twitter share facebook share ۱۳۹۶ مرداد ۰۳ 1929

مشابه اين خبر را بارها شنيده‌ايم. مسمومیت گسترده بر اثر مصرف عرق ‌دست‌ساز، غیربهداشتی و غیراستاندارد با ترکیبات نا‌معلوم و ناشناخته. تراژدی غمبار و فراموش‌نشدنی که هر از گاه در جای جای ایران تکرار می شود. مرگ، کما، دیالیز، کوری، تاری دید، دلهره مادر و کمر شکسته پدر، کلید‌واژه‌های این مهلکه خود ساخته است. عمرهای بر باد رفته، آرزوهای مدفون و شادی نا‌تمام، حاصل این فرآیند پنهان، مجرمانه و البته غیرقابل کنترل است که در پی نوشیدن استکان‌هایی پر و نیمه‌‌پر از آنچه که به شادی‌زایی آن امید بسته‌اند، برای تصرف لحظه‌ای از نشاط، شور و عبور از همه ناکامی‌ها و نامرادی‌ها بدست می آید.

هربار که فوتي‌ها و مصدوم‌هايی از يکی از استان‌ها اعلام مي‌شود بلافاصله دادستانی اعلام مي‌کند به مسئله ورود کرده و با مجرمان و عوامل توزيع‌کننده مشروبات الکلی برخورد می‌کند؛ اما اين برخوردها تاکنون به جايی نرسيده و نتوانسته تغييری در ميزان مصرف مشروبات الکلی بين ايرانی‌ها به‌وجود بياورد، تا جايی که هرچندوقت يک‌بار يکی از مسئولان در گفت‌وگو با رسانه‌ها با هشداردادن به مردم درمورد نوشيدن مشروبات الکلی غير‌استاندارد سعی می‌کند در کاهش آمار مصرف الکل قدمی بردارد هرچند کوچک و کند. باوجوداين آمارها می‌گويند اين اتفاق نيفتاده و عددهايی که از سوی سازمان‌های داخلی و بين‌المللی منتشر می‌شوند، نشان می‌دهند هر سال ايرانی‌های بيشتری به سمت مصرف مشروبات الکلی مي‌روند. 

آيا ايرانی‌ها بيشتر از آمريکايی‌ها الکل می‌نوشند؟ 

چندوقت پيش انتشار خبری درمورد ميزان مصرف الکل در ايران که از سوی سازمان بهداشت جهانی منتشر شد، جنجال زيادی به پا کرد. در گزارش سازمان بهداشت جهانی که به سال 94 مربوط مي‌شد، آمده بود که ايران به‌لحاظ سرانه مصرف الکل (در سطح ملی)، رتبه ۱۶۶ را داراست اما اگر کسانی را که مطلقا مشروب نمی خورند از محاسبه کنار بگذاريم، سرانه مصرف الکل در ايران و بين کسانی که مشروب‌خوار هستند ۲۵ ليتر در سال است (مردان حدود ۲۷ و زنان حدود ۱۸) و به‌اين‌ترتيب ايران در مقام ۱۹ جدول قرار مي‌گيرد. در اين رتبه‌بندی روسيه در مقام 30، آلمان ۸۳، بريتانيا ۹۵، آمريکا ۱۰۴، کانادا ۱۰۵، ايتاليا ۱۵۰ و عربستان ۱۸۴ قرار داشتند. دليل بازتاب گسترده گزارش سازمان بهداشت جهانی اين بود که بسياری از رسانه‌ها به محتوای آن توجه زيادی نشان ندادند و نفهميدند عددهای آمده در گزارش مربوط به آمار مصرف الکل، فقط در بين الکل‌خواران يک کشور است و واحد عدد هم مصرف ليتر به ازای هر مصرف‌کننده است که ايران از اين لحاظ در رتبه ۱۹ دنيا و بالاتر از آمريکا و روسيه قرار دارد؛ اما اين به‌‌آن‌معنا نيست که درصد الکل‌خواران ايرانی نسبت به آمريکايي‌ها و روس‌ها بالاتر است يا اينکه مجموع مصرف الکل در ايران بالاتر از اين کشورهاست. بلکه اين آمار فقط مؤيد اين نکته است که الکل‌خواران ايرانی از همتايان آمريکايی و روس خود ميزان الکل بالاتری مصرف مي‌کنند. به‌عنوان مثال و در بررسی ساير کشورها مي‌بينيم که الکل‌خواران اماراتی (حدود چهار درصد از جمعيت اين کشور) به‌طور ميانگين هر نفر حدود ۳۴ ليتر الکل در سال مصرف مي‌کنند و امارات از اين ‌نظر در رتبه دوم جهان قرار دارد، درحالي‌که الکل‌خواران ايرانی (کمتر از دو درصد از ايراني‌ها) به‌طور متوسط نفری ۲۵ ليتر الکل مصرف مي‌کنند و الکل‌خواران روسی و آمريکايی نيز به ترتيب نفری ۲۲ و ۱۳ ليتر در سال مصرف دارند.

