twitter share facebook share ۱۳۹۶ خرداد ۰۸ 2264

رقیب کسینجر

۱۹۲۸ در ورشوی لهستان متولد شد و ۱۹۵۸ توانست شهروندی آمریکا را بگیرد. در دانشگاه‌های معتبر آمریکا تحصیل کرد و در سمت‌های مهمی حضور داشت. بسیاری او و هنری کسینجر را هم‌تراز می‌دانند؛ اما معتقدند که تاریخ به طرزی عجیب، برژینسکی را نادیده گرفته ‌است. فایننشال‌تایمز در مطلبی نوشته «شباهت‌های میان کسینجر و برژینسکی کمی عجیب هستند: هر دو در اروپای چندین‌پاره‌شده بین دو جنگ جهانی متولد شده‌اند: آقای کسینجر در سال ۱۹۲۳ در آلمان، آقای برژینسکی در سال ۱۹۲۸ در لهستان. هر دو در سال ۱۹۳۸ اروپا را به مقصد آمریکای شمالی ترک کردند. هر دو به‌عنوان محقق برجسته راه خود را به هاروارد و فرا‌تر از آن گشودند. هر دو لهجه خود را حفظ کردند؛ ولی توانستند به قله سیاست خارجی که در تسخیر واسپ‌ها (آنگلوساکسون‌های سفیدپوست پروتستان) قرار داشت، دست پیدا کنند؛ موضوعی که زمینه‌ساز شوخی‌هایی نیز شد: «آمریکا جایی است که مردی با نام زبیگنیو برژینسکی می‌تواند به نام و نشان برسد؛ بدون آنکه مجبور باشد نامش را تغییر دهد. شباهت‌ها همین‌جا به پایان می‌رسند. کسینجر مهارتی افسانه‌ای در عزیزکردن خود نزد دیگران داشت… از سوی دیگر زبیگ (Zbig) – نام جهانی آقای برژینسکی – به ‌دلیل دشواری تلفظ نامش، با دقت موشکافانه‌ای سخن می‌گوید. او از آغاز فعالیتش به‌عنوان متخصص عالی‌رتبه در تحلیل مسائل اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۵۰ این‌گونه بود. در پایان دهه ۱۹۷۰ زمانی که به‌عنوان مشاور امنیت ملی دولت کار‌تر انتخاب شد و سیاست خارجی آمریکا را به عهده داشت، نیز این‌گونه رفتار می‌کرد. هنگامی که ابراز مخالفت می‌کرد، دیگر تردیدی وجود نداشت… برژینسکی شاید به دلیل لهستانی‌بودن، هرگز در قصد و غرض اتحاد جماهیر شوروی شک نداشت».

اگرچه کسینجر در تخریب رابطه چین و اتحاد جماهیر شوروی تأثیرگذار بود؛ اما برژینسکی در عادی‌سازی روابط آمریکا – چین، امضای دومین معاهده محدودسازی سلاح‌های استراتژیک موسوم به «سالت ۲» و میانجیگری توافق کمپ دیوید نقش داشت. او از حامیان مسلح‌کردن مجاهدین علیه دولت افغانستان بود و توانست کارتر را متقاعد کند که این اقدام موجب می‌شود تا «ارتش شوروی برای مداخله در افغانستان» تحریک شود؛ اما در همه سال‌های کار او، ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان انقلابی و گروگان‌گیری کارمندان سفارت بزرگ‌ترین ضعف عملکرد در کارنامه او بود. بعد از آن برژینسکی روی دور شکست افتاده بود. طراحی حمله طبس نیز به وسیله او انجام شد؛ اما شکست در این پروژه نیز موجب شد تا این لهستانی‌تبار آمریکایی‌شده به سوژه انتقاد مطبوعات آمریکایی بدل شد. حضور در سمت مشاور امنیت ملی آمریکا در روزهای منتهی به بهمن ۱۳۵۷ موجب می‌شد که او نقش یکی از مذاکره‌کنندگان اصلی را برعهده داشته باشد. پیشنهاد مذاکره با شهید بهشتی را از طریق الجزایر دنبال می‌کرد و در مذاکره با مهندس بازرگان و دکتر ابراهیم یزدی نیز حضور داشت.

پشتیبان شاه

شاه در مواجهه با انقلاب مردم ایران، از دولت کارتر کمک خواست. ویلیام سولیوان، سفیر آمریکا در ایران، بارها به محمدرضا شاه پهلوی اعلام کرد که «برژینسکی اطمینان خاطر داده آمریکا به صورت همه‌جانبه از ایران حمایت خواهد کرد». چهار نوامبر ١٩٧٨ «برژینسکی با شاه تماس گرفت و گفت که آمریکا «تا آخرین لحظه با او خواهد بود». در همین زمان، برخی از مقامات ارشد وزارت خارجه اعلام کردند که شاه باید کشور را ترک کند، بدون درنظرگرفتن اینکه چه کسی جای او را خواهد گرفت. برژینسکی و جیمز شلزینگر، وزیر انرژی آمریکا (که در دوره ریاست‌جمهوری جرالد فورد وزارت دفاع را برعهده داشت) همچنان بر حمایت نظامی آمریکا از شاه جانبداری می‌کردند. حتی در آخرین روزهای منتهی به انقلاب، هنگامی که سرنوشت شاه قطعی شده بود، برژینسکی همچنان بر پشتیبانی از شاه برای باقی‌نگه‌داشتن ایران در مدار غرب، تأکید می‌کرد. کارتر نتوانست درباره استفاده صحیح از نیروی نظامی برای انجام یک کودتای آمریکایی دیگر در این کشور، تصمیم‌گیری کند. او همچنین به ناو هواپیمابر کانستلیشن دستور آماده‌باش داد؛ اما در نهایت نتوانست مانع تغییر رژیم در ایران شود.

برژینسکی در سکانس پایانی شاه

خرداد سال گذشته، اسنادی در آمریکا از طبقه‌بندی خارج شده که ابعاد جدیدی از تصمیمات نشست گوادلوپ را مشخص کرد. در این نشست غیررسمی هر رهبر فقط می‌توانست یک همراه بیاورد؛ همراه کار‌تر، زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی او بود. بنا بر صورت‌جلسه نشست این شورا – در روز سوم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۳ دی ۱۳۵۷) – کار‌تر چندان نگران ازدست‌رفتن متحد استراتژیک خود (ایران) نبود. او به مشاورانش می‌گوید که بعد از رفتن شاه، مجلس ایران می‌تواند منشأ ثبات در کشور باشد و یک ایران «حقیقتا غیرمتعهد» که به هیچ‌یک از بلوک‌های قدرت جهانی وابستگی نداشته باشد «نباید برای آمریکا ناکامی تلقی شود». روز دوم مذاکره به «نقاط آشوب‌زده» اختصاص داشت. ایران اولین «نقطه آشوب‌زده» بود که کارتر و همتایانش به آن می‌پردازند. براساس اسناد منتشرشده، کارتر در این نشست می‌گوید: «اوضاع به مرحله‌ای رسیده که بعید است ماندن شاه در ایران به حل بحران کمک کند».

اما رئیس‌جمهوری آمریکا پیش از عزیمت به گوادلوپ، تصمیم نهایی خارج‌کردن شاه از ایران را‌‌ در نشستی غیررسمی با مشاوران ارشدش در کاخ سفید گرفته بود. (ظهر سوم ژانویه ۱۹۷۹ -۱۳ دی ١٣۵٧) او آن روز پیامی با فوریت بالا از ویلیام سالیوان، سفیر آمریکا در تهران، دریافت کرده بود که «لحظه سرنوشت‌ساز فرا رسیده». شاه بر سر دوراهی بزرگی قرار دارد، زمام امور را به شاپور بختیار بسپرد و برود یا به محافظه‌کاران و ارتش اجازه سرکوب بدهد. سالیوان هشدار می‌دهد عده‌ای از افسران ارشد چنان از دودلی فرمانده کل قوا به ستوه آمده‌اند که قصد کودتا دارند. او می‌نویسد: «یک افسر ارشد ارتش ایران روز دوم ژانویه (۱۲ دی) بسیار محرمانه رئیس اداره مستشاری آمریکا در ارتش (ژنرال فیلیپ گست) را آگاه کرد که اگر شاه در چند روز آینده اقدامی قاطع نکند، ارتش او را برکنار خواهد کرد». سفیر آمریکا روز ۱۲ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۲ دی ۱۳۵۷) را روز احتمالی کودتا تعیین می‌کند. سالیوان می‌گوید باید فرض را بر این گذاشت که در هر صورت، شاه به‌زودی از صحنه کنار خواهد رفت – یا قدرت را به بختیار واگذار می‌کند و می‌رود یا او را در کودتا کنار می‌گذارند – بنابراین «ما باید بر نحوه رفتن او تمرکز کنیم»

او می‌افزاید فقط رئیس‌جمهوری آمریکا می‌تواند شاه را راضی به خروج از ایران کند. سالیوان توصیه می‌کند پیام او در قالب استراحت و آزمایش‌های پزشکی و نیز «وظایف میهنی شاه» و شانس آخر برای نجات سلطنت و قانون اساسی مشروطه تنظیم شود. همان روز ظهر، کارتر در واشنگتن مشاوران ارشدش را فرامی‌خواند. از حاضران می‌پرسد آیا آمریکا باید از شاه بخواهد از قدرت کناره بگیرد یا نه. برژینسکی مخالفت می‌کند؛ ولی در برابر جبهه متحد سایروس ونس، وزیر امور خارجه و استانسفیلد ترنر، رئیس سازمان سیا، در اقلیت قرار می‌گیرد. در نهایت قرار می‌شود کارتر مستقیما خواهان کناره‌گیری شاه نشود؛ ولی به زبانی دیپلماتیک از او بخواهد از ایران خارج شود.

