twitter share facebook share ۱۳۹۵ خرداد ۳۰ 552

سی و هفت روز از آغاز اعتصاب غذای علامه راجه ناصر عباس جعفری، دبیرکل حزب مجلس وحدت مسلمین پاکستان، به همراهی تعدای دیگر از شیعیان این کشور می گذرد.

این افراد در اعتراض به تداوم ظلم و خشونت علیه شیعیان پاکستان و به ویژه کشتار شیعیان پاراچنار دست به اعتصاب غذا زدند.

حجت الاسلام سید شفقت حسین شیرازی معاون ارتباطات بین الملل حزب مجلس وحدت مسلمین، در گفتگو با خبرگزاری ابنا از دلایل این اعتصاب غذا بیشتر می گوید:

بیان دلایل این اعتصاب نیازمند ریشه یابی مشکلات پاکستان و بررسی تاریخچه ظلم وارد شده بر شیعیان این کشور است.

پس از سقوط حکومت «ذوالفقار علی بوتو» در اواخر دهه 1970 ميلادی و روی کار آمدن «ژنرال ضیاء الحق»، اتحاد جماهیر شوروی وارد افغانستان شده بود و در واکنش به آن، در پاکستان حرکتی به نام جهاد افغانستان شروع شد. در این زمان و به بهانه جنگ با اشغال شوروی، ائتلافی در پاکستان تشکیل شد که چهار ضلع داشت: آمریکا، کشورهای عربی خلیج فارس مخصوصا سعودی ها، ضیاء الحق و طائفه دیوبندی ها یا سلفی های پاکستان.

این چهار ضلع، با ارتباط و برنامه ‌ریزی آمریکا و پشتیبانی مالی و فکری عربستان سعودی ــ و نیز امارات و قطر ــ فعالیت خود را آغاز کردند و رژیم ضیاء الحق با استفاده از دیوبندی ها برنامه های آنان را اجرا کرد 

در آن دوران، اکثریت جامعه پاکستان یعنی 60 درصد مردم، سُنّیان میانه رو بودند و شیعیان 25 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دادند. سلفی ها، دیوبندی ها و اهل حدیث در اقلیت بودند و از 5 تا 7 درصد بیشتر نمی شدند. اما آن ائتلاف چهارجانبه وضعیت اجتماعی کشور را به هم زد و موجب قدرت یافتن آن اقلیت شد.

ساخت دانشگاه و مدارس دینی بزرگ در حجم انبوه و استخدام سلفی ها، اهل حدیث و دیو بندی ها در مراکز دولتی از جمله اقداماتی بود که ائتلاف برای رسیدن به اهداف خود به آن دست زد.

شکل گیری نیروهای القاعده، طالبان و سایر گروههای تندرو در منطقه و نفوذ آنان به بدنه دولت پاکستان، از پیامدهای همین مدارسی است که به کمک آمریکا و عربستان ساخته شد.

بعد از پیروزی انقلاب در ایران، ترس از نفوذ افکار انقلابی بر نگرانی دولتمردان افزود و سبب شد کشور بیش از پیش به سمت عربستان گرایش پیدا کند. به تبع آن شیعیان پاکستان که نقش مهمی در استقلال کشور ایفا کردند بدلیل نزدیکی به ایران نه تنها به حاشیه رانده شدند که تلاش شد آنان را دشمن اهل سنت جلوه دهند و بر قدرت دیوبندی ها بیفزایند.

این آغاز دهه ها رنج و مشکلات بی پایان شیعیان در پاکستان بود. اما ما هیچگاه در برابر ظلم ظالمان ساکت ننشستیم و به اعتراضات مسالمت آمیز خود ادامه دادیم. هم اکنون نیز نواز شریف ادامه دهنده همان سیاست هاست. وقتی که پرویز مشرف بر سر کار آمد نوازشریف به مدت هشت سال ممنوع الورود شد. وی به عربستان رفت و با مرکز وهابیت ارتباط نزدیکی پیدا کرد.

اما ستم دولتمردان به حدی رسیده که دیگر تحمل آن به سختی امکانپذیر است. ظلم دولت تنها متوجه شیعیان نیست، سنی ها نیز آسیب زیادی دیده اند. بمب گذاری و کشتار مردم در بازارها و کارخانه ها همه طوایف و مذاهب را در پاکستان شامل می شود. مسیحیان وهندوها نیز هدف قرار می گیرند، حتی ارتشی ها توسط این گروه کشته می شوند. بنابراین سلفی ها خطری هستند که کل کشور را تهدید می کنند.

هنگامیکه نواز شریف قدرت را در دست گرفت، تلاش کرد که با گروههای افراطی مذاکره کرده، آنان را در چارچوب حکومت بیاورد، اما ما مخافت کردیم و ‌گفتیم که گروههای تندرو، نه نظام جمهوریت پاکستان را قبول دارند و نه هیچ قانون دیگری را. آنان به دنبال پیاده نمودن نظریه خود در خصوص خلافت اند و می خواهند نظامی همچون خلافت ابوبکر بغدادی در موصل در پاکستان حاکم شود، از این جهت نباید با این ها مذاکره کرد. آنان مجرمانی هستند که باید به پای میز محاکمه کشیده شوند.

بعد از آنکه تروریست ها در شهر پیشاور ارتشی‌ها و تعداد زیادی از بچه‌ها و کودکان را کشتند، سیاست پاکستان در قبال آنها تغییر کرد؛ قانونی برای جنگ بر علیه این تکفیری‌ها به نام قانون دفاع از پاکستان وضع شد.

دولت یک عملیات نظامی آغاز کرد با این هدف که در سرتا سر پاکستان مدارسی که دست این‌ها بود باید بسته یا کنترل شوند و ارتش این کار را تقریبا طی دو سال انجام داد. ولی حکومت از این قانون سوء استفاده کرد و نوک پیکان را متوجه شیعیان ساخت.

برای نمونه؛ در پنجاب، قانونی وضع کردند که هر کسی بندهای اذان را زیادتر بگوید تروریست است و باید زندانی شود. کسی که سخنرانی نماز جمعه را مقداری طول دهد تروریست است. مجالس امام حسین(ع) اگر دیر شروع شود یا راهپیمایی دیر برگزار شود، افراد شرکت کننده همه تروریست هستند. علیه شیعیان دعوای قضایی اقامه کردند. به برخی از علمای ما که روضه‌خوان هستند گفتند که شما نمی‌توانید برای سخنرانی از این ایالت به ایالت دیگر یا از این استان به استان دیگر بروید.

ارتش بر علیه تکفیری‌ها در سه ایالت سِند، بلوچستان و خیبر پختونخوا نیرو مستقر کرد و عملیاتی انجام داد اما حکومت پنجاب نگذاشت که همان عملیاتی که برعلیه تکفیری ها در آن سه ایالت می شود در ایالت پنجاب نیز  صورت گیرد. چرا که برادر نواز شریف رئیس حکومت پنجاب است. به همین خاطر ارتش نتوانست در مناطق پنجاب عملیاتی انجام دهد. نتیجه چه شد؟ در استانهاي ایالت پنجاب خیلی از علمای شیعه زندانی شدند.

طبق یکی از قوانین پاکستان؛ هر عالمی که اسم آن در لیست خاصی وارد شود، این شخص ممنوع التحرک است. هر جا که می‌خواهد برود باید به پلیس خبر دهد؛ یعنی این شخص آزادی ندارد. دولت بسیاری از شخصیت‌های برجسته شیعه را در ضمن این لیست قرار داد. ما در سال گذشته هشتاد و پنج پرونده در دادگاه پنجاب داشتیم که علمای ما زندانی شدند. آنها هیچ جرمی مرتکب نشده بودند ولی سه ماه در زندان ماندند. خیلی از علما، شخصیت‌های ما و مردم و بانیان مجالس عزا و روضه‌خوان‌ها این گونه زندانی می شدند. هر کسی که در جامعه فعال بود دولت پنجاب آن‌ها را در لیست‌ها قرار داده و دائره را بر آنان تنگ می کرد.

در برخی مناطق دیگر مثل گلگت بلتستان و پاراچنار که تعداد و زمین‌های شیعیان زیاد بود، حکومت، زمین‌های شیعیان را غصب و به جای آن تکفیری‌ها را ساکن کرد تا نسبت اکثریت شیعه به هم بخورد. مثلاً در سی سال گذشته اکثریت مطلق شهر گلگت شیعه بود اما امروزه اینگونه نیست و چهل درصد جمعیت این شهر شیعه هستند. البته سیاست تغییر بافت جمعیتی یک سیاست طولانی مدت است که در دوره نواز شریف شدت پیدا کرده است.

