twitter share facebook share ۱۳۹۷ دی ۱۶ 1077

روانشناسان یکی از دلایل گریز از انتقاد را ترس از روبرو شدن با معایب و نواقص خویشتن می دانند چرا که هرکسی در پی آن است تا تصویری بی عیب و نقس از خود ارائه دهد؛ پس در حالیکه همگان را پر از اشکال دیده و از سرزنش و انتقاد از آنان ابایی ندارد، خود را فردی کامل پنداشته، در مقابل هرگونه نقدی موضعی دفاعی به خود می گیرد و از پذیرش سخن حق سر باز می زند.

چنین شخصی انسانی است نادرست، پر عیب و نقص و خودپسند؛ چراکه هرچه علم، کمال و ایمان آدمی بیشتر باشد، سخن حق را هرچند تلخ و گزنده می پذیرد و درصدد اصلاح خویش بر می آید. از این رو خداوند در آیه 17 سوره زمر به این گروه از بندگانش بشارت داده، می فرماید: «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ؛ پس بندگان مرا که به سخن گوش فرا می دهند، آنگاه بهترین آن را پیروی می کنند، مژده بده!»

انتقاد به جا و نقد پذیری در آموزه های دینی از جایگاهی مهم برخوردار است چراکه آدمی را از خواب غفلت و بی خبری بیدار نموده و او را به هوشیاری و مراقبت از خویشتن فرا می خواند. دایره انتقاد نيز تنها به مسايل فردی، شخصی و دينی خلاصه نشده، شامل حيطه های سياسی و اجتماعی نيز می شود. اگر عیوب شخص یا دستگاهی به وسیله نقد، شناخته نشود، امید اصلاح در آن نیست و اگر اصلاح نشد مانند پیکر بیماری که بیماری‏ اش معالجه نشود، از پای درخواهد آمد.

روایات بسیاری از ائمه اطهار علیهم السلام در این خصوص به ما رسیده است؛ برای نمونه امام کاظم علیه السلام می فرماید: «... وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ؛ ...و بخشی از زمان را برای رفت و آمد با برادران دینی و مورد اعتمادی که کاستیها و سستیهای شما را به شما معرّفی می کنند و در باطن برای شما اخلاص می ورزند، ویژه سازید.»

امام سجّاد (ع) نیز در حديثی، زيان بی توجّهی به انتقاد سازنده را اينگونه گوشزد می فرمايد: «چه بسا اشخاصی که از بس خوبيشان را گفتند و مدح ايشان نمودند، فريب خوردند و فاسد شدند و چه بسا افرادي که چون از عيب ايشان چشم پوشی شد، مغرور شدند»

نقش انتقاد سازنده در رشد و حیات جامعه تا به آنجاست که امامان معصوم علیهم السلام علی رغم برخورداری از مقام عصمت از دیگران می خواستند تا از هرگونه انتقادی فروگذار نکنند؛ کلام تاريخی و درخشان امير مؤمنان(ع) در خطبه 207 نهج البلاغه گوشه ای از اين خلق و خوی الهی را نشان می دهد: «...آنچه را از مردم خشمگين (بر اثر خشم آنها) خودداری می کنند و پنهان می نمايند، از من مپوشانيد. درباره من گمان مبريد که اگر حقّی گفته شود، دشوار آيد و نه گمان درخواستِ بزرگ نمودن خود را زيرا کسی که سخن حق را که به او گفته می شود، يا دادگاری و درستی را که به او پيشنهاد گردد، دشوار شمرد، عمل به حقّ و عدل بر او دشوارتر است» در پايان حضرت می فرمايد: «فَلاَ تَكفُوا عَنی مَقَالَة بِحَقٍّ أَو مَشورَةٍ بِعَدل، فإنی لَست فی نَفسِی بفوق أَن أُخطِی، وَ لاَ آمَنَ ذَلِکَ مِن فِعلِی، اللهُ أَن يَكفِی اللهُ مِن نَفسِی مَا هُوَ أَملِکُ بِهِ مِنی؛ پس از گفتن حق يا رايزنی در عدالت باز مايستيد که نه من برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خويش از خطا ايمنم، مگر که خدا مرا در کار نفس کفايت کند که از من بر من تواناتر است.»

