روزگاری را تجربه میکنیم که چشمان کاوشگر فناوری نوین، جهان را زیرنظر داشته و اطلاعرسانی به لحظه رسیده است. در چنین شرایطی هر گونه فعالیت دینی و مذهبی پیروان مذاهب و ادیان و آیینها از نظر جستجوگر پیروان دیگر ادیان و مذاهب دور نمانده، به دقت مورد سنجش و خردبینی آنان قرار میگیرد. از آیینها و مراسم مهمی که شیعیان در گستره این خاکدان مورد توجه فوقالعاده خود قرار داده و با عشق و اشتیاق و بدون کاستی بدان میپردازند، مجالس سوگواری حضرت سیدالشهداء علیه السلام به ویژه در دهه عاشوراست. سالها و سالهاست که بسیاری از مردم با اطعام و خرج دادن و دیگر برنامهها میکوشند تا روز به روز و سال به سال با برگزاری این مراسم، بر شور و رونق آن بیفزایند و در این راه موفق و موفقترند؛ مردمی با گرایشهای دینی و مذهبی گوناگون، شیعیان، سنّی، مسیحی، زرتشتی، بودایی، هندو و جز آنان.
چراها و چیستهای فراوانی در اذهان ناظران این مراسم جولان میدهد که: چرا باید واقعه عاشورا همه ساله تجدید و گرامی داشته شود؟ و اینکه این ماجرا از چه ماهیت و حقیقت و رازی برخوردار است که تا این اندازه باید مورد توجه و اهتمام قرار گیرد؟
آیا در طول تاریخ، به ویژه تاریخ اسلام و تشیّع رخداد دیگری چهره ننموده که به اندازه ماجرای عاشورا مورد توجهشان قرار گرفته، بدان بپردازند؟ دیگر اینکه چرا با گذشت هر سال و دهه و سده از واقعه عاشورا، نه تنها این واقعه به سردی نمیگراید، بلکه، همه ساله بر رونق آن افزوده میشود؟
در پاسخ میگوییم: اگر در صدد بررسی واقعه عاشورا برآییم، بیتردید آن را برخوردار از حقایق و اموری مییابیم که دیگر رخدادهای تاریخی از آن بیبهرهاند. این امر از آن روست که هر واقعه تاریخی که مورد بررسی قرار گیرد دو رکن دارد:
1. شخصیت محوری واقعه؛
2. زمان، مكان و شرایطی که واقعه در آن رخ داده است.
روشن است که کشته شدن یک شخصیت مهم با فردی عادی تفاوت فراوانی دارد و به همین نسبت تأثیرگذاری آن متفاوت است. زمان، مکان و شرایط اجتماعی و سیاسی که فرد در آن کشته میشود نیز در ماندگاری، پویایی و ایستایی واقعه مؤثر است. به عنوان مثال، امروز حوادث فراوانی برای افراد عادی رخ میدهد که در جایی ذکر نمیشود، اما در صورتی که حادثهای مشابه برای شخصیتی سیاسی، اجتماعی یا مذهبی رخ دهد، به سرعت و از طریق رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری به اطلاع جهانیان میرسد و بخش وسیعی از روند خبررسانی را به خود اختصاص میدهد.
وانگهی نباید غافل بود که شخصیت محوری واقعه کربلا گذشته از آن که نواده پیامبر اسلام است، تجلیگاه تمام حقایق هستی است و در یک وارسی و بررسی شرایط زمانی و مکانی آن حضرت، این امر بر همگان آشکار میشود. در مقابل، سپاهی که در برابر آن حضرت صف کشیده، قصد جان حضرتش را کرده بود، نماد تمام گونههای شر و شقاوت و سیهدلی است.
