«ما سياستمان را از آقامون ياد گرفتيم. يه وقت لازمه مطرح کنه بگه هيچي از دين نمونده … ولي يه جايي ميرسه حضرت توي بقيه حرفش ميگه «يابن الدعيه» خوب از امام حسين ايراد بگيريد چرا از من ايراد ميگيريد؟…» همه چيز از بيان اين حرفها شروع شد. وقتي منصور ارضي در يک مصاحبه تلويزيوني در واکنش به انتقاد سوال کننده که ميپرسد: «ميگويند انتقادهاي حاج منصور گاهي خيلي شديد است و گاهي ميشود گفت انتقاد نيست، ناسزاست.» حرفهايي ميزند که تعجب همگان را بر ميانگيزد و رسما ناسزا گوييهايش را برگرفته از منش امامحسين(ع) معرفي ميکند. صحبتهاي او با واکنشهايي نيز روبهرو شد. اما واکنشها آنقدر درخور توجه نبود که بشود از آن به عنوان انتقاد در يک کشور شيعه نام برد. کساني که به خاطر برگزاري بازي فوتبال در روز تاسوعا آنچنان تيغ از رو ميبندند، حالا در مقابل اين توهين مسلم به امام معصوم، اين چنين سکوت کردهاند و اين خود علامت سوال بزرگي است.
نخستین واکنش به سخنان منصور ارضی را حجتالاسلام قائممقامی، رئیس انستیتو اروپایی الهیات صلح و از استادان حوزه علمیه داشت. قائممقامی گفته بود: «... باید همه انالله و اناالیه راجعون بگویند. این سخن در ایام ماتم و سوگواری اباعبدالله بیان شد؛ آیا مراجع و مدعیان دینداری این فیلم را ندیدند؟ چرا هیچ واکنشی از خود نشان ندادند؟... آیا اباعبدالله ناسزا میگفت و فحش میداد و حر فرمانده لشکر یزید ناسزا نمیگفت؟ این تناقض چطور قابلتوجیه است؟... وقتی یک عمر معیارها شناخته نشود، اینچنین به ساحت معصوم توهین میشود...»
محمدرضا بهشتي نیز با بيان اينکه امروز لعاب و تحريف دين آنقدر سنگين است که به جاي اينکه ما را به سمت حيات طيبه ببرد به سوي کجخلقي، بداخلاقي و انحراف برده است و همه اينها به نام دين نهادينه ميشود، گفت: «بهطوريکه در مجلس امامحسين(ع) از زبانها ناسزا بيرون ميآيد و وقتي از آنها ميپرسيد که آيا مقام ذکر امام حسين(ع) چنين اجازهاي به تو ميدهد؟ ميگويد بله، ميگويم و خوب هم ميگويم. در حالي که تمام مسير حرکت امام حسين(ع) در کربلا آوردگاه اخلاق است، در مجالس امروز ما تنها چيزي که يافت نميشود اخلاق است. به اسم دين چه بداخلاقيها و کجخلقيها که صورت نميگيرد.
در اين دوره ظواهر دينيِ آغشته به آيين عرب جاهليت، جاي باطن دين را گرفته است. امام حسين(ع) ميگويد همه حرکت من به خاطر اصلاح است. من نميگويم عزاداري نکنيم و سينه نزنيم، اما اينها به جايي ميرسد و رسيده که اساسا خود فلسفه عاشورا در اين مسائل گم شده است. قيام امام براي ايمان همراه با آگاهي بود نه ظواهر گيرکرده در مناسک و عادات و خالي از محتوا؛ اين همه خرج و هزينه براي حفظ شعائر است اما اين شعار بالاخره يک عمقي هم بايد داشته باشد».
اما مجيد انصاري، معاون حقوقي رييسجمهور در واکنش به اظهارات ارضي با تاکيد بر اينکه يکي از پيامهاي نهضت کربلا، اخلاق، راستگويي و درستگويي بود، به اظهارات مسعود ارضی اشاره و گفت: اين تهمت و گناهي بسيار بزرگ است که بگوييم امام حسين (ع) نيز فحش ميدادند چرا که خداي متعال به مسلمانان ميفرمايند نه تنها به مسلمانان و مومنان بلکه به کافران و مشرکان نيز نبايد فحش دهيد.
وي ادامه داد: پيامبر اعظم نيز ميفرمايد اگر کسي مومني را فحش و دشنام بدهد دچار فسق شده و از عدالت خارج شده است. ايشان همچنين ميفرمايند که نه تنها به مردم فحش ندهيد بلکه به باد و کوه و ساعت و لحظه نيز فحش ندهيد. انصاري با بيان اينکه هيچ چيزي شيطان را به اندازه سکوت در برابر فحش خشمگين نميکند، اظهار کرد: نسبت دادن فحاشي به امام معصوم، گناهي کبيره است و آثاري فقهي و حقوقي به همراه دارد. معاون حقوقي رييس جمهور با تاکيد بر اينکه جمله امامحسين(ع) را نادرست متوجه شدهاند، افزود: برخي فکر کردهاند که امام حسين (ع) به ابن زياد فحش داده است.
