twitter share facebook share ۱۳۹۵ اسفند ۲۳ 865

دانش، عالمان و نوآوری سه مؤلفه کلیدی در پیشرفت و رهایی یک ملت از عقب ماندگی است که ارتباط تنگاتنگی نیز با یکدیگر دارند. در جامعه ای که دانش پاسداشته شده و بدان ارج می نهند، تعداد دانشمندان و دانش پژوهان رو به فزونی خواهد گذاشت و بالعکس در جامعه ای که دانش مقوله ای پیش پا افتاده و کم ارزش محسوب می شود، بی شک تعداد دانشمندان نیز در بهترین حالت از تعداد انگشتان دست تجاوز نخواهد کرد. غافل از آنکه رشد و شکوفایی جامعه در گرو وجود نخبگان و به فعلیت درآمدن استعدادها و توانایی های آنان است. عقل بشری به تنهایی برای پیشرفت یک ملت و رهایی آنان از گمراهی کافی نیست، بلکه این مهم را نیاز به نیرویی است تا اندیشه را نظم بخشیده، راههای رشد و شکوفایی را پیش روی او روشن نماید و این نیرو همان علم است که به وسیله دانشمندان به انسان عرضه می شود.

امام علی(ع) در سخنی گهربار، از دانش به عنوان «روشنی بخش عقل و سرچشمه فضیلت» نام می برد؛ توصیفی که به خوبی بیانگر ارزش و جایگاه علم به عنوان یکی از ابزار دست یابی به پیشرفت است. اما برای تحقق پیشرفت علاوه بر عقل و علم، نیاز به توانایی ها و استعدادهای ویژه ای است که بتوان با اتکا بر آن به نوآوری و ابداع دست زده و پیشرفت را برای جامعه به ارمغان آورد؛ چنین استعدادی در دانشمندان و نیروهای کارآزموده و زبردست جلوه گر است.

آیت الله سید محمد شیرازی در کتاب «به سوی پیشرفت» به اهمیت و نقش سه عنصر علم، عالم و نوآوری در پیشرفت جامعه اشاره نموده، می فرماید: «اگر در جامعه ای دانشمندان، قابلیت رشد و پرورش یابند و از حمایت و همراهی مردم برخوردار شوند بی شک آن جامعه به پیشرفت و شکوفایی خواهد رسید». در حالیکه تجربه ثابت کرده است که اگر دانش رو به افول گذاشته و دیگر دانشمندی به منصه ظهور نرسد، جامعه دچار عقب ماندگی و رکود خواهد شد.

یکی از روش هایی که می توان با استفاده از آن، رسیدن به موفقیت و پیشرفت و نوآوری را برای خویش تسهیل نمود مطالعه تاریخ است. تاریخ استفاده از تجربیات ملل دیگر را برای ما امکانپذیر ساخته، کمک می کند تا با تلفیق تجربیات آنان با تجربیات نوین خود دستاوردهای بهتری در زمینه های مختلف همچون اقتصاد، سیاست، آموزش و سلامت داشته باشیم.

ترقی جامعه به مدد بهره گیری از توانایی و اندیشه عالمان جزء اموری است که تجربه امت ها در طول تاریخ آن را اثبات نموده است، به گونه ای که حتی یک زمین بایر و فاقد معادن و منابع طبیعی به پشتوانه دانشمندان و سرمایه های انسانی این قابلیت را دارد که برای ساکنانش رفاه و آسایش به ارمغان آورد. برای نمونه سوئیس کشوری است که هیچگونه معدن و ذخیره انرژی در آن یافت نمی شود اما توانسته است به کمک سیاست های اقتصادی و فراهم نمودن زمینه ابتکار، استعداد مردمانش را شکوفا نموده و خود را به عنوان یکی از برترین کشورهای دنیا مطرح کند.