نقد خویشتن

یکی از اَشکال نقد، نقد خویشتن یا به عبارت دیگر خود انتقادی است. انسان پيوسته در معرض اشتباه و گناه و نقص و کاستی است، پس تا به بررسی عملکرد و نقاط ضعف و قوت خود نپردازد، امکان اصلاح خویشتن و بازگشت از مسیر ظلالت و گمراهی را نمی یابد. داشتن روحیه خود انتقادی همچنین موجب می شود تا اگر در ديگران ضعف و خطايی دید خود را مبرا از آن نداند و به این میزان از درک و فهم برسد که بخشی از مشکلاتی که با آن دست به گریبان است به عملکرد دیگران ربطی نداشته و ناشی از قصور و کاستی های خود او است؛ پس به این ترتیب بسیاری از اختلافات و جدال ها نیز ریشه کن خواهد شد.

آيينه خويش بودن و شهامت اعتراف به خطا و اشتباه داشتن، آدمی را از بسياری انتقادها و اعتراض ها در امان می دارد و زمينه نقد اجتماعی کمتری نیز پيدا می شود. انسان افزون بر پذیرش نقد، باید در گام نخست، به نقد خویش بپردازد و پیش از آنکه به کاستی و عیب دیگران توجه کند، در جستجوی زدودن عیبهای خویش باشد. بر همین پایه است که در روایات، به محاسبه نفس سفارش فراوان شده است:

امام جواد(ع) می فرماید: «المُؤمِنُ يَحتَاجُ إِلَی تَوفِيق مِنَ اللهِ وَ وَاعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُول مِمَّن يُنصِحُهُ؛ مؤمن به کمک الهی و ناقد درونی و پذيرش از آن که خيرخواهی کند، نيازمند است»

در نهج البلاغه از قول امام علی علیه السلام آمده است: «طُوبی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النّاسِ؛ خوشا به حال کسی که پرداختن به عیب خویش، وی را از عیب دیگران باز دارد»

و نیز آن حضرت فرمود: «مَنْ لَمْ یَسُسْ نَفْسَهُ اَضاعَها؛ آن که نفس خویش را سیاست [و ادب] نکند، آن را تباه ساخته است.»

آنکه به محاسبه نفس نپردازد، به ضعف و خطاهای خویش اگاه نشده، در مسیر رفع نقص ها و اشتباهات خود گام بر نمی دارد و لذا بدون دستیابی به هیچگونه رشد و پیشرفتی، درجا خواهد زد. خود انتقادی همچنین به پذیرش فرهنگ نقد در جامعه انجامیده و با بالابردن ظرفیت افراد، منجر به رشد پاسخ گویی، مسئولیت پذیری و شفافیت در عملکرد و پیشرفت و تعالی جامعه می شود.

در آیه 18 سوره حشر چنین آمده است: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدّمت لغد و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون؛ ای صاحبان ایمان و دلهای بیدار، تقوا داشته باشید و مراقب خویش باشید که چه پیش می‌فرستید. باز هم تقوای الهی داشته باشید و بدانید که خدا از همه کارهای شما آگاه است». این آیه کریمه دستور مراقبت بر خویشتن است و اعمال انسان، طرز کار، فکر، نیت و اخلاق او به منزله متاعی در نظر گرفته شده که پیش فرستاده می‌شود. پس حال که بايد فردا به حساب خود برسد چه بهتر كه در اين دنيا ناظر بر حساب خويش باشد.