اين در حالي است که «ابن ابيه» کنيه زياد بود؛ چون همه مردم ميدانستند که زياد از يک زن هرزه که صاحب همسري نبوده به دنيا آمده و بسياري ادعاي پدري او را داشتند، «ابن ابيه» به معناي پسر پدرش به عنوان کنيه زياد خطاب قرار ميگرفت و به هيچ عنوان فحاشي محسوب نميشد.
در آن زمان و پس از آنکه معاويه در جلسهاي و پس از شهادت عدهاي پدر او را ابوسفيان اعلام کرد و يزيد را زادبن ابوسفيان ناميد، مومنان، شيعيان و امامحسين(ع) او را دعي ابنالدعي صدا ميکردند.
حال اين مرتبه کجا و آنکه فردي برادران مسلمان خود را به باد فحش و ناسزا بگيرد و در مقام انتقاد از او بگويد که امام حسين (ع) نيز فحش ميداده است کجا».
در ادامه واکنش ها به سخنان این مداح مشهور، سایت «پارسنیوز» در مطلبی به توضیح « الدعی» پرداخت. در مطلب این سایت آمده است: «اولا باید دانست «دعىّ» از نظر لغت به چه معناست؟ بعضى آن را بهمعناى فرزند نامشروع تفسیر کردهاند؛ درحالىکه در متون لغت مفهوم عامى دارد: هم به «پسرخوانده» گفته میشود و هم به «کسى که به پدر دیگرى نسبت داده مىشود و در نسبش متهم باشد». در لسانالعرب آمده است: «دَعى بهمعناى پسرخوانده است و همچنین فرزندى که به پدر دیگرى نسبت داده میشود». در ادامه این مطالب آمده است: «حتی اگر کلام امام را در اینجا بهمعنای تصریح به زنازادگی نیز بدانیم، نباید این تعبیر را دشنامگویی و فحاشی تلقی کنیم؛ زیرا این سخن امام، بیانی از حقایق زندگیِ حاکمان فاسق و فاجری است که مدعی جانشینی پیامبر اسلام علیهالسلام بودند».
اما طرح چنین تهمت های ناروا و انتساب رفتارهای ناپسندی به بزرگان اسلام درحالی است که قرآن به صراحت مسلمانان را از تندگویی بازداشته و با نزول آیاتی همچون «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسناً؛ با مردم نیكو سخن بگوئید»، »وَ لاتَنابَزُوا بِالاَلقابِ؛ همدیگر را به لقب های زشت مخوانید» و «و لاتسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل امه عملهم ثم الي ربهم مرجعهم فيبنهم بما كانوا يعملون؛ معبود كساني را كه غير خدا را مي خوانند دشنام ندهيد مبادا آنها (نيز) از روي ظلم و جهل خدا را دشنام دهند...» آنان را از توهین و دشنام حتی به بتها و معبودهاي مشركان نیز بازداشته است.
امری که با توجه به روایات و احادیث برجای مانده از اهل بیت، در سیره ایشان نیز ادامه یافته است؛ چنانکه در نهج البلاغه مي خوانيم حضرت علي(ع) به جمعي از يارانش كه پيروان معاويه را در ايام جنگ صفين دشنام مي دادند مي فرمايد: «اني اكره لكم ان تكونوا سبابين و لكنكم لو وصفتم اعمالهم و ذكرتم حالهم كان اصوب في القول و ابلغ في العذر؛ من خوش ندارم كه شما فحاش باشيد، اگر شما به جاي دشنام، اعمال آنها را برشمريد و حالات آنها را متذكر شويد (و روي اعمالشان تجزيه و تحليل نمائيد) به حق و راستي نزديكتر است و براي اتمام حجت بهتر».
اما شاید بتوان ریشه تمام این مشکلات را همانگونه که سید محمد غروی گفته است در امپراتوری مداحان و به گفته مسیح مهاجری در جمهوری مداحان دانست. به عقیده مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی متأسفانه در محافل عزاداری، واعظ و خطیب درحال حذف شدن است و همه چیز به مداحان ختم میشود. مداحان البته اگر حد خود را رعایت کنند و به پیروی از مداحان سنتی اشعار پرمغز بخوانند و از روضه مقاتل تجاوز نکنند و به خواب و خیال و دروغ و تهمت متوسل نشوند و هوس سخنرانی هم نکنند، خوب است ولی متاسفانه که بسیاری از آنها حد خود را نمیشناسند و مرتکب اینهمه میشوند و شعور را فدای شوری میکنند که فقط در همان محفل عزا با مخاطبان آنها همراه است و از آنجا که خارج میشوند با آنها خداحافظی میکند.
حذف واعظ و خطیب، شاید به خاطر کمبود آنان باشد ولی به نظر میرسد محافل عزاداری بشدت به سوی سطحی شدن و فاصله گرفتن از محتوا در حرکتند. نسل جدید مداحان نیز به این پدیده بشدت دامن میزنند و با ورود به عالم وعظ و خطابه، در عین حال که از محتوای دین بیخبرند، تلاش میکنند جای واعظان و خطبا را بگیرند. آنها دخالت در سیاست و تعیین تکلیف برای دولت را نیز به وظایف خود اضافه کردهاند و به این ترتیب، نظریه «جمهوری مداحان» را که قبلاً یک فرضیه بود، به تحقق نزدیک کردهاند.
*تحریریه نبأ
messages.comments