در ابتدای نشست دکتر علاء حسینی (استاد قانون اداری در دانشگاه کربلا) به بیان تاریخچه سازمان ملل پرداخت و گفت: «تاریخ تأسیس سازمان ملل به بعد از جنگ جهانی دوم باز میگردد. بدین ترتیب این سازمان با امضای منشوری در 21 ژوئن سال 1945م شروع به کارکرد و هدف اساسی از تشکیل آن حفظ امنیت و صلح در کشورها بود. کشورهای شرکتکننده در این توافق قصد داشتند که با تشکیل یک سازمان بینالمللی آن را جایگزین جامعه بینالملل کنند، تا بتوانند از ابزارهای پیشرفتهتر و إلزامآورتری استفاده نمایند. جامعه بین الملل نهادی بود که پیشتر با همراهی کشورهای مختلف تشکیل شده بود اما چون آمریکا در آن حضور نداشت این نهاد به تدریج قدرت خود را از دست داد و منحل شد.
بدین ترتیب سازمان ملل چون از حضور آمریکا در رأس کشورهای بنیانگذار بهره می برد، نسبت به جامعه بین الملل جایگاه برتری داشت و از قدرت مضاعفی برخوردار بود. با پایان جنگ، سازمان ملل رسمأ شروع به فعالیت کرد و بر اساس توافق نامه سازمان، حفظ حقوق و آزادیهای انسان جزو مهم ترین اهداف و برنامه های سازمان قرار گرفت؛ این دو مفهوم 7 بار در توافق نامه تکرار شده است؛ این امر نشان می دهد حقوق و آزادی های انسان جزء اصول اساسی سازمان است و یکی از مهمترین وظایفی است که سازمان به دنبال تحقق آن در تمام کشورهای عضو می باشد.
بندهای اول و دوم مقدمه منشور سازمان ملل که به اهداف سازمان اشاره دارد، به تساوی جنسیتی و نژادی می پردازد. همچنین در دو بند 50 و 52 به بسیاری از حقوق و آزادیها اشاره شده است. توجه و تأکید به مسأله حقوق و آزادی ها موجب شد که دو شورای اقتصادی و اجتماعی و همچنین سازمان های دیگری در چارچوب سازمان ملل تشکیل شود و برای فراهمسازی رفاه و آسایش و خدمات اساسی مانند بهداشت، آموزش و تربیت در کشورهای عضو همکاری کنند؛ که سازمان بهداشت جهانی و آموزش و پرورش یونسکو از جمله این سازمان ها هستند.
البته قابل انکار نیست که سازمان ملل در راستای دفاع از آزادی ها و حقوق اولیه انسانی تلاشهای فراوانی کرد که از آنجمله میتوان به اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948م، دو معاهده بینالملی سال 1966م و توافقنامههای اختصاصی در موضوعهای مختلف مانند ممنوعیت انواع نژادپرستیها در سال 1965م و دفاع از حقوق کودکان در سال 1919م اشاره کرد.
یکی دیگر از اقدامات سازمان ملل وضع قوانین بینالمللی در دفاع از حقوق بشر بود. در پی بروز جنگ در کشورهای مختلف و با تلاشهای بیوقفه سازمان ملل، توافقنامه ژنو در سال 1949م تصویب شد، پروتکلهای الحاقی آن نیز در سال 1977م به تأیید اعضا رسید و به اوضاع جنگجویان و اسیران و غیرنظامیان در هنگام جنگ سروسامان بخشید. هم اکنون این توافقنامهها به هنگام جنگ های داخلی و بین المللی معتبر است.
این سازمان همچنین نقشی فعال در زمینه گسترش دموکراسی ایفا میکند که نشر فرهنگ انتخابات و نهادینه کردن آن و نیز نظارت بر انتخابات در کشورهای مختلف از آن جمله است. با این همه باید از کمکاریها و ناکارآمدیهای این سازمان و به خصوص نماینده آن در خاورمیانه به شدت انتقاد کرد چراکه حفاظت از صلح و آرامش جزو وظایف اساسی این سازمان بهشمار میآید اما اوضاع کنونی منطقه به خوبی نمایانگر ناکامی سازمان ملل در اجرای این وظیفه است.