اميرمومنان على (ع) در خطبه 90 نهج البلاغه چنين يادآور شده است: «عِبَادَ اللَّهِ زِنُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا، وَ حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا، وَ تَنَفَّسُوا قَبْلَ ضِيقِ الْخِنَاقِ، وَ انْقَادُوا قَبْلَ عُنْفِ السِّيَاقِ؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ يُعَنْ عَلَى نَفْسِهِ حَتَّى يَكُونَ لَهُ مِنْهَا وَاعِظٌ وَ زَاجِرٌ، لَمْ يَكُنْ لَهُ مِنْ غَيْرِهَا لَا زَاجِرٌ وَ لَا وَاعِظ؛ بندگانِ خدا! [كردار و گفتار] خود را بسنجيد، پيش از آنكه آن را بسنجند، و حسابِ نفس خويش را برسيد، پيش از آنكه به حسابتان برسند. [فرصت را غنيمت دانيد] پيش از آنكه مرگ گلويتان را بگيرد و نفس كشيدن نتوانيد. رام و گردن نهاده ـ به راه راست رويد ـ پيش از آنكه به سختى رانده شويد. و بدانيد آن كس كه نتواند خود را پند دهد تا از گناه باز دارد، ديگرى را نيابد تا اين كار را براى او به جاى آرد.»

در برخی احاديث تأکيد شده است که هر کس دفتری داشته باشد و لغزش ها و عيب های خود را در آن ثبت کند و در صدد اصلاح آن برآيد؛ چنانکه امام علی(ع) فرموده است: «عَلَی العَاقِلِ أَن يُحصَی عَلَی نَفسِهِ مَسَاوِيهَا فی الدین وَ الرَّأيِ وَ الأَخلاَقِ وَ الأَدَب فَيَجمَع ذَلِکَ فِی صَدرِهِ أَو فِی کِتَاب وَ يَعمَل فِی إِزَالَتِهَا؛ بر خردمند است که بديهايش را از زمينه های دينی، اخلاقی، آداب و آراء احصا کند و آنها را در سينه يا نوشته هايی جمع کند و در از ميان بردنش بكوشد»

ایشان همچنین مى فرماید: «من حاسب نفسه وقف علی عیوبه، و أحاط بذنوبه، و استقال الذنوب، و أصلح العیوب؛ هر که نفس خود را مورد محاسبه قرار دهد، بر عیبهای خویش آگاه شود و از گناهان خود مطلع گردد، و (باید) گناهان خود را بزداید و عیوب خود را اصلاح نماید.»

مردى از آن حضرت پرسید: «یا أمیرَالمُؤمنینَ وَکیفَ یُحاسِبُ الرَّجُلُ نَفْسَهُ؛ اى امیرمؤمنان، انسان چگونه نفس خویش را محاسبه کند؟» امام(علیه السلام) فرمود: «هنگامى که صبح را به شام مى رساند، نفس خویش را مخاطب ساخته و چنین بگوید: اى نفس امروز بر تو گذشت و تا ابد باز نمى گردد و خداوند از تو درباره آن سؤال مى کند که در چه راه آن را سپرى کردى؟ چه عمل در آن انجام دادى؟ آیا به یاد خدا بودى و حمد او را بجا آوردى؟ آیا حق برادر مؤمن را ادا کردى؟ آیا غم و اندوهى از دل او زدودى؟ و در غیاب او زن و فرزندش را حفظ کردى؟ آیا حق بازماندگانش را بعد از مرگ او ادا کردى؟ آیا با استفاده از آبروى خویش، جلوى غیبت برادر مؤمن را گرفتى؟ چه کار مثبتى امروز انجام دادى؟ سپس آنچه را که انجام داده به یاد مى آورد و اگر عمل خیرى از او سرزده، حمد خدا و تکبیر او را به خاطر توفیقى که به او عنایت کرده بجا مى آورد، و اگر معصیت کرده از خداوند آمرزش مى طلبد و تصمیم به ترک آن در آینده مى گیرد»

بنابراین در این مرحله لازم است انسان به جبران کوتاهی و اشتباه خود بپردازد و به تناسب خطا و گناهی که صورت گرفته است، بر اساس روشهایی درست، اصلاحگری نماید بدان امید که سیر حرکت تربیتی سامان شود و جامعه به شکوفایی رسد.

نظر شما