twitter share facebook share ۱۴۰۲ شهریور ۰۵ 796
آیا جهان می تواند چهار سال دیگر دونالد ترامپ را تحمل کند؟

زمانی که جورج دبلیو بوش سال 2004 برای دومین بار به ریاست جمهوری رسید، روزنامه بریتانیایی دیلی میرر این سؤال را مطرح کرد: «چطور 59,054,087 نفر می توانند اینقدر احمق باشند؟»

اگر فکر می کنید ترامپ تهدیدی آشکار برای کره زمین است، باید بدانید که تقریبا نیمی از بزرگسالان آمریکا منتظر هستند تا انتخابات فرا رسد و به او رأی دهند

نظرسنجی های اخیر نشان می دهد که ترامپ در میان نامزدهای جمهوری خواه در صدر قرار دارد و محبوبیت او در شرایطی ادامه دارد که وی چهار بار به اتهاماتی از جمله کودتای انتخاباتی متهم شده است. اگر ترامپ در کشوری دیگر حضور داشت و چنین اتهاماتی علیه او مطرح شده بود، تاکنون از صحنه سیاست حذف شده بود

اما در مورد ترامپ و آمریکا این امر صادق نیست. اینجا او از کیفرخواست ها و استیضاح ها به نفع خود استفاده می کند تا تظاهر به قربانی شدن نماید

ترامپ تاکنون در چهار پرونده جنایی متهم شده است. در نیویورک وی با اتهام پرداخت پول به یک ستاره فیلم های مستهجن متهم است و در واشنگتن اتهام او تلاش برای تغییر نتیجه انتخابات 2020 است. در فلوریدا ترامپ با جرم سوء استفاده از اسناد طبقه بندی شده مواجه است و در ایالت جورجیا جرم او دخالت در انتخابات می باشد

واشنگتن پست تعداد دروغ هایی که ترامپ در زمان ریاست جمهوری اش علنا گفته بود را ثبت کرده است. بر این اساس او در مدت چهار سال بیش از 30000 ادعای دروغ و گمراه کننده گفته است. کیفرخواست هایی که در آمریکا علیه ترامپ مطرح شده، جدای از اقدامات خطرناکی است که او در سراسر جهان انجام داده است؛ مانند خروج از توافقنامه اقلیمی پاریس، حملات مکرر پهپادهای آمریکایی که منجر به تلفات غیرنظامیان می شد، یا ترور قاسم سلیمانی

بسیاری از آمریکایی ها به درستی نگران تأثیر پیروزی ترامپ در انتخابات، بر آزادی های مدنی هستند اما به عقیده من کل جهان باید نگران پیامدهای دور دیگری از ریاست جمهوری او  باشد. چنانکه پیشتر در دوران ریاست جمهوری او شاهد ممنوعیت ورود مسلمانان و انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس بودیم

برخی سیاست اسرائیل را بر آمریکا تأثیرگذار می دانند و معتقدند هرچیزی که در اسرائیل اتفاق بیفتد، در گام بعد در آمریکا رخ خواهد داد. بر این اساس ترامپ دوست صمیمی نتانیاهو می تواند پا جای پای وی گذاشته و زمینه را برای روی کار آمدن یک دولت فاشیستی سفید مسیحی فراهم کند

لیبرال ها و دموکرات ها زنگ خطر را درباره آینده احتمالی آمریکا در دوران ترامپ به صدا درآورده اند. اکونومیست نوشت: «ترامپ احتمالا نامزدی جمهوری خواهان را در انتخابات 2024 بدست خواهد آورد». ونیتی فر به این مسئله اشاره کرد که ترامپ «حتی سعی نمی کند برنامه های استبدادی خود را پنهان کند. او و متحدانش آشکارا درباره این برنامه ها صحبت می کنند». نیویورک تایمز خاطر نشان کرد: «ترامپ و متحدانش قصد دارند قدرت کاخ سفید را تقویت کرده و استقلال دولت های ایالتی را محدود کنند.این امر مستلزم افزایش اختیارات رئیس جمهور بر دولت های ایالتی است»

رهبران اروپایی نیز نگران هستند ترامپ در شرایطی که جنگ اوکراین ادامه دارد، بازگردد و ناتو را متلاشی کند

در سطح جهانی مسائلی که ما امروزه با ان مواجه هستیم جدی هستند: تغییرات اقلیمی، بحران پناهندگان و مهاجرت، جنگ های بی وقفه، نقض گسترده حقوق بشر، نابرابری جنسیتی، فقر گسترده و..

