سياست پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله كه به معناى صحيح آن، عبارت است از اداره كشور ومردم، آن گونه كه خداى متعال دوست دارد ومى پسندد، بر وفاى به وعده وپايبندى به قول وتعهد اخلاقى استوار است.

 

1 ـ سه شب انتظار

پيش از بعثت، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در مكه مكرمه با شخصى قرار گذاشت وفرمود منتظرش مى ماند تا او بيايد. آن شخص رفت وقرارش را فراموش كرد. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله سه شب در همان محلِ قرار منتظر او ماند. بعد از سه شب آن جوان آمد وديد پيامبر صلى الله عليه وآله همچنان در آن جا منتظر او است.

2 ـ دوست خديجه 

نقل كرده اند كه حضرت خديجه دوستى داشت كه وقتى خويشاوندان ،دوستان وتمامى قريش وى را ترك كردند و با او قطع رابطه نمودند، آن زن به خديجه سر مى زد وبه ديدنش مى آمد و او را از تنهايى در مى آورد. چون خديجه: از دنيا رفت، پيامبر صلى الله عليه وآله براى آن خانم وفادار هدايا مى فرستاد ومى فرمود: «او خديجه را دوست مى داشت، او در زمان حيات خديجه نزد ما مى آمد وخوش عهدى از ايمان است».

3 ـ هيأت نمايندگي نجاشي 

آورده اند كه هيأتى از سوى نجاشى نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله آمد. حضرت از آنها پذيرايى نمود ومورد احترام قرارشان داد.آن حضرت شخصاً به برخى كارهاى آنها رسيدگى مى كرد ونيازهايشان را برآورده مى ساخت. بعضى اصحاب عرض كردند: شما زحمت نكشيد. ما به جاى شما اين كارها را انجام مى دهيم.حضرت فرمود: آنها دوستان واصحاب ما را گرامى داشتند ومن دوست دارم محبت آنان را جبران كنم.

4 ـ با والدين رضاعي 

آورده اند كه پدر ،مادر وبرادر رضاعى پيامبر صلى الله عليه وآله به نزد ايشان آمدند. حضرت برادر رضاعى اش را در آغوش كشيد وعزّت واحترامش نمود، براى پدر ومادر رضاعى اش نيز فرشى پهن كرد كه بنشينند و هدايا وعطايا به آنها داد. با خواهر رضاعى اش (شيماء) نيز همين گونه محترمانه رفتار كرد.

5 ـ بازگشت با انصار 

پس از آن كه خداى متعال مكّه مكرمه را براى پيامبر گرامى اش فتح كرد، آن حضرت در مكّه نماند وانصار را كه در سختى ها ودشوارى ها با او وهمراه او بودند، رها ننمود تا تنها به مدينه باز گردند؛ بلكه يكى از يارانش را امير مكه قرار داد وخود به همراه انصار كه در زمان دشوارى ومشقّت از ايشان تبعيت كرده وپناه ويارى اش داده بودند، به مدينه مراجعت كرد. اين در حالى است كه مكه زادگاه شريف آن حضرت وشهر پدرانش بود وبيش از پنجاه سال از عمر مباركش را در آن جا گذراند، كعبه وآرامگاه پدران ونياكانش ،آثار ونشانه هاى آنان وآثار پيامبران پيشين، يعنى آدم ونوح وابراهيم واسماعيل سلام الله عليهم وديگران در اين شهر قرار داشت. اين، همه به خاطر وفادارى نسبت به انصار بود.

در تمام تاريخ، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ركورددار مهربانى ورحمت است به طورى كه در تاريخ زندگى هيچ يك از بزرگان ورهبران جهان، نظير آن را نمى توان يافت.

با عرب باديه نشين 

باديه نشينى نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله آمد واز آن حضرت چيزى خواست. پيامبراكرم صلى الله عليه وآله به او داد وفرمود: آيا به تو احسان كردم؟ باديه نشين گفت: نه، هيچ احسانى نكردى!!گروهى از مهاجران وانصار در آن جا حضور داشتند. مسلمانان با شنيدن اين سخن اعرابى عصبانى شدند ونتوانستند اين گستاخى وسنگدلى او را تحمل كنند. لذا يكى از صحابه برخاست كه او را توبيخ وسرزنش كند اما پيامبر صلى الله عليه وآله اشاره كرد كه خويشتندارى كنند. سپس برخاست وبه منزل رفت وبيشتر آنچه كه به او هبه شده بود، برای وی فرستاد. آن گاه فرمود: آيا به تو احسان كردم؟باديه نشين گفت: آرى، خداوند به تو وخانواده وعشيره ات پاداش نيك دهد وخداحافظى كرد ورفت.

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله رو به يارانش كرد وفرمود: «حكايت من واين اعرابى حكايت مردى است كه شترش رميده ومردم دنبالش مى كنند اما او بيشتر مى رمد ومى گريزد، وصاحبش به آنها صدا مى زند: مرا با شترم واگذاريد؛ چون من بهتر از شما آن را مى شناسم. پس به طرف شتر رفت وجلو آن ايستاد ومقدارى خار وخاشاك برداشت ، شتر آمد وزانو زد، ومرد پاى آن را بست وسوارش شد. من هم اگر وقتى آن مرد چنان گفت، شما را مى گذاشتم كه او را مى كشتيد وارد جهنم مى شديد».

مهرباني با مردم خودش 

پس از آنكه مشركان، رسول خدا صلى الله عليه وآله را تكذيب كردند ،آزار اذیت دادند ،به صورت مباركش آب دهان انداختند وبه آن حضرت تحقير وتوهين روا داشتند، تحرميش كردند ،يارانش را كشتند وشكنجه دادند و آواره كردند وهمه جا تحت تعقيب قرارشان دادند وخلاصه در طول آن سالهاى سخت وطاقت فرسا هرچه از دستشان برآمد بر سر رسول خدا صلى الله عليه وآله آوردند. جبرئيل ازنزد خداى متعال بر او نازل شد وچنين گفت: «خداوند بزرگ سخنان قومت را نسبت به تو شنيد ورفتار آنها را با تو ديد، وبه فرشته كوهها دستور داد كه از تو فرمان برد وهرچه درباره آنها فرمايى اطاعت كند». فرشته كوهها به پيامبر صلى الله عليه وآله سلام داد وگفت: «هرچه مى خواهى به من امر كن. اگر مى خواهى دو كوه ابو قبيس وثور را برسرشان خراب كنم». پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: «نه، چون اميدوارم خداوند از نسل آنها كسانى را پديد آورد كه خداى يگانه را بپرستند وشريكى برايش قرار ندهند».
كوتاه برگزار كردن نماز

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله هرگاه به تنهايى نماز مى خواند، نمازش را طول مى داد ودر ركوع وسجده اذكار زيادى مى گفت وآيات زيادى از قرآن تلاوت مى كرد وتسبيح وحمد وذكر «لا اله الا الله، والله اكبر» بسيار مى گفت.اما وقتى نماز را به جماعت مى خواند آن را مختصر برگزار مى كرد، تا جايى كه در حديث آمده است: «پيامبر صلى الله عليه وآله هرگاه نماز جماعت مى خواند از همه مختصرتر مى خواند، وهرگاه به تنهايى مى خواند از همه طولانى تر برگزار مى كرد».

همچنين گویند: پيامبر صلى الله عليه وآله به خاطر مراعات حال كودكانى كه با مادرانشان به مسجد مى آمدند نمازش را كوتاه برگزار مى كرد.

كوتاهي موعظه وسخنراني

گفته اند كه: آن حضرت موعظه ها وسخنرانى هايش را كوتاه برگزار مى كرد؛ چون مى ترسيد باعث ملال وخستگى يارانش شود. زياد برايشان وعظ نمى كرد وهرگاه هم موعظه مى نمود آن را به درازا نمى كشاند بلكه كم موعظه مى كرد وهمان كم هم، كوتاه ومختصر بود.
البته، گاهى اوقات، وبه اقتضاى شرایط، خطبه هايى طولانى ايراد مى فرمود.
اگر مشكل آفرين نبود!

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله همواره سعى داشت كه با گفتار يا كردارى، مسلمانان را به زحمت ومشقّت نيندازد. اين جمله، بارها از حضرت نقل شده كه فرموده است:
«لولا أن أشقّ على أمتي؛ اگر باعث زحمت ومشقّت امتم نمى شد...».
«لولا قومك حديثو عهد بالاسلام؛ اگر قوم تو تازه مسلمان نبودند...».
و امثال اين تعبيرات وجملات.

كمك كردن به زنان

شيخ صدوق از امام صادق سلام الله عليه روايت كرده است كه: رسول خدا صلى الله عليه وآله در راهى مى رفت كه ديد كنيزكى نشسته است وگريه مى كند.به او فرمود: چرا گريه مى كنى؟
كنيزك گفت: اى رسول خدا صلى الله عليه وآله، خانواده ام به من چهار درهم دادند كه برايشان چيزى بخرم، اما آن چهار درهم گم شد وحالا جرأت نمى كنم نزد آنها برگردم.
پيامبر خدا صلى الله عليه وآله چهار درهم به او داد وفرمود: به خانه ات برگرد.
پيامبر خدا صلى الله عليه وآله رفت، ووقتى برگشت ديد آن كنيز هنوز كنار راه نشسته است وگريه مى كند.پيامبر صلى الله عليه وآله به او فرمود: چرا به خانه ات نمى روى؟
گفت: اى رسول خدا، چون در بازگشت دير كرده ام مى ترسم مرا كتك بزنند.
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: پيشاپيش من حركت كن وخانه تان را به من نشان بده. رسول خدا صلى الله عليه وآله آمد وجلو در خانه آنها ايستاد وفرمود: «السلام عليكم يا أهل الدّار؛ سلام بر شما اى اهل خانه». جواب دادند: سلام ورحمت وبركات خدا بر تو اى رسول خدا.پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: اين كنيزك دير كرده است. او را اذيت نكنيد.
گفتند: به ميمنت قدوم شما، او آزاد است.

براستى كدام رهبر وپيشوايى است كه شخصاً براى رفع چنين مشكلات كوچكى از مردمش اقدام كند، جز رسول خدا صلى الله عليه وآله يا كسانى كه رهرو راه اويند؟

مهرباني با حيوانات

محبت ومهربانى پيامبر خدا صلى الله عليه وآله حتى شامل حال حيوانات هم مى شد، وپيوسته نسبت به حيوانات سفارش مى فرمود. در اين خصوص روايات فراوانى از آن حضرت رسيده است، از جمله:

«إن الله كتب عليكم الاحسان في كل شيء؛ خداوند نيكى كردن بر هركس وهر چيز را واجب ساخته است».

«فاذا ذبحتم فأحسنوا الذبحة؛ وقتى ذبح مى كنيد، نيكو ذبح كنيد».

«وإذا قتلتم فأحسنوا القتلة؛ وقتى مى كشيد [حيوانى را ذبح مى كنيد] نيكو بكشيد».

«وليحد أحدكم شفرته، وليرح ذبيحته؛ كارد خود را خوب تيز كنيد تا حيوان راحت ذبح شود».

برگرفته از کتاب اسلام و سیاست نوشته ایت الله العظمی سید صادق شیرازی

 

نظر شما