بسم الله الرحمن الرحیم
فرا رسیدن عید خجسته ی غدیر خم را که برترین عیدهای مسلمانان است را به ساحت و مقام شامخ و بلند امامت و عصمت حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تبریک عرض می کنم و امیدوارم خدای متعال فرج آن حضرت را هرچه زودتر رقم زند تا همه ی جهانیان از ستم ستمکاران رهایی یابند. این مناسبت فرخنده را همچنین به تمام مؤمنان و مسلمانان و ضعیفان جهان تبریک می گویم.
ایشان در باب غدیر و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام اظهار داشتند: رسول مکرم اسلام در خطبه ی غدیر جمله ای درباره ی امیرمؤمنان امام علی بن ابی طالب علیهما السلام بیان کردند که در طول 23 سال، یعنی از آغاز بعثت تا زمان شهادت، آن را مکرراً بیان داشتند و آن این است که فرمودند: «فلیبلغ الشاهد الغائب؛ آن کس که در این جمع حضور دارد باید [این مطلب را] به افراد غایب برساند».
حرف «لام» در فلیبلغ لام امر است، و بدین معناست که حاضران باید رویداد این روز را به غایبان برسانند. توجه داشته باشیم که خطاب های شرعی به کسانی که مستقیماً آن را بشنوند اختصاص ندارد، بلکه همگان در هرجا و در همیشه ی تاریخ مخاطب آن هستند.
معظم له در ادامه فرمودند: در منابع تاریخی و جز آن نوشته اند که 120 هزار زن و مرد در آن صحرا حضور داشتند و بر سخنانِ حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله گواه بودند و باید پیام ایشان را به همه ی جهانیان، مسلمان و غیر مسلمان می رساندند، چراکه ایشان از سوی خدای متعال فرمان یافته بودند که خود را پیامبر خدا برای همه ی جهانیان اعلام کنند، آن جا که می فرماید: «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا؛ بگو: ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم»(اعراف/158).
با توجه به لفظ «فلیبلغ» که در خطبه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز غدیر بیان شده است تمام حاضران در اجتماع بزرگ غدیر و پسینیان تا به امروز و ما را شامل شده است و لذا ما نیز همانند مخاطبانِ نخست رسول خدا صلی الله علیه وآله وظیفه داریم آنچه در این روز پیامبر صلی الله علیه وآله فرمان الاغ آن را به همگان برسانیم و ابلاغ کنیم. از این رو وظیفه ی ابلاغ آن بیان رسول خدا صلی الله علیه وآله به جهانیان بر عهده ی همگی ما چه مرد و چه زن گذاشته شده است. البته دامنه ی این وظیفه به توانایی افراد بستگی دارد و شکی نیست که توانایی از شروط عامّ تکلیف است. وانگهی انجام این وظیفه فقط متوجه روحانی، عالم، فرهنگی، فرهیخته و با سواد نیست، بلکه همه را دربر می گیرد، لذا تهیه ی مقدمات برای انجام این مأموریت و وظیفه، واجب مطلق است و هیچ شرطی مانند شرط وجود حج، خمس، زکات و جز آن ندارد، پس مخاطبان این سخن رسول الله صلی الله علیه وآله که درباره ی غدیر و صاحبِ آن، یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام بیان شده در هر سطحی از توانایی باشند به همان اندازه وظیفه دارند آن را به مردم برسانند.
مرجع عالیقدر در بخشی دیگر از سخنان خود فرمودند: قرآن کریم درباره ی ابلاغ و رساندن، بر عبارت «بلاغ مبین؛ رساندن آشکار و روشن» تأکید دارد و این، یعنی باید ابلاغ به همین شیوه باشد و در غیر این صورت ابلاغ و عدم ابلاغ یکی و بی اثر خواهد بود، زیرا بلاغ، باید مبین و آشکار و روشن باشد. تأکید رسول خدا صلی الله علیه وآله بر فلیبلغ در واقع همان بلاغ مبین است و اگر قرآن کریم بلاغ مبین را ذکر نمی کرد طبق قاعده باید فلیبلغ رسول خدا صلی الله علیه وآله را بلاغ مبین بدانیم، به این دلیل که اگر بلاغ روشن و قانع کننده نباشد سودی در پی نخواهد داشت. در این صورت اتمام حجت نیز نشده و «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ؛ تا برای مردم بر خدا حجتی باقی نماند (و بر همه اتمام حجت شود)»(نساء/165) تحقق نخواهد یافت.