سازمان ملل باید بکوشد تا به درگیری بین کشورها پایان دهد، با استفاده از قدرت خویش به حل اختلافات بپردازد و کشورها را به راههای دیپلوماتیک برای رفع نزاع های فیمابین ارجاع دهد. دو ماده 32 و 33 فصل ششم توافقنامه سازمان ملل به تبیین دیپلوماسی بازدارنده میپردازد و بر تلاشهای مجدّانه رئیس سازمان در این زمینه تأکید دارد. رئیس سازمان موظف است برای فهم هر چه بهتر عوامل درگیری و اختلاف، از فرستادگان خود در کشورهای مختلف کمک بگیرد تا با بهره گیری از گزارشها و تحقیقات آنان به حل بحران پرداخته و طرفین درگیر را به سمت حل و فصل اختلافات از طریق دیوان عدالت بینالمللی سوق دهد.
توجه به اوضاع کنونی جهان نشان می دهد که نه تنها سازمان ملل نتوانسته از وقوع درگیری جلوگیری کند که حتی در توقف استمرار این نزاع ها ناکام بوده است. مثال واضح آن جنگ 8 سالهای است که بین دو کشور همسایه ایران و عراق رخ داد. جنگی که به ویرانی دو کشور منتهی شد و با اینکه منشور سازمان ملل به توقف جنگ حکم داد ولی جنگ همچنان ادامه پیدا کرد. همچنین است جنگهای دیگر خاورمیانه من جمله سوریه، لیبی، یمن و فلسطین که سازمان ملل متحد در هیچکدام نقش مثبت و مؤثری ایفا نکرده است. موضوع دیگری که برای سازمان ملل مایه ننگ و شرمساری است پرونده پناهندگان می باشد که هزاران نفر از آنها در دریا غرق شده و هزاران نفر دیگر از گرسنگی و بی سرپناهی در خیابانهای اروپا رنج میبرند.
همچنین است گرسنگی و قحطی کشورهای سومالی، یمن و سودان جنوبی به گونه ای که حدود 110 نفر روزانه در سودان جنوبی بر اثر گرسنگی شدید جان خود را از دست میدهند و گزارشهای این سازمان ازعان دارد 17 میلیون یمنی در معرض گرسنگی شدید هستند.
واقعیت این است که سازمان ملل تنها به بیان حجم بحران و ابراز همدردی و نگرانی از اوضاع موجود در سوریه و یمن و عراق میپردازد ولی آیا این همان چیزی است که از سازمان ملل امید میرفت؟ این سازمان باید در مقابل ابرقدرتها و کشورهایی که هرگونه قانون بینالمللی و انسانی را زیرپا میگذارند بایستد و از کشتار مردم جلوگیری کند اما ائتلاف خودخوانده سعودی و کشتار بی محابای غیرنظامیان در یمن -به بهانه دفاع از خویش در مقابل تهدیدات خارجی- نمونه بارزی است از شکست سازمان ملل در اجرای اهداف و برنامه های خود. البته شورای امنیت در سال 2015م رخدادهای سوریه، عراق و لیبی را محکوم کرد و قطعنامه 2200 را در خصوص اوضاع لیبی، قطعنامه 2253 را در خصوص از بین بردن منابع مالی داعش در عراق و سوریه، مبارزه با قاچاق نفت، بازرسی گمرکی و حفاظت بیشتر از مرزها برای جلوگیری از قاچاق آثار باستانی و سپس قطعنامه 2258 را در خصوص اوضاع سوریه به تصویب اعضا رساند، اما هیچیک از این قطعنامه ها اجرایی نشد چراکه دبیر کل سازمان ملل که به موجب بنده 4 توافق سازمان، مسؤولیت اجرای قوانین را بر عهده دارد از وظیفه خود سرباز زد و تنها به انتشار چند بیانیه و محکوم کردن کشتارها بسنده کرد.
