twitter share facebook share ۱۴۰۴ آذر ۱۴ 44
خشکسالی بی‌سابقه و سوخت ارزان در ایران، بحران تازه آلودگی هوا را در کشور ایجاد کرده‌است؛ اما ریشه‌های این بحران بسیار عمیق‌تر از این‌هاست.

آلودگی هوا جدیدترین بحران محیط‌زیستی است که بخش‌های زیادی از ایران را درگیر کرده است. بسیاری از مناطق کشور با یکی از بدترین خشکسالی‌های دهه‌های اخیر مواجه هستند. تالاب‌ها خشک شده‌اند و زمین در بسیاری از نقاط با نرخ نگران‌کننده‌ای نشست می‌کند.

اکنون پیامدهای این خشکسالی شدید، هوایی را نیز که بیش از ۸۵ میلیون ایرانی تنفس می‌کنند تحت تأثیر قرار داده است.

با خشک شدن دریاچه‌ها، تالاب‌ها و بستر رودخانه‌ها، سطح‌های وسیع خاک و نمک بدون پوشش باقی می‌مانند و به منابع بزرگ تولید گردوغبار تبدیل می‌شوند. بادهای شدید می‌توانند این ذرات را بلند کرده و آن‌ها را به شهرها و حتی مناطق دور منتقل کنند.

خشکی شدید باعث شده آلودگی هوا –که از قبل در ایران بالا بود- بدتر شود. در هفته‌های اخیر، تهران طبق گزارش سامانه‌های جهانی سنجش کیفیت هوا، آلوده‌ترین شهر جهان بوده است. در آبان، شاخص کیفیت هوای تهران به عدد ۲۰۰ رسید؛ مقداری که در دسته «بسیار ناسالم» قرار دارد.

آلودگی شدید هوا باعث تعطیلی مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات شده تا تماس مردم با هوای آلوده کمتر شود. بیمارستان‌ها افزایش چشمگیری در بیماری‌های تنفسی و قلبی گزارش کرده‌اند.

رسانه‌های داخلی اعلام کرده‌اند که در ده روز اخیر بیش از ۳۵۰ نفر بر اثر بدتر شدن آلودگی هوا جان خود را از دست داده‌اند. خدمات اورژانس تهران هم در آبان ۲۰۲۵ بیش از ۳۰ درصد افزایش درخواست داشته است.

شهرهای بزرگ دیگر ایران، از جمله تبریز، مشهد و اصفهان نیز در هفته‌های اخیر شاخص هوای بالای ۱۵۰ ثبت کرده‌اند؛ مقداری که برای تمام گروه‌های سنی خطرناک است.

در اهواز و زابل، طوفان‌های گردوغبار و ریزگرد، هوا را به‌شدت آلوده کرده و زندگی و سلامت مردم را به خطر انداخته است.

مطالعات نشان می‌دهد که هر سال بیش از ۵۹ هزار ایرانی به‌طور زودرس به‌دلیل بیماری‌های ناشی از آلودگی هوا جان می‌دهند.

علاوه بر گردوغبارِ برخاسته از تالاب‌ها و دریاچه‌های خشک‌شده، خودروهای فرسوده و سوخت بی‌کیفیت نیز از عوامل اصلی آلودگی هوا در شهرهای بزرگ هستند. اما تمرکز فقط روی این عوامل، تصویر کامل را نشان نمی‌دهد.

ریشه‌های بحران عمیق‌ترند

بحران آلودگی هوا در ایران همان دلایلی را دارد که باعث بحران گسترده آب، تهی شدن سفره‌های زیرزمینی، خشک شدن تالاب‌ها و نشست زمین شده‌اند.

همان‌طور که بحران آب فقط نتیجه خشکسالی نیست، آلودگی هوا نیز فقط نتیجه ترافیک نیست.

در بسیاری از شهرهای بزرگ، آلاینده‌هایی مانند اکسیدهای نیتروژن، دی‌اکسید گوگرد و ذرات ریز حاصل از سوخت بی‌کیفیت و موتورهای فرسوده، بار اصلی آلودگی را تشکیل می‌دهند. سوخت‌های سنگین مانند مازوت نیز نقش مهمی دارند. این آلاینده‌ها در شهرها تجمع پیدا کرده و مستقیماً باعث بیماری‌های تنفسی و قلبی می‌شوند.

تحلیل‌های ماهواره‌ای جهانی که اکنون توسط نشریه Nature Cities در دست بررسی است، نشان می‌دهد که اغلب کلان‌شهرهای جهان توانسته‌اند میزان آلودگی نیتروژن دی‌اکسید را کاهش دهند؛ اما تهران از معدود شهرهایی در جهان است که بین سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۴ افزایش این آلاینده را تجربه کرده است.

اما موتورهای فرسوده تنها نیمی از مشکل هستند. بخش بزرگی از ذرات معلق PM₁₀ و PM₂.₅ اکنون از طوفان‌های گردوغبار و نمک ناشی از خشک شدن تالاب‌ها، رودخانه‌ها و دریاچه‌ها تولید می‌شود. این ذرات می‌توانند طی چند ساعت صدها یا حتی هزاران کیلومتر جابه‌جا شوند و شهرهای بسیار دورتر را هم آلوده کنند.

پژوهش‌های انجام‌شده درباره دریاچه ارومیه این موضوع را به‌خوبی نشان می‌دهد: هنگامی که بستر دریاچه خشک شد، طوفان‌های نمکی قادر بودند صدها کیلومتر حرکت کنند و در کمتر از ۱۲ ساعت حتی از مرزها عبور نمایند. این نمونه‌ای واضح از ارتباط تنگاتنگ بحران آب و آلودگی هوا در ایران است.

دلایل اصلی آلودگی هوا در ایران

بحران آلودگی هوا در ایران تنها یک مشکل حمل‌ونقلی، یک مشکل فنی یا یک بدبیاری جوّی نیست.

این بحران پیامد طبیعی دهه‌ها اولویت‌گذاری نادرست، سیاست‌های غلط، و نهادهای منفعل است.

۱. اولویت‌های سیاسی و پیامدهای تحریم

سیاست خارجی ایران باعث شد کشور در انزوای بین‌المللی قرار گیرد و تحت تحریم‌های گسترده بماند.

این انزوا پیامدهای زیست‌محیطی جدی دارد که محدود شدن دسترسی به فناوری‌های نوین کنترل آلودگی، نبود فیلترهای صنعتی مناسب، کمبود موتورهای کم‌مصرف و استاندارد، و عدم جذب سرمایه خارجی لازم برای نوسازی صنعت و حمل‌ونقل از آن دسته اند.

در حالی که بسیاری از کشورها با فناوری‌های نو آلودگی هوا را کاهش داده‌اند، ایران به دلیل انزوای سیاسی امکان دسترسی به این فناوری‌ها را ندارد.

۲. قیمت بسیار پایین سوخت و یارانه سنگین انرژی

سوخت ارزان—که حاصل یارانه‌های عظیم انرژی است—اقتصاد ایران را به مصرف زیاد سوخت و تولید خودروهای فرسوده وابسته کرده است.

چنین قیمتی باعث می‌شود خودروهایی با استانداردهای بسیار پایین همچنان تولید و استفاده شوند.

این وضعیت تصادفی نیست؛ بخشی از یک چرخه اقتصادی است که منافع برخی صنایع و نهادهای قدرتمند را تأمین می‌کند.

بازنگری در اولویت‌ها

کشورهای مختلف با استانداردهای سخت‌گیرانه، فناوری پاک و برنامه‌ریزی شهری توانسته‌اند آلودگی هوا را کاهش دهند. اما ایران بدون رفع ریشه‌های ساختاری این بحران نمی‌تواند از این تجربیات استفاده کند.

برای حل بحران آلودگی هوا، ایران باید: محیط زیست و سلامت عمومی را در مرکز تصمیم‌گیری قرار دهد، انزوای بین‌المللی را کاهش دهد، یارانه‌های مخرب انرژی را اصلاح کند و شفافیت را افزایش دهد.

