twitter share facebook share ۱۳۹۵ بهمن ۰۲ 795

در روز پنج شنبه 6 ربیع الثانی 1438ق (1395/10/16) جلسه سوم از سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی با حضور علما، فضلا و اعضای دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله برگزار شد.

در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین شیرازی به مباحثی در زمینه ی نوگرایی در عصر نهضت علمی پرداختند که به صورت چکیده به بخشی از بیانات ایشان اشاره می گردد.

ـ خدای متعال در قضیه ی دو نفری که نزد حضرت داوود علیه السلام رفته، از وی درخواست داوری کردند می فرماید: «إِذْ دَخَلُوا عَلَی دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَی بَعْضُنَا عَلَی بَعْضٍ... إِنَّ هَذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِیَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَکْفِلْنِیهَا وَعَزَّنِی فِی الْخِطَابِ * قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَی نِعَاجِهِ وَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِیلٌ مَا هُمْ؛ وقتی [به طور ناگهانی] بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد، گفتند: مترس [ما] دو مدعی [هستیم] که یکی از ما بر دیگری تجاوز کرده ... این [شخص] برادر من است او را نود و نه میش و مرا یک میش است و می‌ گوید: آن را به من بسپار و در سخنوری بر من غالب آمده است. [داوود] گفت: قطعاً او در مطالبه میش تو [اضافه] بر میش های خودش بر تو ستم کرده و در حقیقت، بسیاری از شریکان به همدیگر ستم روا می دارند به استثنای کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌ اند و اینها بس اندکند» (ص/22و23و24).

امیرمؤمنان علیه السلام می فرمایند: «آلة الریاسة سعة الصدر؛ سعه ی صدر ابزارِ سروری و مهتری است».

ـ توسعه و تحول تمدن بشر از عصر حجر و دوران های کشت و درو و شکار سه دوره ی زمانی زیر را پدید آورده است:

1) دوران زراعت؛

2) عصر انقلاب صنعتی؛

3) عصر علم و فناوری.

ـ عصر زراعت، دوران قدرت و توان دستی بشر است که در آن عصر همه چیز در بدن انسان خلاصه می شد و جایی برای بروز عقل، روح و قلب نبود و اداره به چگونگی حاکمیت و سلطه بر انسان محدود بود.

ـ روزگار انقلاب صنعتی بر ابزار، آهن، دیگ بخار و مانند آن تکیه دارد. بدین ترتیب انسان در این عصر به ابزارِ کار بدل شده است و بر اساس قانونِ «چماق و هویج» اداره می شوند. چماق در این زمینه نمادِ ترساندن و مجازات و هویج نمادِ تشویق و پاداش است.

در عصر زراعت 90 درصد مردم به کار کشاورزی و زراعت اشتغال داشتند، در حالی که در عصر صنعت تنها سه درصد مردم به کار کشاورزی مشغول بودند.

عصر صنعت به موارد زیر محدود و خلاصه می شود:

1. مجموعه ای از ابزار کار؛

2) اندک شماری از مردم؛

3) سرمایه ی بزرگ و فراوان.

ـ دوران نهضت علمی بر توانمندی علمی بشر تکیه دارد که در آن، انسان برنامه های بزرگ را می سازد. مدیریت افراد در نهضت علمی به موارد زیر محدود است:

1) تمکین کردن؛

2) سپردن امور به او و دادن آزادی.

در این میان افراد اندکی هستند که:

1) جذب و ضمیمه ی کار خود شده اند؛

2) تولید کننده هستند؛

3) برای کار خود سخت در جوش و خروش هستند، در حالی که جایگاه اجتماعی پایینی دارند اما با تلاش و کوشش به موقعیت های بزرگی دست می یابند.

ـ از سلطه ای که در دوران زراعت بر مردم اعمال می شد و از سیاست چماق و هویجِ عصر صنعت، نمی توان بر نیروی کارِ عصر علم استفاده کرد؛ زیرا آنان به قاعده ی «تمکین و تسلیم» معتقد هستند.

ـ همپایی و همراهی با عصر علم به چند چیز نیاز دارد:

1) عقلیت و ذهنیت جدید؛

2) مهارت های جدید؛

3) ابزارهای روزآمد؛

4) نقشه و راهکارهای جدید؛

5) انسان های جدید.

ـ تلاش برای انتقال عقلانیت و مهارت های جدید به مردم، ناکارآمد، شکست خورده و پیچیده است و هزینه ای بسیار سنگین دارد که سران و رهبران باید آن را بپردازند.

مدیران و چارت اداریِ بعضی از مؤسسه ها و تشکیلات به عادت ها و رسم های قدیمی پایبند هستند و سعی دارند عوامل مدیریتی گذشته را در میان عوامل بسیار مهم امروزی جای دهند که امری بسیار دشوار است و البته این ممکن نیست که آن عوامل را نادیده بگیریم یا به حاشیه برانیم، با این حال این امر نیز امکان پذیر نیست که واقعیت روز زندگی مانند: استراتژی، همراه شدن با عصر علمی و چالش ها و نیروهای نهفته در عناصر جدید و نوپا و بهره گیری از آن را نادیده بگیریم.