ایشان افزودند: اگر بلاغ مبین صورت نگرفته باشد افراد قاصرند و معذور و گناه نا آگاهی آنان بر گردن کسی است که قدرت ابلاغ داشته و می توانسته آگاهی ببخشد، یا این که مقدمات آن را فراهم کند، اما کاری صورت نداده است.
بیان داستانی در این معنا را لازم می دانم و آن این است که یکی از علمای بزرگ و معروف اهل تسنن اخیراً و در سن هفتاد سالگی اعلان استبصار (شیعه شدن) کرد. او به من می گفت: چرا در جوانی مستبصر نشدم و در آن سن و سال این حقایق را درک نکردم و نشناختم؟ او این مطلب را با غم و تأسف فراوان بیان می داشت. به راستی چه کسی یا کسانی در این قضیه و امثال آن مقصرند؟ مسلماً این تقصیر بر عهده ی کسی است که فرمان «فلیبلغ» را نادیده گرفته و به آن توجه نکرده است و مراد رسول خدا صلی الله علیه وآله از این امر، دقیقاً همین معنا بوده است، یعنی همگان باید این وظیفه و مسئولیت را به انجام برسانند. به دیگر بیان مخاطبان آن روز رسول خدا صلی الله علیه وآله که فرمان را بدون واسطه و رودررو از ایشان شنیدند و کسانی که بعدها و قرن های بعد تا به امروز بدان مأمور شده اند در ابلاغ، وظیفه دارند.
از آنجا که پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه وآله برای همه ی جهانیان بوده و هستند باید آموزه ها و رهنمودهای ایشان را به جهانیان رساند تا انسان ها در روز قیامت بر خدا حجت نداشته باشند و از این که هدایت نشده و از حقیقت آگاهی نیافته اند عذر تقصیر نیاورند. قرآن کریم با عبارت «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ» بیان این مطلبِ دقیق بلاغی را اراده فرموده است که خدا قدرت مطلق و حکمت مطلق و عدل مطلق است.
بنابراین، لفظ «علی» در این آیه چه مفهومی دارد؟ «علی» به معنای بر ضد و ضرر است، اما بی تردید در این جا مجاز است و به هیچ وجه اراده ی حقیقت از آن نشده است.
خدای متعال خود می فرماید: «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ؛ مگر کسانی که پروردگار تو به آنان رحم کرده و برای همین آنان را آفریده است»(هود/119) لذا ممکن است کسی یا کسانی در روز قیامت به خدا بگویند: کسی برای هدایت ما اقدام نکرد، که در آن صورت مسئولیم. بنابراین ممکن نیست خدای سبحان انسان را بدون راهنما و ارشاد رها کند، لذا پیامبر خود را با تمام توانمندی و قدرت که باید در چهارچوب امتحان الهی داشته باشد به سوی مردم فرستاد و آن حضرت در روز عید غدیر خم به مردمِ حاضر در آن صحرا امر کردند که «فلیبلغ الشاهد الغائب؛ حاضران حتماً به غایبان برسانند».
تبلیغ و ابلاغ مورد نظر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به این صورت است که اگر به کسی برسد او را قانع کرده و به یک باور واقعی برساند و اگر چنین نباشد، کسانی در قیامت معترض بوده و به خدای متعال خواهند گفت: ما را برای برخورداری از رحمت خود آفریدی، اما کسی نبود تا ما را آگاه کند و حال در چنین وضعیتی قرار گرفته ایم و هدایت نشدنِ من به این دلیل است که کسی راه را به من نشان نداد؛ و همین، حجت بر خداست.