روشن باشد که خدای متعال، قضایایی را در قرآن کریم ذکر کرده و بدینترتیب آن را ماندگاری بخشیده که اگر چنین نمیشد، کسی از آن آگاهی نمییافت. به عنوان مثال ماجرای امتحان حضرت ابراهیم و فرزندش حضرت اسماعیل، است که خدا آن دو بزرگوار را بدان وسیله آزمود؛ پدر را به سر بریدن فرزندش و فرزند را به تسلیم شدن در برابر فرمان الهی امتحان کرد و هر دو سرفراز از بوته آزمون برآمدند. این رخداد را نه تنها خدای متعال در قرآن زنده نگاه داشت که مسلمانان و مردم قبل از اسلام، همه ساله به هنگام رمی جمرات و دیگر مناسک حج آن را زنده میداشته و میدارند. این ماندگاری از آن روست که آن دو بزرگوار با تمام وجود با شیطان مبارزه کردند و حقایقی در این واقعه تجلی یافت و میبایست این حقایق به آیندگان برسد و آموزهای برای آنان باشد.
موضوع دیگر، نیاز همیشگی مردم به الگوست، چه اینکه در بسیاری از موارد، حقایقی وجود دارد که از جهت نظری مقبول همگان قرار میگیرد و البته چنین پذیرشی ممکن است در رفتار افراد تجلی چندانی نداشته باشد و تأثیر نگذارد و به دیگر تعبیر در عمل آن را باور نداشته باشند. حال اگر الگویی در خور حقیقت یا حقایق یادشده وجود داشته و بسیار ساده و بیتکلف آن حقیقت را به مردم برساند، خواهد توانست، مقبولیت عملی را جایگزین پذیرش نظری کند و بدینترتیب، پیروی از آن آسانتر خواهد شد.
خدای ـ عزّوجلّ ـ چنین مقرر داشته که حقایق مهمی تبلور این الگوها باشند، مانند «صبر» که مفهومی است مورد قبول همه انسانها.
با وجود این پذیرش، وقتی خرد و کلان، داستان حضرت نوح علیه السلام را میشنوند، آن را باور میکنند، زیرا با پذیرش صبر، به باور عملی رسیدهاند و این باورمندی از آن روست که الگوهای صحیح، حقایق را به همگان باوراندهاند.
در پاسخ به این پرسش که چرا شیعیان تا این حد در برافراشته نگاهداشتن پرچم عاشورا میکوشند؟ میگوییم: با این کار، اهمیت حماسهآفرینان عاشورا و عظمت و مظلومیت حضرت سیدالشهدا علیه السلام را همه ساله زنده نگاه داشته، سپس حقایق و معارف تجلی یافته در عاشورا و نیز الگویی والا را به مردم معرفی میکنیم. جان سخن اینکه خدای متعال حقایق را همراه با الگو ارائه داده تا بشریت به باور عملی و حقیقی برسد و البته پیامبران و امامان معصوم از خاندان رسالت الگوهایی هستند خدا ساخته، برای تجلی حقایق.
ماجرای عاشورا برای تمام لایههای اجتماعی و ردههای سنّی الگوهایی دارد؛ الگوهایی مانند: حضرت سیدالشهدا علیه السلام، حضرت زینب کبری علیها السلام و حضرت ابوالفضل العباس، حضرت علی اکبر، حضرت قاسم علیهم السلام، مسیحی تازه مسلمان شده، سیاه و سفید، بنده و آزاد، ثروتمند و مستمند و پیر و جوان. بیتردید این الگوها تجسم و تبلور حقایقی هستند، لذا با احیای همه سالة این الگوها، در واقع حقیقتها را زنده نگاه میداریم تا لایههای گوناگون جامعه به آن حقایق نزدیکتر شده، آنها را باور کنند.
در مقابل این والاییها و الگوهای مثبت و هدایتگر، افکار ومفاهیم منحط والگوهای پلید و شرور وجود دارند، مانند: ابلیس، فرعون، هامان، قارون... و کسانی که با حضرت سیدالشهدا علیه السلام در تقابل قرار گرفتند و دست به آن ناپاکیها آلودند. با بیان و زنده نگاهداشتن عاشورا در واقع ماهیت این چهرههای پلید و سفاک و کارهای ناشایستشان برای همگان روشن میشود و در نتیجه به فرجام شوم این سیهدلان بدکار پی خواهند برد.
