twitter share facebook share ۱۳۹۴ اردیبهشت ۰۵ 1177

وقتی کرامت انسانی مردمی  به سبب فقر، محرومیت و وابستگی از بین رود آنان ناامید از تغییر به سمت و سویی که حاکم مستبد دستور دهد شروع به حرکت می­کنند، در این هنگام حرکت برخلاف سیر عمومی اجتماع، بارقه­ ی روشنی است که خفقان حاکم بر مردم را پاره میکند و از دلهای ناامید انان یأس از تغییر را میزداید. چنین حرکتی برای اولین بار در تاریخ شیعه با رهبریِ میرزا محمد حسن شیرازی (قدس سره) شکل گرفت، او که زعیم حوزه های علمیه ی شیعه در زمان حکومت قاجار بود بر علیه ظلم و بیداد حاکم قیام کرد.

ناصر الدین شاه بر گستره ای بزرگتر از نقشه ی فعلی ایران حکومت می­کرد که علاوه بر ایران کنونی  بخشهایی از آذربایجان و آسیای مرکزی را دربر می­گرفت، ایران در آن زمان برخلاف کشورهای عربی که مستقیما بوسیله ی افسران انگلیسی  اداره می شدند، دارای حکومتی مستقل و سیستم اداریِ کاملی بود اما در عین حال استعمار بریتانیا در تمام شئون اداری دخالت می­کرد و به سادگی مسئولان حکومتی را عزل و نصب می­ نمود. پادشاه و درباریان به شدت تحت تأثیر تمدن حاکم بر غرب قرار گرفته بودند، انگلیسیها ضمن نقشه ­ای دقیق آنها را به دیدن کشورشان دعوت میکردند تا از نزدیک پیشرفتهای علمی و روش زندگی آنها را ببینند، در آن دوران انقلاب صنعتی چهره­ ای زیبا و مدرن از انگلستان ساخته بود و با بهبود شرایط کاری و معیشتی همانند مسکن، راه­های ارتباطی، خدمات عمومی، سینماها و پارکها، رفاه نسبی برای شهروندان به ارمغان آورده بود. آری سفر شاه، درباریان، متفکرین و فرهنگیان ایران سبب غرب زدگی آنان میشد تا همواره با نگاهی آرمانی به انگلستان بنگرند این دیدگاه فاصله ی زیادی بین نخبگان و عامه مردم ایجاد می­کرد زیرا مردم ایران که بیشتر کشاورزی می کردند آنقدر از نظر مالی و معیشتی تحت فشار بودند که اصلا به بالتر از یک لقمه نان نمی­اندیشیدند چه رسد به فکر کردن درباره حقوق مدنی و کرامت انسانی خود.

آنها بنده و رعیت اربابان و صاحبان اراضی بودند قبل از اینکه عبد پادشاه باشند و در نظرشان شاه از آنچنان مقام والایی برخوردار بود که او را قبله عالم و یا سایه خدا می خو اندند.

این واقعیت اسفناک سبب شده بود ناصرالدین شاه به اندازه­ ای خود را به بریتانیا نزدیک کند که در مقابل مشتی لیره­ ی طلایی انگلستان، سرمایه­ ی کشاورزی کشور را به آنان هدیه دهد. در نتیجه این تصمیم، کشاورزان ایرانی بنده صاحبان اراضی و سرمایه گذاران خارجی می شدند و آنها بودند که حقوق و شرایط زندگی کشاورزان را تعیین می کردند، و از طرف دیگر دخانیات که در جامعه ان روز کالایی پرمصرف بود، عرضه و تعیین قیمتش در دست بیگانگان قرار می گرفت و آنها از این راه آنگونه که سیاستشان اقتضا می­ کرد با بازار ایران بازی می­ کردند.

قرارداد انحصار زراعت تنباکو در سال 1890 میلادی بین شاه و شرکت انگلیسی تالبوت بسته شد، پس از اندک زمانی مردم سنگینیِ زندگی زیر سایه بیگانگان را احساس کردند. کم کم از تبریز که مرکز کشت و تجارت دخانیات ایران بود اولین شراره های سرپیچی مدنی بلند شد و به آهستگی به شهرهای دیگر سرایت کرد تا به تهران و دربار قاجار رسید، اما شاه که سرمست قدرت و مشت پولادین خود بود  دستور به سرکوب و ارعاب مردم داد اما مردم سرخورده از ذلت و خواری به بار امده از یوغ بیگانه را چه باک از تهدید و ارعاب، انها طالبِ لغو این پیمان ننگین بودند.

در این هنگام مردم که به دنبال نجات دهنده ­ای بودند که آنها را به سرمنزل کرامت و آزادی برساند دست به دامان مرجعیت اعلای شیعه شدند که آن زمان  در قامت مجدد شیرازی، میرزا محمد حسن (قدس سره) متجلی شده بود. ارتباط عمیق موجود بین علما و جامعه، مردم را به درب خانه علما سوق داد، رابطه ­ای که شاه از آن بیم داشت و استعمار از آن آگاه نبود. مردم از مرجعیت استفتاء کردند که آیا جایز است مسلمان و موالی اهلبیت(علیهم السلام) اجیر بیگانگان شود؟ و گرفتن اراضی مسلمانان و دادن آن به بیگانگان چه حکمی دارد؟ جواب این دو سوال در متن فتوایی مشهور اینچنین صادر شد: «عمل طبق قرارداد مذکور در حکم محاربه با امام زمان (عجل الله فرجه) می­ باشد.» آثار این فتوی سریعا در جامعه انعکاس یافت؛ کشاورزان از کار کردن در زمینهای کشاورزی امتناع کردند و بازاریها از خرید و فروش تنباکوی تولید بریتانیا دست کشیدند.

با تأمل در تاریخ انقلابها درمیابیم که هر حرکت آزادی بخش بهایی دارد و هرچه دست­اورد آن بیشتر باشد بهای آن نیز سنگینتر است. در راه تغییر، ایثار جان و مال لازم است و تحمل سختیها و مصایب. ملت ایران همه مشکلات را تحمل کردند وقتی دیدند مراجع میدان رزم را خالی نمی کنند و تبعات ماجرا را به جان می خرند. اینجا بود که ایرانیان با حضور فعال خود در صحنه­ی جهاد و مقاومت در کنترل فساد و انحراف حاکمیت، از ملتهای عرب گوی سبقت ربودند.

میتوان گفت آن انقلاب مردمی زمینه را برای انقلابی بزرگتر در قرن بیستم آماده کرد، که آن نبود مگر انقلاب قانون اساسی در سال 1905 م . در آن سال ملت ایران به رهبریِ مرجعیت، شاه را مجبور کردند از بسیاری اختیارات خود به سود مردم چشم ­پوشی کند که به این وسیله با تسلیم شاهِ خودکامه ­ی قاجاری اولین مجلس نمایندگان در جهان اسلام تشکیل شد.

نظر شما