سالهاست که جوامع اسلامی با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند؛ ضعف و ناکارآمدی نظام اقتصادی، فساد اداری، استبداد در کشورهایی که با صندوق رأی بیگانه اند و درگیری های فرقه ای از جمله موانعی است که این کشورها را از رشد و پیشرفت بازداشته است. بیگانگانی که منافع خود را در ایجاد اختلاف و تفرقه در بین ملت ها میدانند، تهاجم فکری و فرهنگی گسترده ای را متوجه مسلمانان نموده اند و وحدت و انسجام بین آنان را هدف قرار داده اند؛ حال آنکه روح حاکم بر اسلام و تعالیم معصومین علیهم السلام جز ایجاد وحدت و یکپارچگی بین ملت ها، تحقق آرمان های انسانی، فراهم ساختن حیاتی شرافتمندانه و آزادی بخشیدن به بشر نبوده است. 

از جمله منابعی که حقوق بشر و راهکار حفظ کرامت انسانی را به روشنی تبیین نموده و هیچکدام از مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آدمیان را بی پاسخ نگذاشته است، نهج البلاغه می باشد که پس از قرآن ارزنده ترین کتاب موجود در دست مسلمانان و چراغ راه آدمی است در مسیر رسیدن به کمال و هدایت.

آنچه نهج البلاغه را از سایر کتب مشابه متمایز می سازد، ویژگی فرازمانی و فرامکانی بودن آن است. به عبارت دیگر از آنجا که این کتاب تنها به یک جنبه از زندگی انسان نمی پردازد و خود را به توضیح یک رویداد فرهنگی، اجتماعی یا سیاسی خاص محصور نمی کند، هرکس می تواند در هر زمان و هر مکانی از گنجینه های نهفته در آن بهره مند گردد و با مفاهیم انسانی این کتاب آسمانی ارتباط برقرار کند. آنچه بر درستی این مدعا صحّه می گذارد، نظر اندیشمندان بزرگ جهان در خصوص عمق معانی و زیبایی کلام حضرت در نهج البلاغه است که علی رغم اختلاف در دیدگاه ها و باورها، همگی در تحسین این کتاب با یکدیگر هم عقیده اند:

«ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه (ج15/ص14) روایت می کند که ابن عباس  درباره حضرت علی (ع) چنین گفت: «بخدا سوگند پس از رسول اکرم (ص) از هیچ سخنی به اندازه این سخن بهره مند نشدم»، که منظور او سخنان امیرمؤمنان بود.

«جاحظ»  ادیب سرشناس عرب (تاریخ وفات  سال 255هـ) در کتاب البیان و التبیین  (ص202) پس از بیان این حدیث از امام علی  علیه السلام که «قيمة كل امرئ ما يحسنه؛ ارزش هر انسانی به چیزی است که آن را نیکو می داند»، چنین می گوید: « مضامین نهفته در این سخن چنان عمیق و گسترده است که اگر هیچ سخن دیگری غیر از این در نهج البلاغه نبود، تنها همین حدیث برای اثبات عظمت و برتری گوینده اش کفایت می کرد. گویی خداوند تبارک و تعالی به خاطر تقوی و خلوص نیت، نور حکمت را بر زبان گوینده اش جاری نموده است».

 هنگامی که از «عبدالرحیم  بن نباته» خطیب عرب (سال وفات:374ه) که در سخنوری شهره عام و خاص بود، درباره راز فصاحت و بلاغتش سؤال شد، پاسخ داد: «صد فصل از موعظه های علی بن ابی طالب(ع) را حفظ نمودم» .

« قدامه بن جعفر» (متوفی337) می گوید: «همانا علی، سخنوران را چه در سخنان کوتاه و بلند  و چه در دیگر فضایل مغلوب خویش ساخته است».

از جمله مدایح پرشمار «ابن ابی الحدید» در وصف نهج البلاغه این است که « سخن علی(ع) فراتر از سخن خلق و فروتر از سخن خالق است».

