twitter share facebook share ۱۳۹۵ آبان ۱۷ 695

چه شده كه دانشگاه هاروارد، مردمانش را وادار مي كند كه توليداتي غيرحقيقي درمورد ايران داشته باشند؟ چهار سال پيش يكي از نامزدهاي رياست جمهوري و فارغ التحصيل مدرسه اقتصاد دانشگاه هاروارد، ادعا كرد كه ايران براي دسترسي به درياها به اتحاد با سوريه نياز دارد. شايد آنها در دانشگاه از نقشه استفاده نمي كنند. چند سال پيش، استاد سابق و وزير امور خارجه، كه دكتراي خود را از هاروارد گرفته است به تاريكي بازسازي «امپراتوري فارسي» هشدار داد. امپراتوري اي كه ميخواهد خاوريه ميانه را تحت تسلط خود بگيرد. اين كليشه هاي مزخرف غيرتاريخي كه با معجوني جغرافيايي تركيب شده اند به نظر هرگز از بين نخواهند رفت. در مقاله اخير تايم به نام «پارادوكس ايران» رئيس فعلي مدرسه قانون و ديپلماسي فلچر دانشگاه هاروارد، اين كليشه هاي تاسف بار را ادامه داد. او درباره ايران نوشت: «وارثان سنت امپراتوري {به عنوان مثال كوروش كبير} امروز ايراني هاي شيعه هستند و جاه طلبي امروزي آنها تسلط بر خاورميانه است...منطقه اي در تنش، كه تا چند سال آينده عميقا آشفته خواهد شد.» البته كه زماني يك امپراتوري قدرتمند پارسي وجود داشته است. كتاب دانيال از «امپرواتوري بزرگ مادها و پارس ها مي گويد كه قوانين را تغيير مي دهند.» در قرن ششم پيش از ميلاد، كوروش يك امپراتوري پهناور چندقوميتي و چندمذهبي را سازماندهي كرده بود كه از اصل پذيرش و حمايت و احترام به آداب و رسوم محلي و اعتقادات شخصي، پيروي مي كرد. تقريبا بين ۵۳۸ تا ۵۳۹ قبل از ميلاد، پادشاه منشوري سياسي را منتشر مي كند كه به «استوانه كوروش» معروف است. بسياري از ايرانيان امروز به اين سند به عنوان اولين اعلاميه جهاني حقوق بشر افتخار مي كنند. مي شود در مورد انگيزه كوروش بحث كرد اما هيچ كس نمي تواند در موفقيت برنامه هاي او بحث كند.

اما همه اين ها ۲۵۰۰ سال پيش اتفاق افتاده است. رابطه امپراتوري كوروش با شرايط امروز، جمهوري اسلامي ايران و سياست خارجي و منطقه اي آن چيست؟ هيچ. در گذشته امپراتوري پارسي بزرگي وجود داشت كه تا آتن و روم لشكرشي كرده است. اما همه آن امپراتوري ها ۱۴۰۰ سال پيش با پيروزي ارتش مسلمانان عرب بر ساسانيان زرتشتي، نابود شدند. از آن زمان ايران يك استان با امپراتوري جدا بود يا كشوري كه تقريبا به مرزهاي امروزي اش محدود شده است. تاريخ ۲۰۰ سال گذشته اين كشور هيچ چيز جز امپرياليست نبوده است. اغلب به آن حمله شده، تقسيم، تهديد و دستكاري و سو ء استفاده قدرت هاي خارجي را شاهد بوده است.

ايران امروز خانه بسياري از بناهاي تاريخي و خاطراتي از شكوه و عظمت دوران امپراتوري است. ايران تنها آن چه را كه مورخ انگليسي مايكل آكسورتي به درستي اشاره كرده درخاطر دارد: «امپراتوري ذهن». هر چند وقت يك بار سياستمداران ايراني گذشته پرافتخار خود را به ياد مي آورند و در مورد فتح مجدد قلمروهايي كه قرن ها پيش از دست رفته است گزافه گويي مي كنند. چنين اظهاراتي با اين حال، تنها چشم پوشي از واقعيات امروز است و ناديده گرفتن مشكلات و نقاط ضعفي كه كشور با آن روبرو است.

آن چه همكار ما فلچر، از ايرانيان شيعه به عنوان وارثان سنت امپراتوري كوروش اشاره مي كند اشتباه است. در عوض مشكلات امروز جمهوري اسلامي ايران، ناشي از مواضع ضعيف ديپلماتيك خود و انزواي فرهنگي اش است. آنها امروز تقريبا بيگانه اي در ميان تمام همسايگان خود هستند، جز براي سوريه پر از هرج ومرج و ارمنستان محصور در خشكي. درگيري هاي ديپلماتيك سال ۲۰۱۶بين ايران و عربستان باعث شده كه آنها از بسياري از كشورهاي جهان عرب هم جدا بيفتند. امروز نفوذ خارجي ايران ضعيف است و عمدتا در جناح ها و مكان هاي ناكارآمد از جمله لبنان، عراق و يمن ديده مي شود. چنين وضعيتي را نمي شود با زمان كوروش مقايسه كرد.

تداوم چنين بورسيه هاي تحصيلي كم عمق و پر از اشتباهي به خصوص در ميان كساني كه در ارتباط با يكي از بزرگ ترين دانشگاههاي جهان هستند غيرقابل توضيح است. كساني كه چنين تحليل هايي از رويدادهاي جاري دارند قطعا درباره اين موضوعات هيچ چيز نياموخته اند. در عوض، چنين استدلال هايي درباره يك موضوع سياسي بحث برانگيز (به عنوان مثال رويكرد فعال به چالش

ايران) با عبارت هايي توخالي (مانند وارث يك سنت امپراتوري) در نگاه اول بسيار عميق به نظر مي رسد. اما در بررسي دقيق ترمشخص مي شود كه چنين ايده و چنين مطالبي چقدر توخالي هستند و هيچ پايگاه علمي اي در تاريخ يا جغرافيا ندارد.

منبع: لوب لاگ/ مترجم: روزبه آرش

نظر شما