سیدمحمود دعایی نماینده ولی فقیه و مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در نامه ای سرگشاده که در خبرگزاری فارس منتشر شده است از نامه نگاری خود با آیت ال

سیدمحمود دعایی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در نامه ای سرگشاده که در خبرگزاری فارس منتشر شده است از نامه نگاری خود با آیت الله خامنه ای درباره انتشار خبرهای سید محمد خاتمی و پاسخ ایشان خبر داد

بخش هایی از نامه سرگشاده دعایی که ظهر روز شنبه و در پاسخ به سعدالله زارعی تحلیلگر مسائل سیاسی در خبرگزاری فارس منتشر شده است،  به شرح زیر است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

برادر ارجمندم حضرت سعدالله زارعی دام مجده

با سلام و عرض ارادات

این حقیر جناب خاتمی را مصداق فتنه نمی‌دانم، بلکه او را در آزمون به صحنه آمدن سیاسی در این کشور، عنصری می‌دانم که به انتخاب مردمش خیانت نکرد و در دو دوره سخت، کارنامه‌ای درخشان از ادب، منطق و فرمانبری از ولایت و از همه مهمتر، پاک‌دستی و خلوص به جا گذارد و در جریان انتخابات 88 به دلیل همسویی و دغدغه خدمت به این نظام و مردم، از کاندیدایی که صلاحیتش تأیید شد حمایت کرد. همچنان‌که آن کاندیدا همچون خود او قبلاً از عالی‌ترین و مقدس‌ترین مقام این نظام (ولیّ‌امر عظیم‌الشأن) استجازه کرده بود.

حمایت او از آن کاندیدا همچون حضور آن کاندیدا قانونی و مجاز بود و بعد از انتخابات و جریان اعتراضات اولیه، تا زمانی که مقام معظم رهبری سخن فصل را نفرمودند، همراهی کرد. از آن به بعد در هیچ اقدامی، همراهی با معترضین به نتیجه انتخابات نکرد. گرچه از نظر عاطفی تأسف و اندوه خود را از آنچه به انجام رسید دریغ نکرد.

از حضور حقیر در تظاهرات 9دی یاد کردید که به حمایت از رهبری و خط ترسیم شده بعد از آن بود. به عقیده حقیر، شرکت نکردن مجمع روحانیون در حضور اعتراضی طرفداران کاندیدای مغلوب در خیابان علی‌رغم دعوت قبلی، متابعت از راه رهبری بود با این تفاوت که تن دادن به حمایت و همراهی با منتخب اعلام شده را آنچنان که منتخبین او تن دادند نپذیرفتند. اما جهت آرامش جامعه و حفظ منافع ملی از هیچ کوششی دریغ ننمودند. نمونه‌اش حضور در انتخابات و ریختن رأی به صندوق در چندین مرحله بعد از آن.

جناب زارعی! حقیر در طول نیم قرن حضورم در صحنه مبارزات روحانیت همواره به مثابه سربازی کوچک و اینک کهنه‌سربازی وفادار، خود را وقف خدمت و اطاعت از رهبران انقلاب کرده‌ام. البته در حد توانِ ضعیف و تشخیصِ ناقصم. از طرفی با آقای خاتمی نیم قرن است که آشنا و همراه بوده‌ام. از دورانی که در قم با هم تمرینِ نوشتن مقاله می‌کردیم تا در زمانی که نوشته‌های او را که به توصیه مرحوم حاج احمدآقا در ایران تهیه می‌شد در صدای «روحانیت مبارز ایران» قرائت می‌کردم تا زمانی که روزهای آغازین حضورم در روزنامه اطلاعات به عنوان اولین یار، یادداشتهایی را برای روزنامه اطلاعات نوشت و اولین دستِ یاری‌دهنده بود که بازویم را در اردیبهشت 59 گرفت. یادداشتهایی در دفاع از دکترین حکومتی امام: «نظریه ولایت فقیه». تا زمانی که اولین کابینه‌اش را به مجلس معرفی کرد و من با شناخت و منطق از کابینه‌اش دفاع کردم تا دورانی که رئیس جمهور بعدی دفتر او را پس گرفت و آرزو کردم در اتاقی که در مؤسسه اطلاعات به او اختصاص دادم حضور یابد و نجیبانه برای اینکه دردسری برایم فراهم نشود،‌ نپذیرفت و فقط یک شب افطار مهمان مؤسسه اطلاعات شد که تصادفاً آن شب هم مصادف با سالروز تولدش بود. به رسم برادری، وفا و صمیمیت دیرینه با تدارک مراسمی ساده بر روی کیکی شمع تولدش را فوت کرد.