بنابراین رهبران و حاکمان باید میان آنچه به گذشته مرتبط است و آنچه واقعیت و نیاز امروز است و آن را بایسته می دانند، توازن و هماهنگی به وجود آورند. البته ایجاد این توازن و هماهنگی به صورت کامل، بسیار دشوار است.

ـ مردم، امنیت زندگی و کیان خود را از گذشته و سنت ها و رسوم وام می گیرند، از این رو با مشاهده ی هر حرکت نو و روزآمدی در چارچوب کار، نسبت به امنیت آن نگران می شوند.

ـ استبداد رأی و خودکامگی در رژیم های سرکوبگر، همیشه امنیت فردی [حاکم یا سیستم] را به طور گسترده و همه جانبه فراهم می کند (زیرا همه تحت اختیار او قرار می گیرند) اما دموکراسی و رژیم آزاد و دموکراتیک به طور وسیع امنیت یادشده را متزلزل می کند.

ـ مثلی است معروف که می گوید: «هنگامی که زیرساخت ها مورد تعرض و تهدید قرار گیرد همه چیز به فریاد می آید» از این رو دگرگونی و تحول بدون تغییر زیرساخت های متعلق به گذشته، ممکن نخواهد بود.

ـ در آغاز جوانی ام، یعنی در سال 1989 میلادی دیوار جداکننده ی برلین شرقی و غربی که چهل سال از ساخت و احداث آن گذشته بود ویران شد. احداث این دیوار شکافی بزرگ و همه جانبه که مهم ترین آن در قلب و عقل بود، و همچنین مناقشه و مخاصمه ی بی مرزی میان دو اردوگاه شرق و غرب به همراه داشت.

ویرانی و برداشتن این دیوار آغاز طلوع سپیده ی عصر نهضت علمی بود. این عمل پیامدهایی به همراه داشت که مهم ترین آن ها در مخالفت عمومیِ مردم در برلین شرقی و برلین غربی با این رخداد چهره نمود.

ـ آنچه در این قضیه سخت شگفت انگیز بود مخالفت غالب ساکنان برلین شرقی بود؛ جایی که استبدادِ فراگیر بر آن حکومت می کرد. سبب اعتراض و مخالفت مردمِ این بخش از شهر برلین آن بود که نسبت به سازگار شدن با بازار آزاد و جامعه ی دموکراتیک که مردم برلین غربی از آن برخوردار بودند، احساس عدم امنیت داشتند و این، اوج عصیان و تن ندادن و مقاومت مدیران و رژیم ها نسبت به تحول و شکوفایی است.

ـ مرجع راحل حضرت آیت الله العظمی سید محمد حسینی شیرازی قدس سره تاریخ یکی از فرعون های مصر باستان را باز می گفتند. در این معنا فرمودند: «یکی از فرعون ها می خواست ملت خود را از قید بندگی آزاد کند، از این رو بردگی و بندگی را ممنوع کرد و از مقام ربوبیتی که اسلافش برای خود قائل بودند، کناره گرفت، اما ملت او با این تصمیم فرعون به شدت مخالفت کردند و با برپایی تظاهرات و تجمع های اعتراض آمیز، خواستار بازگشت نظام بندگی و بردگی شد.

ـ مثلی است معروف که می گوید: «حاصل دموکراسی همیشه ضدّ آن (استبداد) است».

به نظر من مهم ترین عوامل پدید آورنده ی استبداد و رژیم های تمامیت خواه، منع آزادیِ فراگیر مردم است.

ـ بر آنم که موفقیت و کامیابی مهم ترین عامل شکست است، پس همیشه موفقیت، پدیدآورنده ی عوامل شکست می باشد، چراکه موفقیت نتیجه ی تعامل مناسب با چالش ها و استفاده ی صحیح از فرصت هاست. پس، هرگاه بهره گیری از فرصت ها و تعامل موفق در برابر چالش های تازه و فرصت های جدید کارآمد نباشد، شکست قطعی خواهد بود و از همین جهت، موفقیت لزوماً شکست بر جای می گذارد.

ـ ما در عصر علم و دانش زندگی می کنیم، ولی برنامه و طرح و مؤسسه های خود را به شیوه ی عصر حجر یا حداقل به شیوه ی عصر زراعت و در بهترین فرض ها به سبک عصر صنعت مدیریت می کنیم.

ـ نهادها و مؤسسه های مرجعیتی نیز روزگارانی همانند عصر حجر، عصر زراعت، عصر صنعت و عصر علم و دانش را پشت سر گذاشته اند.

نظر شما