حوادث اخیر کشمیر حاکی از تداوم اعتراضاتی است که از تابستان گذشته و با کشته شدن برهان وانی، مبارز جوان مسلمان کشمیری شعله ور شد و همچنان با فراز و نشیب ادامه دارد. در این میان، یکی از مسائلی که حائز اهمیت است، حضور و نقش شیعیان کشمیر در این اعتراضات و تاثیر و تأثر آنان از این حوادث است. برای بررسی این موضوع ابتدا باید چند نکته مقدماتی را مد نظر قرار دهیم:
1- شیعیان در منطقه کشمیر (تحت سلطه هند) در اقلیت هستند و از جمعیت 10 میلیونی آن حداکثر 1 میلیون نفر شیعه هستند.
2- بر خلاف آنچه در هنگام اوج اعتراضات تابستان، در فضای مجازی و حتی تربیون های رسمی ایران مطرح شد، تاکنون شیعه کشی در کشمیر رخ نداد و اصولا شیعیان در معرض حملات نیروهای نظامی هندی نبوده اند.
3- کشمیر تحت حاکمیت هند را باید به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرد. بخش شرقی با محوریت کارگیل که اگرچه شیعیان پرشور و انقلابی دارد اما چالش جدی با حکومت هند به چشم نمی خورد. اما عمده چالش ها و درگیری ها مربوط به بخش غربی به محوریت سرینگر است که در این بخش دو جریان اصلی شیعی به نام موسوی و انصاری ( به رهبری سیدحسن آقا موسوی و مولانا عباس انصاری) در اعتراضات مشارکت جسته و با معترضان همراه هستند.
4- سیدحسن آقا موسوی و عباس انصاری هر دو عضو کنفرانس حریت یعنی مهم ترین تشکل سیاسی مذهبی مسلمانان کشمیر هستند که متشکل از مجموعه ای از جمعیت های اسلامی و انقلابی است و همواره در تعارض با دولت هند قرار دارد و طبیعتا این دو رهبر شیعی همسو با اهداف و اقدامات کنفرانس حریت عمل می کنند.
5- تاکنون به این دلیل که رنگ و بوی جامعه مسلمان کشمیر، گرایش صوفیانه و دوستدار اهل بیت (ع) بوده، طبیعتا این امر در بدنه و رهبری کنفرانس حریت نیز متجلی بوده و رهبران مسلمان این کنفرانس همچون سید علی گیلانی و ... همواره محبت و ارادت خود به خاندان پیامبر (ص) را نشان داده اند، اما باید بدانیم در چند سال اخیر که موج تکفیر و سلفی گری که جهان اسلام را فراگرفته، جامعه مسلمان کشمیر از این به شدت متأثر شده به طوری که نشانه های گرایش به سلفی گری به ویژه در میان نسل جدید مبارزان کشمیری به خوبی نمایان گشته و برهان وانی کشته شده در تابستان نیز از جمله همین مبارزان جوان سلفی است.
اکنون با توجه به نکات فوق باید با تأمل بیشتری به همراهی شیعیان با اعتراضات و واکنش های جامعه شیعی و ایرانی نسبت به این حوادث نگریست، امری که نگارنده این سطور در سفر چند ماه قبل سیدحسن آقا موسوی به ایران با این رهبر شیعه کشمیری در میان گزارد.
می دانیم که اقلیت شیعه امامیه کشمیر قادر به برپایی یک حکومت مستقل شیعی و یا حتی فدرالی نخواهد بود و بنابراین سه راه در مقابل آنان قرار دارد:
1- شیعیان موافق شرایط کنونی یعنی تحت حاکمیت دولت هند باقی بمانند و البته تلاش نمایند در صحنه سیاسی و اجتماعی حضور موثرتری داشته باشند و فرضا با اختصاص کرسی های مشخص پارلمانی و یا حتی وزارتی، به ارتقاء وضعیت سیاسی اجتماعی و اقتصادی خود بپردازند. در این حالت اگرچه شیعیان همچنان با مشکلات زیادی مواجه خواهند بود اما حداقل از یک آزادی نسبی در برپایی شعائر مذهبی خود برخوردار خواهند بود.
2- اقلیت شیعه کشمیر با همراهی اکثریت سنی سلفی زده موفق به جدایی از هندوستان شود و حکومت مستقل اسلامی در کشمیر برقرار گردد. طبیعتا در این حالت و با حاکمیت مبارزان مسلمان سلفی باید منتظر تکرار تجربه تلخ حکومت اخوانی ها در مصر بود که در آن شیعیان حتی از آزادی حداقلی در برپایی شعائر مذهبی خود محروم و در معرض تهدید و کشتار جدی تر قرار خواهند گرفت.
3- حالت سومی که متصور است، پیوستن کشمیر جدا شده از هند به پاکستان است، آن گونه که پیشینیان مسلمانشان از هند جدا شده و حکومت اسلامی پاکستان را برپا کردند و در این حالت نیز شیعیان مجبور به زندگی تحت ظلم و فشار حکومت پاکستان هستند و وضعیت فعلی شیعیان در پاکستان گواه این مطلب است.
بنابراین باید گفت که شیعیان کشمیر در سه راهی برزخ حکومت هند و یا ورود به جهنم سلفی ها و حکومت پاکستان گرفتار آمده اند و باید میان بد و بدتر گزینه بد را برگزینند و با تأمل و وسواس بیشتری با جریان های سلفی زده کشمیر همراهی کنند.
*علی تقی زاده/ دیپلماسی
messages.comments