در پاییز سال ۲۰۰۸، کالین پاول، وزیر خارجه پیشین دولت جورج بوش، از حزب جمهوریخواه فاصله گرفت و از باراک اوباما، نامزد دموکراتها برای ریاستجمهوری حمایت کرد. تابستانی بسیار پرتنش بود و مبارزه انتخاباتی در اوج خود قرار داشت. شایعاتی در جامعه پخش شده بود که اوباما مسلمان است و این موضوع به بخش مهمی از پوشش رسانهای انتخابات تبدیل شده بود. گروهی نزدیک به جان مککین، رقیب جمهوریخواه اوباما، در ایالتهای حساس به مردم تلفن میزدند و با القای تردید درباره پیشینه مذهبی اوباما میپرسیدند اگر بدانند حماس از او حمایت میکند، باز هم به او رأی میدهند یا نه. سخنگوی مککین از این تماسها دفاع کرد، اما کمی بعد، وقتی در یک گردهمایی انتخاباتی زنی گفت نمیتواند به اوباما اعتماد کند چون «او عرب است»، مککین سرش را تکان داد و گفت: «نه خانم، او یک مرد خانوادهدوست و درستکار است.» این پاسخ در واقع این گزاره را القا میکرد که «عرب بودن» با «درستکار بودن» سازگار نیست. با این حال، کالین پاول بود که نکته ناگفته را بر زبان آورد. او در برنامه «میت د پرس» در شبکه انبیسی گفت: اوباما مسلمان نیست؛ او یک مسیحی است و همیشه هم مسیحی بوده است. اما سپس افزود: حتی اگر او مسلمان بود، «آیا در این کشور مسلمان بودن مشکلی دارد؟»
هفده سال بعد، این پرسش به نقطه اصلی انتخابات شهرداری نیویورک تبدیل شده است؛ جایی که زهران ممدانی، سوسیالیست دموکرات ۳۴ ساله و یک مسلمان، از زمان پیروزی در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات در تابستان امسال، پیشتازی محسوسی داشته است. انتقادهای زیادی بهطور منطقی به او وارد شده؛ مثل بیتجربگیاش یا اینکه چگونه میخواهد وعدههایش درباره ارزانتر کردن زندگی در شهر را عملی کند. اما در هفتههای اخیر، بسیاری از حملات رنگ و بوی مشخص اسلامهراسانه پیدا کردهاند. الی کوهنی، معاون سابق فرستاده ویژه مقابله با یهودستیزی در دولت اول ترامپ، عکسی از برجهای دوقلو در حال سوختن در ۱۱ سپتامبر را منتشر کرد و نوشت: «هرگز فراموش نکنید... به اندرو کومو رأی بدهید و شهرمان را نجات دهید.» روزنامه نیویورکپست تیترهایی چاپ کرد که ممدانی را به تروریسم ربط میداد. خود کومو، فرماندار سابق نیویورک که حالا بهعنوان نامزد مستقل با ممدانی رقابت میکند، اخیراً حرفهایی زد که توجه زیادی را جلب کرد. او در مصاحبه با مجری محافظهکار، سید روزنبرگ، پرسید اگر یک ۱۱ سپتامبر دیگر رخ دهد، آیا کسی میتواند «ممدانی را در آن صندلی» تصور کند؟
این حرف یادآور ادعای مشابهی از یک کارزار انتخاباتی مهم دیگر بود. در نوامبر ۲۰۱۵، دونالد ترامپ که آن زمان نامزد ریاستجمهوری بود، گفت دیده که «هزاران» مسلمان در نیوجرسی روز ۱۱ سپتامبر را جشن گرفتهاند. یک ماه بعد، او طرحی برای منع ورود مسلمانان به آمریکا پیشنهاد داد تا به گفته خودش کشور امن بماند. وقتی در ژانویه ۲۰۱۷ رئیسجمهور شد، این سیاست اجرایی شد و صدها نفر از مردم نیویورک به فرودگاه J.F.K آمدند و اعتراض کردند. همان زمان، اندرو کوموی دموکرات برای نشان دادن همبستگی گفت: «بهعنوان یک نیویورکی، من مسلمانم.» جملهای که در آن زمان از نظر سیاسی بهموقع و مفید بود.