در مواجهه با این مسائل آیا آمدن ترامپ، ظهور منجی موعود مسیحیان انجیلی است یا آخرالزمان برای کل بشر؟

منبع: میدل ایست ای

حضور کشورهای خاورمیانه در بریکس چه معنایی برای منطقه دارد؟

در عصری که شاهد ظهور جهان چند قطبی هستیم، حرکت بریکس در دعوت از کشورهای دیگر برای گسترش خود چندان شگفت انگیز نیست

بریکس متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است و به عنوان وزنه تعادل گروه جی7 –با حضور کشورهای کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، برتانیا و آمریکا- تلقی می شود

چهار دعوتنامه از شش دعوتنامه بریکس که روز پنجشنبه در جریان نشست پایانی سران این گروه در آفریقای جنوبی ارائه شد، به کشورهای خاورمیانه تعلق داشت: عربستان، ایران، مصر و امارات

امارات پیشتر از دعوت بریکس استقبال کرده بود. انتظار می رود ایران و مصر نیز به دلیل منافع مالی این دعوت را بپذیرند

عربستان همچنان درحال بررسی پیشنهاد است ولی احتمالا موافق باشد زیرا بدنبال متعادل کردن روابط خود با آمریکا در کنار قدرت های نوظهور همچون چین است

از آنجا که اتحاد محکم سعودی با آمریکا در برخی از جبهه ها سست شده، ورود عربستان به بریکس، گسستی دیگر در روابط دو کشور خواهد بود

به گفته سامی حمدی کارشناس سیاسی: «ریاض ابتدا واکنش واشنگتن را ارزیابی و پیشنهادات هیأت هایی که جو بایدن به ریاض می فرستد را بررسی می کند»

اما میشل گریس محقق ارشد سیاست معتقد است عربستان انگیزه های بلندپروازانه ای برای تبدیل شدن به وزنه ای سنگین در سطح جهان دارد و برای تحقق این جاه طلبی ها، روابط عمیق تر با چین مهم است «عضویت در بریکس مسیری را برای عربستان و امارات فراهم می کند تا بین روابط خود با چین و آمریکا موازنه برقرار کنند»

حمدی ورود امارات و عربستان به بریکس را گویای موضع ضد غربی این دو کشور نمی داند «این بدان معنا نیست که انها ضد غرب شده اند؛ بلکه صرفا نشان دهنده سرخوردگی آنها از غرب و ایجاد این احساس در انهاست که غرب دیگر به حفظ منافع و امنیت آنها متعهد نیست»

حمدی افزود وقتی آمریکا از عقب نشینی خود از منطقه سخن گفت، انگیزه بیشتری در کشورهای خلیج فارس ایجاد کرد تا روابط خود را متنوع کنند «این احساس وجود دارد که با توجه به اینکه غرب دیگر متحدان خاورمیانه ای خود را در اولویت ندارد، تنوع روابط و حضور در قطب ها و بلوک های مختلف به یک ضرورت برای تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی کشورهای خاورمیانه بدل شده است»

ایران با توجه به روابط ضعیف خود با کشورهای غربی، حضور در گروه بریکس را فرصتی برای تقویت روابط اقتصادی و نظامی خود با قدرت های غیر غربی می بیند و مرتب استدلال می کند که نظم بین الملل به رهبری آمریکا درحال فروپاشی است. ایران از تلاش بریکس برای دور شدن از وابستگی به دلار آمریکا حمایت کرده زیرا اقتصادش تحت فشار تحریم های آمریکا با مشکل مواجه شده است

به گفته حمدی «ایران بدنبال شریکان اقتصادی است. ورود ایران، امارات و عربستان تأثیر بزرگی بر تجارت و سیاست های نفتی خواهد داشت زیرا هر سه کشور تولیدکننده عمده نفت هستند»

حمدی افزود: «درست است که این کشورها با یکدیگر اختلافاتی دارند ولی این اختلاف، همکاری در بریکس را مختل نمی کند. سال گذشته امارات و عربستان با کنار گذاشتن اختلافات، روابط خود را با ایران عادی کردند. آنها می توانند همین کار را در بریکس انجام دهند. گرچه اختلافات می تواند فرایند تصمیم گیری را پیچیده کند ولی بعید است مانع از فعالیت بلوک شود»

