twitter share facebook share ۱۴۰۲ آبان ۱۷ 444

حماس در جنگ با اسرائیل به یک دستاورد قطعی رسید؛ توقف حرکت اسرائیل و عربستان به سوی عادی سازی رابطه. چنین توافقی می توانست روابط دو کشور را عادی کرده، باعث تحکیم اتحاد امنیتی آمریکا و عربستان شود و موضوع فلسطین و تعهدات اسرائیل در قبال فلسطینیان را به محاق ببرد. در واقع ترس از نزدیکی عربستان و اسرائیل یکی از عوامل اصلی حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر بود

جنگ فعلی در غزه، محمد بن سلمان را حداقل در کوتاه مدت در موقعیت دشواری قرار می دهد. او برای تحقق برنامه های خود از جمله تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان و کاهش اتکا به نفت، بدنبال برقراری ثبات در منطقه است. خشونت و تشدید تنش در منطقه، پیشرفت برنامه های بن سلمان را تهدید می کند. ولیعهد سعودی همچنین با فشار در داخل و خارج مواجه است؛ مردم منطقه و عربستان از او می خواهند نقش فعالانه تری در حمایت از فلسطین ایفا کند، درحالی که رهبران اروپا و امریکا انتظار دارند بن سلمان پس از حماس نقش رهبری را در غزه بر عهده بگیرد

احتمالا هر دو طرف در وادار کردن بن سلمان به همسویی با خود ناکام بمانند. عربستان نه می تواند و نه می خواهد که پس از جنگ در غزه ایفای نقش کند، یا با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد –همچون کاهش تولید نفت- روی آمریکا و اسرائیل فشار وارد کند. گرچه فعلا توافق اسرائیل و عربستان از روی میز برداشته شده ولی انگیزه های سعودی برای به رسمیت شناختن اسرائیل همچنان باقی است. اهداف بلندپروازانه بن سلمان برای عربستان، تنها در یک خاورمیانه باثبات و روابط قوی با آمریکا، قابل دستیابی است. این اهداف و برنامه ها، مسیر عمل آینده او را شکل خواهد داد

پیش از حمله حماس به اسرائیل، دولت بایدن گام های قابل توجهی برای میانجیگری بین عربستان و اسرائیل برداشته بود. البته همچنان موانع مهمی بر سر توافق عادی سازی وجود داشت که از جمله آن، منافع متفاوت سه طرف بود. سعودی ها خواستار اقدامات محسوس اسرائیل برای بهبود وضعیت تشکیلات خودگردان فلسطین و باز ماندن راه حل دو کشور بودند ولی با توجه به دولت حاکم بر اسرائیل که ترکیبی از راست های افراطی است، پذیرش چنین شرطی بعید بود. ریاض همچنین از آمریکا ضمانت امنیتی و کمک در ساخت برنامه هسته ای غیرنظامی خود را داشت ولی علیرغم این شروط، نشانه هایی مبنی بر پیشرفت مذاکرات وجود داشت. در همین راستا بن سلمان سه هفته قبل از حمله حماس در گفتگو با فاکس نیوز گفت: «هر روز به توافق نزدیک تر می شویم»

مسئله فلسطین همیشه یک مانع بر سر توافق بوده است. گرچه تابوی رابطه با اسرائیل، با توافق ابراهیم از بین رفته است ولی افکار عمومی جهان عرب همچنان به موضوع فلسطین اهمیت می دهند. همین امر رهبران عرب را نیز مجبور می کند که حداقل در ظاهر، موضوع فلسطین را فراموش نکرده و در مذاکرات خود وارد کنند. در مذاکراتی که بین عربستان و اسرائیل جریان داشت، عربستان برای پیش نیاز عادی سازی رابطه، از اسرائیل خواسته بود اقدامی اساسی در مورد مسئله فلسطین انجام دهد. ماه اوت درحالی که مذاکرات با اسرائیل در حال پیشرفت بود، عربستان اولین سفیر خود را در فلسطین منصوب کرد. بسیاری این اقدام را نشانه ای بر تعهد ریاض بر تضمین حقوق فلسطینیان دانستند. اسرائیل برای اینکه با ریاض به توافق برسد، باید بیش از آن تعهداتی که در توافق ابراهیم دارد انجام دهد. در توافق ابراهیم، اسرائیل موافقت کرده است طرح هایی را که برای الحاق 30% از کرانه باختری و گسترش حاکمیتش بر سرزمین های اشغالی دارد، کنار بگذارد

ولی در پی جنگ اخیر غزه، اقداماتی مانند این دیگر کافی نخواهد بود. تلفات وحشتناک غیرنظامیان فلسطینی که در پی حمله نظامی اسرائیل به غزه وارد شده، لزوم اقدامات و تعهدات بیش از پیش اسرائیل را برای توافق با عربستان می طلبد

تمایل عربستان برای توافق با اسرائیل، منعکس کننده تغییرات گسترده سیاست خارجی این کشور بوده است. بن سلمان پس از رسیدن به ولایتعهدی، تغییرات اقتصادی بلندپروازانه ای را در دستور کار قرار داد و در رقابت با ایران، سیاست خارجی تهاجمی ای را اغاز کرد. در اتحاد با امارات، جنگی را برای به عقب راندن حوثی های یمن براه انداخت؛ قطر را به دلیل حمایت این کشور از گروههای سنی اسلامگرا از جمله حماس، محاصره نمود؛ هنگامی که سعد حریری نخست وزیر وقت لبنان سال 2017 به ریاض رفت، او را مجبور کرد تا از سمت خود استعفا دهد، به این امید که با ایجاد یک بحران سیاسی در لبنان، به حزب الله اسیب وارد کند. بن سلمان جنگ لفظی خود را با ایران افزایش داد و با بیان اینکه ایران بدنبال سلطه بر اماکن مقدس اسلامی در عربستان است، گفت: «ما منتظر نبرد در عربستان نخواهیم بود؛ کاری می کنیم که نبرد را به خاک ایران بکشانیم». او همچنین سال 2018 دستور قتل خاشقچی را صادر نمود

اما این موضع تهاجمی، از بسیاری جهات نتیجه معکوس داشت؛ بن سلمان نه تنها نتوانست به دشمنان خود آسیب برساند، که حامیان خود و در رأس آنها آمریکا را از خود دور کرد. در پی این پیامدها ریاض در چند سال اخیر سیاست منطقه ای اش را تغییر داده، بدنبال ثبات است و بر گفتگو و دیپلماسی تأکید دارد. آتش بس با حوثی ها بیش از یکسال و نیم است که ادامه دارد؛ تحریم قطر اوایل سال 2021 پایان یافت؛ مهمتر از همه اینکه عربستان رابطه دیپلماتیک با ایران را از سر گرفت. همه اینها در راستای تحقق برنامه اصلاحات اقتصادی بن سلمان و برنامه چشم انداز 2030 انجام شد، که هدف آن تنوع بخشیدن به اقتصاد سعودی و کاهش وابستگی آن به نفت است. ریاض بر نیاز به ثبات منطقه ای برای تقویت سرمایه گذاری خارجی و توسعه اقتصادی مورد نظر خود تأکید دارد. در چنین شرایطی بود که آمریکا میانجیگری بین عربستان و اسرائیل را آغاز کرد

ولی با حمله 7 اکتبر امیدهای عربستان برای ثبات منطقه بر باد رفت. ریاض رابطه ای با حماس –شاخه فلسطینی اخوان المسلمین- ندارد و از آن بیزار است ولی در شرایطی که اسرائیلی ها فلسطینیان را در غزه می کشند، سعودی نمی تواند به مذاکرات خود با اسرائیل ادامه دهد. ریاض خواهان پایان درگیری ها و حل و فصل مسالمت آمیز مسئله فلسطین است اما برای پیشبرد این هدف در حال حاضر اهرم های کمی دارد

بلینکن وزیر خارجه آمریکا و تعدادی از تحلیلگران آمریکایی، پیشنهاد کرده اند که کشورهای عربی در اداره غزه پس از جنگ نقش ایفا کنند. گفتگوهای دیپلماتیک در این خصوص مدتی است که اغاز شده است؛ از جمله این پیشنهادها کمک عربستان به پرسنل اداری و نظامی برای اداره غزه پس از جنگ، و تأمین مالی بازسازی غزه است. اما نیروهای امنیت داخلی عربستان هیچ تجربه ای خارج از مرزهای خود ندارند؛ عملکرد ضعیف ارتش سعودی در یمن، پیشنهاد استقرار آن در جاهای دیگر را مردود می کند. ضمن اینکه نیروهای سعودی هیچوقت به عنوان نیروی حافظ صلح تحت پرچم سازمان ملل فعالیت نکرده اند

این احتمال وجود دارد که عربستان مایل به حمایت مالی دولت انتقالی باشد ولی حاضر نیست همچون گذشته حجم عظیمی پول را بدون هیچ شرطی در اختیار فلسطینیان قرار دهد. ریاض در مذاکرات اخیر با مصر برای حل مشکل مالی این کشور، تصریح کرده بود که سرمایه گذاری را به جای دادن پول نقد ترجیح می دهد. رویکرد این کشور در قبال غزه نیز مشابه خواهد بود، مگر اینکه آمریکا با ارائه پیشنهاداتی، رضایت و همراهی عربستان را جلب کند

پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 که به جنگ یوم کیپور معروف است، عربستان و سایر تولیدکنندگان نفتِ عرب، آمریکا را تحریم نفتی کردند تا ان را به خاطر حمایتش از اسرائیل مجازات کنند. اعمال تحریم در کنار کاهش تولید نفت توسط عربستان و دیگر کشورها، باعث شد قیمت نفت چهار برابر شود. در این دوره شاهد صف های طولانی در پنپ بنزین های امریکا بودیم. بانک جهانی، آژانس بین المللی انرژی و رهبران مالی جهان از جمله جیمی دیمون مدیر اجرایی جی پی مورگان، هشدار می دهند ممکن است یک بحران نفتی جدید مشابه سالهای 1973-74 پیش رو باشد

ولی شرایط امروز با شرایط سال 1973 تفاوت زیادی دارد و نباید اینقدر نگران بود. در جنگ یوم کیپور سعودی ها حاضر بودند برای حمایت از انور سادات رئیس جمهور مصر –که به دشمنی کشورش با ریاض پایان داده بود- ریسک های بزرگی انجام دهند. امروزه سعودی ها هیچ احساس همبستگی با حماس –شاخه اخوان المسلمین متحد با ایران- ندارند

برخی ناظران نگران کاهش تولید نفت هستند. ما شاهد بودیم که سعودی ها به امید افزایش قیمت نفت، از اواخر سال 2022 تولید خود را تقریبا دو میلیون بشکه در روز کاهش دادند ولی این تلاش ها تأثیر چندانی نداشت. در تابستان پیش بینی شده بود قیمت هر بشکه نفت به صد دلار برسد، درحالیکه امروز قیمت ها بین 80 تا 85 دلار است. بنابراین ریاض با کاهش بیشتر تولید، سود نمی کند و بعید است این مسئله به عربستان اهرمی بدهد؛ بلکه تنها باعث ناراحتی و دوری بیشتر مصرف کنندگان –نه تنها در آمریکا که در چین- می شود. هدف اصلی بن سلمان تحول اقتصادی کشورش است، بنابراین نمی خواهد کشورش به عنوان جایی به تصویر کشیده شود که در آن اقتصاد و کسب سود، قربانی سیاست می شود. بن سلمان تعهد خود را به دستیابی به اهدافش در میانه آشفتگی ها و بحران ها نشان داده است. اواخر اکتبر علیرغم بمباران شدید غزه، عربستان کنفرانس سالانه ابتکار سرمایه گذاری آینده را با حضور چهره های مهم تجاری و مالی از سراسر دنیا برگزار کرد. بن سلمان می خواهد به عنوان یک شریک اقتصادی قابل اعتماد دیده شود، نه به عنوان کسی که از نفت به عنوان سلاح استفاده کرده و در بازارها اختلال ایجاد می کند

بحران غزه مانند تمام بحران ها پایان خواهد یافت ولی ماهها طول می کشد و هرگونه تلاش دیپلماتیک در خاورمیانه را در این مدت متوقف می کند. تا زمانی که سربازان اسرائیل در غزه هستند، شانس ازسرگیری مذاکرات بین اسرائیل و عربستان بسیار کم است

اما عواملی که این مذاکرات را هدایت می کنند، تغییر نکرده اند؛ اسرائیل بسیار دوست دارد که با عربستان روابط نزدیکتری داشته باشد، سعودی ها نیز مایلند از اقتصاد پویای اسرائیل بهره ببرند –همانطور که امارات از زمان امضای توافق ابراهیم بهره برده است- اسرائیل و عربستان همچنان ایران را یک تهدید منطقه ای می بینند. در این میان درخواست عربستان از اسرائیل برای برداشتن گام هایی ملموسی به سوی تشکیل کشور فلسطین، به عنوان مانع باقی خواهد ماند اما اگر جنگ غزه منجر به تشکیل دولتی جدید در اسرائیل شود که انعطاف پذیری بیشتری داشته باشد، احتمال برداشته شدن این مانع و بازگشت به میز مذاکره بیشتر می شود

باید یاداوری کنیم که هر توافق عربی-اسرائیلی در پیش زمینه خود یک توافق عربی-آمریکایی دارد. این را در معاهده صلح مصر و اسرائیل در سال 1979 دیدیم که زمینه کمک های مالی و نظامی آمریکا را به مصر فراهم کرد. همچنین در توافق صلح اسرائیل و اردن در سال 1994 شاهد بودیم که روابط اردن و آمریکا علیرغم حمایت اردن از صدام در جنگ خلیج فارس، به روال سابق بازگشت. در توافق ابراهیم نیز آمریکا الحاق صحرای غربی به مراکش را به رسمیت شناخت، سودان را از لیست دولت های حامی تروریسم خارج کرد و به امارات وعده داد که می تواند جنگنده های اف35 را بخرد. چشم انداز دریافت چنین مزایایی برای عربستان جذاب است

بازگشت عربستان و اسرائیل به میز مذاکره، به معنی ازسرگیری مذاکرات ریاض و واشنگتن و بررسی لیست آرزهای ریاض –تضمین امنیتی و حمایت آمریکا از توسعه هسته ای عربستان بدون محدودیت های پادمانی- است. در آن صورت آمریکا باید این مسئله را بررسی کند که آیا عادی سازی رابطه عربستان و اسرائیل، ارزش خطر گسترش سلاح های هسته ای و هزینه تعهدات نظامی آمریکا را دارد یا خیر. ولی تا زمانی که درگیری در غزه ادامه دارد آمریکا می تواند فکر کردن روی این نگرانی ها را کنار بگذارد، زیرا توافق اسرائیل و عربستان فعلا با بن بست مواجه شده است.

منبع: فارین افرز

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما