غالباً مراد از واژه تغییر، نوگرایی و بهبود زندگی است که با طبیعت برتری جویی بشر همساز است. دانشمندان و بزرگان و صاحبان فکر و فن، راه و روش های نظری و عملی بسیاری را برای بهبودِ زندگی و ایجاد تغییرات مثبت در آن سفارش کرده اند. این روش ها آدمی را در نظر خود و دیگران موفق و پیروز می نماید. البته، موفقیت حقیقی تنها در صورتی حاصل می شود که انسان به حقوق دیگران احترام بگزارد و کسب و کاری درست پیشه کند. از همه مهم تر آنکه نباید در برابر شکست ها و ناکامی ها اندوهناک شود، چرا که شکست مقدمه پیروزی است.
زندگی همان سان که دانایان گفته اند: داد و ستد است. آدمی همواره در حال دادن و گرفتن است. پس زندگی روی و روش یکسانی ندارد و همواره در تغییر و تبدّل است.
از این رو لازم است که انسان خود را برای پذیرش شکست ها و موفقیت ها آماده سازد تا همواره روحیه تغییر و تحول در او زنده بماند. پیداست تغییری پسندیده است که با هنجارها و آداب انسانیِ رایج میان مردم که برگرفته از شرع و عرف است سازگار باشد.

پرورش نفس و مهار آن

لازمه دست یابی به تغییر و اعتلای نفس، مهار امیال نفسانی است. این کار روحیه بندگی و تسلیم بودن را در بشر می پروراند و او را از پیروی خواهش های نفسانی باز می دارد. نفسِ آدمی به تبع غریزه خود به آسوده طلبی و تن آسانی مایل است، در حالی که این دو با کرامت و سعادت انسان سازگار نیستند. آدمی برای کسب موفقیت نیازمند کوشش است، پس لازم است گاهی تغییراتی اساسی در اخلاق و منش خود پدید آورد. از دیرباز «تغییر» در زندگی بشر جاری و ساری بوده و تغییر مثبت به بهبود زندگی انجامیده است.
از لوازم اصلی تحقق چنین تغییری زهد و دلشاد نشدن از دست آوردهای زندگی مادّی، و غمگین نشدن از ضررهای آن است. در کل، این تغییرها در پی آسان کردن و هموار ساختن مشکلات زندگی به وجود آمده است. در نگاهی کلی می توان زندگی را در سودها و زیان ها خلاصه کرد. پس چه بهتر آنکه انسان خود را با این قانون کلی وفق دهد و هر زمان که کاری را در راستای مشیت و اراده لا یزالِ الهی ببیند، بدان راضی و خشنود گردد. حضرت آیت الله العظمی سید صادق شیرازی در خلال یکی از سخنرانی های ارزشمندش در این باره فرمودند:
«زهد، دوری کردن از خورد و خوراک و خرید و همبستری نیست. حقیقت زهد، افسوس نخوردن از ثروت ها و موقعیت هایی است که از دست رفته است ـ هر چه می خواهد باشد. همچنین خوشحال نشدن از به دست آوردن خواسته های خود است. خوب، این جایگاهی والاست که آدمی به سادگی بدان دست نمی یابد، بلکه برای دستیابی به آن باید تمرینی پیایی و مستمر داشته باشد».
پیداست که مقصود از تغییر، تغییر طبایع آدمی که ریشه در نهاد او دارد نیست، چراکه برخی از این اطباع، خداداد و تغییر ناپذیرند. ولی با اراده خود می تواند تا حدودی افسار این علایق را به دست گیرد و نفس اماره خود را رام کند. مرجع عالیقدر آیت الله العظمی شیرازی در تأیید این سخن می فرماید:
«مراد از تغییر، تغییر طبایع و غرایز لا یتغیّری نیست که خداوند در وجود بشر نهاده است. بلکه مقصود حد و اندازه آن و کنترل آثار و تبعات این غرایز است. آدمی در پی طبیعتش در پی راحتی و آسوده خواهی است و از فعالیت هایی که کار و جهد فراوان می طلبد می گریزد. مانند آموختن علم که نیازمند هموار ساختن رنج بسیاری بر خویشتن است. اما باز انسان هایی به چشم می خورند که سختی های زیادی را از جانب خود یا دیگران متحمل می شوند و برای رویارویی با آنها آستین همت بالا می زنند. از این دسته اند، اهل علم که صبح ها در طلب علم راه می افتند و تا پاسی از شب به مطالعه و فراگیری علم مشغول اند. بی شک، چنین کسانی برای رسیدن به هدف خود از لذت های بسیاری دست می کشند».

تأثیر راهکارهای انسانی در کسب موفقیت

توانایی تغییر پذیری در گام نخست به خود آدمی بسته است. آمادگی و استعداد انسان در کسب موفقیت از سویی و تلاش بی وقفه از سوی دیگر، در تحقق بخشیدن به خواسته های او مؤثر است. به هرحال این کار باید در چارچوب قواعد پذیرفته انسانی صورت بگیرد. برای مثال، هرگز انسان نباید برای رسیدن به اهداف خود حقوق و منافع دیگران را پایمال کند، خاصه اگر بداند که ریشه موفقیت ها و شکست ها فقط خود او نیست. در این صورت، دیگر از موفقیت هایش خیلی شادمان نمی گردد و از شکست ها نیز خیلی دلسرد و غمزه نمی شود. از طرفی، توانایی تغییر و تحول در افراد مختلف نیز یکسان نیست. در تأیید این سخن، مرجع عالیقدر فرموده اند:
«البته، شدت و سرعت تغییر در میان افراد مختلف، متفاوت است. برخی صفات به سرعت تغییر می کند و برخی به کندی. در کل، هرچه انسان بهتر بتواند موفقیت ها را کسب کند و ضررها را دفع، بهتر هم می تواند تغییر کند. افزون بر این، همان گونه که انسان ها متفاوت اند، غرایز و اطباع آنها نیز یکسان نیست».
درون آدمی متشکل از طبایع گوناگونی است که بسیاری از آنها در حیوانات نیز یافت می شود، پس ماهیت خیلی از غرایز بشری غیر انسانی است. از این رو آدمی گاهی با پیروی از این طبایع، ممکن است به دیگران آسیب برساند. پس شایسته است که انسان پیش از اینکه درصدد ایجاد تغییری برآید، ابتدا آن را با موازین دینی و قواعد مسلم پذیرفته در جامعه بسنجد. برای مثال، حبّ جاه و سلطنت، به طور فطری در وجود انسانها نهفته است. پس هرگونه بهره گرفتن یا روی آوردن به آن باید در چارچوب احترام به حقوق دیگر همنوعان باشد.
البته، این بدان معنی نیست که دست یافتن به تغییری مثبت ناممکن است. از این رو مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی شیرازی دام ظله می فرمایند:
«سلطه جویی و برتری خواهی از طبایع مهم و اصلی بشر است. البته عوامل وراثتی و تربیتی و حتی زیست بومی که در آن می بالد و زندگی می کند بر طبایع انسان تأثیر گذار است. اما بی تردید، تغییر و تکامل اخلاقی بشر ناممکن نیست».

