twitter share facebook share ۱۳۹۹ بهمن ۰۴ 1058

روز پنجشنبه بغداد شاهد دو انفجار انتحاری بود که در بازاری شلوغ به وقوع پیوست و به مرگ 32 تن و مجروح شدن صدها نفر دیگر انجامید. این خونین ترین حمله در چند سال گذشته بود که تنها یک روز پس از مراسم تحلیف جو بایدن رئیس جمهور آمریکا رخ داد. حملات پنجشنبه این حقیقت را یادآوری می کند که خطر افراط گرایی در عراق همچنان باقی است و شرایط کشور همچنان بی ثبات و پرمخاطره می باشد.

این حملات همچنین نشان می دهد که عراق حتی اگر اولویت سیاست خارجی بایدن نیست، باید جزئی از برنامه دولت آمریکا قرار گیرد؛ زیرا تأثیری استراتژیک بر سیاست های خاورمیانه و جایگاه ایالات متحده در جهان دارد و خاورمیانه و سایر کشورهای جهان از نزدیک چگونگی نحوه عمل و مدیریت تیم بایدن در عراق را تحت نظر دارند.

عراق در برهه ای حساس قرار دارد چراکه برای برگزاری انتخابات در ماه اکتبر آماده می شود و نتایج حاصل از این انتخابات می تواند کمک کند تا عراق سرانجام از چنگال فساد و فرقه گرایی رهایی یابد یا بالعکس منجر به از دست رفتن تمام دستاوردهای کشور در این سالها شود. تیم بایدن ده سال پس از بهار عربی و ناکامی آمریکا در مدیریت این انقلاب ها، بر سر کار آمده است. در عراق کنونی همچون بسیاری دیگر از کشورهای خاورمیانه، جنبشی نوپا و در عین حال قابل توجه در بین جوانان شکل گرفته که سیستم سیاسی فرقه گرایانه کشور را زیر سؤال می برند.

بسیاری از دولتمردان جدید آمریکا همچون بایدن، در امور عراق دارای پیشینه هستند. بایدن نخستین بار به عنوان سناتور و بعدها به عنوان معاون رئیس جمهور از عراق بازدید کرد.

بایدن به عنوان رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنا نیز در دادن مجوز به رئیس جمهور وقت جورج دبلیو بوش برای جنگ عراق در سال 2002 نقش بسزایی داشت. سال 2006 در مقاله ای که در نیویورک تایمز منتشر شد بایدن پیشنهاد تجزیه عراق بر اساس تقسیم بندی های فرقه ای و قومیتی را مطرح کرد. گرچه منابع نزدیک به بایدن می گویند که وی مدتها است از این موضع خود عقب نشینی کرده، اما خودش مستقیما از ابطال این طرح سخن نگفته است. بایدن در مقام معاون رئیس جمهور آمریکا، از طرف اوباما برای نظارت بر امور عراق منصوب شد و از زمانی که از انتخاب مجدد نوری مالکی به عنوان نخست وزیر در سال 2010 حمایت کرد، به عنوان یکی از تصمیم گیران اصلی در عراق شناخته شد. در همان زمان دولت اوباما چشم خود را به روی مداخلات ایران در عراق بست و به ایران مجال نفوذ و حضوری گسترده در عراق داد

برای آشنایی بیشتر با پیشینه بایدن در عراق مقاله ذیل را بخوانید:

(پیروزی بایدن به ضرر عراق است)

بایدن تنها کسی نیست که سابقه ایفای نقش در عراق دارد؛ کاندیداهای او برای پست وزارت دفاع و وزارت خارجه نیز با عراق آشنا هستند. «لوید آستین» نامزد وزارت دفاع سال 2003 در جنگ عراق فرمانده بود و بعد هم به ریاست فرماندهی مرکزی آمریکا رسید و بر کاهش نیروهای آمریکایی از عراق و جنگ با داعش نظارت داشت. بایدن با نامزدی «باربارا لیف» برای ریاست بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت ملی و «برت مک گورک» به عنوان هماهنگ کننده امور خاورمیانه و شمال آفریقا، دو دیپلماتی که سابقه فعالیت در عراق دارند را در رأس اشخاص تصمیم گیر در شورای امنیت ملی گماشته است.

این اشخاص تجارب و روابط شخصی خود در عراق را در سیاستگذاری ها و تصمیمات آینده ای که برای عراق خواهند گرفت مداخله خواهند داد. اما نباید از این مسئله هم غافل شد که عراق از آخرین باری که آنان بر سر قدرت بودند تغییرات زیادی کرده است؛ نخست وزیر فعلی عراق «مصطفی کاظمی» نخستین نخست وزیر از سال 2005 است که وابسته به احزاب اسلامی نمی باشد؛ وی طرفدار حکومت افراد غیرنظامی و غیرفرقه ای بر عراق بود. «برهم صالح» رئیس جمهور نیز مدافع اتخاذ رویکرد و سیاست هایی غیرفرقه ای و مترقی است؛ فرصت کار با این دو شخصیت را نباید از دست داد.