در ادامه بحث دکتر قحطان حسین گفت: «سازمان ملل متحدد در درجه اول یک سازمان سیاسی است قبل از اینکه یک سازمان قانونی باشد، و جزو اولین اهداف این سازمان اصل مساوات بین کشورهاست. اما اولین کسانی که این اصل را زیرپا گذاشتند و با قراردادن حق وتو آن را نقض کردند همان ابرقدرتهایی بودند که این سازمان را تشکیل دادند. شورای امنیت در حقیقت به یک سازمان اجرایی برای برنامهریزی و عملی کردن تصمیمات آمریکا تبدیل شده است.»
سپس دکتر حسین احمد (رئیس بخش تحقیقات بینالمللی در مرکز تحقیقات استراتژی دانشگاه کربلا و محقق در مرکز توسعه و تحقیقات استراتژی فرات) به ایراد سخن پرداخت و با اشاره به تأسیس سازمان ملل پس از جنگ جهانی دوم توسط کشورهای درگیر جنگ، به این تناقض پرداخت که کشورهایی که خود اطراف درگیری در جنگ جهانی بودند حال سعی داشتند با ایجاد یک نظم جهانی به استقرار امنیت و صلح در جهان کمک کنند. در آن زمان امنیت معنایی کلیشهای داشت و آن عدم جنگ بین کشورها بود، اما با شکل گیری گروههای تروریستی و تشکلهای فعال خارج از حکومت مفهوم امنیت جهانی نیز تغییر کرد. هیچیک از دولتها و سازمانهای بینالمللی نتوانستند از آثار مخرب این گروهها جلوگیری کنند، چراکه آنها از چارچوب حکومت خارج بوده و در مناطقی دور از دسترس آنها فعالیت میکردند. مشکل اساسی دیگر این است که سازمان ملل متحد تا به امروز تحت تأثیر سیاستهای کشورهای صاحب حق وتو است و پروژه صلح و آشتی به این دلیل در هیچیک از کشورهای منطقه موفقیتآمیز نبوده که منافع این 5 کشور بر صلح و آشتی مقدم بوده است. از طرف دیگر قطعنامههای پیشنهادی بیش از اینکه به نفع امنیت و صلح جهانی باشد، نفع این کشورها را در نظر دارد. ازاینروست که میبینیم روسیه قطعنامه پیشنهادی فرانسه را وتو میکند و آمریکا قطعنامه روسیه را. آنچه روشن و واضح است این است که تصمیمات سیاسی ابرقدرت ها همچنان بر این سازمان حاکم است و این سازمان بینالمللی متأسفانه نمیتواند از چنگال کشورهای استعماری که بر نظم جهان چیره شدهاند رهایی یابد.
سپس استاد حمد جاسم (استاد دانشگاه کربلا و محقق در مرکز توسعه و تحقیقات استراتژی فرات) به بیان دیدگاه خود پرداخت و گفت: سازمان ملل متحد از طریق نمایندگان و سازمانهای تابع و متخصص در زمینه حقوق بشر به فعالیت میپردازد. این سازمانهای تابع عبارتنداز: سازمان بینالمللی حقوق بشر، صلیب سرخ و سازمان عفو بینالملل. حال آیا این سازمان ها توانستهاند به وظایف خود عمل کنند؟ پاسخ خیر است زیرا کشورهایی که در این سازمانها بیشترین مشارکت را دارند، بیشترین تأثیر را نیز بر تصمیم گیری ها خواهند گذاشت. مثلاً چندی پیش سازمان حقوق بشر قطعنامهای را علیه اسرائیل به تصویب رساند که در آن اسرائیل به جرم تبعیض نژادی علیه اعراب محکوم شده بود اما آمریکا این سازمان را تهدید کرد که اگر از قطعنامه خود باز نگردد و آن را ابطال نکند کمکهای مالی خود به این سازمان را قطع خواهد کرد.