پس از رفع این موانع ساختاری، اقدامات واقعی امکان‌پذیر می‌شود، از جمله: اصلاح تدریجی قیمت سوخت برای کاهش خودروهای آلاینده، نوسازی ناوگان حمل‌ونقل با استفاده از سرمایه و فناوری جهانی، احیای تالاب‌ها، دریاچه‌ها و منابع آب برای کاهش گردوغبار، استفاده از پایش ماهواره‌ای، هوش مصنوعی، و ایستگاه‌های سنجش آلودگی، و تقویت برنامه‌ریزی شهری و حمل‌ونقل عمومی

در پایان اینکه دلیل هوای آلوده ایران تنها این نیست که مردم زیاد رانندگی می‌کنند، بلکه این است که سیستم تصمیم‌گیری کشور اولویت‌های اشتباهی دارد.

منبع: conversation

برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید به: مردم ایران درحال خفه شدن


۶ سؤال مهم درباره بحران آب ایران و «روز صفر» تهران

تهران، شهری با بیش از ۱۵ میلیون جمعیت، اکنون به‌طور مداوم در فهرست شهرهایی قرار می‌گیرد که به «روز صفر آب» نزدیک می‌شوند؛ روزی که آب لوله‌کشی شهر کاملاً قطع خواهد شد.

این پدیده برای یک کلان‌شهر بی‌سابقه نیست. شهرهایی مانند کیپ‌تاون در آفریقای جنوبی، چنای در هند، سائوپائولو در برزیل، مکزیکوسیتی در مکزیک و بوگوتا در کلمبیا نیز چنین شرایطی را تجربه کرده‌اند. در همه آنها مجموعه‌ای از عوامل اقلیمی و مدیریتی نقش داشته‌اند، هرچند هر شهر ویژگی‌های خاص خود را نیز داشته است.

ایران اکنون در ششمین سال پیاپی خشکسالی شدید قرار دارد. بارش‌ها در تهران در دو ماه نخست سال آبی تقریباً صفر بوده و بسیار کمتر از حد معمول است.

مخازن اصلی تأمین‌کننده آب تهران در پایین‌ترین سطح خود هستند؛ بعضی از آنها تنها درصد کمی از ظرفیت‌شان آب دارند.

آب‌های زیرزمینی—ذخیره استراتژیک بلندمدت ایران—هم برای دهه‌ها بیش از حد برداشت شده‌اند.

مقام‌ها فشار آب را کاهش داده‌اند، برنامه قطع آب را اجرا کرده‌اند و حتی درباره جیره‌بندی، تخلیه شهر یا انتقال پایتخت صحبت کرده‌اند.

در ادامه، شش پرسش مهم و پاسخ‌های کلیدی آن‌ها را بررسی می‌کنیم؛ پاسخ‌هایی که به فهم بهتر بحران کمک می‌کند، بحرانی که سیاست‌زدگی معمولاً چهره واقعی آن را پنهان می‌کند.

۱. این بحران ناشی از تغییر اقلیم است یا سوءمدیریت؟

هر دو عامل نقش دارند، اما نباید همه تقصیر را گردن آب‌وهوا انداخت.

ایران کشوری خشک و نیمه‌خشک است. تغییرات اقلیمی کشور را گرم‌تر و خشک‌تر کرده و احتمال خشکسالی‌های شدید را افزایش داده است.

اما حتی اگر اقلیم ثابت مانده بود، الگوی توسعه ایران دیر یا زود همین بحران را ایجاد می‌کرد.

برای دهه‌ها، دولت‌ها توسعه کشاورزی آبی و رشد شهرها را بدون توجه به محدودیت آب ادامه دادند و هشدارهای کارشناسان را نادیده گرفتند.

آنچه امروز می‌بینیم دیگر یک «بحران آب» نیست؛

بلکه «ورشکستگی آبی» است؛ سیستمی که بیش از توان طبیعت آب برداشت کرده و رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و سفره‌های زیرزمینی را خالی کرده است.