فرصت مهم و در عین حال محدودی برای تغییر جهت عراق وجود دارد که استفاده از آن کار راحتی هم نیست. با توجه به در پیش بودن انتخابات اکتبر، برای همکاری با کاظمی و صالح کمتر از نه ماه باقی است. همزمان با برگزاری انتخابات و تشکیل دولت بعدی در عراق، گروههای شبه نظامی فاسد و نیروهای نیابتی کشورهای همسایه در عراق هرکار بتوانند می کنند تا احزاب و سیاستمداران مترقی و سکولار را از صحنه قدرت کنار زنند. برای پیشگیری از وقوع چنین اتفاقی دولت آمریکا باید سه کار در عراق انجام دهد:

نخست اینکه واشنگتن نباید به عناصر افراطی اجازه حمله به منافع آمریکا را دهد. این منافع تنها حفظ ایمنی سفارت و پایگاههای نظامی آمریکا را شامل نمی شود، بلکه حفظ ثبات عراق، دولت، زیر ساخت ها، تأسیسات نفتی و مرزهای کشور با متحدان آمریکا به ویژه عربستان، اردن و کویت را نیز در بر می گیرد. آمریکا باید از دولت فعلی حمایت کند و به آن کمک کند تا امنیت و خدمات اساسی را برای مردم فراهم نماید؛ همچنین به حکومت سکولار عراق برای کسب مشروعیت بیشتر یاری رساند

دوم: نبردی بین عقاید و آرمان ها در خاورمیانه در جریان است که آمریکا هم جزئی از این نبرد به شمار می رود. جوانان در عراق و لبنان به وجود فرقه گرایی و فساد و رابطه سالاری معترض هستند. سی سال از قیام 1991 گذشته است؛ در آن قیام عراقی ها خواهان ایجاد تغییر در کشور خود بودند و مردم 14 استان از 18 استان عراق به پا خاسته بودند. کمتر کسی از عراقی ها انقلاب آن سال را به یاد دارد زیرا در آن زمان رسانه های جمعی وجود نداشت. موضع آمریکا در مقابل قیام 1991 این بود که کنار بایستد و اجازه دهد هزاران نفر کشته شوند

حالا بیش از یکسال است که جوانان عراقی یکبار دیگر برای تحقق آینده ای بهتر به خیابان ها آمده اند. آمریکا نباید دوباره اشتباه آن سال را مرتکب شود و همچون تماشاچی ها کنار ایستاده و نظاره گر ماجرا باشد؛ باید برای تحقق آرمان ها و باورهای ترقی خواهانه مردم وارد صحنه منازعات عراق و خاورمیانه شود و از دولت های سکولار در مقابل شبه نظامیان و حکومت های فرقه گرا حمایت کند.

سومین گام این است که واشنگتن به عراق کمک کند تا حق حاکمیت خود را تثبیت و مستحکم کرده و مداخلات خارجی را محدود کند و در نهایت از این طریق جلوی برنامه های توسعه طلبانه ایران را بگیرد. اینکه عراق در مسیر تبدیل شدن به بازیگری پرنفوذ و بی طرف در منطقه قرار گیرد، به نفع آمریکا است و برای منطقه نیز ثبات بیشتری خواهد آورد.

اما عجیب این است که واشنگتن کمتر توجهی به نقش و جایگاه عراق در منطقه دارد. در جلسه استماع سنا «تونی بلینکن» نامزد پیشنهادی وزارت خارجه به هنگام توضیح پیرامون برجام و سیاست های آمریکا در قبال ایران، از گفتگو و رایزنی کشورش با اسرائیل و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس سخن گفت، اما از عراق نامی نبرد. در اولویت قرار گرفتن ایران در برنامه های سیاست خارجی دولت بایدن و بی توجهی به عراق، در حالی است که عراق در محور اهداف توسعه طلبانه ایران در منطقه قرار دارد.

آمریکا ابزار متعددی برای اعمال نفوذ و قدرت در عراق دارد. حضور آمریکا در عراق –چه حضور نظامی و چه حضور پرسنل سفارتخانه- برای نشان دادن تعهد ایالات متحده به ایجاد ثبات الزامی است. درست است که بیشتر متحدین ایران در بغداد، خواهان خروج آمریکا از عراق هستند، اما رهبران سیاسی ترجیح می دهند که آمریکا در خاکشان حضور داشته باشد و با توجه به حضور همزمان ایران، موازنه ای ایجاد شود. حتی مقتدی صدر که شخصیتی مذهبی و رادیکال دارد و پیروانش هر از چند گاه علیه آمریکا تظاهرات می کنند، ترجیح می دهد که وانشگتن را در عراق نگه دارد تا کنترل همه چیز در دست ایران نیافتد.

*مقاله فوق صرفا ترجمه ای از منبع اصلی است و درج آن در این وبسایت به معنای تأیید اظهارات نویسنده نمی باشد

*منبع: فارین پالیسی

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما