بخش اول:زندگی شخصی مولا علی علیه السلام
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:يا علي! أنت محك هذه الأمة؛ «اى على! تو معيار درستی اين امّت هستى».
اميرمؤمنان على بن ابى طالب سلام الله عليه نمونه كامل ديگرى است كه، بعد از رسول خدا صلى الله عليه وآله، سياست اسلام را، با دقت وزيبايى وجامعيّت تمام، منعكس مى كند. دليل اين سخن هم صدها آيه از قرآن كريم است كه درباره افضليّت و اولويّت على بن ابى طالب سلام الله عليه نازل شده يا تأويل ويا تفسير شده است.
ونيز هزاران حديث شريف از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله كه كتاب هاى تفسير وحديث وتاريخ را پر كرده اند، وما در اين مجال به چند مورد، به عنوان نمونه، اشاره می کنیم:
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: «علي مع الحق والحق مع علي؛على حق است و حق با علی است». «علي مع القرآن والقرآن مع علي؛ على با قرآن است وقرآن با على». «اى عمار بن ياسر! اگر ديدى على به راهى مى رود ومردم به راهى ديگر، تو با على همراه شو». «أنا مدينة العلم وعلي بابها؛ من شهر دانش هستم وعلى دروازه آن است». «أنا دار الحكمة وعلي بابها؛ من خانه حكمت هستم وعلى در آن است». «علي مني بمنزلة رأسي من بدني؛على نسبت به من همچون سَرِ من نسبت به بدنم می باشد. و بسیاری دیگر از این گونه احادیث.
بنابراين، سياست عملى اميرمؤمنان سلام الله عليه ورفتار وكردار آن حضرت بهترين درس براى رهبران ومسلمانان است تا زندگى عملى سياسى خود را بر آن منطبق سازند، چنان كه رسول خدا صلى الله عليه وآله نيز اين گونه است؛ چرا كه بنا به فرموده خود پيامبر صلى الله عليه وآله او پيامبر است وعلى سلام الله عليه وصی او.
:: زندگي شخصي
«رهبر» در همه چيز براى ملّت، درس وبراى نسل ها، راه است. از اين رو، رهبر مسؤول همه كارهايى است كه ملّت، بر اثر آموختن از او، انجام مى دهند. اگر اعمال ورفتار رهبر خوب باشد، مردم از او خوبى مى آموزند واگر بد باشد بدى.
زندگانى شخصى رهبر، بهترين مدرسه براى نسل هاى پيرو آن رهبر است؛ به همين دليل اميرمؤمنان سلام الله عليه سياست وتلاشش اين بود كه زندگى شخصى اش را بر شالوده ايمان وزهد بنا نمايد. در اين جا به نمونه هايى در اين خصوص اشاره مى کنیم:
نه گفتن به دنیا و آنچه دنیایی است
هيچ چيز در نظر على بن ابى طالب سلام الله عليه خوارتر وبى مقدارتر از دنيا ومافيها نبود. پول، حكومت، قدرت، فرش، لباس، كاخ، خوردن وآشاميدن و... همگى نزد على سلام الله عليه هيچ است وجز به اندازه نياز ضرورى از آنها بهره نمى گيرد. شايد عميق ترين مثال براى دنيا از نگاه اميرمؤمنان سلام الله عليه همان باشد كه در آن سخن جاويدانش بيان فرموده است: «والله لدنياكم هذه أهون في عيني من عراق خنزير في يد مجزوم؛ به خدا سوگند كه اين دنياى شما در چشم من حقيرتر از يك تكه استخوان خوك در دست فردى جذامى است».
خشتی روی خشت ننهاد
علاّمه مجلسى در بحارالأنوار، به نقل از كافى از امام محمدباقر سلام الله عليه روايت كرده است كه آن حضرت فرمود: «على سلام الله عليه پنج سال حكومت كرد وآجرى بر آجر وخشتى روى خشت برای خود بر هم ننهاد، ونه تيولى داد، ونه سفيد وسرخى (سيم وزر) به ارث نهاد».آجرى بر آجر ننهاد، يعنى: هرگز خانه اى از آجر پخته بنا نكرد.خشتى روى خشت ننهاد، يعنى: هرگز خانه از خشت خام برپا نكرد.تيولى نداد، يعنى: هرگز زمين وملكى براى خود برنداشت.وسفيد وسرخى به ارث ننهاد، يعنى: هرگز زر وسيم ودرهم ودينارى براى وارثانش برجاى ننهاد؛ بجز يك پوست قوچ. بحارالانوار از مناقب از مسند احمد بن حنبل از اميرمؤمنان سلام الله عليه روايت كرده است كه مى فرمود: «ما بجز يك پوست قوچ دباغى نشده نداشتيم، كه شب ها من وفاطمه روى آن مى خوابيديم، ودر روز شتر آبكش خود را روی آن علف می دادیم».
الگو برای مومنان
همچنين در بحارالانوار آمده است: حضرت على سلام الله عليه را ديدند كه اِزارى زِبر پوشيده كه به پنج درهم خريده بود. ونيز اِزارى وصله شده به پايش ديدند؛ سبب را پرسیدند، فرمود:«مؤمنان از آن الگو مى گيرند؛ دل، با پوشيدن آن خاشع مى شود؛ نفس رام مى گردد؛ اسراف كار راه ميانه روى در پيش مى گيرد؛ به شعار پاكان شبيه تر است؛ وسزاوارتر به آن است كه مسلمان به آن اقتدا كند».
چند سال با یک لباس
رئيس كل كشور پهناور اسلامى، مدت چهار سال يا بيشتر در تردّد ميان كوفه وبصره گذرانيد، اما در اين مدت طولانى با پول بيت المال مسلمانان حتى يك جامه نيز براى خود نخريد، واز بيت المال بصره وكوفه درهمى بدين منظور بر نداشت؛ بلكه در تمام اين مدت با همان لباسهايى سر كرد كه از مدينه آورده بود، واگر هم از مقرّرى وسهم خاص خود چيزى خريد در حدّ ضعيف ترين وكم بضاعت ترين مسلمان ديگرى بود كه در سراسر جهان اسلام به سر مى برد.
در بحارالانوار، از مناقب، از اصبغ بن نباتة آورده است كه گفت: حضرت على سلام الله عليه به ميان مردم بصره رفت وفرمود:: «من با اين دو تكه لباسم واسباب سفر وشترم به شهر شما آمده ام، واگر با غير آنچه آمده ام از شهرتان رفتم من خیانتکارم».
خوراک امیرمؤمنان
در كوفه ـ پايتخت حكومت اميرمؤمنان سلام الله عليه ـ جز افراد برخوردار وثروتمند نمى يابى. اما در چنين موقعيت وشرايطى، باز حاكم كوفه وفرمانرواى كشور پهناور اسلامى، وپيشواى اسلام، اميرمؤمنان سلام الله عليه را مى بينى كه خوراكش، خوراك پايين ترين اقشار جامعه است.
مجلسى رحمه الله، به نقل از «فضائل احمد»؛ آورده است كه: حضرت على سلام الله عليه فرمود: «همه مردم كوفه مرفّه (نسبى) شده اند، وپايين ترين آنها نان گندم مى خورد ودر سايه مى نشيند (خانه دارد)، واز آب فرات مى نوشد»(21).
امام باقر سلام الله عليه در حديثى مى فرمايد: «على بن ابى طالب سلام الله عليه به مردم نان گندم وگوشت مى خوراند، وخود به منزلش مى رفت ونان جو وروغن و سرکه می خورد».
اميرمؤمنان على بن ابى طالب سلام الله عليه سالى فقط يك بار، آن هم در روز عيد قربان، گوشت مى خورد؛ چرا كه در اين روز، به سبب وفور گوشت قربانى، همه مسلمانان گوشت مى خوردند.
اميرمؤمنان حضرت على سلام الله عليه فقط به مردم مدينه نظر ندارد كه غالباً گوشت براى خوردن پيدا مى كنند، ويا به مردم كوفه كه همه رقم گوشت، از گاو وگوسفند وشتر ومرغ وماهى وديگر پرندگان، به وفور در آن يافت مى شود. بلكه اقصى نقاط كشور اسلامى واهالى روستاهاى دور دست، وفقراى چادر نشين نيز برايش مهم است. اينها هر روز گوشت براى خوردن پيدا نمى كنند.
حضرت على سلام الله عليه امام وپيشواى همه امّت است. همان طور كه آنها موظفند به كردار ورفتار او اقتدا كنند، آن حضرت نيز وظيفه خود مى داند كه در خوراك وپوشاك ـ وحتى مسكن ـ همسطح ضعيف ترين قشر رعيت خويش باشد.
ذخیره کردن اموال امت ممنوع
اميرمؤمنان على سلام الله عليه، به پيروى از رسول خدا صلى الله عليه وآله اموال مسلمانان را انبار نمى كرد بلكه به محض وصول، آنها را ميان مردم توزيع مى نمود.
ابن شهر آشوب قدس سره در كتاب «مناقب آل ابى طالب» از سالم جحدرى روايت كرده است كه گفت: «من شاهد بودم كه شب هنگام، مقدارى پول براى على بن ابى طالب سلام الله عليه آوردند، فرمود: اين مال را قسمت كنيد عرض كردند: اى اميرمؤمنان! شب شده است، بگذاريد براى فردا.فرمود: شما تعهد مى كنيد كه من تا فردا زنده باشم؟عرض كردند: ما چه كاره ايم (دست ما نيست).فرمود: تأخير نكنيد، همين حالا تقسيم كنيد.پس، شمعى آوردند وهمان شب آن پولها را قسمت کردند».
شايد اين پرسش پيش آيد كه: چرا تقسيم در شب؟ در صورتى كه آن پول، در شب به كار مسلمانان نمى آمد وفردا از آن استفاده مى كردند؟ در پاسخ مى گوييم: به چند دلیل:
اول: رفع مسؤوليت از پيشواى مؤمنى كه مسؤوليت را گران ترين بار بر دوش خود می بیند.
دوم: دلگرم شدن بعضى مؤمنان نيازمند به آن پول وتصميم گيرى درباره امور مالى فردایشان.
سوم: شتاب در كار خير، كه در آيات وروايات به آن توصيه شده است، مانند اين آیات:«وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَة مِّن رَّبِّكُمْ»؛«وبه سوى آمرزشى از سوى پروردگارتان بشتابيد». «وَيُسَارِعُونَ فِى الْخَيْرَاتِ وَأُولَـئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ»؛ «ودر كارهاى نيك مى شتابند واینان از نیکانند». واين حديث شريف كه: «فتعجّل الخير ما استطعت؛ تا مى توانى در كار خير تعجيل کن».
برای خود بر نمی دارد
در سيره اميرمؤمنان على سلام الله عليه آمده است كه آن حضرت اموال را تقسيم مى كرد وبراى خودش با آن كه نياز داشت، چيزى بر نمى داشت.
ابن شهرآشوب رحمه الله در «مناقب» آورده است كه گاهى اوقات حضرت، حتى سه درهم كه با آن إزارى ويا ديگر مايحتاج خود را بخرد، نداشت، و با اين حال همه اموال بيت المال را بين مردم توزيع مى كرد وبعد در آن جا نمازى مى خواند ومى گفت: «الحمد لله الذي أخرجني منه كما دخلته؛ سپاس خدايى را كه مرا از اين بيت المال همان گونه كه داخل شدم خارج ساخت»؛يعنى دست خالى، بدون آن كه چیزی برای خود بردارم.
ساده زیستی
ساده زيستى در زندگى شخصى چيزى است كه اميرمؤمنان سلام الله عليه بدان مشهور است. او هرگز به تجمّلات اعتنايى نداشت، وحتى ثانيه اى از وقت خود را در اين راه صرف نمى كرد. يك رهبر اسلامى بايد اين گونه باشد تا بتواند تمام اوقات خويش را صرف كارهاى مسلمانان ومستضعفان نمايد.علامه مجلسى رحمه الله در «بحارالأنوار» به نقل از «مناقب»، از ابو الجيش بلخى آورده است كه گفت: «على بن ابى طالب از بازار كوفه مى گذشت كه پيراهنش به چهار پايه اى گير كرد وپاره شد، حضرت آن را دست گرفت وپيش خياطان برد وگفت: خدايتان خير دهاد! اين را برایم بدوزید».
نسبت ارث به دین
بيشتر مردم وقتى از دنيا مى روند ماترك شان بيشتر از قرضها وبدهكاريهايشان است، ولذا بدهكاريها داده مى شود ومابقى به ورثه مى رسد وميانشان قسمت مى شود. اما اميرمؤمنان سلام الله عليه درست برعكس بود. زمانى كه به شهادت رسيد قرضها وبدهكاريهايش چند برابر ماترك او بود. ماتركش هفتصد درهم بود كه از مقررى اش (از بيت المال) اضافه آمده بود وتصميم داشت با آن مبلغ براى خانواده اش خدمتكارى بخرد. اما بدهكاريهايش هشتصد هزار درهم بود.
فروختن شمشیر برای خریدن شلوار
ابن ابى الحديد در «شرح نهج البلاغة» به نقل از مجمع از ابو رجاء آورده است كه: حضرت على سلام الله عليه شمشيرى به بازار آورد وفرمود: چه كسى اين را از من مى خرد؟ سوگند به آن كه جان على در دست اوست اگر پول يك شلوار مى داشتم اين را نمى فروختم. من گفتم: من به شما يك ازار مى فروشم، وپولش را وقتى عطايتان را گرفتيد به من بدهيد. وإزارى، به وعده زمان دريافت عطايش، به حضرت دادم، وچون عطا (وحقوق) خود را گرفت پول إزار را به من داد.
هدایایش را میان مسلمانان قسمت می کند
يكى از عادات معروف وبه يادگار مانده از اميرمؤمنان سلام الله عليه اين است كه آن بزرگوار هدايايى را كه به شخص آن حضرت پيش كش مى شد به خودش اختصاص نمى داد بلكه گاه آنها را بين مسلمانان توزيع مى كرد وزمانى هم آنان را شريك هدایا می ساخت.
علامه مجلسى قدس سره در «بحار» به نقل از «مناقب» چنين آورده است: حكيم بن اوس گفت: چند بارِ ميوه براى اميرمؤمنان سلام الله عليه آورده شد، حضرت دستور داد آنها را بفروشند وپولش را به بيت المال دهند. از ابو حريز نقل شده است كه: مجوسيان در روز نوروز جامهايى سيمين پر از شكر به حضرت على سلام الله عليه اهدا كردند. آن حضرت شكرها را ميان يارانش تقسيم كرد وآنها را بابت جزيه مجوسيان به حساب آورد..
آبکشی و هیزم شکنی می کند
اميرمؤمنان على سلام الله عليه، همچون فقيرترين مردمان، شخصاً از چاه آب مى كشيد و با دستان مباركش هيزم شكنى مى كرد تا سرمشقى باشد براى همه مسلمانان در سراسر تاريخ، والگويى والا براى رهبران مسلمانان، آن حضرت بقيه كارهايش را نيز شخصاً انجام مى داد. خودش زره اش را وصله مى زد، خودش جامه اش را مى دوخت، وخودش كفشش را پينه مى زد.در يك كلمه: حضرت على سلام الله عليه هرگز زحمت خود را به دوش كسى نمى انداخت، وامور شخصى اش را خودش انجام مى داد. خود را در هيچ چيز برتر از ديگران نمى شمرد بلكه در سطحى پايين تر از زندگى اغلب مردم زندگى مى كرد.
آرى، اين راه ورسم ورفتار جاويدان وبى نظير اميرمؤمنان سلام الله عليه اين نتايج را در پی داشت:
1. حضرت على سلام الله عليه را در رأس هرم بزرگان، بعد از رسول خدا صلى الله علیه و اله قرار داد.
2.انسانهاى طاغوت صفت را در گذشته وحال وآينده درهم شكست.
3. راه انسانيت وعظمت را به رهبران وملّت ها آموخت ونشان داد.
او، خود، فلسفه اين زهد ودنيا گريزى را بيان نموده وفرموده است: «خداوند مرا پيشواى خلقش قرار داد، واز اين رو بر من واجب فرمود كه درباره خودم وخورد وخوراكم وپوشاكم همچون مردمان مستضعف باشم تا نادار به نادارى من اقتدا كند، و ثروتمند را ثروتش به طغیان نکشاند».
نپذیرفتن هدیه
هديه اى كه به حكام وقضات داده مى شود غالباً براى اين است كه دل آنها را به دست آورند تا حق را ناحق وناحق را حق كنند.به همين دليل، در احاديث شريف تأكيد فراوان شده است بر اين كه حكّام وقضات وديگر كسانى كه صاحب مقام ومنصبى هستند ورتق وفتق امور در دست آنهاست، از پذيرفتن هديه خوددارى كنند تا اين ريشه هاى ستم وبيدادگرى واجحاف كه جامعه را ناامن مى كند، بخشكند.علامه مجلسى رحمه الله در «بحار» به نقل از اميرمؤمنان على سلام الله عليه درباره آيه شريفه «أَكَّـالُونَ لِلسُّحْتِ»؛«خورندگانِ حرام اند». آورده است كه فرمود: «هو الرجل يقضي لأخيه الحاجة ثم يقبل هديته؛ حرام خوار كسى است كه براى برادرش كارى انجام مى دهد وآن گاه هديه اش را مى پذيرد».
شيخ انصارى رحمه الله در «مكاسب» از اميرمؤمنان سلام الله عليه روايت كرده است كه فرمود: «وإن أخذ الوالي هدية كان غلولا ؛ واگر والى هديه اى بپذيرد اين خیانت است». اميرمؤمنان على سلام الله عليه در همه فضايل سرآمد بود، لهذا هداياى شخصى را براى خودش نمى پذيرفت تا كسى در او طمع نكند واحدى در اين كه بتواند آن حضرت را به نحوى جانبدار خود كند چشم اميد نبندد.
آن حضرت، خود، واقعه اى را نقل مى كند كه در آن شخصى هديه اى به ايشان مى دهد وحضرت آن را نمى پذيرد، ودر برابر آن بشدت موضع گيرى مى كند:
در يكى از خطبه هايش ـ بعد از ذكر ماجراى عقيل وجواب ردّ دادن به اوـ مى فرماید:
«واز اين عجيب تر ماجراى آن شخصى است كه شبانگاه ظرفى شيرينى وكلوچه در خانه ما آورد كه من از آن، چنان حالم به هم خورد كه انگار با زهر مار يا استفراغ آن تهيه شده باشد.گفتم: آيا اين صله است يا زكات يا صدقه؟ همه اينها بر ما اهل بيت حرام است.گفت: هيچ كدام؛ بلكه هديه است.گفتم: مادرت به عزايت بنشيند! از راه دين خدا آمده اى كه مرا بفريبى؟ عقلت را از دست داده اى؟ يا ديوانه اى؟ يا هذيان مى گويى؟به خدا قسم، اگر هفت اقليم ـ با همه آنچه زير افلاك آنهاست ـ به من داده شود كه در قبال آن با گرفتن پر كاهى از دهان مورى خدا را معصيت كنم هرگز چنين نخواهم كرد. اين دنياى شما نزد من بى ارزش تر از برگى است كه ملخى در دهان می جود».
آرى، اميرمؤمنان على بن ابى طالب سلام الله عليه اين گونه رفتار مى كند تا نه مظلومى از او بهراسد ونه ظالمى در او طمع كند. والبته «عليٌّ مع الحق والحقّ مع عليّ؛ على با حق است، وحق با على است، وبر يك محور مى چرخند»،.
پس، بر حكومتگران وقاضيان وسران جامعه است كه روش اميرمؤمنان على بن ابى طالب سلام الله عليه را اولا در زندگى شخصى خود پياده كنند تا جامعه از ظلم وتعدى در امان شود؛ ثانياً آن را در زمينه سياست واقتصاد وجامعه وتعليم وتربيت وغيره به كار گيرند.
برگرفته از کتاب اسلام و سیاست نوشته ایت الله العظمی سید صادق شیرازی
نظر شما