در مقابلِ سوییس کشورهای اسلامی قرار دارند که علیرغم برخورداری از منابع طبیعی و معادن در کنار مردمانی باهوش و مستعد، در رقابت با کشورهای توسعه یافته عقب مانده اند و به کشورهایی صرفا مصرف کننده تبدیل شده اند. این مشکل از نوع سیاست گذاری های این کشورها نشأت می گیرد؛ چرا که در بیشتر موارد، حاکمان اسلامی نه تنها از همراهی و حمایت اندیشمندان اجتناب می ورزند که تقریبا در ستیز دائمی با انان به سر می برند و با ایجاد موانع گوناگون بر سر فعالیت آنها شرایطی را فراهم می کنند که نخبگان فرار را بر قرار ترجیح داده و راه رشد و شکوفایی خود را در مهاجرت ببینند.

بنابراین عجیب نیست که ملل مسلمان از قافله پیشرفت عقب مانده و دچار فقر در ابتکار و نوآوری گردند، افق روشنی پیش روی خویش نبینند و آرمان و آرزوهای خود را غیر قابل دسترس انگارند. همه این ها از نتایج سیاست های نادرست حکومت، ظلم، استبداد و ترس حاکمان از دانش و دانشمند و نوآوری، و پست شمردن و اهمیت ندادن به پارامترهای سه گانه ای است که پیشتر ذکر کردیم.

آیت الله شیرازی به این امر اشاره نموده، می گوید: «علم، عالمان، آگاهی و فرهنگ غنی، ارکان ضروری پیشرفت یک جامعه است و کشورهای غربی نیز به وسیله دانشمندان خود موفق شدند از ممالک اسلامی پیشی گیرند».

کشورهای موفق کشورهایی هستند که حکومت با انتخاب مردم روی کار آمده و سرنوشت مردم بازیچه دست سیاستمداران نیست؛ در این کشورها مردم آگاه و تأثیرگذارند، با کار و فعالیت شبانه روزی به تولید و نوآوری می پردازند و همزمان با تغییرات جهان به پیش می روند. امیرمؤمنان علی(ع) می فرمایند: «شب و روز بر تو تأثیر می گذارد پس تو هم سعی کن بر آنها مؤثر باشی؛ آنها از تو (عمر تو را) می گیرند و تو سعی کن از برای خود از انها چیزی بستانی». روزگار با کاستن از عمر انسان هر لحظه به خاموش کردن چراغ وجود او نزدیکتر می گردد، پس چه نیکوست که انسان با بکار گیری عقل و دانش و نوآوری خود را زنده نگاه دارد.

همانگونه که با جهل و نادانی می جنگیم تا آن را از وجود خویش بزداییم، شایسته است که با زمانه نیز در جدال باشیم و همچنانکه آن از عمر ما می گیرد ما نیز با تولید، پیشرفت و نوآوری از زمانه خویش جلو افتیم. برای این منظور باید جهل و بی سوادی و بی مبالاتی را از خود دور نماییم و جز بر توانایی ها و استعدادهای خویش بر چیز دیگری تکیه نکنیم، با آغوش باز به استقبال دانش و دانشمندان رویم و ابتکار و نوآوری را ترویج و تشویق کنیم.

آیت الله شیرازی در این راستا می فرماید: «نادانی، آگاهی و بینش پایین، کمبود دانش و دانشمند و بی فرهنگی، از مهم ترین عوامل عقب ماندگی فرد و جامعه است که در نهایت سبب مرگ و نیستی آن ملت خواهد شد». آری رقابتی بس بزرگ در دنیا برقرار است که پیروز قطعی آن بی گمان مبتکران، دانش پژوهان و اندیشمندان خواهند بود و شکست خوردگان آن جاهلان و مخالفان علم و عالم و ابتکار. از این رو آیت الله شیرازی می فرماید: «تأسف برانگیز است که بیشتر مسلمانان در روزگار ما از دانش و دانشمندان دوری می کنند».

معمولا بر کشورهای اسلامی مستبدانی حکمرانی می کنند که با علم و عالمان زاویه داشته، در ستیز با انان به سر می برند چرا که این دو را تهدیدی برای قدرت خود می دانند؛ پس با این وصف چه سرنوشتی در انتظار امت اسلام خواهد بود؟

منبع: http://annabaa.org/arabic/imamshirazi/9111
مترجم: محمد منوری

نظر شما