بعد از اجرای توافق هسته ای ایران، تفاسیر بسیاری در مورد لزوم اطمینان بخشیدن به متحدان غرب در خلیج فارس به وجود آمد. ترس کشورهای شورای همکاری خلیج فارس این است که یک ایران غنی تر و رها شده از قید و بند انزوا و تحریم ها، تهدیدی برای ثبات و امنیت دولت های حوزه خلیج فارس خواهد بود. با این حال، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با ارائه یک جبهه متحد علیه ایران فاصله زیادی دارند.

به گزارش «تابناک»، پایگاه اینترنتی «لوبلاگ» در مطلبی به بررسی مواضع کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در قبال ایران پرداخته و اشاره می کند که در خط مقدم سیاست های ضد ایرانی این شورا، عربستان سعودی قرار دارد. ضدیت با ایران به یک اصل سازمان دهی شده در سیاست خارجی عربستان سعودی تبدیل گشته است. مقامات عربستان سعودی، ایران را نه به عنوان یک دولت، بلکه به عنوان یک نهضت انقلابی که تلاش دارد با حمایت از جنبش ها و نهضت ها به جای حمایت از دولت ها، صلح و ثبات خاورمیانه را به مخاطره بیندازد به تصویر می کشند.

عربستان سعودی با حمله به یمن و کشتار مردم این کشور، خشم جامعه بین المللی و به ویژه اروپا را برانگیخت و از ریاض خواسته شد، ضمن رعایت حقوق بشر، کشتار مردم یمن را متوقف کند؛ به طوری که یک مقام سعودی با کنایه گفته فقط اروپا و ایران از اقدامات ما در یمن انتقاد می کنند.

بحرین نیز منعکس کننده چنین دیدگاهی در مورد ایران است که با توجه به وابستگی کامل رژیم بحرین به حضور نظامی عربستان برای حفظ بقایش، چندان تعجب آور نیست. امارات متحده عربی و تا حدی کویت نیز از اعضای این گروه هماهنگ هستند؛ اما در جاهای دیگر، می توان صداهای دیگری شنید.

شکاف در شورای همکاری خلیج فارس

قطر یک مورد خوب در این زمینه است. بر خلاف سیاست های وهابی سعودی ها، قطر سیاست های خود را بیش از ایدئولوژی بر عمل گرایی استوار کرده است.

برای مثال، پشتیبانی سرسخت دوحه از اخوان المسلمین در جریان انقلاب های عربی ـ که منجر به عصبانیت عربستان و امارات شد ـ مبتنی بر یک ارزیابی عمل گرایانه از اسلام گرایان سیاسی به عنوان یک نیروی بالارونده در منطقه است. این امر به قطری ها اجازه می داد بر موج آتی سوار شوند و نفوذ خود را به حداکثر برسانند.

هنگامی که بخت و اقبال سیاسی اخوان المسلمین در منطقه رو به افول نهاد، عربستان سعودی فشار بر قطر را افزایش داد؛ از جمله در یک مورد، سفیر عربستان خاک قطر را ترک کرد و یک کمپین با هماهنگی عربستان در شورای همکاری خلیج فارس علیه دوحه به وجود آمد.

نگرش قطر نسبت به ایران، نشان دهنده همان عملگرایی است؛ هرچند همراه با عربستان ادعای مداخله ایران در کشورهای عربی را محکوم می کند، سیاست هایشان تا حدودی با یکدیگر متفاوت است. قطر بر خلاف عربستان، ایران را  یک تهدید وجودی نمی بیند. در عوض، قطر ایران را یک قدرت منطقه ای اجتناب ناپذیر می بیند. این بدون شک کمک می کند که قطر و ایران در دسترسی به میدان پارس جنوبی به عنوان بزرگترین منبع ثروت قطری ها سهیم باشند.

قطر برخی از سیاست های ایران، مانند حمایت از بشار اسد را مغایر با منافع خود تشخیص می دهد؛ با این حال، نیاز به همکاری با ایران را می پذیرد؛ بنایراین، قطر در عین حال که تلاش کرده روابط خود با عربستان تحت امر شاه جدید عربستان را ترمیم کند، در عین حال نیز تلاش کرده، روابط خود با ایران را حفظ و تقویت کند.

فراتر از قطر

مثال دیگر، رویکرد مستقل تر عمان است. دیپلمات های غربی از نقشی که عمان به عنوان کانال تماسی که راه را برای مذاکرات رسمی بین ایران و غرب در موضوع هسته ای هموار نمود، قدردانی کرده اند. در مقابل، عربستان سعودی از اینکه عمان آن ها را از جریان این مذاکرات محرمانه آگاه نکرده بود، خشمگین شدند و آن را به عنوان خیانت مسقط به شورای همکاری خلیج فارس تلقی کرده اند؛ اما عمانی ها به خوبی می دانستند که مطلع شدن عربستان می توانست اختلال جدی در روند مذاکرات محرمانه ایجاد کند.

عمانی ها تصمیم گرفته اند که سیاست های بلندمدت خود را بر اساس روابط خوب با همسایگان خود از جمله ایران تنظیم کنند و این رویکرد خود را مهم تر از خشنود نگه داشتن عربستان به قیمت از دست دادن روابط با ایران می دانند. عمان نیز در مقابل تلاش های عربستان برای ادغام سیاست های امنیتی و خارجی شورای همکاری خلیج فارس در درون گرایش های هژمونیک خودش، مقاومت کرده است.

حتی در امارات متحده عربی نیز به نظر می رسد شکافی بین رهبران سیاسی ـ امنیتی افراطی و جنگ طلب در ابوظبی و عملگرایان دبی که مشتاق به سرمایه گذاری روی فرصت های جدید تجاری در ایران هستند، وجود دارد.

چنین شکاف ها و تفاوت هایی باعث شده بسیاری از ناظران اعتقاد پیدا کنند که شورای همکاری خلیج فارس یک اتحادیه نیست، بلکه یک افسانه و توهم است. بسیاری برآنند که این شورا، پوششی برای منافع امنیتی و سیاسی واگرای دولت های عضو است.

شورای همکاری خلیج فارس ـ خواه افسانه باشد یا نباشد ـ به نظر می رسد در واقع، به اندازه قابل توجهی به این نتیجه رسیده که تلاش های عربستان سعودی برای ایجاد یک بلوک متحد ضد ایرانی بعید است با موفقیت همراه باشد. به نظر می رسد دولت های کوچک خلیج فارس به اندازه ایران نسبت به سیاست های عربستان نیز بدبین هستند.

عامل دیگری که باعث می شود آن ها در تصمیم خود برای همراهی با ریاض بیشتر تأمل کنند، این است که آن ها درک کرده اند، عربستان خودش در آستانه یک بحران جدی ناشی از قیمت های پایین نفت، چالش های اجتماعی و اقتصادی و حوادث ناگوار نظامی در یمن و سوریه است. همچنین نارضایتی های در حال فورانی در درون خانواده سلطنتی که ناشی از سیاست های بلندپروازانه محمد بن سلمان است به وجود آمده است.

 

نظر شما