داشته های انسان، همه در نزد او امانت اند

هر خطایی که انسان در روابطه خود با دیگران مرتکب می شود، ریشه در خودخواهی و مهار نکردنِ آن دارد. کار و کوشش مداوم برای دستیابی به اهدافِ دنیایی، مبتنی بر این ویژگیِ اساسیِ آدمی است. پس انسان ناگزیر می باید ابتدا از این عقبه ـ یعنی، گذر از سرخوشیِ حاصل از پیروزی و ناراحتیِ ناشی از ناکامی ـ درگذرد. افزون بر آن، باید بیاموزد و باور کند که هر آنچه در دست دارد، امانتی است که به او سپرده شده است. در راستای تحقق این هدف، حضرت آیت الله العظمی شیرازی فرمودند:
«چگونه انسان می تواند خود را به گونه ای تربیت کند که از موفقیت ها شادمان نشود و از ناکامی ها درمانده و محزون نگردد؟ در پاسخ می گوییم: برای این کار فقط یک راه هست. و راه های دیگر، همه به آن ختم می شود، و آن همان چیزی است که در ابتدای بحث بدان اشاره شد. انسان باید همواره در نظر داشته باشد که همه چیز در نزد او عاریت و امانت است. شرط امانت نیز اقتضا می کند که روزی آن را به مالک حقیقی اش باز گرداند. مال و علم و قدرت، و حتی سلامتی و زن و بچه و املاک و جسم و روح، همگی در نزد او به امانت گذاشته شده اند. آدمی باید به چنان نگرشی دست بیابد که حتی اگر قصد رفتن به سفری داشته باشد، و اسبابِ آن سفر مهیا باشد ولی به دلایلی آن سفر محقق نشود، اندوه به دل راه ندهد، چراکه این امانتی است که به او سپرده شده است. هرگاه آدمی بر این رویکرد پیوسته تمرکز کند، آرام آرام سختی ها بر او آسان می گردد و بدان درجه می رسد که بر آنچه از دستش رفته است اندوه نمی خورد و از آنچه به دست آورده است نیز شاد نمی شود».
به هر حال، دستیابی به این مرتبه مستلزم خودسازی و تغییر است و این امر جز با سلوک و ریاضت نفس حاصل نمی شود. آیت الله العظمی سید صادق شیرازی در این باره می فرماید:
«ناراحتی انسان از فقدان برخی چیزها ـ مانند سلامتی ـ امری فطری است. اما پرورش روح سختی ها را بر انسان آسان می کند و از رنج حاصل از آنها می کاهد. گاهی بدنِ انسان از بیماری ای که گرفتار آن شده است می رنجد و گاهی روانِ او بابت سلامتیِ از دست رفته اش آشفته می شود. البته، این امر طبیعی است. اما به هر حال، با ممارست روحی از دردها و اندوه ها کم می شود و با استمرار این تمرین می توان همه آنها را برطرف کرد. انسان همیشه باید به خاطر بسپارد که هرچه در اختیار دارد، حتی تندرستی جسم و روانش، در نزد او عاریه و امانت است و او مالک حقیقی آنها نیست».
روی هم رفته، تغییر درون (خودسازی) نیازمند سرکوب خواهش های دل است. برای این منظور باید جلوی خوشی هایی را که با رنج های دیگران همراه است گرفت. در این راستا باید از برخی اندوه های بیهوده پرهیز کرد. این کار تعادل روانی و گشودگی بسیاری در زندگی و چه بسا سعادتِ افزون تری برای بشر فراهم می آورد. پس شایسته است که انسان به ایمانی استوار آراسته گردد و باور کند که سرانجامِ همه کارها به خدای متعال باز می گردد. حضرت آیت الله العظمی شیرازی در این باره می فرماید:
«برای انسان شایسته و ضروری است که بابت چیزهایی که می خواهد، یا آرزوی آنها را در دل دارد، شاد یا اندوهگین نشود. و همواره یادآوری کند که همه نعمت هایی که دارد، از جانب خداوند متعال به دستِ او رسیده است. پس اگر ادامه یابند، خود نعمتی دیگر است و نیازمند شکری دیگر، و اگر از دست روند، این خویِ آشنای دنیا و بهره های ناپایدار آن است. علاوه بر آن هر امانتی که در دست انسان است، دیر یا زود باید روزی از آن جدا شود».

مؤسسه فرهنگی ـ تبلیغی النبأ/ برگرفته از دیدگاه ها و افکار مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی

 

نظر شما