مرجع عالیقدر در این معنا به بیان داستانی پرداخته، فرمودند: سال ها قبل در جایی با یک مهندس با دانش بالا برخورد کردم. او از خانواده ای بیگانه با اهل بیت علیهم السلام بود که مستبصر شده بود. گاهی به دیدنم می آمد و درباره ی استبصار و شیعه شدن نکته هایی ظریف می پرسید. به او گفتم: این مطالب را از کجا شنیده یا فرا گرفته ای؟
پاسخ داد: دوره ی مهندسی خود را در یک کشور خارجی می گذراندم. در آن جا یک دوست داشتم که در همان دانشگاه تحصیل می کرد. روزی به دیدن او رفتم و در اتاق او یک دوره ی یازده جلدی دیدم که کلمه ی «الغدیر» روی آن چاپ شده بود. من که درباره ی غدیر مطالبی شنیده بودم، از میزبانم اجازه گرفتم یک جلد از آن کتاب ها را با خود ببرم و بخوانم، او نیز اجازه داد.
کتاب را بردم و پس از مطالعه ی کامل، آن را بازگرداندم و بدین ترتیب، تمام یازده جلد را به طور کامل خواندم.
به هر حال او در خانواده ای بیگانه با اهل بیت علیهم السلام پرورش یافته بود و افکارش نیز بر اساس همان باورهای غلط بیگانگانِ با اهل بیت علیهم السلام شکل گرفته بود، ولی از رهگذر «فلیبلغِ» رسول خدا صلی الله علیه وآله که مرحوم علامه امینی به آن پرداخته بود، مستبصر شد و در مسیر حق قرار گرفت و به حقیقت رسید.
این جوان مهندس، در خانواده ای بیگانه با اهل بیت علیهم السلام می زیست و در کشور و دانشگاهی بیگانه با اسلام و اهل بیت زندگی و تحصیل می کرد، اما یک کتاب، او را چنان متحول و قانع کرد که مستبصر شد و قدرتی یافت که با عالمانِ بصیرت نیافته بحث و گفتگو و آنان را ساکت می کرد.
مطلب مهم در این داستان این است که مرحوم علامه امینی در آن روزها در بیمارستان بستری بود و توان کار و اقدامی در هیچ زمینه ای نداشت و در آستانه ی کوچ به سرای دیگر بود، ولی با قدرت قلم خود و با منطق و استدلال چنان تحولی در آن مهندس جوان پدید آورده بود.
معظم له افزودند: نوشتن کتاب نوعی تبلیغ است و نوع دیگرِ تبلیغ از رهگذر سخنرانی و وسایل در اختیار تحقق می یابد. لذا هرکس با هر توان و امکاناتی می تواند و باید در این راه فعالیت کند تا به فرمانِ «فلیبلغ» عمل کرده باشد. حال اگر کسی کمتر از آنچه در توان دارد به این وظیفه بپردازد، کم کاری او نزد خدا پذیرفته نیست و تهیه ی مقدماتِ آن واجب مطلق و واجب عقلی است. با این وصف اگر انسان در هر زمینه ای، مادی باشد یا معنوی، توان فعالیت برای امر ابلاغ و تبلیغ داشته باشد و کوتاهی کند، خدای متعال عذرش را نخواهد پذیرفت.
توجه داشته باشیم که اگر کسی در یک نقطه از این خاکدان قابلیت هدایت و حق پذیری را داشته باشد، اما به دلیل کوتاهی ما یا هر کسی که توان تبلیغ و ابلاغ را داشته ، از قافله ی هدایت شدگان باز بماند، ما مقصر خواهیم بود و هیچ عذری از ما پذیرفته نخواهد شد.
حضرت آیت الله العظمی شیرازی مدظله العالی در ادامه ی سخنان خود فرمودند: تجمعی که رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز غدیر خم برگزار کردند بی مانند بود، چراکه 120 هزار نفر در آن حضور داشتند.
