twitter share facebook share ۱۴۰۴ مهر ۱۴ 654
این احتمال که ترامپ یا اعضای خانواده‌اش بتوانند از بازسازی‌های آینده در غزه منافع مالی ببرند، می‌تواند بیش‌ازپیش او را به حفظ فشار بر هر دو طرف ترغیب کند.

در دو سالی که گذشته، امید همه ــ از مقامات دولت‌ها در پایتخت‌های غربی گرفته تا فلسطینیان آواره ــ برای پایان جنگ غزه بارها نقش بر آب شده است. اما در چند روز اخیر، با روشن شدن کلیات طرح صلح رئیس‌جمهور دونالد ترامپ برای غزه، این وضعیت تغییر کرده است. اعلامیهٔ حماس در روز جمعه مبنی بر آمادگی برای آزاد کردن باقیماندهٔ گروگان‌های اسرائیلی ــ هرچند می‌خواهد دربارهٔ بخش‌های دیگری از طرح مذاکره کند ــ بر امیدها افزود.

مقامات، تحلیلگران و دیگر ناظران خاورمیانه به من می‌گویند که طرح ترامپ شانس زیادی برای موفقیت دارد.

ترامپ به حماس هشدار داده بود که اگر با این طرح موافقت نکند، با جهنم روبه‌رو خواهد شد. پس از پیشنهاد حماس برای آزادی گروگان‌ها در روز جمعه، ترامپ نشان داد که برای گفت‌وگو گشوده است و خواسته‌هایش را متوجه اسرائیل کرد و در شبکه‌های اجتماعی نوشت: «اسرائیل باید فوراً بمباران غزه را متوقف کند تا بتوانیم گروگان‌ها را سریع و امن بیرون بیاوریم!»

محتوا و ساختار این طرح ۲۰‌بندی حتی به بدبینان نسبت به تلاش‌های صلح‌ ترامپ دلیلی برای خوش‌بینی محتاطانه می‌دهد.

تام مالینوفسکی، معاون پیشین وزیر خارجه در امور حقوق بشر در دولت اوباما، گفت: «این توافق دست‌کم فعلاً کشتار غیرنظامیان را متوقف می‌کند و گروگان‌های باقی‌ماندهٔ اسرائیلی را نجات می‌دهد، و این مرا خوشحال می‌کند. برای پایان دادن به جنگی که هم حماس و هم نتانیاهو را تغذیه می‌کند، این طرح پتانسیل برقراری صلح را دارد، به شرطی که ترامپ با دیدی واقع‌بینانه بداند هر دو طرف انگیزه‌هایی برای تضعیف آن خواهند داشت.»

یکی از دلایلی که برخی دولت های خاورمیانه نسبت به این پیشنهاد نظر مثبتی دارند، سرمایه‌گذاری شخصیِ ترامپ در آن است.

رئیس‌جمهور آمریکا آشکار کرده که خواهان جایزهٔ نوبل صلح است. اما گذشته از آن، او قرار است ریاست «هیئت صلح» را بر عهده داشته باشد؛ هیئتی که بر اجرای بخش زیادی از طرح نظارت خواهد کرد. هرچند احتمالاً مسائل فنی را به دیگران واگذار می‌کند، اما چنین نقش برجسته‌ای می‌تواند ترامپ را وادارد تا بر تضمین اجرای پیشنهاد متمرکز بماند.

برخی مقامات کنونی و پیشین آمریکا به من گفتند این احتمال که ترامپ یا اعضای خانواده‌اش بتوانند از بازسازی‌های آینده در غزه منافع مالی ببرند، می‌تواند بیش‌ازپیش او را به حفظ فشار بر هر دو طرف ترغیب کند.

طبق این پیشنهاد، «یک برنامهٔ توسعهٔ اقتصادیِ برای بازسازی و پویاسازی غزه از طریق گردهم آوردن هیئتی از کارشناسان که در شکل‌گیری برخی شهرهای مدرن در خاورمیانه نقش داشته‌اند، ایجاد خواهد شد.» جرد کوشنر، داماد ترامپ که میلیاردها دلار مشارکت سرمایه‌گذاری مرتبط با منطقه دارد، از معماران این طرح صلح است. طرح همچنین خواستار ایجاد «یک منطقهٔ ویژهٔ اقتصادی» در غزه می‌شود.

