حضرت علی علیه السلام به پیروی از پیامبر اسلام، تا آنجا که ممکن بود از مجازات تبهکاران صرف نظر می کرد؛ زیرا اثبات جرم در قوانین اسلامی موازین دقیق و مشکلی دارد و در صورت اثبات جرم نیز، تا حد امکان بر مجرم تخیف یا او را مورد بخشش قرار می دهند.
اسلام دین رحمت است و موارد حلال قابل قیاس با محرمات نیست، که آن محرمات نیز برای حفظ جامعه و آسیب نرساندن به آن است. اسلام در عین حالی که مردم را آزاد گذاشته، از بروز آشوب و هرج و مرج در جامعه جلوگیری می کند و این جز با کنترل جامعه توسط تحریم علل زیان های عمومی و خصوصی امکانپذیر نیست.
تأمل در قضاوت
حضرت امیر هیچگاه بدون تحقیق قضاوت نمی کرد و پس از تحقیق نیز نظر خود را فوراً اظهار نمی داشت؛ بلکه بیان رأی خود را تا حد امکان به تأخیر می انداخت و به سبب این تأخیر، یا متهم از مجازات رهایی می یافت، یا بی گناهی او به اثبات می رسید.
روزی عده ای از افراد، جسد خون آلودی را کنار مخروبه ای یافتند و در گوشه خرابه، قصابی را دیدند که کاردی خونین به دست داشت. مردم قصاب را به اتهام قتل دستگیر نموده، خدمت امام آوردند. قصاب با نگرانی در برابر امام به قتل اعتراف کرد؛ حضرت نیز او را به قصاص محکوم نمود؛ اما اجرای حکم را به تأخیر انداخت؛ در این میان شخصی آمد و به قتل اعتراف کرد. امام به قصاب فرمود: چرا به قتل اعتراف کردی؟ وی در پاسخ گفت: زیرا شواهد را به نحوی دیدم که اگر انکار می کردم شاید پذیرفته نمی شد. من قاتل نیستم، اما در آن هنگام گوسفندی را سر بریده بودم و کاردم خون آلود بود. حضرت علی علیه السلام قاتل اصلی را که با اعتراف خود قصاب را نجات داده بود، مورد بخشش قرار داد و فرمود: این قاتل اگرچه انسانی را کشته، ولی با اقرار خود انسان دیگری را زنده کرده و از مرگ نجات داده است.
آنچه در اینجا قابل توجه است، آن است که امام به مجرد اعتراف قصاب او را نکشت و در اجرای حکم تأمل نمود.
فرجام دادن به مجرم
امروزه در دادگاههای دنیا به محض اثبات جرم یا اقرار متهم، دادگاهها پس از شورا رأی خود را مبنی بر مجازات مجرم صادر می کنند و مجرم در صورتی که از رأی صادره فرجام خواهی کرد، به درخواست او رسیدگی می نمایند؛ اما در حکومت امام علی بدون اینکه مجرم فرجام بخواهد، چندین بار به او فرجام داده می شود و در صورتی که جرم او تعدی به حقوق مردم نباشد، به وی فرصت داده می شود تا اگر می خواهد فرار کند.
روزی زنی به حضور حضرت رسید و عرضه داشت: من زنا نموده ام، مرا پاک گردان. حضرت پس از چند پرسش و پاسخ از جمله اینکه: آیا در هنگام زنا شوهر داشته ای و شوهرت حاضر بوده یا غایب؟ گفتند: فعلا برو وضع حمل کن و پس از زایمان بیا. زن پس از مدتی مجدداً به حضور امام شرفیاب شد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین من وضع حمل نموده ام، حال مرا پاک کن. حضرت بار دیگر زن را مرخص کرده، فرمود: برو فرزندت را شیر بده. پس از گذشت دو سال بار دیگر زن آمد و به گناه خود اعتراف نمود. حضرت فرمود: برو فرزندت را تکفل کن تا رشد کند. زن با چشم گریان از خدمت امام مرخص شد؛ در این هنگام شخصی به نام عمرو با وی روبرو گشت و علت گریه او را جویا شد. هنگامی که شرح حال او را شنید، گفت: فرزندت را من تکفل می کنم. زن برای بار چهارم خدمت امام رسید و با بیان اتفاق پیش آمده، برای چهارمین بار به گناه خود اعتراف کرد. آنگاه امام سر به آسمان بلند کرده، فرمود: خدایا می دانی که چهار شهادت علیه این زن به اثبات رسید و در حالیکه از عمرو غضبناک بود، حکم خدا را به اجرا درآورد.
این رویداد دربرگیرنده نکات اموزنده ای است:
- امیرالمؤمنین تمام جوانب قضیه را در نظر گرفت و به طور کامل تحقیق فرمود تا حجت تمام شود؛
- زن باردار را مجازات نکرد تا هنگامی که وضع حمل کند؛
- مجرم را بازداشت ننمود، بلکه او را آزاد گذاشت تا فرصت فرار داشته باشد؛
- بار اول و دوم و سوم، اقرار برای ایشان ملاک نبود؛
- هربار که مجرم به دادگاه مراجعه می کرد، حضرت گویی وی را برای اولین بار است که می بیند، پرسش های خود را تکرار می کرد تا شاید اگر مجرم در دفعات قبل اشتباهی نموده، این بار جبران کند؛
- حضرت زن شیرده را اعدام نمی کرد؛
- کودک دوساله را از مادرش جدا نمی کرد، گرچه مادر مستحق قتل باشد؛
- بر عمرو غضب کرد که چرا کودک را تکفل نموده است؛
- پس از تحقیقات بسیار و چهار بار اقرار، حد الهی را به مرحله اجرا گذاشت.
روش کار امام
حضرت علی علیه السلام با وجودیکه به خواست خدا مسائل پشت پرده را می دانست، بر حسب ظاهر رفتار می کرد تا برای مردم نمونه باشد. بنابراین به مأمور خود در اهواز نامه نوشت و متذکر شد که ما مأمور به ظاهر هستیم و واقع را باید به خدا موکل نمود؛ به عبارت دیگر تحقیق در امور مردم و کشف اسرار آنان جایز نیست؛ به همین جهت است که شکنجه در اسلام حرام شده و هر انسانی را باید آزاد گذاشت تا به اختیار خود اقرار کند.
برگرفته از کتاب امیرمؤمنان علی علیه السلام خورشیدی در افق بشریت، نوشته آیت الله سید محمد حسینی شیرازی


نظر شما