آن حضرت افزون بر ابلاغ رسالت الهی خود، همگان را به «فلیبلغ» فرمان دادند. امروز نیز با توجه به امکانات و شروط آن باید این گونه باشد، یعنی همگان امر رسول خدا صلی الله علیه وآله مبنی بر تبلیغ را آویزه ی گوش خود کرده، از هر فرصتی و امکاناتی برای به تحقق رساندن آن، استفاده کنند.
این که بر «باید» تأکید دارم، سخن شخصی نیست، بلکه رسول الله صلی الله علیه وآله در آن روز بزرگ و در میان تجمع بزرگِ غدیر بدان امر کردند و بنده واسطه ی نقل آن برای شما هستم. از این رو باید غدیر و ماهیت آن را به جهانیان رساند و شناساند و همان طور که عاشورا در سراسر جهان تقریباً بی مانند است و البته هنوز جای کار دارد، غدیر نیز باید همین طور به دنیا معرفی شود. روشن باشد که عاشورا و غدیر دو بال بالندگی اسلام هستند که غدیر بدون عاشورا و عاشورای منهای غدیر اسلام را بزرگی و بالندگی نخواهند بخشید.
به لطف خدا قضیه ی عاشورا و موارد مرتبط با آن، یعنی اربعین حضرت سیدالشهدا علیه السلام تقریباً در غالب نقاط دنیا، مخصوصاً در عراق و منطقه مشهود و شناخته شده است و نمودی چشمگیر دارد که باید در این راه بیشتر کار شود. غدیر را نیز باید از طریق تبلیغ، به وسیله ی ابزارهای نوین به جهان شناساند و مانند عاشورا آن را جهانی کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این دو را در مناسبت های گوناگون ذکر کرده اند؛ ذکری که از بالاترین درجات و مراتب تواتر برخوردار است. بایسته ی توجه است که غدیر یک لفظ و یک کلمه نیست، بلکه یک فرهنگ است؛ فرهنگ آزادی، فرهنگ عدالت، فرهنگ رفاه و فرهنگ ظلم ستیزی است که نماد آن امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام با حکومت پنج ساله شان است و رسول خدا صلی الله علیه وآله در خطبه شان در روز غدیر به یک مطلب اشاره نکردند، بلکه تمام خوبی ها و بایسته ها را در خطبه ی خود بیان فرمودند.
حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام از لوازم اصلی غدیر بود؛ هموکه بر بزرگترین گستره ی این خاکدان حکومت می کرد و تمام قدرت حکومتی در اختیار حضرتش بود. چنان که نقل شده است، روزی شخصی آن حضرت را به کشتن تهدید و اعلام کرد که می خواهد حضرتش را بکشد. او را گرفته نزد حضرت بردند و حضرت علی علیه السلام خطاب به آنان فرمود: به حال خودش واگذارید.
در آن روز امیرمؤمنان علیه السلام در اوج اقتدار بودند و تا عمق اروپا و آسیا دامنه ی حکومتشان گسترده بود. با این حال حضرت از آن مرد چشم پوشی کردند و او را بخشیدند. این، یک لفظ و یک کلمه بود، اما یک دنیا فضیلت در آن نهفته که باید به جهان و جهانیان معرفی کرد. اگر امروزه در جایی از دنیا آن اندازه آزادیِ بیان باشد که به جهت گفتن یک کلمه یا جمله کسی را کیفر و مجازات نمی کنند، این، فرهنگ پیامبر اسلام و اسلامِ علی بن ابی طالب است.
در جاهایی و کشورهایی سیاست بر آن است که به سخن اهمیت داده نمی شود و سخن گفتن کیفر ندارد، ولی دست به اسلحه بردن و کشتار جرم است. این فرهنگ، ارمغان حکومت رسول خدا صلی الله علیه وآله و دست پرورده ی ایشان، یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام است. امروزه چنین چیزی حتی در کشورهای مدعیِ آزادی یافت نمی شود و رئیس حکومت آن کشورها هرگز و هرگز آن گونه که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و خلیفه ی بر حقش عمل کردند، عمل نمی کنند.