از آن به بعد عهد کردم این یار عزیز که در کارنامه‌اش تعابیری افتخارآمیز از دو رهبر عالیقدر این نظام داشته و در عمل جز ادب و مهر و پاکدستی و معرفت نشان نداده بود و در 8 سال حضورش در رأس قوه اجرایی در صحنه جهانی آوازه و اعتبار انقلاب، اسلام و ایران را به اوج زیبایی و کمال رساند و اینک از او فاصله گرفته‌اند تنهایش نگذارم.

او پاک‌دست، پاک‌چشم، پاک‌اندیش، منیع‌الطبع و شریف هست. چون اجدادش شرف خود را به بیگانه نمی‌فروشد و در جامعه‌ای که انواع پلشتی‌ها و بدعملی‌ها مردم را از انقلاب و آئین دلسرد و دور کرده به دلیل اعتقاد یاران و دوستانش به آرمانهای پاک و مذهبی او، او را تجسم اسلام رحمانی می‌دانند و چون او معتقد به آرمانی است به آن آرمان پایبندند.

به همین دلیل در یکی از جشنهای تولدش در دفترش گفتم: شما حجت دینداری این جمعید چه آنکه اگر الگوهایی از درک روشن مذهبی و اعتقادی در این جامعه نباشند و اسلام را آنچنان که هست در عمل و بیان عرضه نکنند تندخویی‌ها و خشونت‌ها و جفاهای برخی مدعیان، مردم را از دین و دینداری بیزار و منزجر می‌کند.

اگر نبود رهنمودهای مقام معظم رهبری که تبلور آن در دو نامه اخیر معظم‌له به جوانان غرب نگاشته شده و عمل و رهروی امثال خاتمی‌های روشن‌دل و روشن‌ضمیر که دست‌پرورده‌های مکتب حیات‌بخش اسلام و امام بوده‌اند چه الگوهایی قابل عرضه بود.

در روزی که عزیزی از اعضای دفتر مقام معظم رهبری وفاداریم را به خاتمی و نقل سخن‌ها و اظهارات او را در روزنامه برنتافت و از منظر رهبری اعتراضی داشت؛ نامه‌ای خصوصی به محضر رهبر و مرادم نوشتم در آن نامه همه عشق و عاطفه و امید و انتظارم در مورد خاتمی را با آقا در میان گذاشتم و این انگیزه وفاداریم به خاتمی و استجازه در ادامه همراهیم با وی را بیان کردم.

مراد و ولیّ‌امرم بعد از خواندن آن نامه کریمانه و بزرگوارانه فرمودند: «من هم مثل تو فکر می‌کنم اما نه به نرمی دلِ تو!» اشک شوق و امیدم جاری شد و از آن روز به بعد کاکایم را غریب نگذاشتم و اگر سخن و مطلبی داشت به دور از هیاهو و جنجال در روزنامه منعکس کردم.

جناب زارعی! شبی که جناب جعفری دادستان محترم انقلاب من و تنی چند از مدیران مسئول مطبوعات را صدا کرد تا بگوید خاتمی خط قرمز و عضو فتنه است دردمندانه و مستنداً به او توضیح دادم که قبول ندارم و چون یقین دارم کاکایم پاک است و سرشار از عاطفه و مهر به رهبری و نظام، مطالبش را انعکاس خواهم داد و تا چند روز قبل تحمل شدم و دوستان در دادسرا عکس‌العملی نداشتند. نمونه‌اش انعکاس اظهاراتم در سالروز تولدش در مهر امسال در روزنامه اطلاعات.

بارها پیام‌های او را که پیام معرفت و ادب و وفاداری به نظام و رهبریست در روزنامه چاپ کرده بودیم و تحمل شده بود تا اینکه اخیراً مصاحبه او را با سردبیر روزنامه «السفیر» لبنانی همراه با عکسی در حال مصاحبه چاپ شد که مورد اعتراض دادسرای فرهنگ و مطبوعات قرار گرفت.

جهت اطلاع سرکار اخیراً در محاکمه سایت انصاف‌نیوز که به همین اتهام محاکمه می‌شد به دلیل فقدان مصوبه شورای عالی امنیت ملی مسئول آن سایت تبرئه شد.

بر همین اساس هم به مسئول عزیز دادسرای ویژه روحانیت تأکیداً عرض کردم به مشی خود وفاداریم منتهی به خواست آنها از انعکاس عکس کاکا برای پرهیز از جنجال خودداری می‌کنم و در توضیح به برادران نگران هم عریضه‌ای تقدیم شد که نامه سرگشاده شما در پی آن مرحمت گشت.

 

نظر شما