جامعه، عادل است و اين مردمند كه ستمكارند؛ چنانكه تقسيم خيرات در زمين، عادلانه است ولى مسؤولانِ تقسيم اين خيرات، رفتارى جائرانه دارند.
جزئیاتمردم بر يكديگر پيشى مى گيرند تا مال را هر كجا كه يافتند به كف آورند و در اين راه هر گناه و باطلى را آسان مى شمرند. ماديات چه ارزشى دارد اگر با قربانى كردن الگوهاى والاى انسانى بدست آيد. آيا به اين ترتيب زندگى همراه با سعادت خواهد گشت يا همه اركان آن درهم كوبيده خواهد شد؟
جزئیاتاگر از بخيلى پرسش كنيد چرا بخل مى ورزى؟ پاسخ خواهد داد: زيرا از آن مى ترسم كه خود و فرزندانم به تهيدستى گرفتار آييم؛ یا اینکه به شهرت نيازمندم و پول، اين شهرت را براى من به ارمغان مى آورَد و يا مى گويد: زيرا خودِ پول را دوست دارم.
جزئیاتگاهى آدمى به بيمارى آزورزى مبتلا مى شود؛ در اين هنگام پيوسته به دست مردم مى نگرد و يارى آنها را انتظار مى كشد و چشم به دست ديگران دارد.
جزئیاتيكى از زاهدان سوى سلطانى تجمل پرست برفت كه در شكوه و جاه و فرمانروايى خويش غرق بود. سلطان به او روى كرد و گفت: تو زاهد هستى؟ زاهد پاسخ داد: ولى تو از من زاهدترى. زيرا من از دنيايى روى گردانده ام كه فانى است و تو از آخرتى روى گردانده اى كه باقى است.
جزئیاتاز والاترين الگوهاى اسلامى كه فرد بايد بدان آراسته باشد، انصاف است كه از روز عاقل شدن تا دم مرگ، همراه آدمى است و انحراف از آن به مفهوم انحراف از حق در طول زندگى است و اين مهم را نبايد آسان شمرد.
جزئیاتاز جمله لوازم اجتماعى بودن انسان، نيازهايى است كه تنها ديگران مى توانند آنها را برآورده كنند، و هر فردى در جامعه همانند عضوى از اعضاى يك پيكر است كه نمى تواند جز با هميارى، منافع خود را تأمين كند.
جزئیاتقلب در اسلام اهميت بسيار دارد و بيش از ديگر اعضا و جوارح بدان توجه شده است، زيرا قلب، خاستگاه امور خير و شر و جايگاه انگيزش كارها و رفتارهاى آدمى است.
جزئیاتواژه عدل تنها سه حرف بیشتر نیست، ولى مفهوم آن شيرين تر و گواراتر از هر چیزی است، انسان اين پديده گوارا و شيرين را چونان ميوه تازه به كام مى كشد، ولى هيچ چيز همچون عدل در پياده كردن دشوار نيست و ملازمه آن با همه ابعاد زندگى، كار را بسى دشوار مى كند.
جزئیاتبرخى از مردم پيوسته براى خود و مردم و بلكه براى همه آفرينش، نيكى و والايى مى خواهند و در همين مسير مى پويند يا خاموشى مى گزينند، خشم مى گيرند يا خشنود مى شوند، كار مى كنند و به كمال مى گرايند.
جزئیاتحسد مفهومى نفرت انگيز و تلخ دارد، زيرا هميشه حاسد بى هيچ توجيهى خواهان از ميان رفتن نعمت برادرِ خود است و مى خواهد او را بيچاره ببيند.
جزئیاتاسلام مى خواهد فرد در كار خود، فعال و در كسب روزى، جدى باشد تا كارهاى خود را بگردانَد و بار خانواده اش را به دوش كشد و آن گاه اگر چيزى از رزق خداوندى مانْد به نيازمندان و مساكين دهد.
جزئیاتاسلام با توانگرى ناسازگار نيست، چنانكه تهيدستى را نيز دوست ندارد. بلكه نسبت به لوازم اين دو موضعگيرى مى كند.
جزئیاتتحقير درختى است كه پليدترين ميوه ها را به بار مى آورَد، اين ميوه ها در دل مى رويند و آن قدر رشد مى كنند كه ثمره تلخ خود را به بار مى آورند و بدين سان ميوه هاى نارس ناگوار آن در چشم و زبان و حركات و سكنات، ظهور مى يابد.
جزئیاتگرچه از نظر اسلام، نفقه و تأمين هزينه خانواده واجب است، ولى با اين حال براى آن پاداشى بزرگ و ثوابى بسيار در نظر گرفته شده است.
جزئیاتاسلام مرز هر چيزى را مشخص كرده است و از آوردن هيچ خُرد و كلانى غفلت نورزيده است، اين تنها از ويژگيهاى اسلام است و هيچ دين و آيينى را نمى توان يافت كه تا بدين حد، فراگير باشد.
جزئیاتفقر در دل گروهى از مردم جايگزين شده است و پيوسته درصدد يافتن ثروت فزون تر هستند، اگرچه ثروت آنها گنجينه اى باشد كه جابه جايى كليدهاى آن بر گروهى تنومند سنگين آيد.
جزئیاتاسلام گدايى را بسيار ناخوش مى دارد و گدا را بسيار نكوهش مى كند. چرا آدمى بايد به گدايى پردازد؟ در حالى كه روزگار اين فرصت را بدو داده است تا هرچه را مى خواهد بدست آورَد، مگر هنگامى كه مجبور باشد كه در اين صورت اشكالى بر او نيست، زيرا خداى متعال مى فرمايد: (إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ); «جز آنچه بدان ناچار شده ايد».
جزئیاتآيا كسى يافت مى شود كه پول را دوست نداشته باشد؟ هرگز، هر كسى پول را دوست دارد، ولى تفاوت است ميان آن كه پول را به ميزان دوست دارد و آن كه پول را بدون ميزان، خواهان است.
جزئیاتاميرالمؤمنين على(عليه السلام) دنيا را در سخنى فشرده چنين بيان مى فرمايد: «الدنيا تغرّ و تضرّ و تَمُرّ; دنيا مى فريبد و زيان مى رسانَد و مى گذرد».
جزئیاتفرد خودپسند، ناگزير با گفتار يا رفتار، تكبر خويش را آشكار مى سازد. چنين كسى يا دامن خود را چونان متكبران مى كشد، يا در بالاى مجلس مى نشيند، يا همه كس را خوار مى گردانَد و فخر مى فروشد و يا خويش را مى ستايد.
جزئیاتگاه آدمى با آرامى و مدارا به كارى مى پردازد، چنين كسى شايسته است كه در پايان، كامياب گردد، اگرچه در نگاه اوّل، كُند يا سبك بنمايد.
جزئیاتنفس بشرى، والايى مادى و معنوى را خواهان است و هيچ فرد يا گروهى از اين سرشت بر كنار نيستند، ولى گاهى در بهره گيرى از اين ملكه به كژراهه مى افتند و آن را در راههاى زيانمند به كار مى زنند كه ثمره اى جز تلخى ندارد.
جزئیات