اگر به اطراف خود نگاهی بیندازیم میبینیم که ـ به عنوان مثال ـ دشمنان اسلام یا صاحبان دیگر گرایشها برای الگوسازی سخت در تلاشند. اگر عرصه هنر را لحاظ بداریم با کار روانشناسی و تبلیغاتی بسیار گسترده، هنرپیشهای را به الگو تبدیل میکنند، آنگاه از او میخواهند تا شیوه رفتاری خاصی را که موردنظر طراحان و الگوسازان است در زندگی خود عملی کند و بدینترتیب الگوی دیگران میشود و زن و مرد و خرد و کلان، بیتوجه به پوشالی بودن شخصیت فرد یاد شده، یا خلاف دین بودن رفتار وی، حرکات و سکنات او را الگوی رفتاری خود قرار داده، در جای جای زندگی خود عملی میکنند.
از اینرو اصلیترین عملکرد جهانی شدن (یا جهانیسازی) این است که تحمیل فرهنگ غرب، به ویژه آمریکا را بر جهان دنبال کند که الگوسازی یکی از راهکارهای عمدة غرب برای تسلط بر جهان است، زیرا آنان دریافتهاند که نمیتوانند با زور راه به جایی ببرند.
مسلّم اینکه وقتی عاشورا را زنده داشته و بزرگ میداریم و با تمام توان و امکانات میکوشیم آن را به جهانیان بشناسانیم، در واقع، الگوی حقانیت و حقیقت را به همگان ارائه میدهیم تا مردم حقایق را از عاشورا بیان گرفته، آنان را الگوی خود قرار دهند.
سؤال: گاهی برخی از معاندین یا افرادی که شبهاتی در ذهنشان خلجان دارد، میگویند: اسلام احکام مختلفی دارد که بسیاری از آن طی قرون متمادی توسط حاکمان ستمگر و مستکبران مورد تاخت و تاز قرار گرفته و ردّ میشوند. با این حال چرا شیعیان از میان تمام این مسائل و احکام اسلام، تا این حد و با این حساسیت، به اقامه عزای سیدالشهدا علیه السلام توجه و اهتمام میورزند؟ و آیا حکم و مسأله دیگری وجود ندارد که شیعیان بدان بپردازند؟
جواب: در مورد تمام احکام اسلام حساسیت داریم و تمام آن را مهم میدانیم و تطبیق احکام اسلام از سوی مردم، دغدغه اصلی ماست و در این راه چنان پایورزی میکنیم که مردم نه تنها به واجبات پرداخته، از محرمات روی برتابند، بلکه در حد توان، مستحبات را انجام داده، از مکروهات دوری گزینند. لذا باید تمام احکام اسلام را برای مردم بازگوییم.
در مورد حساسیت به عاشورا، چنانکه گفتیم، این واقعه، تجلی و تبلور تمام احکام اسلام است. به عنوان مثال در زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام میخوانیم:
أشهد أنك قد أقمت الصلاة، وآتيت الزكاة، وأمرت بالمعروف، ونهيت عن المنكر؛[1] گواهی میدهم که تو [ای سیدالشهدا] نماز را برپا داشتی و زکات را دادی (زنده کردی) و به معروف امر و از منکر نهی کردی.
زمانی که از حماسه عاشورا سخن به میان میآوریم، اوج بندگی را یادآوری میکنیم؛ بندگی سیدالشهدا علیه السلام در گرماگرم جنگ. ماجرا از این قرار است که چون وقت نماز فرا رسید، علیرغم اینکه بیشتر یاران امام حسین علیه السلام شهید شده بودند، آن حضرت در میدان نبرد و بدون هیچ پناهگاهی به نماز ایستادند و دو تن از یارانشان خود را سپر بلای وی قرار دادند و دیگر یاران به ایشان اقتدا کردند. در همان حال دو یار مخلص امام آماج تیر و سنگ دشمن قرار داشتند و با تمام وجود، خطر را از جان امامشان دور میکردند و البته با تمام شدن نماز، آن دو به شهادت رسیده، به دیدار خدای بزرگ شتافتند.
بنابراین، عاشورا، یعنی برپاداشتن نماز است؛ نمازی که ستون دین است، زنده نگاهداشتن فریضه زکات، امر به معروف و نهی از منکر است که همگی در شمار احکام مهم اسلام است. خدای ـ عزّوجلّ ـ بهترین امت بودن مسلمانان را متوقف بر امر به معروف و نهی از منکر دانسته، میفرماید:
{كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ}؛[2] شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدهاید: به کار پسندیده فرمان میدهید و از کار ناپسند باز میدارید.
