در بخش سوم و پایانی گفتاری پیرامون جنگ و صلح در اسلام، به پاره ای از اصول و فرامین الهی درخصوص مبارزه با دشمنان می پردازیم.  

توصيه هاي پيشواي مسلمانان 

اميرمؤمنان سلام الله عليه هرگاه در جنگ حاضر مى شد، توصيه هايى به مسلمانان مى كرد ومى فرمود: «مراقب نماز باشيد وآن را پاس بداريد، وبسيار نماز بگزاريد، و با آن به خدا نزديك شويد». پس آن حضرت خانواده اش را به خواندن نماز دستور مى داد وخودش هم بر آن مداومت مى ورزيد.ديگر آن كه: زكات، در كنار نماز، براى نزديك كردن مسلمانان به يكديگر قرار داده شده است، وهركس با رضايت خاطر زكاتش را نپردازد و با اين حال توقع بهايى بهتر از آن را داشته باشد چنين شخصى از سنّت بى خبر است، واجرش را از دست داده، وعمرش را تباه كرده وبه واسطه ترك فرمان خداى عزوجل وروى گرداندن از آنچه بندگان شايسته وپاك خدا بدان راغبند، پشيمانى طولانى مدت گريبانش را خواهد گرفت. خداى عزوجل مى فرمايد: «وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى»؛«وهركس پس از آن كه راه هدايت براى او آشكار شد، با پيامبر به مخالفت برخيزد وراهى غير راه مؤمنان در پيش گيرد وى را بدانچه روى خود را بدان سو کرده واگذاریم».

ديگر امانت دارى است؛ كه هركس امانتدار نباشد زيان كرد واعمالش تباه شد، امانت بر آسمانهاى برافراشته وزمين پهناور وكوههاى استوار كه بلندتر وپهناورتر وبالاتر وبزرگتر از اينها نيست، عرضه شد واگر بنا بود به خاطر بلندى يا پهناورى يا بزرگى ويا نيرومندى از پذيرفتن امانت سر باز زنند اين ها مى بايست سر باز نمى زدند، اما سر باز زدند؛ چون از مجازات ترسيدند.

ديگر اين كه: جهاد برترين اعمال بعد از اسلام آوردن است؛ جهاد مايه قوام دين است، واجر بزرگى دارد، وعزّت ومصونيت مى آورد، وحسنات را چندين برابر مى گرداند، ونويد به بهشت است وبه روزى وكرامت در فرداى قيامت به نزد پروردگار؛ خداى عزوجل مى فرمايد:«وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا»؛ «وكسانى را كه در راه خدا كشته شده اند هرگز مرده مپنداريد...».
ديگر آن كه: وحشت وترس از جهاد با كسى كه سزاوار جهاد است، و با ياوران گمراهى وضلالت، ضلالت در دين است، ومايه از دست دادن دنيا با ذلّت وخوارى، وفرار كردن از برابر دشمن در ميدان جنگ موجب آتش مى شود. خداى عزوجل مى فرمايد:«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الأْدْبَارَ»؛ «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، هرگاه ]در ميدان نبرد [ به كافران برخورديد كه ]به سوى شما [روى مى آورند، به آنان پشت مكنيد».پس، فرمان خداى عزوجل را در اين صحنه ها كه پايدارى در آنها مايه ارجمندى وسعادت ورهايى از وحشت هول وهراس در دنيا وآخرت است، پاس بداريد. 

:: آمادگي رواني ونظامي 

از اميرمؤمنان سلام الله عليه روايت شده است كه فرمود: «اگر دشمن به سوى شما پيشروى كرد، صفوف خود را محكم كنيد وشمشير به دست در مواضع خويش استوار بمانيد، وبه چهره هاى دشمن منگريد، وشمار آنان شما را به هراس نيفكند، ونگاه هايتان را به مواضع خود بدوزيد ؛ اگر دشمن پشت كرد با شمشيرها بر آنان بتازيد واگر پايدارى كرد شما نيز همچنان بسيجيده پايدارى ورزيد، واگر دچار هزيمت شد بر اسبان بنشينيد و با تكيه بر قدرت الهى، آنان را تعقيب كنيد. وچنانچه ـ پناه به خدا ـ هزيمت در شما افتاد يكديگر را فرا خوانيد وتكبير بگوييد وبه خدا اعتماد كنيد وتهديدهاى او را در زمينه فرار از برابر دشمن به ياد آوريد، واگر ديديد كسى از شما مى گريزد سرزنش نماييد، وپرچمها را جمع كنيد وآنها را به اهتزاز در آوريد وبجنگيد واز خدا كمك بجوييد و شکیبایی ورزید».

