در روزهای اخیر، قطع طولانیمدت آب در سراسر تهران باعث وحشت گسترده میان ۱۰ میلیون ساکن پایتخت ایران شده است. هفته گذشته، پس از سالها خشکسالی و کاهش بارندگی و برف، رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، هشدار داد که اگر تا اواخر آبان بارانی نبارد، ساکنان تهران مجبور خواهند شد مصرف آب را جیرهبندی کنند و در نهایت پایتخت را ترک نمایند. سالهاست که در مورد فرا رسیدن چنین لحظه ای هشدار داده شده، اما حاکمان ایران هیچ اقدامی جدی برای حل بحران روبهگسترش آب انجام ندادهاند؛ بحرانی که به تهدیدی حیاتی برای ادامه زندگی در کشور تبدیل شده است.
برخی کارشناسان دهههاست نسبت به این فاجعه هشدار دادهاند. اما بیشتر تهرانیها، که تا امروز از سختیهایی که استانهای فقیرتر و دورافتاده سالهاست با آن دستوپنجه نرم میکنند در امان بودهاند، تازه حالا طعم آن را میچشند.
ایران از مرزهای زیستمحیطی خود عبور کرده و نظامهای طبیعی تأمین آب را نابود کرده است. شهر تهران سهمی بسیار بیشتر از حق خود از منابع آبی مصرف کرده است، در حالیکه سیاستهای آبی کشور همیشه بهجای حفاظت از منابع، از طریق طرح هایی همچون سدسازی یا انتقال آب فقط دنبال افزایش عرضه بودهاست.
پس از دو سال بارندگی بسیار کم، دولت با عجله پروژهای را برای انتقال آب از سد طالقان به تهران راه انداخت تا ترس مردم را کاهش دهد. اما سد طالقان توان تأمین تمام نیاز تهران را ندارد. انتقال آب از حوضهای به حوضه دیگر مشکل کمآبی را حل نمیکند؛ بلکه فقط مشکلات تهران را به مناطق دیگر منتقل میکند و به نمونهای آشکار از بیعدالتی زیستمحیطی میان مناطق شهری و روستایی تبدیل می شود.
بهجای ساخت تصفیهخانههای پیشرفته برای بازچرخانی آب و تزریق آن به سفرههای زیرزمینی، مسئولان ترجیح دادند سد بسازند و آب را به تهران و طرحهای کشاورزی بزرگ منتقل کنند. در حالیکه بیشتر آب تهران اصلاً از سدها نمیآید؛ به گفتهی مقامات، بیش از ۶۰ درصد آن از سفرههای زیرزمینی پمپاژ میشود. با این حال، مردم تصور دیگری دارند: تا زمانی که سدها پر باشند، خیالشان راحت است. اما اکنون با کاهش باران و برف، سطح ذخایر سدها پایین آمده و ترس عمومی شدت گرفته است.
شکست بزرگتر اما در سطح شهر است. تهران روی دامنههای آبرفتی کوههای البرز گسترش یافت، جایی که خاکهای شنی و سنگریزهای معمولاً سیلابها را آهسته کرده و آب را به سفرههای زیرزمینی میفرستند. اما این دامنهها حالا با آسفالت و بتن پوشیده شدهاند. باران، روانآبها و برفهای آبشده دیگر نمیتوانند در زمین نفوذ کنند و سفرههای زیرزمینی تهران را تغذیه کنند.
در حالیکه شهرهایی با بارندگی مشابه توانستهاند راهحلهایی پیدا کنند—مثلاً در شهر فرزنو در کالیفرنیا، حوضچههایی ساختهاند که آب را دوباره به زیرزمین میفرستد، یا در کیپتاونِ آفریقای جنوبی پس از بحران «روز صفر» در سال ۲۰۱۸ حوضچههایی برای ذخیره آبهای سیلابی ایجاد شد—تهران درست برعکس عمل کرد: دامنهها را با بتن و آسفالت پوشاند، آب باران را به فاضلاب فرستاد، و هیچگاه برنامهی واقعی برای تغذیه مصنوعی سفرهها نداشت.
بیخیالی در برابر چنین بحرانی مرگبار است. مسئولان، مدیران آب تهران، و حتی بیشتر مردم، تا وقتی آب از شیرها جاری بود، عمق فاجعه را درک نکردند. اکنون نیز تا زمانی که افراد بتوانند با منابع خصوصی مشکل را مخفی نگه دارند، این وهم حفظ می شود. مخزنهای آب در پشتبام برجهای شمال شهر، که ثروتمندان تعلق دارند، قطع آب را موقتاً جبران میکنند و مقیاس واقعی بحران را پنهان نگه میدارند.