دنبال مذاکره با بهشتی

برژینسکی دنبال مذاکره با انقلابیون است. براساس گزارش فوق‌سری وزارت خارجه آمریکا که سه سال پیش از حالت طبقه‌بندی خارج شده، اواخر دی ۱۳۵۸ (ژانویه ۱۹۸۰)، برژینسکی از دولت الجزایر می‌خواهد به‌عنوان رابط برای تماس با شهید بهشتی، اولین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و نایب‌رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی، به واشنگتن کمک کند. درخواستی که الجزایر برای نگرانی از تخریب رابطه‌اش با دولت انقلابی  آن ‌را پیگیری نمی‌کند.

اولین مذاکره با انقلابیون

ماجرای دیدار مهندس بازرگان، مهدی چمران و ابراهیم یزدی در الجزایر با برژینسکی نیز خواندنی است؛ اولین دیدار مقامات ارشد ایران بعد از انقلاب با یک مقام آمریکایی دو ماه بعد از درخواست مذاکره با بهشتی. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا سال ٨٧، در دانشگاه ملی امور دفاعی آمریکا برخی جزئیات این دیدار را که ٣٧ سال قبل انجام شده، تشریح کرد: «دیدار را روز اول نوامبر ١٩٧٩ میان زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دوران ریاست‌جمهوری جیمی کارتر و مهدی بازرگان در شهر الجزیره خشم گروه‌های تندرو در تهران و گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا را به دنبال داشت. نخست‌وزیر (مهندس بازرگان)، وزیر دفاع (مصطفی چمران) و وزیر خارجه (ابراهیم یزدی) ایران خواستار ملاقات با برژینسکی شدند که برای مراسم بیست‌وپنجمین سالگرد انقلاب الجزایر در الجزیره به سر می‌برد و من هم با او بودم. برژینسکی از من خواست برای یادداشت‌برداشتن همراهش بروم». وزیر دفاع وقت آمریکا می‌گوید که برژینسکی در آن دیدار پیشنهاد به‌رسمیت‌شناختن انقلاب اسلامی و حتی احترام به قراردادهای فروش اسلحه به ایران را داد. گیتس در ادامه گفت: «ما وارد جلسه شدیم و لُب کلام ما این بود که ما انقلاب شما را می‌پذیریم. ما کشور شما را به رسمیت می‌شناسیم. ما دولت شما را به رسمیت می‌شناسیم. ما همه سلاح‌هایی را که قرارداد فروش آنها با شاه بسته شده بود، به شما می‌فروشیم. ما دشمن مشترکی در همسایگی شمالی شما داریم. می‌توانیم در آینده با هم کار کنیم». به گفته وزیر دفاع آمریکا، مقامات ایرانی شرکت‌کننده در این جلسه خواستار تحویل‌گرفتن محمدرضاشاه پهلوی شدند. به گفته گیتس: «پاسخ آنها این بود که «شاه را به ما بدهید». هرکدام مواضع خود را پنج یا شش بار تکرار کرد و در پایان برژینسکی برخاست و گفت «تحویل شاه به شما با غرور ملی ما ناسازگار است» و این پایان کار بود». وزیر دفاع آمریکا یادآور شد که سه روز بعد سفارت آمریکا در تهران تسخیر شد و مقام‌های ایرانی شرکت‌کننده در جلسه الجزیره از کار برکنار شدند. درز خبر «دیدار مخفیانه لیبرال‌ها» با برژینسکی یکی از عوامل مهم افزایش خشم انقلابیون و تسخیر سفارت بود.