بنابر این آیه، زمانی بهترین امت خواهیم بود که امر به معروف و نهی از منکر کنیم و عاشورا تجلی نماز و امر به معروف و نهی از منکر است.
روشن باشد که مجالس حضرت سیدالشهدا علیه السلام کانونهای ترویج این فرایض الهی است، چه اینکه سخنران پیش از بیان مصایب اهلبیت علیهم السلام و وقایع عاشورا ابتدا مجموعهای از آموزههای اسلام را بیان میکند، سیره سیدالشهدا علیه السلام را برمیشمرد، احکام شرع و اخلاق و آداب اسلامی را باز میگوید و سرانجام به ذکر مصیبت خاندان عصمت و طهارت، به ویژه حضرت سیدالشهدا علیه السلام میپردازد. فراموش نکنیم که این مجالس تأثیر فوقالعادهای در آگاهیبخشی دارند.
یکی از دوستان «منطقة شرقی» عربستان که شیعهنشین است، سال 1427ق/ 1385ش میگفت: عدهای از سنیهای غیر متعصب و غیر وهابی بر آن شدند تا عزاداری شیعیان را از نزدیک ببینند. به همین منظور، یک دهه عاشورا در منطقة «قطیف» و «احساء» عربستان حضور یافتند و پس از عاشورا و هنگام رفتن به شهرستان پیاپی میگفتند: مهمترین برنامه فرهنگی در دنیا همین مراسم شما شیعیان در دهة عاشوراست، زیرا بیشتر مردم با کاستن از وقت کار یا تعطیل کار در این مدت، تا پاسی از شب در مجالس عزاداری شرکت کرده، با شنیدن صدها سخنرانی، احکام اسلام را در بایدها و نبایدها فرا میگیرند و با سیره پیامبر و امامان معصوم آشنا میشوند. بنابراین، مراسم و مجالس عاشورا کارآمدترین و مهمترین برنامه فرهنگی در سراسر جهان است.
شایان توجه است که علیرغم محدودیت و مشکلاتی که از سوی وهابیها برای شیعیان عربستان به وجود میآید و با در اختیار داشتن رسانههای بسیاری علیه شیعیان تبلیغ و سمپاشی میکنند، اما شیعیان در حسینیهها، مراکز عمومی و حتی خیابانها و میادین، عزای سیدالشهدا را بر پا میدارند.
خلاصه اینکه اهمیت دادن به عاشورا در واقع اهمیت دادن به تمام اسلام است، چه اینکه «الإسلام محمدي الوجود، حسيني البقاء؛ اسلام با حضرت محمد صل الله علیه و اله به وجود آمد و با حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام پایداری و ماندگاری یافت».
دلیل این بیان نیز روشن است، چرا که مردم با حضور در این مراسم، احکام و آموزههای اسلام را فرا میگیرند و تا سال بعد و عاشورایی دیگر سرشار از معنویت و شور دینی هستند.
با بیان داستانی به همین مناسبت مطلب را به پایان میبریم. یکی از گویندگان نام آشنا میگفت: سیواندی سال قبل به یکی از مناطق سنینشین ایران رفتم و در آنجا با علما دیدار و گفتگو کردم. به دلیل رواج مفاسد در آنجا برآشفتم و از آنان خواستم تا برای رفع مشکل موجود تدبیری بیندیشند. بزرگ علمای اهل سنّت گفت: شما شیعیان عاشورا دارید و جوانان و نوجوانان خود را در مجالس حسین علیه السلام از معارف زلال قرآن و عترت سیراب میکنید، اما ما عاشورا و حسین علیه السلام نداریم و لذا از عهده سامان دادن جامعه و زدودن مشکلات و مفاسد برنمیآییم.
شگفتانگیز اینکه در برخی مناطق غیرشیعی گاه دیده میشود که دشمنان تشیّع در ایام عاشورا مجالسی را برگزار میکنند تا بدینوسیله سُنّيان را از رفتن به مجالس شیعیان بازدارند، زیرا بیم آن دارند که جوانان و نوجوانانشان از مجالس شیعیان و آموزههایی که در آن بیان میشود تأثیر بپذیرند.
گرداورنده: سید هادی موسوی
نظر شما