امروزه حکومتی در دنیا نمی توان نام برد که قدرت مطلق داشته باشد، بلکه حکومت ها دارای قدرت نسبی هستند، اما قدرت حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام مطلق بود، با این حال یک مورد مشابه آنچه در تاریخ معاصر رخ داده و رخ می دهد پیش نیامد. به عنوان مثال، حدود پنجاه سال قبل رئیس جمهورِ به اصطلاح مسلمان عراق مورد سوء قصد قرار گرفت. بنا به نوشته ی روزنامه های خارج از عراق، در همان روز دویست نفر را بازداشت کرد و شب همان روز عده ای دیگر دستگیر شدند و روز بعد عده ای دیگر به همان سرنوشت گرفتار شدند و خلاصه در عرض چند روز پنج هزار نفر دستگیر شدند. عده ای از آنان به جوخه ی اعدام سپرده شده و شماری دیگر زندانی شدند و تحت شکنجه قرار گرفتند و... .
چنین اقدامی در کشوری مسلمان با پانزده میلیون نفر جمعیت شرم آور و اسفبار است. البته دامان اسلام از این قبیل برخوردها پیراسته و مبراست، بلکه باعث شرمندگی ما مسلمانان است؛ مایی که شخصیتی بزرگ چون امیرالمؤمنین علیه السلام با آن شیوه ی درخشان حکومتی داریم. به هر حال باید این اسلام و حکومت اسلامی که غدیر آیینه ی تمام نمای آن است را با تمام لوازمش به جهانیان بشناسانیم. ما در این زمینه وظیفه ای سنگین بر عهده داریم. بنابر آنچه در روایت آمده، دو گروه از جامعه وظیفه ی سنگین دارند، عالمان و فرمانروایان. در این زمینه آمده است: «صنفان من امتی إذا صلحا صلحت امتی، وإذا فسدا فسدت امتی: العلماء والامراء؛ دو دسته از امت من چون درستکار باشند امت من نیز درستکار و صالح خواهد شد و چون به فساد گرایند، امت من نیز فاسد خواهند شد: عالمان و فرمانروایان».
بر کسی پوشیده نیست که علما کم و بیش رهبری جامعه را بر عهده دارند و فرمانروایان و حاکمان از قدرت و امکانات مالی برخوردارند. به همین دلیل مسئولیت آنها سنگین تر است و علما مخاطبِ اول عبارت «فلیبلغ» هستند. در مرحله ی بعد حاکمان و حکومت های اسلامی مسئول ابلاغ هستند و البته هیچ کس آزاد نیست و هرکس در حدّ توان خود مسئولیت دارد. ما وظیفه ی ابلاغ داریم و دنیا باید تحقیق کند و به صحت گفتار ما پی ببرد.
معظم له ادامه دادند: دنیا باید درباره ی حکومت گسترده ی حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام که دستاورد غدیر بود تحقیق و بررسی کند تا دریابد که در حکومت آن حضرت حتی یک نفر به جرم سیاسی اعدام یا زندان نشده است. البته یک مورد را می توان نام برد و آن، مربوط به عبدالرحمن بن ملجم مرادی، قاتل امام علی علیه السلام بود. او را به فرمان امام در یک اتاق زندانی کردند و امام علیه السلام هم فرمودند: «اگر زنده ماندم او را خواهم بخشود».
چنین روال و روشی در دنیا بی نظیر است و این، یعنی غدیر. در تاریخ نقل شده است که برای امیر مؤمنان علیه السلام ـ که در بستر شهادت قرار داشتند ـ شیر آوردند. ایشان مقدار کمی از آن شیر خوردند و ظرف شیر را با محتوای آن برای قاتل خود فرستادند.