یکی از مقامات پیشین دولت بایدن به من گفت: «با پتانسیل این توافق، ممکن است ترامپ به معنای واقعی کلمه “سهام‌دار” باشد.»

شاید عجیب به نظر برسد که چنین افرادی از چشم‌انداز چیزی که به‌حق می‌تواند مصداق فساد دولتی باشد، دلگرم می‌شوند. اما با توجه به این‌که شمار کشته‌ها در غزه بسیار بیش از ۶۵ هزار نفر است، و رنج گروگان‌های اسرائیلی و خانواده‌های سربازان کشته‌شدهٔ اسرائیلی را هم نباید نادیده گرفت، بعضی مقامات کنونی و سابق آمریکا آماده‌اند از جهان‌بینی معامله‌محور و معاملاتیِ ترامپ بهره بگیرند.

این طرح نشان می‌دهد ترامپ از برخی رادیکال‌ترین ایده‌های پیشین خود برای حل جنگ عقب نشسته است.

ترامپ پیش‌تر خواستار تبعید فلسطینیان از غزه و تبدیل این سرزمین به یک تفریحگاهِ تحت ادارهٔ آمریکا شده بود؛ ایده‌ای که در میان فلسطینیان، بسیاری از مقامات خارجی و فعالان حقوق بشری جنجال به پا کرد. آخرین پیشنهاد صلح ترامپ می‌گوید فلسطینیان می‌توانند بمانند و به شکوفایی اقتصادی غزه کمک کنند.

وجه دیگری از طرح که امیدوارکننده است، ماهیت بین‌المللیِ آن است. ترامپ به راه‌حل‌های تکروانه و «اول آمریکا» معروف است. اما این طرح تضمین می‌کند که کشورهای دیگر ــ فراتر از ایالات متحده و طرف‌های درگیر ــ در نتیجه سهیم باشند. این می‌تواند کار را برای نتانیاهو و جنگجویان حماس سخت‌تر کند که از مفاد آن سر باز بزنند.

این پیشنهاد آینده‌ای را برای اداره‌ای تکنوکراتیک در غزه ترسیم می‌کند که شامل فلسطینیان و کارشناسانی از کشورهای دیگر است. این نهاد زیر نظر «هیئت صلح» فعالیت خواهد کرد که گرچه ریاستش با ترامپ است، اما دیگر رؤسای دولت‌ها را نیز در بر می‌گیرد. انتظار می‌رود تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، هم نقش کلیدی ایفا کند.

ایالات متحده همچنین تعهد می‌دهد با کشورهای دیگر، از جمله دولت‌های عرب، همکاری کند تا یک «نیروی بین‌المللی تثبیت» برای استقرار در مناطقی از غزه که اسرائیل از وجود حماس پاکسازی کرده، تشکیل دهد. اندونزی برای تحقق این امر، پیشنهاد اعزام نیرو داده است. همچنین انتظار می‌رود «شرکای منطقه‌ای» ــ عمدتاً کشورهای عربی ــ تضمین کنند که حماس به تعهدات خود ذیل این پیشنهاد پایبند بماند.

یک دیپلمات عرب به من گفت: «این یعنی آدم‌های بیشتری ذی‌نفع می‌شوند و ما افراد جدیدی می‌بینیم، نه فقط بازیگران سنتی.» او به علاقهٔ کشورهایی مانند پاکستان و ترکیه اشاره کرد.

اما واقعیت این است که این پیشنهاد ۲۰‌بندی، در بهترین حالت، چارچوبی برای یک توافق یا مجموعه‌ای از توافق‌ها در آینده است. بسیاری از قطعات آن باید در کنار هم کار کنند، که موازنه‌ای دشوار است. در هر مرحله، سیاستمداران، جنگجویان و چه‌بسا یک یا دو سرمایه‌گذار، انگیزه خواهند داشت که روند را کُند یا آن را از ریل خارج کنند.

هم‌اکنون دولت‌های عرب از تغییراتی که نتانیاهو در سند اعمال کرده، ناامید شده‌اند. بسیاری از مقامات و تحلیلگران نیز با دیدهٔ تردید می‌نگرند، چون این پیشنهاد مسیر صریحی برای ایجاد یک دولت فلسطینی ترسیم نمی‌کند.

