مسلمانان روس

نظری بر وضعیت مسلمانان روسیه
نظری بر وضعیت مسلمانان روسیه

من فکر نمی کردم که در مسکو به طور خاص درباره اسلام سخنرانی کنم.اما شورای مفتی‌های روسیه، ما را برای شرکت در یک سمینار در مورد مسائل صلح و گفت و گو پیرامون «رویارویی پیروان ادیان و فرهنگ‌های مختلف با افراط‌گرایی و تروریسم» دعوت کرد. این همایش تحت حمایت مفتی روسیه شیخ رفیل عین الدین و با حضور اسقف اورشلیم عطا الله حنا تشکیل شده بود و انجمن اجتماعی فرهنگ عرب با همکاری سفارت لبنان در مسکو به تشکیل این گفتمان کمک کرده بودند.

این گفتگو با سخنرانی دکتر روشن عباسوف، معاون اول رئیس شورا و رئیس ادارۀ مذهبی مسلمانان فدراسیون روسیه در مسجد جامع مسکو افتتاح شد. مسجدی که به خاطر معماری منحصر به فرد و مناره‌‌ی زیبایش همچون چراغی تابان در این شهر باستانی می‌درخشد. رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان و محمود عباس رئیس جمهور فلسطین در مراسم افتتاح این مسجد پس از بازسازی در سال 2015 شرکت داشتند. این مراسم با حضور رئیس جمهور قرقیزستان و قزاقستان برگزار شد. فلسفه‌ی معماری این مسجد پیام‌های عشق، صلح، وحدت و برادری بین مردم را منعکس می‌کند.

علاوه بر کشورهای حوزه‌ی خاورمیانه که در سال 1922 بخشی از اتحاد شوروی سابق را تشکیل می‌دادند، بیش از 20 میلیون مسلمان در روسیه زندگی می‌کنند. فلسفه‌ی مسلمانان روسیه، بر مبنای تقویت گفتمان و همکاری به ویژه در سطح جامعه و در زمینه‌های مختلف، برای اطمینان از گسترده‌ترین مشارکت و همکاری‌ها در مبارزه با افراط‌گرایی و تروریسم است. این عنوان ماهیت سخنرانی من در این انجمن را تشکیل می‌داد. انجمنی که علیرغم تنوع و تفاوت‌های چشمگیر شرکت‌کنندگانش، به طور خاص برای ارتقاء ارزش‌های مشترک ادیان و فلسفه‌های بشری تشکیل شده بود و اعضای شرکت‌کننده در آن به ویژه به این دلیل که تروریسم اغلب در قالب و رنگی مذهبی، فرقه‌ای یا ایدئولوژیک رخ می‌نماید و مبارزه در برابر عدم تحمل و تولد افراط‌گرایی یک وظیفه‌ی همگانی است، گرد هم آمده بودند. چرا که همگی بر این امر باور داشتند که عمل و رفتار براساس افراط‌گرایی، نتیجه‌ای جز خشونت در بر نخواهد داشت. این خشونت نیز به خودی خود، ممکن است منجر به تروریسم بی‌قید و شرط شود. ​​تفاوت خشونت و تروریسم در آن است که خشونت قربانی خاصی را هدف قرار می دهد که او را به دلیل سیاسی، اقتصادی، مذهبی، فکری و یا دلایل دیگری می شناسد؛ اما تروریسم با هدف ایجاد یک نوع ترور و وحشت در میان مردم و تضعیف اعتبار حکومت صورت می‌گیرد و در نتیجه این سؤال را در ذهن شهروندان به وجود می‌آورد که آیا حکومت در کشور ما توانایی لازم را جهت حفاظت از کشور و مردم دارد؟

پایان دادن به پدیده‌های خشونت و تروریسم، نیازمند ایجاد محیطی دل‌گرم‌کننده و باانگیزه و به دور از هرگونه تعصب و افراط‌گرایی است. چنین محیطی باید تنوع و گوناگونی مردم را در جنبه‌های مختلف در نظر بگیرد و پلورالیسم و ​​حق انتخاب را به رسمیت بشناسد. شکی نیست که این امر نیازمند ایجاد شرایطی است که موجب انتشار فرهنگی از تحمل، عدم خشونت، صلح، شناخت دیگران و رد کردن هرآنچه که مربوط به نفرت، کینه‌توزی و انتقام است، ‌باشد. این امر بدون امکان گفتگو به عنوان راهی برای مقابله با تنش، حل اختلافات و پایان دادن به خصومت‌ها و ارائه‌ی راه حل‌هایی برای از بین بردن بیسوادی و جهل، گسترش آموزش، مبارزه با فقر، تأمین شغل و از بین بردن بیکاری به ویژه در میان جوانان، امکان پذیر نخواهد بود. تجربه نشان داده است که اگر ریشه‌ی تروریسم خشک نشود، کمک‌های مالی و اقتصادی به آن قطع نشود و مبانی فکریش ریشه‌کن نگردد، تلاش‌های امنیتی، اطلاعاتی و نظامی به تنهایی برای نابودی تروریسم کافی نیست.

