در حلقه داخلی رئیس‌جمهور آمریکا است.

موضوع فقط ترامپ نیست. کارزار نفوذ قطر سال‌ها پیش از بازگشت او به کاخ سفید آغاز شده بود. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱، دانشگاه‌های آمریکا ۱۳ میلیارد دلار کمک مالی خارجی دریافت کردند. قطر به تنهایی ۴.۷ میلیارد دلار کمک کرده است، بیش از هر کشور دیگری. بخش بزرگی از این پول‌ها به برنامه‌های مطالعات خاورمیانه اختصاص یافته که بسیاری متهم به ترویج روایت‌های ضد اسرائیلی و افزایش یهودستیزی در دانشگاه‌ها هستند. این نفوذ اکنون به کنگره هم رسیده است.

به کمک ۲۵۶ میلیون دلاری که قطر از سال ۲۰۱۶ صرف لابی‌گری کرده  -که این کشور را در رتبه هفتم جهان قرار می‌دهد- تصویر واضح‌تری از دولتی خارجی که از طریق پول، ارتباطات و نفوذ سیاسی، در سیاست آمریکا تأثیرگذار است، شکل می‌گیرد.

اما موضوع فقط میزان هزینه قطر نیست، بلکه موضوع این است که قطر از چه چیزهایی حمایت می‌کند. قطر بزرگ‌ترین حامی مالی اخوان‌المسلمین است، گروه اسلام‌گرای رادیکالی که توسط مصر، عربستان سعودی و امارات به عنوان سازمان تروریستی شناخته شده است. این حمایت باعث شد تحریم قطر توسط کشورهای خلیج فارس در سال ۲۰۱۷ رخ دهد.

قطر همچنین حامی اصلی حماس است، که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بیش از ۱۲۰۰ اسرائیلی -عمدتاً غیرنظامی- را به قتل رساند. در حالی که جهان از این حمله وحشت زده بود، رهبران حماس که در دوحه زندگی لوکسی داشتند، جشن گرفتند، بدون این‌که تحت تعقیب قرار گیرند یا پشیمان باشند. قطر از سال ۲۰۱۲ به میزبانی رهبران حماس پرداخته و در عین حال ادعای بی‌طرفی می‌کند.

خبرگزاری الجزیره، امپراتوری رسانه‌ای قطر، بخش دیگری از این معادله است. سرویس انگلیسی‌زبان آن به غربی‌ها تصویری حرفه‌ای ارائه می‌دهد، اما پخش عربی آن تبلیغات حماس را تقویت می‌کند، به متحدان آمریکا حمله می‌کند و رادیکالیسم را ترویج می‌نماید. کشورهای خلیج فارس این شبکه را یکی از دلایل اصلی بحران ۲۰۱۷ می‌دانند.

قطر همچنین در جنگ داخلی سوریه از گروه‌های افراطی حمایت مالی کرد که باعث تفرقه در صفوف مخالفان و رادیکالیزه شدن جنگ شد. اکنون، با حکومت جدید در دمشق که از جهادی سابق به «دیپلمات» تبدیل شده، قطر دوباره خود را به عنوان «میانجی بی‌طرف» معرفی می‌کند. قطر همراه با عربستان سعودی برای لغو تحریم‌های آمریکا علیه «سوریه جدید» لابی کرده است. طنز ماجرا این است که همان کشوری که باعث شعله‌ور شدن جنگ شد، حالا تلاش می‌کند نیروهایی را که قبلاً حمایت می‌کرد بازسازی کند، و این جاه‌طلبی را پشت دیپلماسی پنهان می‌کند.

از سوی دیگر، روابط قطر با ایران -کشوری که با قطر بزرگ‌ترین میدان گازی جهان را شریک است- به آن اجازه داده نقش واسطه را با تهران ایفا کند. این «دیپلماسی» در عمل باعث شده فشارها بر برنامه هسته‌ای ایران به تأخیر بیفتد و به آن فرصت پیشرفت داده شود. با توجه به روابط مالی قطر با نزدیکان ترامپ مثل ویتکاف، باید پرسید: واقعاً منافع چه کسانی تأمین می‌شود؟

نگران‌کننده‌تر، گزارش‌هایی است که می‌گویند در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، نشت اطلاعات درباره حملات احتمالی اسرائیل به ایران ممکن است از سوی مقامات مرتبط با شبکه‌های طرفدار قطر بوده باشد. اکنون، درخواست‌های ترامپ برای خودداری اسرائیل از حمله باعث گمانه‌زنی در اورشلیم شده که آیا صدای قطر از کاخ سفید شنیده می‌شود؟

قطر همچنین محیط رسانه‌ای آمریکا را به خوبی می‌شناسد. این کشور ارتباطات خود را با رسانه‌های محافظه‌کار از جمله فاکس نیوز گسترش داده، زیرا می‌داند که بر طرفداران ترامپ و خود ترامپ تأثیرگذار است. دوحه به جای تکیه بر دیپلماسی، روی کنترل روایت‌ها حساب کرده است.

موضوع بسیار حساس است. مسئله نگران کننده این نیست که قطر خطرناک است یا نه؛ بلکه این است که چگونه یک کشور خارجی با سابقه حمایت از تروریسم و بی‌ثبات کردن متحدان، توانسته است از طریق پول، رسانه، روابط و نفوذ سیاسی، سیاست آمریکا را در مقابل چشمان ما شکل دهد، بدون اینکه ما بتوانیم این دخالت خارجی را تشخیص دهیم؟

بازگشت ترامپ به خاورمیانه در ماه گذشته با این عنوان اعلام شد که آمریکا آماده همکاری است. اما در منطقه‌ای که سیاست‌ برمبنای معامله و بده بستان شکل می گیرد، ممکن است این بازگشت به معنای دیگری هم باشد، این‌که حمایت آمریکا قابل خرید و فروش است.

منبع: هیل

برای مطالعه مطالب مرتبط به لابی گری کشورهای عرب خلیج فارس در آمریکا به دو مقاله ذیل مراجعه کنید:

امارات بزرگ ترین لابی گر جهان عرب

لابی سعودی قوی تر از همیشه


نظر شما