آمادگى روحى وروانى در جنگ به همراه آمادگى نظامى ]همچون [دو برادر رضاعى اند كه هرگاه با هم باشند ارتش پيروز مى شود. اين نكته اى است كه اسلام هيچ گاه آن را از ياد نمى برد. امام سلام الله عليه اين هر دو آمادگى را در يك سخن جمع مى كند تا انسجام وقدرت بيشترى به دست آيد.

:: تصفيه حسابها در جنگ ممنوع 

از حفص بن غياث روايت شده است كه گفت: از حضرت صادق سلام الله عليه پرسيدم: مردى از اهل حرب در دارالحرب اسلام مى آورد، وبعداً مسلمانان بر آنها پیروز می شوند، حکم آن مرد چیست؟

فرمود: «اسلام او درباره خودش وفرزندان خردسالش مؤثر است وهمه آن ها آزادند، وفرزندان ومتاعش وبردگانش متعلق به خود او مى باشند، اما فرزندان بزرگ غنيمت مسلمانان مى باشند مگر آن كه قبلا (پيش از غلبه مسلمانان) اسلام آورده باشند. خانه ها وزمين ها نيز غنيمت به شمار مى آيند ومال آن شخص نيست؛ چون زمين، زمين جزيه است وحكم اهل اسلام در آن جارى نيست، وبه منزله آنچه ذكر كرديم نمى باشد. زيرا آن اراضى را مى شود حيازت كرد وبه دارالاسلام منتقل نمود».
اسلام دين حق وعدالت است، نه دين تصفيه حسابهاى شخصى وانتقامگيرى. پس، هرگاه مشركى در دارالحرب اسلام آورد اسلامش پذيرفته است، وفرزندان خردسال و نابالغ او تابع وی می باشند.

قرآن كريم درباره اين رفتار شكوهمند ومنحصر به فرد انسانى صراحتاً مى فرمايد:
«وَلاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا»؛«به كسى كه نزد شما (اظهار) اسلام كند، نگوييد: تو مؤمن نيستى».

:: تقسيم برابر 

از اميرمؤمنان سلام الله عليه روايت شده است كه آن حضرت به عمار بن ياسر وعبدالله بن ابى رافع وابوالهيثم بن تيهان دستور داد اموالى (از بيت المال) را ميان مسلمانان تقسيم كنند، وفرمود: « ميان آنان عادلانه تقسيم كنيد ويكى را بر ديگرى ترجيح ندهيد».آن سه نفر اموال را حساب كردند، ديدند به هر مرد مسلمانى سه دينار مى رسد. اموال را براى توزيع بين مردم بردند. طلحه وزبير، وهريك با فرزندش، آمدند. به هر كدام آن ها سه دينار دادند.
طلحة وزبير گفتند: عمر اين طور به ما نمى داد. اين نحوه تقسيم از پيش خودتان است يا به دستور رئيستان مى باشد؟گفتند: اميرمؤمنان سلام الله عليه اين گونه به ما دستور داده است.آن دو نزد على سلام الله عليه رفتند، ديدند آن حضرت در زير آفتاب، بالاى سر كارگرى كه برايش كار مى كند، ايستاده است. گفتند: ممكن است با ما به سايه بيايى؟حضرت فرمود: بله.طلحة وزبير گفتند: ما براى تقسيم اين غنيمت نزد كارگزارانت رفتيم وآنها به ما به اندازه بقيه مردم دادند.حضرت فرمود: پس چه مى خواهيد؟گفتند: عمر اين گونه به ما نمى داد.
فرمود: رسول خدا صلى الله عليه وآله چگونه به شما مى داد؟ آن دو خاموش ماندند.
حضرت فرمود: آيا پيامبر صلى الله عليه وآله به طور برابر ميان مسلمانان تقسيم نمى كرد؟گفتند: چرا.فرمود: به نظر شما روش پيامبر صلى الله عليه وآله به پيروى، سزاوارتر است يا روش عمر؟گفتند: روش پيامبر خدا صلى الله عليه وآله ليكن ما، (در اسلام) پيشگام هستيم، و(در راه آن) رنج برده ايم، و(با پيامبر) قرابت داريم.حضرت فرمود: شما (در اسلام آوردن) پيشگام تريد يا من؟
گفتند: تو.فرمود: شما (با پيامبر) خويشاوندتريد يا من؟گفتند: تو.فرمود: شما (در راه اسلام) بيشتر رنج برده ايد يا من؟گفتند: تو اى اميرمؤمنان بيشتر رنج برده اى.
حضرت با دست خود به كارگرش كه در برابر او مشغول كار كردن بود اشاره كرد وفرمود: به خدا قسم كه من واين كارگرم در اين مال يكسانيم.

::احترام نهادن به فرستاده 

از اميرمؤمنان سلام الله عليه روايت شده است كه فرمود: «اگر مردى از اهل حرب را گرفتيد و او مدعى شد كه فرستاده اى به سوى شماست، چنانچه براى اين ادعايش دليلى آورد ومعلوم شد راست مى گويد، حقّ تعرّض به او را نداريد تا پيامش را برساند ونزد يارانش باز گردد، ولى اگر دليلى بر صحت گفته او نيافتيد ادعايش را نپذيريد».آرى، فرستاده مشركان به نزد مسلمانان، محترم است ونبايد او را كشت يا بى احترامى كرد ويا اموالش را گرفت ويا آزارش رساند.
در عين حال كه اسلام براى انسانيت كار مى كند، از خيانت وتوطئه گرى مشركان وعدم پايبندى آنان به انسانيت غافل نيست وتأكيد مى كند كه بايد صحّت ادعاى شخص در فرستاده بودنش ثابت شود تا مسلمانان در دام خيانت وتوطئه كافران نيفتند.

:: شعار در اسلام 

از حضرت صادق سلام الله عليه روايت شده است كه فرمود: «شعار ما «يا محمد يا محمد صلى الله عليه وآله» است؛ در جنگ بدر شعار ما: «يا نصرالله اقترب اقترب» (نصرت خدا نزديك شو) بود، در جنگ اُحد شعار مسلمانان: «يا نصرالله إقترب» بود. ، در جنگ احزاب: «حم لا يبصرون»، در روز حديبية: «ألا لعنة الله على الظالمين»، در جنگ خيبر: «يا علي آتهم من عل»، در روز فتح مكّه: «نحن عبادالله حقّا حقّا»، در جنگ تبوك:«يا اَحد يا صَمد»، در جنگ صفين: «يا نصرالله»، وشعار حسين سلام الله عليه: «يا محمد صلى الله عليه وآله» بود، وشعار ما (نيز): «يا محمد صلى الله عليه و آله» است».

از اميرمؤمنان سلام الله عليه روايت شده است كه فرمود: « پيامبر خدا صلى الله عليه وآله دستور داد پيش از جنگ شعار سر داده شود، وفرمود: در شعارتان نامى از نامهاى خداى متعال باشد».شعار براى هر جامعه اى كه مى خواهد فرزندان خويش را به قلّه كمال وترقى برساند، يك ضرورت گريزناپذير است؛ چرا كه شعار بيانگر رنجها وآرمانهاى ملّت است، ونسلهاى آينده بر اساس آن پرورش مى يابند. شعار است كه راه وسرنوشت ملتها را تعيين مى كند، وبيانگر موضع او در رخدادهاى داخلى وخارجى مى باشد. ودر اسلام، چون خداى عزوجل آغاز وانجام هرچيز است، بايد در شعارش يكى از نامهاى خداى متعال باشد. 

مورّخان مى گويند: پيشرفت وگسترش اسلام با چنان قدرت وسرعتى منحصر به فرد است، ودر تمام تاريخ جهان نظير ومانندى برايش نمى توان يافت.
اين عقب ماندگى وحشتناكى كه در اين قرن دامن مسلمانان را گرفته، در واقع، مولود ناتوانى آنان در «محبت ومهرورزى اسلامى»، چنان كه بايد وشايد، است.
بيگانگان سعى كرده اند چهره اسلام را بَد جلوه دهند وآن را خشن وسختگير وبى رحم معرفى كنند تا از اين طريق غير مسلمانان را عليه اسلام بسيج كنند وگلوى مسلمانان را سخت بفشرند.اگر مسلمانان، اسلام ناب را، آن گونه كه خداوند نازل كرده است، به نمايش بگذارند بى گمان بيشترين مجموعه بشرى آن را مى پذيرند.

برگرفته از کتاب اسلام و سیاست نوشته ایت الله العظمی سید صادق شیرازی

 

نظر شما