اما نکته‌ای که نگران‌کننده به نظر مي‌رسد، ميزان مسموميت ايراني‌ها بعد از مصرف مشروبات الکلی بوده که بيشتر از ميانگين جهانی است؛ البته وقتی آمارهای رسمی را درباره ميزان مرگ‌و‌مير ناشی از نوشيدن الکل‌های غير‌استاندارد زيرورو مي‌کنيم، چيزی پيدا نمي‌شود و حتی حميدرضا قديرزاده، مديرکل حوزه رياست سازمان پزشکی قانونی اعلام مي‌کند که آمار مشخصی دراين‌باره نداريم، درحالي‌که علت فوت افراد در پزشکی قانونی ضبط و ثبت مي‌شود. اما بنا به گزارشی که سه سال پيش سازمان بهداشت جهانی منتشر کرد، هر سال بيشتر از پنج هزار نفر در ايران به‌همين‌خاطر جان خود را از دست مي‌دهند و چند هزار نفر ديگر هم دچار معلوليت‌هايی مانند نابينايی يا نارسايی کليه مي‌شوند. 

باوجوداينکه مسئولان ايرانی آمارهای دقيق درباره تعداد مرگ و معلوليت بر اثر مصرف مشروبات الکلی منتشر نمي‌کنند اما به نظر مي‌رسد آن‌قدر موضوع را مهم و قابل‌توجه مي‌دانند که آمارهای جانبی درباره مصرف الکل را اعلام کرده و دائما هشدار مي‌دهند. نکته‌ای که آنها را بيشتر نگران مي‌کند، مي‌شود از لا‌به‌لای حرف‌هايشان فهميد؛ اينکه مقدار بسيار زيادی از مشروبات الکلی که از سوی مصرف‌کننده‌های ايرانی نوشيده مي‌شود، حاوی مقادير زيادی ناخالصی است.

نرگس بيرقی، رئيس بخش بستری درمان اعتياد به الکل بيمارستان طالقانی تهران دراين‌باره مي‌گويد: «مسئله بسيار مهم، ساقي‌هايی هستند که الکل توزيع مي‌کنند؛ واقعيت‌ها نشان مي‌دهند در برخی از اين الکل‌ها مواد روان‌گردان مانند ترامادول يا ديازپام را له و حل مي‌کنند و با اين کار، ميزان وابستگی را افزايش مي‌دهند. الکل مرگ‌آور است و اضافه‌کردن اين مواد خطرناک نيز علاوه‌براينکه باعث تشنج حاد مي‌شود، بر مرگ‌آوری اين ماده خطرناک مي‌افزايد. مهم‌ترين مسئله درباره الکل اين است که برخی نوجوانان از سنين پايين اين ماده را مصرف مي‌کنند، درصورتي‌که در بسياری از کشورهای دنيا به‌هيچ‌وجه اجازه نمي‌دهند افراد زير 20 سال لب به الکل بزنند. از طرفی هيچ آموزشی برای منع مصرف الکل در کشور وجود ندارد، درحالي‌که سوءمصرف الکل، مسموميت‌های ناشی از آن و خطرات مرگ‌آور اين ماده در بين نوجوانان ديده مي‌شود. کسی که سال‌ها الکل مصرف کرده، دچار مسموميت با الکل نمي‌شود زيرا بدن اين افراد نسبت به الکل مقاوم مي‌شود، آستانه تحمل آنها بالا مي‌رود و البته اين افراد معمولا به عوارض مزمن الکل دچار مي‌شوند.»