خشکسالی امروز تنها پرده از این ورشکستگی برمی‌دارد؛ نه اینکه علت آن باشد.

مقصر دانستن تغییر اقلیم باعث کم‌رنگ شدن مسئولیت مدیریتی می‌شود.

ترکیب سیاست‌گذاری‌های غلط  درکنار تغییر اقلیم، تهران و سایر مناطق ایران را به مرز فروپاشی رسانده است.

۲. آیا آب‌وهوای ایران دستکاری می‌شود؟

هیچ مدرک علمی معتبری وجود ندارد که نشان دهد دشمنان ایران آب‌وهوای کشور را دستکاری می‌کنند.

در سال‌های اخیر برخی مقام‌های ایرانی از «دزدی ابر»، «جنگ آب‌وهوایی» یا پروژه آمریکایی HAARP حرف زده‌اند.

این ادعاها غیرعلمی هستند.

سامانه‌های آب‌وهوایی در مقیاس سیاره‌ای عمل می‌کنند. هیچ کشوری نمی‌تواند بارش را فقط روی ایران قطع کند، بدون اینکه کشورهای اطراف آسیب ببینند.

این تئوری‌ها باعث می‌شوند مردم به آسمان نگاه کنند، نه به دهه‌ها برداشت بی‌رویه آب، توسعه ناپایدار و مدیریت غلط.

سرزنش دشمنان ممکن است از نظر سیاسی سودمند باشد، اما هیچ مخزن آبی را پر نمی‌کند.

۳. آیا تخلیه یا انتقال تهران کمکی می‌کند؟

تخلیه موقت شاید در شرایط اضطراری کمک کند، اما راه‌حل نیست.

اگر تهران کاملاً بی‌آب شود، کاهش جمعیت—حتی موقت—می‌تواند مصرف آب را کم کند و چند روز زمان بخرد.

همان‌طور که در آلودگی هوا یا قطعی برق، تعطیلی ادارات و مدارس مشکل را کمی کاهش می‌دهد.

اما جابجایی جمعیت آب جدید تولید نمی‌کند.

ایران یک «ورشکستگی آبی» در سطح ملی دارد، نه فقط در تهران.

شهرهای زیادی سال‌هاست با بحران آب دست‌وپنجه نرم می‌کنند و روستاها بارها قطع آب را تجربه کرده‌اند.

بدون اصلاحات ساختاری، انتقال تهران مثل منتقل کردن بیمار در حال مرگ به تختی دیگر در همان بیمارستان فرسوده است.

۴. آیا «روز صفر» تهران منجر به اعتراضات یا سقوط نظام می‌شود؟

بحران آب می‌تواند خطر بی‌ثباتی را افزایش دهد، اما خودبه‌خود موجب سقوط حکومت‌ها نمی‌شود.

ایران قبلاً هم دیده که خشکی رودخانه‌ها چطور مردم را در خوزستان و اصفهان به خیابان می‌آورد.

وقتی مناطق خاص آب دارند و بقیه نه، احساس بی‌عدالتی شدید ایجاد می‌شود.

اما افرادی که درگیر تأمین آب شرب و بهداشت هستند، همیشه توان اعتراض مداوم را ندارند.

اگر این طور بود، همه کشورهایی که وضعیت‌شان از ایران بدتر است، دائماً درگیر اعتراضات بودند در حالی که چنین نیست.

خشکسالی حکومت‌ها را تضعیف می‌کند، اما آینده را تعیین نمی‌کند.

حتی اگر نظام سیاسی ایران فردا تغییر کند، بازهم: سفره‌ها خالی هستند، سدها آب ندارند و هوا گرم‌تر و خشک‌تر شده است.

بنابراین هر حکومتی با همان محدودیت‌های آبی روبه‌رو خواهد بود.

۵. آیا بارورسازی ابرها می‌تواند تهران را نجات بدهد؟

بارورسازی ابرها یک راه‌حل جادویی نیست؛ در بهترین حالت، ابزاری کم‌اثر و نامطمئن است.

شاید بتواند کمی بارش را افزایش دهد، اما: نمی‌تواند از «هیچ» باران بسازد، نمی‌تواند تعیین کند باران دقیقاً کجا ببارد و نمی‌تواند کمبود چندین‌ساله آب را جبران کند.

ایران از دهه ۱۹۴۰ بارورسازی ابرها را امتحان کرده و تقریباً همیشه ناکام بوده است.

این روش از نظر سیاسی پیام خوبی دارد: «ما داریم کاری می‌کنیم». اما از نظر علمی و اقتصادی یک حواس‌پرتی پرهزینه است.

وقتی مخازن خالی و سفره‌ها تخلیه شده‌اند، تنها راه واقعی این است که: مصرف آب کاهش یابد، بهره‌وری افزایش پیدا کند، اکوسیستم‌ها ترمیم شوند و مدیریت آب اصلاح گردد.

نه اینکه به بارورسازی ابر دل ببندیم.

۶. راه‌حل‌های واقعی چیست؟

برای جلوگیری از فروپاشی، ایران باید هم اقدامات اضطراری و هم اصلاحات بلندمدت انجام دهد.

فعلاً تنها دو چیز می‌تواند کمک کند: باران و کاهش مصرف. اما باران نیازمند شانس است و کاهش مصرف نیازمند اعتماد مردم.

دولت باید با شفافیت، ارتباط درست و پذیرش اشتباهات اعتمادسازی کند، نه با سرزنش دشمنان.

در خصوص اقدامات بلندمدت، ایران باید از «اقتصاد مقاومتی» به سمت اقتصاد مقاوم‌ساز و سازگار با کم‌آبی حرکت کند. این کار بدون رفع تحریم‌ها و حل مسئله هسته‌ای بسیار دشوار است.

اقدامات ضروری شامل این موارد می شود:

1. تنوع‌بخشی اقتصادی برای کاهش فشار بر منابع آب

2. کاهش چشمگیر مصرف آب در کشاورزی (که بیش از ۹۰٪ آب را مصرف می‌کند)

3. کنار گذاشتن تفکر «راه حل هر مشکل ساخت سد یا انتقال آب است»

4. استفاده از فناوری‌های نو برای کاهش هدررفت آب در شبکه، تصفیه و بازاستفاده از فاضلاب و شیرین‌سازی فقط در موارد ضروری

5. اصلاحات مدیریتی برای توسعه پایدار و آرام‌سازی تنش‌ها

«روز صفر» تهران یک بلای طبیعی ناگهانی نیست؛ بلکه آخرین هشدار یک سیستم آبی است که دهه‌ها بیش از توانش مصرف شده و نادیده گرفته شده است.

اینکه ایران از این نقطه عبور می‌کند یا نه، بیشتر از آنکه به ابرهای آسمان تهران بستگی داشته باشد، به تصمیم‌هایی بستگی دارد که در اتاق‌های تصمیم‌گیری تهران گرفته می‌شود.

منبع: فوربز

برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید به: بحران آب ایران هشداری برای دیگر کشورهاست


تغییرات اقلیمی، جهان عرب را به نقطهٔ بحران رسانده است

طبق تازه‌ترین گزارش سازمان جهانی هواشناسی (WMO)**، جهان عرب اکنون تحت فشار شدید موج‌های گرمای طاقت‌فرسا و خشکسالی‌های شدید قرار گرفته و با سرعتی دو برابر میانگین جهانی گرم می‌شود.

این گزارش، که اولین ارزیابی مشترک نهادهای سازمان ملل و اتحادیه کشورهای عربی است، نشان می‌دهد که در سال گذشته ۳.۸ میلیون نفر در این منطقه تحت تأثیر رویدادهای اقلیمی شدید قرار گرفته‌اند و بیش از ۳۰۰ نفر عمدتاً به علت موج‌های گرما و سیل جان خود را از دست داده‌اند.

جهان عرب که شامل ۲۲ کشور از شبه‌جزیره عربستان و شام تا شمال آفریقا و سومالی در جنوب است، در سال گذشته ۱.۰۸ درجه بالاتر از میانگین دمای ۱۹۹۱ تا ۲۰۲۰ و ۱.۹۴ درجه بالاتر از میانگین ۱۹۶۱ تا ۱۹۹۰ گرم‌تر شده است.

سلسته سائولو، دبیرکل WMO گفت: «موج‌های گرمای شدید که در برخی کشورهای عربی تا ۵۰ درجه رسیده، جامعه را به نقطه‌ای رسانده‌ که دیگر تاب‌آوری‌اش رو به پایان است..»

او هشدار داد: «سلامت انسان، اکوسیستم‌ها و اقتصادها نمی‌توانند دماهای بالای ۵۰ درجه را برای مدت طولانی تحمل کنند؛ این گرما واقعاً غیرقابل‌تحمل است.»

WMO می‌گوید شدت و فراوانی رخدادهای آب‌وهوایی شدید در دهه‌های اخیر به‌طور چشمگیری افزایش یافته است؛ به‌طوری که رخدادهای اقلیمی مخرب در سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ نسبت به سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۹ حدود ۸۳ درصد افزایش داشته است.

این یافته‌ها تنها چند هفته پس از آن منتشر می‌شود که گروه کشورهای عربی به رهبری عربستان در اجلاس اقلیمی سازمان ملل (COP30) در برابر اقداماتی مانند کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی مقاومت شدید نشان دادند.

در حالی که سوخت‌های فسیلی اصلی‌ترین عامل تغییرات اقلیمی ناشی از انسان هستند، بسیاری از کشورهای نفتی منطقه هنوز وابستگی بالایی به صادرات نفت و گاز دارند؛ هرچند برخی از آنها پروژه‌های انرژی خورشیدی و بادی را آغاز کرده‌اند.

سال گذشته گرم‌ترین سال ثبت‌شده در جهان بود، و امسال نیز با وجود اثر خنک‌کننده پدیده لانینا احتمالاً در میان سه سال گرم رکوردی قرار خواهد گرفت.

گزارش WMO هشدار می‌دهد که خشکسالی در جهان عرب، به‌ویژه در شمال‌غرب آفریقا، پس از شش فصل متوالی بارش ناموفق رو به وخامت است.

۱۵ کشور از کم‌آب‌ترین کشورهای جهان در همین منطقه قرار دارند.

هم‌زمان، عربستان سعودی، بحرین و امارات شاهد بارش‌های بی‌سابقه و سیلاب‌هایی بوده‌اند که تلفات جانی و خسارات گسترده به‌جا گذاشته است.

رولا دشتی، دبیر اجرایی کمیسیون اقتصادی–اجتماعی سازمان ملل برای غرب آسیا (ESCWA)، گفت: «کاهش بارش بحران آب را تشدید کرده و تولید غذا را تهدید می‌کند و بالا آمدن سطح دریاها شهرهای ساحلی را در معرض خطر قرار می‌دهد».

دانشمندان می‌گویند جهان عرب هم‌زمان با مجموعه‌ای از فشارها دست‌وپنجه نرم می‌کند.

فرانچسکو پاپارلا، مدیر مرکز علوم اقلیمی–محیطی NYU در ابوظبی، اشاره کرد: «گرم شدن آب خلیج فارس باعث افزایش رطوبت شده است که این موضوع آسیب و ناراحتی جسمی ناشی از گرمای بالا در شهرهای ساحلی را بیشتر کرده و همچنین شدت و بارش طوفان‌ها را افزایش می‌دهد.»

او افزود: «در نهایت این فناوری است که تعیین می‌کند یک منطقه قابل سکونت باقی بماند یا خیر.»

به گفته او برای کشورهای خلیج فارس، حفظ سطح بالای رفاه، فناوری و انرژی برای ادامه سیستم‌های خنک‌کننده هوا ضروری است.

منبع: فایننشال تایمز


نظر شما