طبق قاعده ی «الناس علی دین ملوکهم؛ مردم بر آیین شاهان و حاکمان خود هستند» اگر رئیس حکومت از فضایل اخلاقی و رفتاری برخوردار باشد، مردم تحت امر او نیز چنین خواهند بود و اگر کسانی هم این گونه نباشند، وظیفه شان به آنان ابلاغ و بر آنان اتمام حجت شده است تا به فرموده ی خدای متعال «در قیامت در برابر خدا عذری نداشته باشند».
جان سخن این که همه موظفند تا آموزه ی «فلیبلغ الشاهد الغائب؛ حاضران به غایبان برسانند» را که رسول خدا صلی الله علیه وآله در تجمع 120 هزار نفری غدیر خم بیان فرمودند، عملی کرده و مفهوم و منطوق آن را به جهانیان برسانند.
باز تأکید می شود که انجام این مأموریت، به توانمندی مشروط است و کسی که فاقد توانمندی است، معذور است. در مقابل اگر کسی بتواند در این راه و برای ابلاغ مأموریتی که رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز غدیر بر عهده ی همگان نهاده است مبلغی بدهد یا وقت بگذارد، ولی از مبلغ و وقت معیّن که توانایی اش را دارد بکاهد به همان نسبت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. همین طور است درباره ی افرادی که از نعمت عقل و درک خدادادی برخوردارند اگر از این موهبت در راه ترویج غدیر و موارد مشابه آن کوتاهی کنند به همان نسبت بازخواست خواهند شد.
معظم له پرسش گونه فرمودند: کسی که در هفتاد سالگی مستبصر شده، چرا این اتفاق در شصت سالگی، پنجاه سالگی یا چهل سالگی اش برای او رخ نداد؟ مقصر این تأخیر چه کسی است؟ او که در هفتاد سالگی راه را از چاه بازشناخته و در مسیر حق قرار گرفته، مسلماً معاند نبوده و پیامدهای این تحول را به جان خریده است.
این علی بن ابی طالبِ حاکم عادل است و این هم اسلام، اما این که بسیاری از مردم جهان چرا مسلمان نشده اند، مشکل اسلام نیست، ایراد در پاره ای از رفتارهای حاکمانی است که به نام اسلام بدرفتاری و کج رفتاری کردند و مسیر انحراف و استبداد در پیش گرفتند. در تاریخ نوشته اند که پس از مرگ مروان، فرزندش عبدالملک او را تجهیز وتکفین و دفن کرد و بر فراز منبر قرار گرفت و سخنرانی کرد. او در سخنانش ابتدا خود را به ناحق و دروغ خلیفه ی پیامبر خدا و رئیس مسلمانان نامید، سپس خطاب به مردم گفت: والله لا یأمرنی أحد بتقوی الله إلاّ ضربت عنقه؛ به خدا سوگند، هرکس مرا به پروا داشتن از خدا فرمان دهد، حتماً سر از تنش جدا خواهم کرد».
شگفتا که مردم را نه به حبس و تبعید که به کشتن تهدید می کند.
این یاوه سرایی ها و گردن کشی ها در حالی است که خدای متعال به اشرف مخلوقات حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله فرموده است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ؛ ای پیامبر، تقوای الهی پیشه کن»(احزاب/1).
وقتی که فرهنگ و اهداف غدیر در جامعه حضور نداشته باشد، گردن کشانی چونان عبدالملک خودنمایی خواهند کرد که از نظر او مجازاتِ گفتن «از خدا پروا داشته باش» کشته شدن است.
جان سخن این که کوتاهیِ عمدی با داشتن قدرت به انجام کاری در این زمینه پذیرفته نیست و انسانِ مقصر مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.
از خدای متعال مسئلت دارم که همگی ما را در این راه موفق و از کم کاری در آن دور بدارد و در تبلیغ غدیر در کشورهای اسلامی و ایمانی، بلکه در تمام جوامع بشری موفق بدارد.
خدای متعال مردم مسلمان و تحت ستم قرار گرفته ی عراق و سایر سرزمین ها را از ظلم ظالمان رهایی بخشید و به لطف و کرم خود زمینه ی ظهور مولایمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را هرچه زودتر فراهم آورد، وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.
messages.comments