«انتظار فرج» یک فضیلت فراموش‌شده است! در حالی که راجع به انتظار فرج، پیغمبر اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع) خیلی پافشاری داشتند. مخصوصاً پیغمبر اکرم(ص) در هر فرصتی راجع به مهدی(عج)، راجع به اینکه او می‌آید و پرچم اسلام را روی کره زمین افراشته می‌کند و قوانین و عدالت اسلام، سراسر جهان را می‌­گیرد و باید انتظار چنین فرجی را داشت، صحبت می‌کردند. از سنّی و شیعه، روایت‌های زیادی از پیغمبر(ص) داریم و علاوه بر این، ایشان بر عبارت «انتظار فرج» و اینکه باید منتظر چنین روزی باشیم و به قول قرآن به دست ما و به رهبری امام زمان، پرچم اسلام روی زمین افراشته شود، خیلی اصرار داشتند و گوشزد می‌کردند؛ می‌­فرمودند: «اگر کسی منتظر فرزندم مهدی باشد، ثوابش مثل این است که همیشه در خدمت مهدی باشد.»
می­‌فرمودند: اگر کسی منتظر فرزندم مهدی باشد، بیاید یا نیاید، ثوابش به اندازه‌ای است که مثل اینکه در مقابل من شهید بشود و در خون خود غوطه‌ور باشد. همه می­‌دانیم که بالاترین ثواب، شهادت در راه اسلام است، آن‌هم شهادتی که فرمانده‌اش پیغمبر اکرم(ص) باشد.
انتقاد برای عدم انتظار فرج هم زیاد شده است: کسی که مهدی را فراموش کند، مثل این است که مرا فراموش کرده باشد؛ کسی که به یاد مهدی نباشد، بی‌توجه به اسلام است. لذا پیغمبر و ائمه(ع) اصرار داشتند که ما باید منتظر مهدی(عج) باشیم، باید مهیا باشیم برای اینکه بیاید و به دست ما و به رهبری ایشان، پرچم اسلام روی کره زمین افراشته شود.

هرچه پیغمبر(ص) انتظار را فضیلت می­‌دانستند، ما این فضیلت را فراموش کرده‌­ایم. برای اینکه انتظار فرج، فقط این نیست که ما بخواهیم حضرت بیاید، معلوم است هرکس ولو مسلمان هم نباشد، ولو معاند اسلام باشد، می‌خواهد که عالم گلستان شود و عدالت سرتاسر جهان را بگیرد و می‌خواهد قوانین عادلانه‌­ای در جهان حکمفرما باشد و بالاخره ریشه ظلم کنده شود و درخت عدالت، ریشه‌دار و پرمیوه شود. فقط به خواست که نیست

آن انتظار فرجی که پیغمبر(ص) فرمودند و ائمه(ع) بر آن تأکید داشتند، آن انتظار فرجی که بارها و بارها حضرت مهدی(عج) پیغام داده، انتظار فرج عملی است، «تهیُّع»؛ یعنی برسیم به جایی که حاضر باشیم دنیا و هستی‌مان را فدای امام زمان بکنیم. بکوشیم امام زمان از دست ما راضی باشد. چه کسی منتظر فرج است؟ آن کسی که امام زمان از دستش راضی است. اگر این باشد، انتظار فرج هست و آن ثوابها را هم دارد.

پیغمبراکرم(ص) وقتی وارد مدینه شدند، دیدند که همه می‌خواهند ایشان بروند به خانه‌­شان. فرمودند: شترم درِ هر خانه‌ای که خوابید، آنجا جای من است. شتر خوابید در خانه فقیری به نام ابوایوب انصاری. این ابوایوب انصاری کیست؟

پیغمبر اکرم(ص) بعد از آنکه از خانه ابوایوب به مکانی دیگر نقل مکان کردند، روزی از مقابل خانه او رد شدند، دیدند ابوایوب انصاری با زن و بچه‌­هایش در کوچه فرش انداختند و منزل کردند، پیغمبر(ص) فرمود: «ابوایوب، چرا در کوچه‌­ای؟» گفت: «به خاطر اینکه یک خانواده هجرت کرده‌اند و آمده‌اند به مدینه تا مسلمان شوند؛ من دیدم که اینها خانه ندارند. دیدم اگر خانه‌­ام را به اینها بدهم، یک افتخار برای من است؛ اما اگر اینها درکوچه ماندند، یک ضربه به این خانواده است. خانه‌­ام را به اینها دادم و خودم آمدم در کوچه.» به این می‌گویند ایثار، گذشت و فداکاری. چه کسی می‌تواند بگوید من یار امام زمان هستم؟ هرکه به این اندازه ایثار و گذشت و فداکاری داشته باشد. حاضر باشد همه چیز فدای امام زمان(عج) کند.
در قضیه ای دیگر نقل می‌کنند که: امام زمان(عج) به کسی گفتند که: «مالت، مال تو نیست.» گفت: «رها کردم.» گفتند که: «اولادت، اولاد تو نیست»، به اینجا که رسید گفت: «تو امام زمان که نیستی، سید هم نیستی!» بعضی اوقات انسان از خودش می‌تواند بگذرد، اما از زن و بچه­‌اش نمی‌تواند بگذرد. 
کسانی که خمس نمی‌دهند، حتماً منتظر امام زمان نیستند. برای اینکه اگر امام بگوید همه مالت را بده، نمی‌دهد. آن کسانی که رسیدگی به فقرا و ضعفا و بیچارگان نمی‌کنند، انتظار فرج هم ندارند. انتظار فرج را کسی دارد که نه مثل ابوایوب انصاری، اما بالاخره کمک‌کار مردم باشد. اگر به دیگران کمک نکنیم و خودمحور و خودخواه باشیم و به فکر جهیزیه دخترمان و عروسی پسرمان باشیم، اما راجع به مسلمانان بی‌توجه باشیم، اگر بگوییم من انتظار فرج دارم، دروغ می‌گوییم.

پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: ای علی، تو به منزله قل هو الله احدی. اگر کسی به تو عقیده داشته باشد و دوستت داشته باشد، این یک ثلث قرآن؛ و اگر علاوه بر اینکه عقیده دارد، شعار هم داشته باشد، مثل کسی است که دو مرتبه «قل هوالله» بخواند و می‌شود دو ثلث قرآن؛ و اما اگر از تو متابعت هم بکند، آنگاه مثل کسی است که سه مرتبه قل هوالله بخواهد و خدا ثواب یک ختم قرآن به او بدهد. این روایت در حد تواتر است

شیعه سه رکن دارد: یک رکنش عقیده است، یک رکنش شعار و رکن آخرش متابعت و عمل. راجع به انتظار فرج هم همین است؛ لذا در روایات فراوانی وقتی که پیغمبر اکرم(ص) می‌فرماید انتظار فرج اینقدر ثواب دارد، بعد می‌فرماید: «علیکم بالتقوا، علیکم بالبرّ»؛ یعنی انتظار فرج فقط عقیده و شعار نیست؛ گرچه عقیده و شعار هم باید باشد، اما عمل مهم است.

امام(عج) به شیخ مفید(ره) نامه نوشتند که: «انّا غیر مُهملین لمراعاتکم و غیر ناسین بذکرکم. فلولا ذلک، لطلبتکم الاعداء»، دست عنایت ما روی سر شماست، و الاّ نابودتان می‌کردند. اما اگر امام واسطه فیض عالم است و اگر دست عنایتش روی سر ماست، پس چرا نمی‌آید؟ هرچه هست، از قامت ناساز بی‌اندام ماست. تو مهیا شو و ببین امام زمان می‌آید یا نه؟ حتماً می‌آید.
در روایات داریم که بعضی اوقات، آمدن امام زمان فراهم می‌شود و زمینه پیدا می‌شود، ولی مردم گناه می‌کنند و ظهور به عقب می‌­افتد. امام زمان(عج) می‌خواهند به دست ما ظلم را نابود کند. خود ما ظالمیم، آن‌وقت ظلم را نابود کنیم؟ ما باید اول عادل باشیم، بعد از آن امام حتماً و فوراً می‌آید؛ ولی زمینه می‌خواهد
ما باید زمینه را فراهم کنیم. راوی می‌گوید: در روز جمعه رفتم خدمت امام صادق(ع)، دیدم که دعا می­‌خواند و روی خاک نشسته، مرتب به زانو می‌­زند و می‌گوید: عزیزم کجایی؟ بعد از گریه‌ها و زاری‌ها، پرسیدم که: «او کیست؟» فرمود: فرزند ششم من مهدی. او می‌آید و عالم را گلستان می‌کند. من خیلی خوشحال شدم؛ اما حضرت یک شرط گذاشتند و من در آن ماندم. فرمودند: «علیک بالورَع».
زندگی منهای ظلم، منهای تبعیض و دروغ و فریب، چگونه به وجود می آید؟ ماییم که باید این زندگی را برای جهان بیاوریم. چه وقت می‌توانیم؟ وقتی خودمان متقی باشیم. وقتی خودمان آدم باشیم و با امام زمان تناسب داشته باشیم. وقتی بتوانیم امام زمان را در زندگی‌مان راه بدهیم و به عبارت دیگر وقتی امام از دست ما راضی باشد.

*روزنامه اطلاعات/آیت الله حسین مظاهری

 

نظر شما