مسأله دیگر کشتار شیعیان است. طبق آماری که در روزنامه ها خواندم در مدت تقریباً 38 سال از آمدن ضیاء الحق تا امروز، از عموم مردم پاکستان تقریباً هشتاد هزار نفر به دست تکفیری‌ها شهید شدند که نزدیک بیست و سه هزار و چند صد تن از آنها شیعه بودند.  آخرین کشتار شیعیان مربوط به اوائل ماه شعبان است که در طی دو الی سه روز در سه شهر پاکستان نزدیک به ده شیعه شهید شدند و پس از آن نیز چند نفر در کراچی به شهادت رسیدند. اول چهار نفر از شیعیان در شهر دیره اسماعیل خان شهید شدند؛ دو نفر این‌ها وکیل و دو نفر استاد دانشگاه بودند. تکفیری ها این ها را زمانی که از خانه بیرون می آمدند و به طرف محل کار می رفتند، به شهادت رساندند.

قرار بود در شهر پاراچنار جشن ولادت امام حسین(ع) برگزار شود. اهل منطقه برخی از علما و شعرا را برای این مراسم دعوت کرده بودند. حاکم آن منطقه و پلیس نگذاشت که علما به پاراچنار وارد شوند. وقتی که این کار صورت گرفت اهل منطقه ناراحت شدند و روبروی دفتر حاکم رفتند و شعار دادند و نشستند. این‌ها نه سنگ داشتند، نه سلاحی داشتند. فقط آمدند شعار دادند و تظاهرات کردند که مهمان‌های ما باید بیایند. حتی برخی افراد به داخل دفتر رفتند تا مذاکره کنند ولی با شلیک مستقیم گلوله نیروهای ارتش، چهار نفر در همان مقر شهید و ده‌ها نفر زخمی شدند.

فاصله بین دو حادثه یک یا دو روز بود. و پس از آن دو نفر دیگر را در شهر کراچی شهید کردند. یکی از این‌ها آقای خرم زکی شخصیت برجسته ای بود که هیچ ارتباطی با احزاب سیاسی نداشت. وی قانون ‌دان بود و خطر تکفیری‌ها را در رسانه‌ها و مراکز مختلف منعکس می‌کرد. اسنادی جمع کرده و به اعضای پارلمان پاکستان داده بود که تکفیری‌ها در اسلام آباد در فلان مرکز هستند؛ با داعش ارتباط دارند و پاکستان را خراب می کنند و باید حکومت پاکستان این‌ها را بزند.

نکته قابل توجه اینکه قبلاً در طول تاریخ فقط تکفیری‌ها ما را می‌ زدند، ارتش ما را نمی ‌زد. اما به سبب نفوذ تکفیری‌ها در داخل ارتش پاکستان، هم اکنون آماج حملات ارتش نیز قرار می گیریم، همان اتفاقی که در پاراچنار افتاد و ارتش خود مستقیما شیعیان را به شهادت رساند. بعد از این اتفاق و مشکلاتی که از مدت های طولانی وجود داشت، در نهایت آقای راجه ناصر عباس دبير كل مجلس وحدت مسلمين و دوستانش به این نتیجه رسیدند که دست به اعتصاب غذا بزنند.

ما ده خواسته خود را در رسانه ها مطرح کرده ایم اما مشکلات پاکستان زمانی حل می شود که سیاست کلی کشور تغییر یابد و پاکستان به دوره پیش از ضیاء الحق بازگردد، زمانی که هیچ کدورت و دشمنی بین شیعیان و اهل سنت نبود. ما به دنبال عدالت هستیم؛ نمی‌خواهیم به دیوبندی‌ها و سلفی‌ها ظلم شود اما نمی‌خواهیم که به شیعه و دیگران هم ظلم شود. توازن اجتماعی وسياسي می‌ خواهیم. ما گفتیم همه افرادی که شما زندانی کرده اید و جرمی مرتکب نشده اند را آزاد کنید. از آن مشکلاتی که برای مجالس عزا و نماز جمعه و جماعات ایجاد کرده اید دست بردارید.

الحمدلله با همراهی عمران خان رییس حزب تحریک انصاف در ایالت خیبر پختونخوا خواسته های ما جلو رفت و پذیرفته شد البته نمی‌گویم که همه مشکلات ما در آنجا حل شد. اما پنجاب بزرگ‌ترین مشکل ماست.

*ابنا

نظر شما