در نهایت شیخ مرتضی معاش (رئیس شورای اداری مؤسسه فرهنگی و رسانهای نبأ) گفت: «سازمان ملل متحد ساخته و پرداخته کشورهای پیشرفته و ابرقدرت است و هر سازمانی که کشورهای غربی بعد از جنگ جهانی دوم بنیان نهادند همگی تلاشهایی برای سرپوش گذاشتن بر سلطهگریهای غرب بوده است؛ میل و رغبتی که در راستای چیره شدن بر ثروت جهان و استعمار کشورها در حرکت است. روشنترین مثال برای این گفته فشاری بود که بر رئیس هیئت اقتصادی غرب آسیا اعمال شد و از او خواسته شد که از سمت خویش استعفا دهد چراکه علیه اسرائیل قطعنامهای را مطرح کرده بود و آن را به نژادپرستی و تبعیضنژادی علیه عربها متهم ساخته بود. از طرف دیگر خبرهایی از گوشه و کنار به گوش میرسد که نشان میدهد بانک جهانی با پشتیبانی از بعضی پروژهها به انتشار فقر در بعضی از کشورهای آسیایی دامن زده است. جهان امروز با یک پیچیدگی و بحران بزرگ و جدی روبهروست و دلیل اصلی آن نیز تحرکات و فعالیتهای جهان غرب است که به دنبال اصلاح امور بشر نیست، بلکه بر یک بینش سرمایهداری استوار است که به دنبال سود بیشتر میباشد. اگر جهان امروز به دنبال رفع مشکلات نظام حاکم بر جهان نباشد باید در آیندهای نه چندان دور منتظر جنگ جهانی سوم باشیم. مشکل اساسی در بینش غربی نهفته است و اگر این مشکلات حل نشود بحرانها و فاجعهها و ظلم و استبداد همچنان بر جهان حاکم خواهد بود و کشورهای ما تحت تأثیر آن قرار خواهند گرفت. «صدام» کسی بود که توسط فرانسه و آلمان حمایت میشد و امروز دونالد ترامپ به کشوری مثل عربستان دست دوستی می دهد. جهان غرب برای رسیدن به منافع خویش انسان و منافع عمومی و امنیت جهانی را فدا میکند و مثال آن استعمار فرانسه است که بدترین اعمال را در کشورهای آفریقایی به نمایش گذاشت. چیزی که باعث میشود باور کنیم که این سازمانهای بینالمللی هیچ سودی ندارند این است که زاده تفکر سرمایهداری غربی است که تمام جهان را برای خود میخواهد.
حال سؤال این است که اگر بخواهیم برای حفظ حقوق و آزادی بشر جایگزینی برای سازمان ملل بیابیم آن چیست؟
حامد جبوری در پاسخ به این سؤال گفت: «جایگزین این است که تمام کشورها بهطور مساوی در مدیریت این سازمان شرکت کنند و جهان از زیر یوغ ابرقدرتها خارج شود.»
استاد حمد جاسم نیز بیان داشت: «اولاً باید حق وتو که عامل تعطیلی بسیاری از قطعنامههاست حذف گردد و راه حل دیگر اضافه کردن کشورهای جدید مانند هند و برزیل و کشورهای آفریقایی به شورای امنیت است.»
توصیهها و پیشنهادها:
ـ مدیریت مشترک سازمان ملل متحد
ـ تلاش کشورها برای ایجاد یک مجموعه سیاسی متکامل به هدف تحقق عدالت
ـ کنارهگیری کشورها از درگیریها و اختلافات
ـ به کار گیری هر چه بهتر سازمان ملل در راستای امنیت و صلح بینالمللی
ـ نقش این سازمان پر رنگتر شده و تأثیر ابر قدرتها بر آن از بین رود
ـ تشویق مراکز تحقیقاتی به اظهار نظر کردن در مورد فاجعههایی که جهان به سمت آنها در حرکت است و بیان خطرات و توضیح راهحلها و ابزارهای پیشگیری کننده
ـ بنیانگذاری سازمانهای حقوقی که بتوانند نقش بیشتری ایفا کنند
ـ تشویق دانشگاهیان به طرح افکار خود در مورد نظام سیاسی سالم حاکم بر جهان
ـ بزرگان ادیان بر تمامی طرفها فشار آورند تا یک نظام سیاسی بیطرف به وجود آید.
مترجم: محمد منوری
نظر شما