اما طرح در عین حال موفق می‌شود حماس را منزوی نموده و در همان حال به اعضای آن شانسی برای بقا بدهد؛ ویژگی‌ای که می‌تواند گروه را به پذیرش مفاد آن ترغیب کند.

به خاطر بیاورید که دو سال پیش، اسرائیلیانی که از کشتن ۱۲۰۰ نفر از مردمشان به دست حماس در خاک خود شوکه شده بودند، از کشتن تک‌تک جنگجویان این گروه و نابود کردن «شر» سخن می‌گفتند. خواسته ای که اصلا واقع‌بینانه نبود. هرچند اسرائیل حماس را به‌شدت تضعیف کرده و بخش زیادی از رهبری آن را از میان برداشته است، اما این گروه هزاران عضو تازه جذب کرده است.

این پیشنهاد به اعضای حماس در صورت خلع سلاح و «تعهد به همزیستی مسالمت‌آمیز» عفو می‌دهد. جنگجویانی که بخواهند بروند، اجازه خواهند داشت به تبعید بروند. طبق طرح، این گروه نقشی در ادارهٔ غزه نخواهد داشت.

ترامپ با هشدار به حماس که اگر به‌سرعت با طرح موافقت نکند، به اسرائیل اجازه می‌دهد حملاتش علیه این گروه را ادامه دهد، فشار را بیشتر کرد.

همچنین فرصتی برای برقراری آتش‌بس‌ در برخی مناطق وجود دارد. من این بند را به‌ویژه قابل‌توجه یافتم: «در صورتی که حماس این پیشنهاد را به تأخیر بیندازد یا رد کند، اقداماتی همچون بازسازی و عملیات کمک‌رسانی، در مناطق عاری از ترور که از [ارتش اسرائیل] به [نیروی بین‌المللی تثبیت] تحویل داده شده‌، ادامه خواهد یافت.»

این یعنی اسرائیل می‌تواند در بخش‌هایی از غزه با حماس بجنگد در حالی که بخش‌های دیگر را برای بازسازی واگذار کند. به این ترتیب بخش‌هایی از طرح کلی را می‌توان آغاز کرد؛ شاید به امید تسلیم نهاییِ حماس. اگر فلسطینیان ببینند مناطقِ امنی در غزه شکل می‌گیرد، این می‌تواند بیش‌ازپیش تشویقشان کند که از حماس روی بگردانند.

هیچ‌کس کمتر از آنتونی بلینکن، وزیر خارجه در دولت بایدن، این بند را «مبنایی برای خوش‌بینی» ننامید؛ او گفت: «با توجه به وحشت‌های دو سال گذشته، مردم غزه دست‌کم این شانس را دارند که دور این طرح متحد شوند.» او همچنین ادعا کرد که طرح ترامپ مشابه طرحی است که در دوران رئیس‌جمهور جو بایدن تدوین شده بود.

برای کار کردن هرکدام از قطعات این طرح نیاز به مذاکرات بسیار بیشتری بر سر جزئیات خواهد بود. اما دولت ترامپ به توجه به جزئیات شهره نیست.

به گفتهٔ چند مقام آمریکایی، این دولت، بیشترِ بخش های وزارت خارجه را در جریان این ابتکار نگذاشته؛ حتی تلگرامی برای ادارهٔ خاورمیانه ارسال نشده است. یعنی کارشناسانی که می‌توانند مثلاً چگونگی به کار گرفتن ناظران مستقلِ پیش‌بینی‌شده در طرح را تدوین کنند، هنوز برای کمک فراخوانده نشده‌اند.

از کاخ سفید دراین‌باره پرسیدم، و یک مقام ارشد دولت ترامپ پاسخ داد که دلایلی برای محرمانه نگه داشتن اطلاعات وجود دارد. وی گفت: «همهٔ افرادِ مورد نیاز در زمان مناسب دخیل خواهند شد. هدف در حال حاضر صلح در خاورمیانه است.»

کوتاه سخن اینکه این طرح ــ اگر مورد توافق قرار گیرد، اجرا شود و به آن پایبند بمانند ــ می‌تواند به جنگِ فوری پایان دهد. همچنین تلاشی محدود برای پایان دادن به درگیریِ گسترده‌تر میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها خواهد بود؛ بنابراین اندکی امیدواری بی دلیل نیست.

منبع: پولیتیکو


نظر شما