بسیاری از آنانکه ادعای دین دارند و خود را مذهبی به تمام معنا می دانند افرادی هستند که از حقیقت دین هیچ بهره ای نبرده، منافع خود را در تمسک به ظاهر دین و تحجر و دگر اندیشی یافته اند.

اینان از دیرباز در تاریخ اسلام خودنمایی می کردند و در زمان حیات حضرت صادق(ع) نیز هرگاه سیره و روش امام را منطبق با داشته‌ های خود نمی‌دیدند، لب به اعتراض می‌گشودند. اما اقداماتی که این مدعیان دروغین دین، دست به انجام آن زدند چه بود و امام چگونه با این افراد برخورد می کرد؟

1 -  به بهانه توحید اقدام به حذف نام پیامبر(ص)

آنان برای اینکه بتوانند اهداف خود را پیاده کنند و دست دیگران را از بزرگان دین کوتاه نمایند، اقدام به حذف بزرگان مذهب میکردند.

ابوحنیفه با امام صادق(ع) بر سر یک سفره بود. هنگامیکه امام صادق(ع) خواست از غذا دست بکشد نام حق تعالی و پیامبر اکرم(ص) را بر زبان آورد. در آنجا ابوحنیفه اعتراض نمود که چرا نام رسول‌الله را در کنار نام خدا می‌گذاری و این برخلاف اقتضای توحید است. امام در پاسخ، آیات سوره توبه را تلاوت نمود:

«سیؤتیناالله من فضله و رسوله...» و فرمود: پس چرا در اینجا وعده لطف الهی و لطف رسول الله در کنار هم آمده؟

سپس آیه دیگر همین سوره را خواند:

«مانقموا الاان اغناهم الله و رسوله من فضله...» و بار دیگر اشاره کرد که در اینجا نیز نام پیامبر در کنار نام خدا ذکر شده است .

در این لحظه بود که ابوحنیفه گفت:‌ بخدا قسم مثل اینکه این دو آیه را تاکنون نخوانده‌ام

2 - تظاهر به زهد و اعتراض به امام صادق(ع)

جریان سفیان ثوری که خود یکی از عالمان و فقهاء زمان حضرت صادق(ع) است به شکلهای مختلف و راویان گوناگون در کتب متعدد نقل شده که حاکی از «روش سلفی» و«بینش دگم» اوست. سفیان خود نقل می کند که روزی به حضور امام صادق(ع)‌ رسیدم؛ دیدم حضرت لباس فاخری به تن نموده، پس گفتم: این پوشش مناسب شما نیست و ترک سنت است. حضرت پاسخ منطقی خود را فرمود که خلاصه آن این است: زمان رسول الله(ص) زمان تنگدستی مسلمین بود و پیامبر(ص) طبق آن زمان می زیست و این زمان زمان دیگری است .

بجاست از این بیان حضرت یک استفاده فقهی هم بشود که اگر امام(ره) فرمود «زمان و مکان در فقه مؤثر است» چیز پیچیده‌ای نیست که برای استنباط آن با دشواری روبرو شویم، چون تأثیر زمان و مکان در احکام و سنت از این حدیث به راحتی قابل استفاده است.

3 - سکونت در خانه نامناسب پدری و روشنگری حضرت صادق(ع)

آن حضرت روزی وارد منزل یکی از اصحاب خود شد ولی خانه، خانه مناسبی نبود درحالیکه شرائط اقتصادی آن مرد، اقتضاء‌خانه بهتری داشت. وقتی حضرت علت سکونت در آن خانه را جویا شد آن مرد گفت خانه پدری است و یادگاری... امام فرمود:  اگر پدرت در سکونت در این منزل جهالت داشته، تو هم باید ادامه دهنده آن جهالت باشی!؟

4 - کافران حق بهرمندی از خدمات مسلمین را ندارند!

حضرت صادق(ع) با جمعی از اصحاب خود از محله‌ای عبور می‌کرد که دید مردی غیرمسلمان گرسنه و برهنه است. وقتی حضرت به آن فرد لباس و غذای مناسب داد مورد اعتراض گروهی از اصحاب خود قرار گرفت که «چرا به یک کافر خدمت رسانی کردید؟» حضرت آنان را متوجه حقوق انسانی هر انسان بر انسان دیگر نمود.

5 - متهم کردن حضرت صادق(ع) به عدم اعتقاد به «جهاد و مبارزه »

نمونه دیگری از انقلابی نما بودن مردم آن زمان، اتهام «بی اعتقادی به جهاد» است که توسط عده‌ای تندرو به حضرت زده شد و امام هم در موارد متعدد پاسخ مناسب را می داد.

گاهی از نبود یاران مناسب سخن گفت و گاه جذب برخی از مؤمنین به دستگاه خلافت را متذکر شد. در قبال زیدیه نیز که می‌گفتند: «اختلاف ما با جعفر بن محمد در این است که او اعتقاد به جهاد ندارد»! امام این اتهام را از خود دفع کرده، فرمود: من دانش خود را در کنار جهل آنان نمی‌گذارم. 

5 - توجیه و تأویل سخنان صریح امام صادق (ع)

برخی از تندرو‌های شیعی مذهب برای توجیه عمل و مبنای فکری خود دست به تأویل احادیث امام صادق(ع) می‌زدند. امام با آنان برخورد کرده، چنین گفت: آنانکه سخن مرا به معنای دیگری غیر از معنای خودش تأویل می‌برند، حق جلوس با مرا ندارند.

چه بسا این رفتار امام را تندروی بدانید اما حیرت در آنجا بیشتر می‌شود که همه «تحجر» و «عناد» و «جهالت» خود را به خدای متعال نسبت می‌دهند و می‌گویند:

«والله امرنابها» و این همان چیزی است که امروز هم به انگیزه جهاد و شهادت از سلفی یان روزگارمان می‌بینیم.

*شفقنا/حجت الاسلام هادی سروش

نظر شما