داستان ترامپ دروغ بود، اما بازتابدهنده سوءظنهای دیرینه درباره «وفاداری دوگانه» مسلمانان بود. پس از ۱۱ سپتامبر، مأموران امنیتی در سراسر کشور مردان مسلمان را بازداشت کردند، بدون آنکه اتهامی متوجهشان باشد—بعضی حتی سالها در بازداشت ماندند—یا به خاطر تخلفات کوچک اخراج شدند. بسیاری از خانوادههای مسلمان برای فرار از این وضعیت، آمریکا را ترک کردند و دوستان و همسایگانشان را پشت سر گذاشتند. پلیس نیویورک واحدی به نام «واحد جمعیتی» تشکیل داد که مأموران مخفیاش در محلههای مسلماننشین، کتابفروشیها، رستورانها و مسجدها میچرخیدند تا تهدید احتمالی را پیدا کنند؛ و همین باعث شد مسلمانان احساس کنند همیشه زیر نگاه مأموران هستند. این برنامه سالها ادامه داشت و نهایتاً بعد از شکایت در دادگاه متوقف شد.
بسیاری از اتهامهایی که این روزها به ممدانی زده میشود، بازتاب همان اسلامهراسیهای قدیمی در نیویورک است. وقتی طرح ساخت مسجد «پارک۵۱» در سال ۲۰۱۰ تصویب شد—که قرار بود بزرگترین مرکز فرهنگی اسلامی در شهر باشد—فعالان محافظهکار فوراً آن را به نام «مسجد میدان صفر» نامگذاری کردند، چون نزدیک محل برجهای دوقلو بود. ادعای رایجی که تکرار میشد، این بود که گروههای خارجیِ مشکوک، با این پروژه قصد دارند بهتدریج فرهنگ آمریکا را تسخیر کنند؛ چیزی که آن را «جهاد خزنده» مینامیدند. ریک لازیو، نامزد جمهوریخواه فرمانداری در آن زمان، فیصل عبدالروف، یکی از رهبران پروژه را «امامی که با تروریستها همدردی میکند» خواند. او در یک آگهی انتخاباتی گفت: «این پول از کجا میآید؟ واقعاً چه کسی پشت این ماجراست؟» استیو بنن، در مصاحبهای در اواسط اکتبر، حرف مشابهی درباره کارزار ممدانی زد: «ما نمیدانیم این پول از کجا میآید.» فاکسنیوز، نیویورکپست و رسانههای محافظهکار دیگر همین اتهام را مطرح کردند و درباره «کمکهای خارجی» به کارزار او پرسیدند، درحالیکه کل این کمکها فقط چند هزار دلار بود.
کارزار ممدانی شامل دهها عضو مسلمان است که خودشان تبعیض را تجربه کردهاند و از همان ابتدا میدانستند که در طول کمپین، با حملات اسلامهراسانه روبهرو خواهند شد. یکی از دلایل اصلی این پیشبینی، مواضع صریح ممدانی در حمایت از فلسطین بود؛ مواضعی که منتقدان او آنها را سادهسازی کرده و در فضای ملتهب پس از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ اسرائیل در غزه، بهعنوان یهودستیزی جلوه دادند. حالا دیگر زمان گفتن جملههایی مثل «من مسلمان هستم» برای سیاستمداران، چندان مساعد نبود. در تابستان و در جریان انتخابات مقدماتی، یکی از حامیان کومو، پوسترهایی پخش کرد که در آن ریش ممدانی تیرهتر و ضخیمتر شده بود. در مناظرهها، رقیبانش تلویحاً گفتند او حامی تروریسم است. پس از پیروزی او، مارجوری تیلور گرین، نماینده کنگره از جورجیا، تصویری از مجسمه آزادی را منتشر کرد که روی آن برقع سیاه کشیده بودند؛ رندی فاین، نماینده جمهوریخواه از فلوریدا، گفت ممدانی میخواهد در شهر خلافت برقرار کند. زارا رحیم، مشاور ارشد کمپین، به من گفت: «هیچ لحظهای نبود که اسلامهراسی را حس نکنیم. اما ما از ابتدا یک پیامرسانی دقیق و منضبط داشتیم. ما فقط درباره مسائل اقتصادی و هزینههای زندگی حرف میزنیم، آنقدر که گوشتان از شنیدنش خسته شود.»
واقعیت این است که ممدانی با وسواس زیادی سعی کرده حرف را مدام به سمت پیام اصلیاش برگرداند، به طوری که تأکید زیاد او بر مسکن و حملونقل رایگان، گاهی خستهکننده میشود. اما پس از حرف کومو درباره ۱۱ سپتامبر و ادعای کورتیس اسلیوا، نامزد جمهوریخواه، در مناظره نهایی که ممدانی را حامی «جهاد جهانی» خواند، او تصمیم گرفت پس از یک سال از آغاز کمپینش، بالاخره این موضوع را بهطور مستقیم پاسخ دهد. هفته گذشته، ممدانی در برابر مسجدی در برانکس، در حالی که جمعی از مسلمانان نیویورکی کنار او ایستاده بودند، سخنرانی احساسی و دهدقیقهای درباره تجربه اسلامهراسی انجام داد. او تعریف کرد که پس از ۱۱ سپتامبر در فرودگاه بازجویی شده و از او پرسیده بودند آیا قصد حمله به نیویورک را دارد یا نه؛ از عمهای گفت که از ترس، از پوشیدن حجاب احساس ناامنی میکرد؛ از همکلاسیاش که تحت فشار بود تا خبرچین شود؛ و از یکی از اعضای ستادش که کلمه «تروریست» را روی در گاراژ خانهاش اسپری کرده بودند. او گفت: «مسلمان بودن در نیویورک یعنی انتظار تحقیر شدن. اما تحقیر، ما را منحصر به فرد نمیکند، خیلی از نیویورکیها آن را تجربه میکنند. آنچه ما را متمایز میکند، میزان تحمل این تحقیر است.»
اما تحقیر و تحمل آن خیلی زود خود را نشان داد. جی.دی. ونس، معاون رئیسجمهور، در شبکههای اجتماعی نوشت: «طبق حرفهای زهران، قربانی واقعی ۱۱ سپتامبر عمهاش بوده که (ظاهراً) چند نگاه بد دیده.» در حالی که آمار نشان میدهد پس از ۱۱ سپتامبر، جنایات تنفرآمیز علیه مسلمانان در آمریکا ۱۶۰۰ درصد افزایش یافت. زنانی که حجاب داشتند تنها با «نگاه بد» مواجه نشدند؛ بلکه مورد ضربوجرح یا حتی چاقوکشی قرار گرفتند.
تصور میکنم ادعای ونس مبنی بر اینکه «مسلمانها قربانی واقعی ۱۱ سپتامبر نیستند»، برای مسلمانانی که عزیزانشان را در آن حمله از دست دادهاند، بهسختی قابل تحمل بوده است. مثلاً برای مادر محمد سلمان حمدانی، امدادگر ۲۳ ساله و دانشجوی پلیس که بلافاصله پس از شروع حمله به یکی از برجها شتافت. خانوادهاش در بیمارستانهای مختلف دنبال او گشتند، اما خبری نبود. وقتی مأموران بالاخره به خانهشان آمدند، نه برای کمک، بلکه برای بازجویی و ظن همکاری او با مهاجمان بود. چند ماه بعد، بقایای جسدش در آوار محل برجها پیدا شد. مادرش به NPR گفت: «گفتند بدنش را در ۳۴ تکه پیدا کردهاند.» امروز، او را جزو قربانیان ۱۱ سپتامبر میشناسند، اما نامش در بخشی از یادبود مرکز تجارت جهانی که مخصوص نیروهای امداد و نجات است، نوشته نشده است.
واژههایی مثل «افراطی» و «جهادی» اینقدر راحت و مکرر برای توصیف ممدانی به کار میروند که دیگر تقریباً توجه کسی را جلب نمیکنند. وقتی اریک آدامز، شهردار فعلی نیویورک، از کومو حمایت کرد، هشدار داد که اگر او ببازد، «افراطگرایی اسلامی» ممکن است شهر را دربر بگیرد. هیچکس از او نپرسید آیا منظورش این است که ممدانی یک افراطگرای اسلامی است؟ و هیچکس این ادعا را به طور جدی به چالش نکشید.
چنین اظهاراتی در سالهای گذشته تقریباً هیچ هزینه سیاسی نداشتهاند. در سال ۲۰۱۶، هیلاری کلینتون گفت مسلمانان آمریکایی در «خط مقدم شناسایی و جلوگیری از تروریسم» هستند، در حالی که ترامپ گفت: «فکر میکنم اسلام از ما متنفر است.» بسیاری از آمریکاییها اسلامهراسی را اصلاً نوعی نژادپرستی نمیدانند و آن را یک «موضع منطقی» تلقی میکنند؛ همانطور که مگین کلی، مجری رسانههای محافظهکار، هفته گذشته چنین ادعایی کرد.
یکی از جملات مورد علاقه کومو در جریان رقابت انتخاباتی این است که ممدانی «بیش از حد سوسیالیست» است و به حزب دموکرات تعلق ندارد. اما وقتی او میگوید اگر ۱۱ سپتامبر دیگری رخ دهد ممدانی شادمان میشود و او را «رادیکال» مینامد، گویی به آستانه بیان این حرف رسیده که اساساً مسلمان بودن در این کشور مشکلی دارد.
یک تفاوت مهم میان حملات ضد اسلامی به ممدانی و حملات مشابه در گذشته وجود دارد: ممدانی در آمریکا متولد نشده است. لذا اکنون، درخواستهای صریح برای لغو تابعیت و اخراج او از کشور، بیش از هر زمان دیگری شنیده میشود؛ همراه با ادعاهای مبهمی مبنی بر اینکه او در فرمهای شهروندی، دروغ گفته است. پس از ۱۱ سپتامبر، بسیاری از مسلمانان مهاجر از آمریکا اخراج شدند، اما درخواست برای لغو تابعیت، سابقه چندانی ندارد. و البته، این دیگر یک مطالبه حاشیهای نیست؛ همانطور که ممنوعیت ورود مسلمانان که ترامپ پیشنهاد داد، در ابتدا حاشیهای به نظر میرسید اما بعد اجرا شد. امروز نیز، دانشجویان مسلمان که در اعتراض به جنگ غزه به خیابانهای نیویورک آمدهاند، بازداشت شده و در مراکز مهاجرتی نگه داشته میشوند و دولت در تلاش برای لغو تابعیت آنهاست.
در سالهایی که از ۱۱ سپتامبر گذشته، اعتماد جامعه مسلمان به دولت، پلیس و سیاستمداران به طرز چشمگیری فروریخته است. ممدانی از همان آغاز کمپینش میدانست که نمیتواند حمایت مسلمانان را بدیهی فرض کند. نیویورک حدود یکمیلیون مسلمان دارد یعنی تقریباً یکچهارم کل جمعیت مسلمان آمریکا. از زمان شروع کارزار، او شخصاً به ۵۵ مسجد سر زده و اعضای تیمش به بیش از ۲۰۰ مسجد رفته اند. او هر هفته در نماز جمعه حاضر میشود و با جماعت صحبت میکند. هیچ نامزد شهرداری در تاریخ نیویوک چنین تلاش گستردهای برای ارتباط با مسلمانان این شهر انجام نداده است.
رقیبان ممدانی هشدار میدهند که پیروزی او شهر را به سمت یک آینده آخرالزمانی میبرد. اما برای بسیاری، آن آینده تاریک همین حالاست. در خیابانها، مأموران مهاجرت (ICE) مردم را به زمین میزنند و والدین را از فرزندانشان جدا میکنند. همزمان با طولانی شدن تعطیلی دولت و ورود آن به هفته پنجم، صدها هزار نیویورکی خود را آماده میکنند تا با افزایش شدید هزینه بیمه درمانی روبهرو شوند. بیش از یکسوم مسلمانان آمریکا زیر خط فقر زندگی میکنند. بسیاری از مسلمانان نیویورک—رانندگان تاکسی، فروشندگان غذای حلال و نظافتچیهای ادارات—در محلههای متراکم و کارگری سکونت دارند. در اوج دوران پاندمی، در یکی از محلههای مسلماننشین، روزانه پانزده مراسم خاکسپاری برگزار میشد. هر شهرداری که بر سر کار بیاید، ناگزیر باید به این مردم رسیدگی کند، به مسلمانانی که فقط «مسلمان» نیستند، بلکه بخشی از همین شهرند.
زهران ممدانی: شهردار احتمالی جدید نیویورک کیست؟
بزرگترین شهر آمریکا قرار است رأیگیری در انتخابات شهرداری سال ۲۰۲۵ را در ۴ نوامبر به پایان برساند. با کنارهگیری شهردار دموکرات فعلی نیویورک، اریک آدامز، در سپتامبر، این شهر صاحب رهبری جدید خواهد شد: زهران ممدانی ستاره نوظهور حزب دموکرات، کِرتیس اسلیوا فعال سیاسی و نامزد جمهوریخواه، یا اندرو کومو فرماندار پیشین نیویورک که بهعنوان نامزد مستقل وارد رقابت شده است.
اسلیوا که یک شخصیت دستراستی است و شانسی برای پیروزی ندارد، مجری برنامههای رادیویی است، خود را پوپولیست میداند و به خاطر ساخت گروه «فرشتگان نگهبان» که هدف آن جلوگیری از جرم و جنایت در شهر است شناخته میشود.
کومو که بهطور کلی میانهرو به شمار میرود، در سال ۲۰۲۱ بهدلیل اتهامات مربوط به آزار جنسی از سمت خود استعفا داد. او پس از شکست غیرمنتظره مقابل ممدانی در انتخابات درونحزبی دموکراتها در ژوئن، تصمیم گرفت بهصورت مستقل وارد رقابت شود.
بنابراین، ممدانی گزینه اصلی و پیشتاز انتخابات است.
زهران ممدانی کیست؟
این نامزد پیشتاز شهرداری نیویورک در اوگاندا و از پدر و مادری با تبار هندی به دنیا آمده است. مادرش میرا نایر، فیلمساز سرشناس هندی-آمریکایی و پدرش محمود ممدانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر اهل اوگاندا با اصالت هندی است.
خانواده او ابتدا زمانی که ممدانی پنجساله بود به آفریقای جنوبی رفتند و دو سال بعد به نیویورک نقلمکان کردند. او گفته است که دوران کودکی خوب و «مرفهی» داشته، اما میداند که تجربهاش مشابه زندگی اکثر مردم نیویورک نبوده است.
پیشرفت سیاسی او بسیار سریع بود. او در سال ۲۰۲۰ به مجلس ایالتی نیویورک راه یافت. وقتی در اکتبر ۲۰۲۴ نامزدی خود را برای شهرداری اعلام کرد، بسیاری او را فردی گمنام میدانستند که شانسی برای پیروزی ندارد. اما در نهایت، او با ۵۶.۴ درصد آرا، با اختلافی قاطع، کومو را شکست داد.
در زندگی شخصی، ممدانی به موسیقی هیپهاپ علاقهمند است و در این سبک موسیقی اجرا و تولید داشته است. او مسلمان است و طرفدار چند تیم ورزشی مانند تیم بیسبال نیویورک متس، تیم فوتبال آمریکایی نیویورک جاینتس و تیم فوتبال آرسنال انگلستان است.
سیاستها و دیدگاههای ممدانی چیست؟
بهدلیل فعالیتهای ممدانی پیش از ورود به سیاست، بهویژه کمک به افراد کمدرآمد برای جلوگیری از اخراج شدن از خانه، مسئله مسکن و مقرونبهصرفه بودن آن به ستون اصلی کمپین او تبدیل شده است. در شهری که طبق گزارش دویچهبانک در سال ۲۰۲۵، گرانترین اجاره مسکن مرکز شهر را در جهان دارد — مثلاً اجاره ماهانه یک آپارتمان سهخوابه بهطور متوسط ۸۵۰۰ دلار است — پیشنهادهای او برای ثابت نگه داشتن اجاره خانه، افزایش مسکن ارزان و سختگیری بر مالکان خصوصی، با استقبال مردم نیویورک روبهرو شده است.
عضویت او در سازمان «سوسیالیستهای دموکرات آمریکا» نشاندهنده باورهای سیاسیاش است. او همچنین پیشنهاد داده بر درآمد کسانی که بیش از یک میلیون دلار در سال درآمد دارند، مالیات ثابت ۲ درصدی اعمال شود، مالیات شرکتها افزایش یابد، اتوبوسها رایگان شوند، حداقل دستمزد به ۳۰ دلار (از ۱۶.۵۰ دلار فعلی) افزایش یابد و خدمات نگهداری از کودک توسعه پیدا کند.