اما همین برجها هم مانند بقیه شهر از آب زیرزمینی استفاده میکنند. پمپاژ بیرویه آب باعث فشرده شدن خاکهای زیر آنها شده و حالا ترکهایی در ساختمانها دیده میشود. تهران روی چند گسل بزرگ قرار دارد، و اگر زلزلهای که زمینشناسان سالهاست منتظرش هستند رخ دهد، ساختمانهایی که بر اثر نشست زمین تضعیف شدهاند ممکن است فروریزند و تلفات به صدها هزار نفر برسد.
خطر دیگر، شکنندگی شهری است: با خشک شدن چاهها و نابودی کشاورزی، میلیونها نفر از روستاها به حاشیه تهران مهاجرت کردند؛ به سکونتگاههایی غیررسمی و شلوغ که پر از کشاورزان سابقی است که بهخاطر خشک شدن زمینها و سیاستهای اشتباه اقتصادیِ دولت مجبور به ترک زادگاهشان شدهاند.
کمبود آب در این مناطق حاشیهای از همه بدتر است. در آنجا آب کمتر میرسد، و قطع مکرر آب بهسرعت به بحرانهای بهداشتی مانند شیوع بیماریها تبدیل میشود.
حکومت بهزودی ممکن است با ناآرامی در مناطق حاشیهای پایتخت روبهرو شود؛ جایی که میلیونها ایرانی خشمگین و مضطرب ممکن است دوباره به خیابانها بیایند و پاسخی واقعی از نظام بخواهند.
این وضعیت پرسشی مهم را پیش میکشد: اگر تهران دیگر نتواند آب کافی برای زندگی ۱۴ میلیون سکنه خود فراهم کند، مردم کجا باید بروند؟ کدام استان یا حتی کشور توان میزبانی از آنها را دارد؟
ادعای پزشکیان دربارهی «تخلیه پایتخت» کاملاً غیرواقعی است.
با این حال، اقداماتی عملی وجود دارد که اگر دولتی مسئولتر و پاکدستتر بر سر کار بود، میتوانست دستکم زمان بخرد و خطر را کاهش دهد.
اول از همه باید با مردم صادق بود: برنامههای جیرهبندی را منتشر کرد و بحرانهای فوری را در اولویت قرار داد. به گفتهی برخی منابع مطلع، حدود ۳۵ درصد از آب تهران از طریق لولههای فرسوده نشت میکند، مشکلی که با سرمایهگذاری مناسب میتوان سریع برطرف کرد.
دولت باید تضمین کند که مناطق حاشیهای در اولویت دریافت آب آشامیدنی سالم و خدمات بهداشتی باشند، نه آخر صف. همچنین باید از مردم بخواهد مصرف روزانه را کاهش دهند و آب خاکستری را (آب نسبتاً تمیز حاصل از دوش، شستوشوی دست و لباس) دوباره استفاده کنند.
بهطور همزمان، دولت باید سرمایهگذاری در تصفیهخانههای پیشرفته را افزایش دهد، چاههای تزریقی و حوضچههای تغذیه سفرهها را بسازد، و سهم بازچرخانی آب را از حدود ۲۰–۲۵ درصد فعلی به ۷۰ درصد برساند.
همچنین باید احیای سفرههای زیرزمینی را در اولویت قرار دهد، سطح زمینهای نفوذپذیر را گسترش دهد، و با برداشت غیرمجاز از چاهها قاطعانه برخورد کند.
خانوادهها هم میتوانند با نصب سامانههای جمعآوری آب باران در پشتبام یا حیاط برای مصارف غیرآشامیدنی اقدام کنند. این کارها کمهزینه، سریع و قابل اجرا در مقیاس وسیعاند. مردم و تصمیمگیران باید پیش از تابستان آینده دست به کار شوند: بخش زیادی از آب آشامیدنی تهران صرف کولرهای آبی و برجهای خنککننده میشود.
اینها اقداماتی است که میتواند «خونریزی» سیستم را متوقف کند، ثباتی نسبی ایجاد کند، و اندکی اعتماد عمومی را بازگرداند.
البته برخی مسئولان از طرح انتقال آب شیرینشده از دریای عمان به تهران سخن میگویند، بیآنکه پیامدهای زیستمحیطی و مالی آن را درک کنند. آبشیرینکنها پساب شور و داغی تولید میکنند که اکوسیستمهای ساحلی را نابود میکند، و بهدلیل مصرف بالای انرژی—که بیشتر هم از سوختهای فسیلی است—ردپای کربنی سنگینی دارد.
اما حقیقت تلختر جای دیگری است: ریشه بحران در نظام حکمرانی آبی ایران است؛ نظامی که در اختیار سپاه پاسداران و شبکههای فاسد «مافیای آب» قرار دارد.
ایران امروز نیازمند یک نظام تازه و شفاف برای مدیریت آب است. در غیر این صورت، تهران به ویرانهای بدل خواهد شد، و میلیونها ایرانی به دنبال سرزمینهایی خواهند بود که هنوز آب و امیدی برای زندگی دارند.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید به:
چطور مافیای آب ایران را ویران می کند
آیا منابع آب ایران روبه اتمام است


نظر شما