سال 1998 موضوع گفتگوی تمدن‌ها و فرهنگ‌ها مورد بحث و بررسی قرار گرفت، پیروان و طرفدارانی برای خود یافت و تصمیم گرفته شد که سال 2001 سال گفتگوي تمدنها در سازمان ملل باشد. شاید این روند بر خلاف نظر غربیان و به ویژه ایالات متحده بود. زیرا فرانسیس فوکویاما پایان تاریخ را در سال 1989 در نظر گرفت و ساموئل هانتینگتون نظریه‌ی برخورد تمدن‌ها را در سال 1993 مطرح ساخت و س بیانیه 60 روشنفکر آمریکایی که پس از وقایع 11 سپتامبر 2001 صادر شد، بر هرج و مرج در روابط بین الملل افزود. این گونه بود که غرب و به‌ویژه آمریکا، خواستار جنگ‌های پیشگیرانه[1] شدند و این امر منجر به حمله به افغانستان در سال 2001 و اشغال عراق در سال 2003 گردید. از سوی دیگر، با راه‌اندازی رسانه‌ها، به طور مستقیم و غیرمستقیم و مستمر به برقراری جنگ‌های نرم روانی پرداختند و از تمامی دستاوردهای انقلاب علمی از جمله تحول ارتباطات و تکنولوژی و رونق بخشیدن به سیستم دیجیتال، در راستای تضعیف مسلمانان و یاری تروریسم استفاده نمودند.

در انجمن گفتگویی که در مسکو برگزار شد، مؤسسات مختلفی از نهادهای علمی، فرهنگی، فکری و ادبی از روسیه و جهان عرب، از منابع و منشأهای مختلف اعم از مذهبی و سکولار شرکت داشتند؛ هدف اصلی آن‌ها تأکید بر ارزشهای انسانی بدون توجه به ادیان، باورها، ملیت‌ها و زبان‌های آنها به ویژه ارزش‌های آزادی، برابری، عدالت، مشارکت در میان مردم و جوامع بود. سخنوران در این همایش، نسبت به خطر فرقه‌گرایی برای روسیه و کشورهای عربی هشدار دادند و خواستار گسترش همکاری‌های انسان‌دوستانه و گفتگوهای سازنده شدند و بر  نقش دیپلماسی مردمی در غنی‌سازی فرهنگ‌های متقابل و احترام به حریم خصوصی و هویت‌ دیگران تأکید ورزیدند.

مسلمانان روس با وجود چالش‌هایی که امروزه با آن روبرو هستند، بیشتر با محیط ارتدکس خود مطابقت دارند اما برای تعامل بیشتر با محیط انسانی گسترده‌تر و جهان عرب، نیازمند گفتگویی صریح و بی‌پرده بر مبنای ابعاد متعدد اشتراکات انسانی میباشند.

 


 

[1] جنگ پیشگیرانه جنگیست که به منظور بازداشتن طرف دیگر از دستیابی به قابلیت حمله آفند آغاز می‌شود. قدرت مورد تهاجم یا دارای قابلیت تهدید پنهان است یا از طریق رفتار خود نشان داده که قصد دارد در آینده حمله‌ای را در پیش بگیرد. هدف از جنگ پیشگیرانه پیش دستی کردن بر تغییر توازن قدرت به وسیله‌ی حمله‌ی استراتژیک پیش از تغییر توازن قدرت در جهت دشمن است. جنگ پیشگیرانه با جنگ پیش‌دستانه، که اولین حمله در زمانی است که حمله قریب‌الوقوع است، متفاوت است.. جنگ پیشگیرانه بدون حمایت سازمان ملل متحد در چارچوب حقوق بین‌الملل مدرن ممنوع است، گرچه رابرت دلاهانتی و جان یو در دولت جرج دابلیو بوش توضیح می‌دادند که در چارچوب دکترین بوش این معیارها واقع بینانه نیست.

نظر شما