در بخش اول از این مقاله در خصوص سازمان دهی به عنوان یکی از ارکان تشکیل حکومت اسلامی صحبت کردیم و به بیان نکاتی پیرامون جذب و سازمان دهی غیر مسلمانان و وحدت بین جنبش های اسلامی پرداختیم. در این بخش، برخی از ویژگی های یک سازمان موفق را مورد بررسی قرار می دهیم.

نظام مندی مبتنی بر مشورت

تشکیلات باید مشورتی باشد نه استبدادی، زیرا هرجا که مشورت وجود داشته باشد موجب پیشرفت و شکوفایی می گردد. در مقابل هرجا استبداد و خودکامگی چهره نماید باعث عقب ماندگی و نابودی می شود. امیرمؤمنان فرموده: «هرکس خودرأی باشد، نابود می شود». اسلام مشورت در همه کارها حتی در کارهای کوچک را مطلوب می داند. خداوند می فرماید: «اگر پدر و مادر بخواهند با رضایت و مشورت یکدیگر کودک را زودتر از شیر بگیرند گناهی بر آن دو نیست».

سازمان باید از بالا به پایین بر پایه مشورت باشد، اما قانونِ «اجرا کن، سپس به مناقشه بپرداز»، قانون استعماری و استبدادی است. قانون مبتنی بر درستی و راستی می گوید: «مشورت کن، همه رأی ها را بگیر و طبق معیارهای مشورتی اسلامی نظر اکثریت را اجرا کن» امیرمؤمنان به یاران خود فرمود: «شما بر من حق مشورت دارید» مشورت درستی ها و نادرستی ها را به انسان نشان داده، فرد را در راه درست قرار می دهد. حقیقت این است که خداوند عقل را بین بندگان تقسیم کرده است و انسان باید خرد دیگران را بر خرد خود بیفزاید، تا از اشتباهات دور بماند و به راه درست هدایت شود.

سازمان دهی بیدارگرایانه

اگر تشکیلات همراه با آگاهی نباشد در برنامه ریزی ها، کار و رفتارش موفق نخواهد بود و دیگر آنکه به بازیچه ای در دست استعمارگران و مستبدان تبدیل خواهد شد (و رهایی از هر دو خطر مستلزم رسیدن به آگاهی است). امام صادق می فرماید: «دو کس پشت مرا شکست: عالم بی پروای از بدنامی و بی آبرویی و عابد نادان».

لازم است کسانی که اقدام به سازمان دهی می کنند، آگاهی ژرف و فراگیر به اعضای تشکیلات بدهند، تا دین و دنیا را بشناسند و نیز چگونگی پیاده کردن اسلام در عصر کنونی و چگونگی شکست دادن دشمنان را بفهمند، از توطئه هایی که استعمارگران علیه مسلمانان چیده اند، آگاه باشند و روش خنثی کردن آن توطئه ها را بدانند.

مسلمانان باید از آنچه پیرامونشان می گذرد، آگاه باشند و دریابند که استعمارگران و مزدورانشان علیه مسلمانان چه فعالیت هایی دارند و علی رغم گوناگونی اندیشه و مصالحشان علیه مسلمانان متحدند.

سازمان دهی باید ژرفای سیاست، اقتصاد، فرهنگ، جامعه و دولت اسلامی را درک کند و زمانی که تشکیلات به اگاهی رسید، تبدیل به تشکیلاتی قوی و استوار می گردد، وگرنه افراد آن مصداق این فرمایش امیرمؤمنان می شوند که: «مردمی افسارگسیخته و پیروان هر بانگی می گردند، با هر بادی به سویی می روند و از نور دانش بهره نمی گیرند و به رکنی استوار پناه نمی جویند» و فرجامی جز نابودی و عقب گرد ندارند.

سازمان دهی استوار

سازمان دهی باید از شرایط زیر برخوردار باشد:

  1.  بنیان سازمان، باید از رهبری اطاعت کامل و از روی باور داشته باشد.
  2.  رهبری از سوی اعضای سازمان برگزیده شود، زیرا اگر رهبری با انتخابی آزادانه از سوی بدنه سازمان انتخاب نشود، رابطه بین رأس و بدنه سازمان رابطه ای مبنی بر پذیرش و از ژرفای دل نخواهد بود و تشکیلات، به دیکتاتوری تبدیل می شود و دیکتاتوری دیر یا زود از بین می رود، زیرا بر خلاف طبیعت بشر است. جامعه ای که دیکتاتوران بر آن حاکم اند لزوما روزی شورش خواهد کرد.

در این تشکیلات استوار نباید مخالفی که حسن نیت دارد چنان کیفر داده شود که موجب دوری او از تشکیلات گردد، از قبیل کیفرهای جسمی و مالی؛ بلکه باید کیفر تأدیبی و تربیتی باشد. وقتی تشکیلات چنین رهبر و بدنه ای داشته باشد، یقینا گسترش و توسعه پیدا می کند و مردم را به سوی خود جذب کرده، روز به روز بزرگ تر می شود، به گونه ای که همه جهان اسلام را فرا می گیرد.

مردمی بودن تشکیلات

تشکیلات مردمی بدان معناست که مؤسسه ها و عناصر پدیدآورنده تشکیلات، با مردم پیوندی عمیق داشته باشد و نیروی انان را سامان داده و در عرصه های آزادی بخشی علیه استعمار و استبداد رهبری کند.

اگر تشکیلات مردمی باشد، توده ها آن را تغذیه و نیازهای مالی و انسانی اش را تأمین می کنند. در نتیجه تشکیلات رشد می کند و گسترش می یابد، به گونه ای که همه جهان اسلام را فرا می گیرد و بیداری کامل و حرکت فراگیر به وجود می آید، آنگاه خواهد توانست با استعمار درگیر شده، آن را از جامعه اسلامی طرد کند.

وقتی تشکیلات مردمی می گردد که بر دو پایه اصلی استوار باشد:

  1. رهبری پیراسته و نمونه: اگر رهبر به دامن فساد، رشوه، اختلافات و ناهنجاری های اخلاقی بغلتد، از چشم مردم می افتد و مردم از گرد او پراکنده می شوند چرا که مردم زمام خود را جز در اختیار رهبری منزه نمی گذارند. بنابراین رهبران تشکیلات باید از شایستگی و پاکی بالایی برخوردار باشند.
  2. احترام توده ها: عنصر دوم برای تشکیلات مردمی حرمت نهادن به توده هاست. بسیاری از تشکل ها را غرور و خودپسندی می گیرد و توده مردم را با نگاهی تحقیرآمیز می نگرد، خود را همه کاره و کارآمد و دیگران را کودن تصور می کند. در برابر این قبیل برخورد، تشکیلات از سوی توده مردم مورد تحقیر و اهانت قرار می گیرد و در نتیجه زمینه سقوط تدریجی آن فراهم می گردد.

بنابراین بر رهبران تشکل هاست که تشکیلات خود را به احترام به مردم، برآوردن نیازهایشان و تکریم آنان وادارند و در برابر آنان جز به مقدار ضرورت مانع تراشی نکنند، چه اینکه احترام به مردم و شنیدن دیدگاه آنان در سیره پیامبران جایگاه والایی دارد.

برگرفته از کتاب بیداری مسلمانان، نوشته آیت الله سید محمد شیرازی

 

 

نظر شما