او در مصاحبهای با نشریه بریتانیایی نیو استیتسمن در سپتامبر گفت: «شما باید طوری صحبت کنید که همه بفهمند و خود را در آن ببینند، و باید درباره مشکلاتی سخن بگویید که مردم واقعاً در زندگی روزمرهشان با آن دستوپنجه نرم میکنند. دموکراتها اغلب از دموکراسی حرف زدهاند، اما اگر مردم نتوانند از پس هزینههای زندگی در شهری که خانهشان است بربیایند، وقتی برای فکر کردن به ارزشها ندارند.»
منتقدان درباره ممدانی چه میگویند؟
با توجه به اینکه سیاستها و اصول ممدانی بسیار چپتر از جریان اصلی سیاست در آمریکا است، مخالفان زیادی دارد. بعضی میگویند نوع سوسیالیسمی که او تبلیغ میکند حتی در شهری مثل نیویورک — که نسبت به بسیاری از نقاط آمریکا لیبرالتر است — باعث دو قطبی شدن فضا شده است.
دیوید پترسون، فرماندار سابق نیویورک، اخیراً گفت: «ترسها مشابه همان نگرانیهایی است که مردم درباره ترامپ دارند. او گروههایی را هدف میگیرد و درباره کل یک گروه مردم حرف منفی میزند. زهران ممدانی هم همین کار را کرده است، با این تفاوت که حملات او، دموکراتها و جمهوریخواهان عادی را نیز شامل می شود.»
حمایت طولانیمدت ممدانی از حقوق فلسطینیان نیز برای برخی در شهری که بزرگترین جمعیت یهودیان خارج از اسرائیل را دارد، مسئلهساز بوده است. خاخام الیوت کاسگرو از کنیسه محافظهکار پارک اونیو اخیراً در یک خطبه گفت: «برای اینکه کاملاً شفاف و صریح گفته باشم: من معتقدم زهران ممدانی برای جامعه یهودی نیویورک خطرناک است.»
با این حال، این دیدگاه همه یهودیان نیویورک نیست و بسیاری نیز از ممدانی حمایت کردهاند.
تجار و فعالان اقتصادی نیز نگرانیهایی دارند. بیل اکمن، سرمایهگذار معروف، در شبکه ایکس نوشت که سیاستهای «ضد کسبوکار» ممدانی از جمله افزایش مالیات شرکتها «باعث نابودی شغلها در نیویورک و فرار شرکتها خواهد شد.»
چرا نقش شهردار نیویورک مهم است؟
با جمعیتی نزدیک به ۸.۵ میلیون نفر و حدود ۶۵ میلیون گردشگر سالانه، نیویورک یک مرکز بزرگ فرهنگی و مالی جهانی است و با چالشهایی در زمینه مسکن، حملونقل و بودجه عمومی روبهرو است. شهردار، کنترل بودجهای ۱۱۶ میلیارد دلاری را در اختیار دارد، حوزه اختیاراتش گسترده است و از مدارس گرفته تا پلیس را شامل می شود.
ابعاد شهر و جایگاه جهانی آن باعث میشود شهردار نیویورک همواره در سطح ملی و حتی بینالمللی دیده شود، تا جایی که برخی از شهرداران قبلی بعدها برای ریاستجمهوری آمریکا تلاش کردند هرچند موفق نشدند.
اگر ممدانی پیروز شود، درگیریهای لفظی او با دونالد ترامپ — که خود اهل نیویورک است — احتمالاً به موضوعی دائمی در سیاست آمریکا تبدیل خواهد شد. ترامپ او را «دیوانه کمونیست» و «فاجعه در کمین» نامیده است.
ممدانی نیز گفته تلاش میکند برای منافع شهر با رئیسجمهور همکاری کند، اما تسلیم نخواهد شد.
او در مصاحبهای با گروه طنز سیاسی The Good Liars خطاب به ترامپ گفت: «اگر میخواهید زندگی را برای مردم نیویورک سختتر کنید و به بافت این شهر حمله کنید، من آنجا خواهم بود تا با شما مقابله کنم.»
با توجه به اختلاف شدید دیدگاههای سیاسی ترامپ و ممدانی، احتمالاً رابطه رئیسجمهور و شهردار احتمالی نیویورک به میدان نبردی جدید در سیاست آمریکا تبدیل خواهد شد.


نظر شما