«طه حسین» با اذعان به این مطلب که پس از قرآن، نهج البلاغه بزرگ ترین کتاب در نزد مسلمانان است و کسی را جز علی بن ابیطالب یارای اینگونه سخن گفتن نیست؛ در توصیف این حکمت از نهج البلاغه که می فرماید: «أعرف الحق تعرف أهله؛ حق را بشناس تا صاحب حق را بشناسی»، می گوید: «سخنی زیباتر از این سراغ ندارم، زیرا که در سکوت وحی و قطع ارتباط مستقیم انسانها با خدا، دیگر کسی را نمیتوان خالی از خطا و اشتباه دانست، حتی اگر از درجه و مقام والایی برخوردار باشد».

این تنها شمه ای از واگویه نام آوران عرب در مدح شکوه و عظمت نهج البلاغه است و ذکر تمام اوصافی که بزرگان در اعصار گوناگون از این کتاب نموده اند، در این گفتار نمی گنجد. ضمن آنکه کسانی زبان به تعریف گشوده اند که خود در اوج بلاغت اند و همین امر برای رهروان راه حقیقت کافی است که به حقانیت صاحب این کلام گهربار پی برند؛ چنانکه متنبی شاعر پرآوازه عرب می گوید:

و ستایش و مدح امیر المومنین را عمدا ترک کردم*** چرا که او نوری گسترده و جامع است

و هنگامی که چیزی گسترده باشد خود بخود به پا می خیزد *** و صفا و شفافیت نور خورشید بیهوده می گردد.

هم اکنون نیز علی رغم گذشت قرون متمادی این کتاب روشنگر نسل هاست که با نور خویش حتی کوردلان را راهنمایی می کند. چه بسا که امروزه مسلمانان بیش از هر زمان دیگری نیازمند حکمت ها و تعالیمی اند که وجدان های خفته را بیدار نموده، انسانیت را به آنان باز گرداند و حیاتی آمیخته با حق، عدالت، شرافت و فضیلت به ایشان ارزانی دارد.

جامعیت ابعاد

به عقیده استاد شهید مرتضی مطهری سخن، آینه روح انسانیت و بازتاب دهنده تفکر و باورهای گوینده اش است؛ پس سخنی که تمام نیازهای انسان را پوشش داده و تنها به یک جنبه از زندگی محصور نگردد، گویای بزرگی روح صاحب سخن و عدم تعلق وی به زمانی خاص است و این ویژگی به طور تمام و کمال در نهج البلاغه قابل مشاهده می باشد، جهان شمولیتی که این کتاب را از دیگر آثار متمایز کرده و آن را چراغ راه بشریت در هر زمان و مکانی گردانیده است.

علی بن ابیطالب بزرگ مردی که جهان همچو او به خود نخواهد دید، در گفتار و کردار معنای انسان بودن را به منصه ظهور رساند، اصول عدالت اجتماعی را بر همگان روشن ساخت و زمینه ساز خلق اثری شد که به حق می توان آن را ارزنده ترین مکتوبات حقوق بشری و تضمین کننده سعادت دنیا و آخرت انسان نامید.

افسوس که ما مدعیان پیروی از مولا علی علیه السلام نهج البلاغه را متروک گذاشته و از عمل به توصیه های سرورمان ابا می ورزیم. حال آنکه ملت های مختلف مفاخر خود را با تمام وجود ارج نهاده، هرچه دارند مدیون آنان می دانند و می کوشند جهانیان را با کوچک ترین مواریث خویش که در بلاغت و جامعیت و ارزش علمی بسی دون تر از این کتاب سترگ است، بشناسانند و ما غافل از این حقیقت که نهج البلاغه دریایی است مملو از حکمت، فلسفه، موعظه، سیاست، جامعه شناسی، عرفان و عبادت که اندیشمندان بسیار و حتی گردآورنده _سید شریف رضی_ را نیز به شگفتی واداشته؛ بدین سان که درباره آن چنین می گوید:

زهد و پاکدامنی چنان با کلمات حضرت درآمیخته است که اگر کسی در مضامین آن اندک تأملی کند، بدون هیچ تردیدی به این نتیجه می رسد که گوینده آن جز درطریق پارسایی قدم برنداشته است و بیگانه از جمع در گوشه ای کنج عزلت گزیده و غیر از معبود خویش هیچ نمی بیند. پس باور این نکته که صاحب سخن در عین زهد و تقوا، پهلوانی است که در میدان های نبرد یک تنه به قلب دشمن می تازد و آنان را چون مور و ملخ گریزان می سازد، برای وی دشوار خواهد بود؛ چرا که این دو را ضد می بیند و جمع اضداد را غیر ممکن، حال انکه همین ویژگی است که بزرگان جهان را به شگفتی واداشته است.

«محمد عبده» پس از مطالعه بخش هایی از نهج البلاغه اینگونه به اظهار نظر می پردازد: « در طى مطالعه آن خيال مى‌كردم جنگهائى اتفاق افتاده و تاراجهائى به وقوع پيوسته، اين فكر برايم پديد آمد كه بلاغت را دولت و نيروئى و فصاحت را صولت و سطوتى است و اوهام (كسانى كه در بارۀ نهج البلاغه ترديد كرده‌اند) مشوّش و ترديد آنها چيزى جز فسق و پليدى نيست. انديشيدم كه انبوه سپاه خطابه‌ها با شمشيرهاى برنده، در صفهاى منظم خود با نظم و ترتيب خاصى به حالت دفاع ايستاده‌اند و هر گونه شك و شبهه ‌اى را برطرف مى‌سازند و دلهاى آشفته را آرام می کنند».

«میخایل نعیمه»  نویسنده لبنانی مسیحی در مقدمه کتاب «امام علی صدای عدالت انسانی» نوشته جورج جرداق، در توصیف حضرت علی علیه السلام چنین می گوید: «شجاعتهاي امام علي، هيچ‏گاه منحصر به ميدانهاي نبرد نشد که او در روشنی انديشه، پاکي وجدان، جادوي سخن، عمق انسانيت، گرمي ايمان، بلنداي همت، ياري مظلومان و محرومان و بندگی در برابر حق، قهرماني بزرگ بود».

خصیصه جمع اضداد در مولا علی علیه السلام، صفی الدین حلی شاعر بزرگ را نیز با سرودن این شعر به واکنش واداشت:

جمعت فی صفاتک الاضداد *** فلهذا عزت لک الانداد

زاهد حاکم حلیم شجاع *** فاتک ناسک فقیر جواد

شیم ما جمعن فی بشر قط *** و لا حاز مثلهن العباد
خلق یخجل النسیم من اللطف *** و بأس یذوب منه الجماد

جل معناک أن یحیط به الشعر *** و یحصی صفاته النقاد

«ای أمیرالمؤمنین! در اخلاق و کردار تو صفات متضادی با هم جمع است که همین امر مدعیان و رقیبان تو را محکوم به شکست می نماید

تو در عین زهد و بردباری و فقر و عبودیت؛ حاکمی بخشنده و جنگجویی بی باک هستی

صفات متضادی که تا به حال در هیچ آدمی جمع نشده و هیچکس را یارای آن نیست که در آنِ واحد متصف به این ویژگی ها گردد
 لطافت و نیکویی اخلاقش،  لطافت نسیم را شرمنده می سازد و در عین حال شدت و صولتش جمادات را ذوب می کند.
شأن و جایگاه تو چنان ارجمند و والاست که در کلام نمی گنجد و صفات شایسته ات چنان پر شمار که حسابگران از شمارش آن عاجز اند»

*تحریریه نبأ

نظر شما