منبع: الجزیره

اساسی ترین کارکرد بریکس تابه امروز یک مجمع گفتگو برای کشورهای مهم غیر غربی بوده است –همانطور که جی7 یک مجمع گفتگو برای دولت های مهم غربی است- مصر، ایران، عربستان و امارات که به تازگی به بریکس دعوت شدند، همگی دولت های مستبدی دارند که با روسیه و چین در مخالفت با انتقادات غربی ها از نقض حقوق بشر و فقدان دموکراسی، همراستا می باشند

بریکس همچنین با طرح اعطای وام و سرمایه گذاری در کشورهای عضو و سایر اقتصادهای درحال توسعه، توسعه اقتصادی کشورهای عضو را در دستور کار دارد؛ ولی تاکنون تنها چین بوده که بودجه این طرح های اقتصادی را پرداخته است. اقتصادهای برزیل، روسیه و آفریقای جنوبی همگی در دهه 2010 دچار رکود شدند. این کشورها خود کمبود بودجه دارند و در موقعیتی نیستند که طرح های بریکس را تأمین مالی کنند؛ ولی اضافه شدن عربستان و امارات می تواند سبب تزریق پول این دو کشور و رونق فعالیت های اقتصادی بریکس شود. نه مصر با مشکلات مزمن اقتصادی اش و نه ایران که به شدت تحت تحریم است، در موقعیتی نیستند که طرح های اقتصادی بریکس را رونق دهند و هر دو کشور به دنبال منابع مالی برای خود می باشند. اما اینکه عربستان و امارات مایل به سرمایه گذاری یا کمک مالی به ایران باشند معلوم نیست

این نامعلومی از آن رو است که بین اعضای بریکس اختلاف وجود دارد و صرف عضویت در این بلوک سبب از بین رفتن اختلاف نمی شود. چین و هند بر سر مرز مشترک خود اختلاف دارند و روابط چین و پاکستان گرم و مطلوب نیست. بنابراین عضویت مشترک تهران، ریاض و ابوظبی مشکلات بین آنها را حل نخواهد کرد

از سوی دیگر بریکس یک پیمان امنیتی جمعی در برابر تهدیدهای خارجی . اعضای بریکس در اجلاس های این گروه شعارهای ضد غربی می دهند ولی متعهد به دفاع از یکدیگر نیستند. جالب آنکه ایران به شدت با غرب در تضاد است ولی مصر، عربستان و امارات به همکاری امنیتی خود با آمریکا علیرغم وجود برخی اختلافات با این کشور، ادامه می دهند

برای مصر، عربستان و امارات پیوستن به بریکس صرفا نشان دهنده این است که این کشورها در عین همکاری با آمریکا و غرب، با روسیه و چین نیز همکاری می کنند

چه بسا اضافه شدن این سه کشور به نفع آمریکا و غرب باشد زیرا اضافه شدن سه کشور عربی باعث تقویت صدای برزیل، هند و تاحدودی آفریقای جنوبی در برابر روسیه و چین و ایران -که در مقایسه با گروه اول مرام شدید ضد غربی دارند- می شود. بنابراین عضویت این سه کشور می تواند از تبدیل شدن بریکس به گروهی که رویکردی کاملا خصمانه با غرب دارد جلوگیری کند

منبع: شورای آتلانتیک

تأثیر مثبت سکولاریسم بر دموکراسی در آمریکا

هفته گذشته گالوپ داده های جدیدی را منتشر کرد که نشان می داد باورهای مسیحی در آمریکا به پایین ترین حد خود رسیده است. سال 2001، 90% آمریکایی ها به خدا ایمان داشتند ولی این رقم اکنون به 74% کاهش یافته است. اعتقاد به بهشت از 83% به 67%، اعتقاد به جهنم از 71% به 59%، اعتقاد به فرشتگان از 79% به 69% و اعتقاد به شیطان از 68% به 58% تنزل پیدا کرده است

کاهش باور افراد تأثیر خود را بر حضور انان در کلیسا گذاشته و اکنون رونق کلیسا در پایین ترین حد خود قرار گرفته است. برگزاری عروسی مذهبی نیز به همین ترتیب کم شده زیرا اکنون آمریکایی های بیشتری ادعای بی دینی می کنند