عملیات پنجه عقاب

ماجرای گروگان‌گیری از سفارت آمریکا در ایران، در روزهای پایانی دولت جیمی کارتر رخ داد. آنچه موجب زمین‌خوردن دولت دموکرات او و البته منفورشدن برژینسکی در آن دوره شد. اگرچه برژینسکی در همان زمان حمله شوروی را پیش‌بینی کرده بود و با تقویت عربستان سعودی، پاکستان و جمهوری خلق چین، استراتژی‌ای را طراحی کرد تا حضور شوروی را در این منطقه تضعیف کند. برژینسکی با بهره‌برداری از فضای ناامنی رخ‌داده آمریکا را به سمت تکثیر تسلیحات نظامی و تقویت سازوکار استقرار سریع نیروها، سوق داد. سال ١٩٨٠، برژینسکی عملیات «پنجه عقاب» را به‌منظور آزاد‌سازی گروگان‌های آمریکایی در ایران طراحی و در آن از واحد نظامی دلتافورس که به تازگی ایجاد شده بود و دیگر واحد‌های نیروهای ویژه استفاده کرد. این مأموریت شکست خورد و سایروس ونس، از سمت وزارت امور خارجه استعفا داد. پس از حادثه طبس، برژینسکی به شدت مورد انتقاد مطبوعات قرار گرفت و به منفورترین چهره در دولت کارتر تبدیل شد. ادوارد کندی به‌عنوان نامزد دموکرات‌ها، در انتخابات سال ١٩٨٠ با حمله به همین عملیات، کارتر را به چالش کشید و برژینسکی را به شدت به باد انتقاد گرفت. با وجود این انتقادات در سال ١٩٨١ کارتر مدال «آزادی» ریاست‌جمهوری را به برژینسکی اعطا کرد.

اسناد دیگری که در آمریکا منتشر شده، از نقش برژینسکی در تحریک عراق به حمله به جزایر سه‌گانه پرده برمی‌دارد. در این اسناد مشخص شده که حدود دو ماه بعد از گروگان‌گیری دیپلمات‌های آمریکایی در تهران، جیمی کارتر دستور تحریک پنهانی صدام حسین، به اشغال جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک ایران در خلیج فارس را صادر کرده است. به نظر می‌رسد این، زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر بوده که او را به اقدام علیه جزایر سه‌گانه تشویق کرده باشد.

برژینسکی روز ۳۰ آذر ۱۳۵۸ (۲۱ دسامبر ۱۹۷۹) به کارتر می‌نویسد که باید بخشی از خاک ایران مانند جزایر سه‌گانه را اشغال کرد تا انقلابیون دچار «تحقیر طولانی‌مدت» شوند و گروگان‌ها را‌ آزاد کنند، ولی پیشنهادش رد می‌شود. اما دو هفته بعد در روز ۱۴ دی ۱۳۵۸ (۴ ژانویه ۱۹۸۰) برژینسکی در گزارش هفتگی خود به کارتر می‌نویسد: «… شما گفتید که ما باید عراق را به تصرف سه جزیره تشویق کنیم. این دستورالعمل به وزارت امور خارجه فرستاده شده است». همان زمان عراق دنبال تحریک کارتر به تجزیه ایران بود اما به او پاسخ داده می‌شود که آمریکا بر تمامیت ارضی ایران تأکید دارد.

خبرنگار بی‌بی‌سی می‌نویسد که وقتی سند مربوط به پیشنهاد تشویق عراق به حمله به جزایر سه‌گانه را از طریق ایمیل برای برژینسکی فرستادم و توضیح خواستم، پاسخ داد که چیزی به خاطرش نمی‌آید ولی طرح «احتمالا در وزارت امور خارجه متوقف شد». گری سیک، دستیار وقت برژینسکی نیز گفته بعد از گروگان‌گیری، گزینه‌های زیادی در کاخ سفید مطرح شد که هرگز به اجرا درنیامد. برژینسکی در سال‌های اخیر، معتقد به همکاری با ایران بود. او معتقد بود آمریکا توانایی پرداخت هزینه هرگونه واکنش ایران در برابر حمله احتمالی این کشور به تأسیسات هسته‌ای ایران را نخواهد داشت. همچنین چنین اقدامی می‌تواند اسرائیل را نیز در معرض خطر قرار دهد.

تیرماه ٩۴ و در گرماگرم مذاکره ایران و ١+۵برژینسکی در توییتی نوشت «درحالی‌که خاورمیانه هر روز پرآشوب‌تر می‌شود، عاقلانه‌تر این است که ثبات را بیشتر کنیم نه کمتر. توافق با ایران بهتر از عدم توافق است». پیام توییتری برژینسکی پس از انتشار پیام ویدئویی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران منتشر شد. او در پیام خود خواستار حل‌وفصل پرونده اتمی با هدف رسیدگی به مسائل مهم‌تر از جمله بحران خاورمیانه شده بود. ظریف در این پیام گفته بود «تهدیدی که ما با آن رو‌به‌رو هستیم در قالب مردانی نقاب‌دار نمود یافته است که مهد تمدن را هدف گرفته‌اند». برژینسکی پس از پایان فعالیت‌های دولتی، به کارهای تحقیقاتی روی آورد و در دانشگاه تدریس کرد و چند کتاب نوشت. او از ریاست‌جمهوری باراک اوباما حمایت کرد و منتقد جدی سیاست‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری فعلی بود. او در یکی از توییت‌هایش در ماه فوریه این سؤال را مطرح کرد که آیا آمریکا درحال‌حاضر سیاست خارجی دارد یا نه.

 منبع: دیدگاه نو

messages.comments