در کنار مشکلاتی مانند اضافه‌شدن مواد خطرناک به نوشيدني‌های الکلی و مصرف زياد الکل از طرف الکلي‌های ايرانی، معضل ديگری را هم بايد ديد و آن کمبود مرکز درمان اعتياد به الکل در کشور است. بيرقی دراين‌مورد مي‌گويد: «مسئله بسيار مهم ديگر، کمبود مراکز درمان سرپايی و بستری معتادان به الکل است؛ مراکز محدود فعلی نمي‌توانند تبليغ کنند چون همين الان با بيش از ظرفيت خود کار مي‌کنند، فضا و تخت خالی ندارند و اگر تبليغ کنند، نمي‌توانند جوابگوی مراجعه‌کنندگان باشند. يک معضل ديگر هم داريم و آن کمبود داروهای ترک اعتياد به الکل است؛ از دو داروی رده‌يک ترک الکل فقط يکی در بازار ايران وجود دارد و برخی از اين داروها نيز ‌گران هستند و چون مشتری ندارند، داروخانه‌ها اين داروها را ارائه نمي‌کنند. يکی از اصلی‌ترين داروهای موردنياز که خارجی است را در اختيار نداريم ولی وزارت بهداشت در‌اين‌باره قول‌هايی داده که اميدواريم زودتر اجرايی شود.»

کوتاه سخن اینکه حکایت تعلق خاطر نوعی بشر به مصرف الکل و مواد مخدر نقل امروز و دیروز نیست بلکه زاده بستر تاریخ است، صرف‌نظر از همه عقایدی که در دوران مختلف تاریخ درباره آنها وجود داشته. اما اینکه عده‌ای جوان و حتی نوجوان 13 و 14 ساله به صورت فله‌ای، قربانی آن شوند با هیچ منطقی سازگار نیست و حتما معرف این مهم است که یک جای کار می‌لنگد، در خانواده، جامعه و در ساختارهای فرهنگ‌ساز و در آنچه که در قالب تربیت فردی و گروهی مطرح است.

تجربه همه ممنوعه‌ها در جامعه ما، تجربه ناموفقی در ذهن ترسیم می‌کند: ویدئو، ماهواره، مواد مخدر، روان‌گردان‌های صنعتی و نوپدید و مشروبات الکلی...

هر‌چند ممنوعیت آنها یک سر در مصلحت فرد و جامعه دارد و یک سر در عقلانیت و یک سر در شرع انور اسلام، اما ممنوعیت‌ها، در زیر پوست شهر و در خلوت‌های فردی و گروهی هرگز به رسمیت شناخته نشده است حتی اگر تصور کنیم این ممنوعه‌شکن‌ها، در اقلیت مطلق و غیرقابل شمارش باشند.

شاید روزی مجبور شویم در ممنوعه‌هایمان تجدیدنظری مبتنی بر عقلانیت و مصلحت کنیم که اگر نکنیم این حکایت پایان‌ناپذیر همچنان ادامه خواهد یافت و همچنان قربانی خواهد گرفت.

ممنوعه‌ها با قاعده عرضه و تقاضای غالب و پرتعداد در یک جامعه انسانی، فقط منجر به پیدایش و شکل‌گیری و تداوم ساختارهای غیرقانونی و مافیایی می‌شوند. اگر مفرهای قانونی ایجاد نشود، مثل تونل‌های جاده‌ای که اگر نباشند یا مسدود شوند، حتماً موجب نفی تردد نمی‌شوند بلکه به اعتبار تجربه‌های پرتعداد و مکرر بشر، تنها به عبور از بیراهه‌های خطرناک، پیچ در پیچ، مهلک و پرریسک ختم می‌شود.

نظر شما