کسانی که از ترویج سکولاریسم در بین مردم ناراحت می شوند، دین داری را با ایجاد آرامش معنوی و انجام کارهای خیر مرتبط می دانند اما خوب است که این افراد بدانند افول دین نتایج مطلوبی برای دموکراسی آمریکا داشته است

ما دو نوع سکولاریسم داریم: نوع نخست آن که منشأ ظلم دیکتاتورهای خدانشناس می شود؛ همچون آنچه در اتحاد جماهیر شوروی سابق یا در خصوص خمرهای سرخ در کامبوج دیدیم که رژیم های کمونیستی برای کنار زدن رقیبان خود، به طور سیستماتیک و اغلب با توسل به خشونت مذهب را سرکوب می کردند. نوع دوم سکولاریسم به طور طبیعی با مدرن شدن و منطقی شدن بیشتر جامعه و افزایش تحصیلات رخ می دهد. نمونه این نوع از سکولاریسم را می توان در اسکاندیناوی یا ژاپن دید. هنگامی که سکولاریسم به شکل طبیعی در جوامع آزاد اتفاق می افتد و مردم به میل خود از مذهبی بودن دست می کشند، ارزش ها و نهادهای دموکراتیک بیشتر تقویت می شوند

این چیزی است که ما اینجا در آمریکا می بینیم. اینجا هیچکس مجبور به ترک دین نمی شود بلکه مردم خود این مسیر را انتخاب می کنند

یک دموکراسی سالم مستلزم مشارکت فعال مردم است. وقتی صحبت از نشست های سیاسی، تظاهرات و راهپیمایی، کمک مالی به نامزدها یا ارتباط با نمایندگان ملت به میان می آید، می بینیم که بی خدایان در آمریکا از فعال ترین افراد هستند و اتئیست ها، آگنوستیک ها و اومانیست ها بیش از همتایان مذهبی خود در انتخابات شرکت می کنند

یکی دیگر از ارکان حیاتی دموکراسی مدارا و پذیرش افرادی است که رفتار یا عقاید متفاوتی با ما دارند. در جامعه ای متکثر همچون آمریکا، تساهل در برابر تفاوت ها ضروری است. پژوهش های انجام شده نشان می دهد افراد غیرمذهبی بسیار بیش از مذهبی ها اهل مدارا هستند؛ برای مثال وقتی از آمریکایی ها پرسیده می شود که آیا مایلند همان حقوقی که را از آن برخوردار هستند به گروههای سیاسی مخالف نیز اعطا کنند، افراد سکولار بسیار بیشتر از افراد مذهبی پاسخ مثبت می دهند. وقتی صحبت از حمایت از آزادی های مدنی برای گروههای اقلیت به میان می آید، سکولارها بیشتر از مذهبی ها با این مسئله موافقت و همراهی نشان می دهند. همچنین ملحدان نسبت به گروههای مذهبی تعصب کمتری دارند و همین امر آنها را بیش از دینداران اهل پذیرش و مدارا می کند

سؤمین مؤلفه ضروری یک دموکراسی سالم، این است که شهروندانش از رویدادهای جاری آگاه باشند، تفکر انتقادی داشته باشند و بتوانند بین واقعیت و خیال تمایز قائل شوند. این ویژگی به ویژه در دنیایی که شبکه های اجتماعی پیشتازی کرده و مخاطبان را با اخبار جعلی بمباران می کنند، ضروری است. در آمریکا دینداری با پذیرش بیشتر اخبار جعلی مرتبط است

اولین جمله از متمم قانون اساسی ایالات متحده این است «کنگره هیچ قانونی در مورد احترام به یک مذهب یا ممنوعیت اعمال آزادانه آن وضع نخواهد کرد». این اصل که حکومت را از ترویج یا منع یک دین باز می دارد، در جامعه ای همچون آمریکا که میلیون ها انسان با مذاهب مختلف زندگی کرده یا هیچ دینی ندارند، ضروری است. ولی در سال های اخیر دادگاه عالی تمایل خود را برای تضعیف این اصل نشان داده است

امید ما برای حفظ دموکراسی، تعداد فزاینده آمریکایی های سکولاری هستند که از دست نخورده ماندن این اصل حمایت می کنند

منبع: رلیجن نیوز 

درج این مقاله صرفا به منظور آشنایی با نظرات مختلف صورت گرفته و به معنای تأیید مطالب گفته شده نمی باشد

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما