یکی از محبوبترین بازیهای دوران کودکی بسیاری از ما خالهبازی بود. پسرها نقش پدر یا پسر خانواده را دارند و دخترها هم نقش مادر یا دختر خانواده را برعهده میگیرند و ماجراهای دنیای واقعی را در دنیای کودکانه خود بازی میکنند، آشپزی، خیاطی، مهمانیرفتن و پذیرایی، دعوا وغیره و بعد از چند ساعت هم بازی تمام میشود و هرکه به خانه خود بازمیگردد تا همان فرزندان کوچک خانه باشند. حالا اما آمارها میگویند تعدادی از این کودکان قبل از بزرگشدن محکوم به تکرار بازیهای کودکانه خود در دنیای واقعی هستند و در جهان طبق آخرین آمار، ٧٠٠میلیون زن در سنین کودکی ازدواج کردهاند.
بیش از 7 درصد کودکان ایرانی ازدواج کرده اند
بر اساس نتایج یک پژوهش هفت درصد کودکان ایرانی یعنی حدود ٨٤٨ هزار کودک اعم از دختر و پسر تا سال ١٣٨٥ ازدواج کرده اند. این نتیجه که بر اساس سرشماری ایران در سال ٨٥ به دست آمده تصریح میکند که حدود ٧٥٠ هزار نفر از این کودکان دختر و مابقی پسر بوده اند. از آنجایی که در حال حاضر آمار دقیقی از این معضل در دسترس نیست میتوان گفت که درصد آن افزایش پیدا کرده است چرا که بارها در رسانهها تاکید شده که کودک همسری در شهرهای مرزی روبه افزایش است.
نتایج این پژوهش نشان میدهد که ٢٥ هزار نفر از کودکان ازدواج کرده در سنین کمتر از هیجده سال طلاق گرفتهاند و حدود ١٢ هزار نفر دیگر همسران خود را از دست داده اند. فرشید یزدانی، پژوهشگر ایرانی که این پژوهش را انجام داده است، گفته بود: ٤٩٠ هزار نفر از مجموع کودکان ازدواج کرده ایرانی در نقاط شهری زندگی میکنند و مابقی در مناطق روستایی. ٦٢ هزار نفر از ٨٤٨ هزار کودک ازدواج کرده ایرانی دارای همسر کمتر از ١٤ سال بوده اند. همین پژوهش تصریح میکند که ١٤ هزار و ٣٠٠ کودک روستایی مطلقه سنینی بین ١٠ تا ١٤ سال داشته اند. او با اشاره به مخاطرات بهداشتی و آسیبهای روانی و اجتماعی این نوع ازدواجها گفته است که طلاق گرفتن این کودکان باعث تدوام و تشدید زنانه شدن فقر میشود. زیرا، فقری که خود منجر به ازدواج میشود با طلاق گرفتن کودک تدوام یافته و تشدید میشود.
این پژوهش همچنین اعلام میکند که حدود ٤هزار و ٤٠٠ نفر از کودکان ازدواج کرده روستایی همسران خود را از دست دادهاند و این رقم در مورد کودکان شهری به ٧ هزار نفر میرسد. بعید نیست که بخش قابل ملاحظهای از این مرگها ناشی از عدم توانایی کودکان در مراقبت از خود بوده باشد. بر اساس پیمان جهانی حقوق کودک که در سال ١٩٨٩ به تصویب سازمان ملل رسید هر فرد زیر ١٨سال کودک به حساب میآید و دولت ایران با امضای این پیمان در سال ١٩٩٣ پذیرفت که مفاد این پیمان را در قوانین جاری خود به اجرا بگذارد.
برخی از روان شناسان و جامعه شناسان معتقدند که ازدواجهای کودکانه یا همان ازدواجهای زیر ۱۸ سال؛ نابسامانیها و مشکلاتی را برای زندگی مشترک این گروه سنی به وجود میآورد. در ماده ۱۰۴۱ جلد دوم قانون مدنی ایران مصوب سال ۱۳۱۳سن ازدواج دختران و پسران در دهههای مختلف تغییراتی صورت گرفته اما در دهه اخیر این قانون هیچ تغییری نداشته و سن ازدواج دختران ۱۳ سال تمام شمسی و سن ازدواج پسران ۱۵ سال تمام شمسی تعیین شده است. البته باید به این نکته مهم توجه داشت که در سال ۱۳۸۱ ازدواج اطفال زیر ۱۳ و ۱۵ سال به کلی منع نشد بلکه قانون گذاران برای تامین نظر شورای نگهبان، متن ماده را این چنین تنظیم نمودند: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولیّ، به شرط رعایت مصلحت و با تشخیص دادگاه صالح.»
همان طور که ملاحظه میشود در حال حاضر با سه شرط میتوان دختران و پسران زیر ۱۳ و ۱۵ سال را آماده ازدواج دانست، امری که از دید بسیاری از صاحب نظران غیر منطقی است. این سه شرط عبارتند از: اذن ولیّ طفل، رعایت مصلحت طفل و تشخیص دادگاه.
از سال ۱۳۸۱ تا کنون ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی بدون تغییر باقی مانده است و این در حالیست که جامعه ایران در یک دهه گذشته شاهد تغییرات قابل ملاحظهای بوده است. در کشوری که میانگین حداقل سن ازدواج در پسران و دختران آن بهترتیب به بیش از ۲۶ و ۲۳ سال رسیده است، به نظر میرسد حداقل سن قانونی ازدواج باید تغییر پیدا کند. اما ازدواجهای زود هنگام و زیر سن قانونی این روزها در برخی مناطق توسعه نیافته کشور به یک معضل تبدیل شده است.
ازدواج کودکان، بدون ثبت در دفاتر رسمی
سال گذشته بود که محمد کاظمی، نایب رئیس کمیسیون قضایی وحقوقی مجلس با بیان اینکه ازدواج کودکان به صورت غیررسمی و بدون ثبت در دفاتر ازدواج و طلاق انجام میگیرد، گفته بود: چنین ازدواجهایی بیشتر در مناطق مرزی و محروم شکل میگیرد.
وی درباره راههای قانونی برای جلوگیری از ازدواج زیر سن قانونی، یادآور شد: مجلس در این زمینه به تنهایی تصمیم گیرنده نبوده و نیازمند همراهی دیگر نهادها است. کودکان قادر به درک شرایط و تشخیص فاکتورهای لازم برای انتخاب همسر نیستند،ترویج فرهنگ ازدواج و عدم ازدواج در سنین کودکی علاوه بر اصلاح قانون باید در دستور کار نهادهای مربوط به خانواده قرار گیرد چراکه این نوع ازدواجها آسیب بسیاری به جا خواهند گذاشت. ازدواج در سنین پایین نه تنها به خود افراد آسیب میرساند بلکه برای نسلهای بعدی آنها نیز ایجاد مشکل میکند.
کودک همسری مصداق بارز کودک آزاری
کودک همسری مصداق بارز کودک آزاری است چون کودک در سنین کم باید مسئولیت یک زندگی را به دوش بکشد و مجبور به تمکین همسرنیز هست. اکر به صورت عادی در جامعه این اتفاق رخ بدهد و شخصی در پی بر قراری ارتباط جنسی با یک کودک باشد حتما با او برخورد میشود اما به این شیوه چون به صورت ازدواج رسمی و شرعی است قانون نمیتواند دخالتی در آن داشته باشد و بنابر این برخوردی صورت نمیگیرد. بااین اوصاف میتوان گفت قابلیت برقراری رابطه جنسی مهمترین مسأله در کودکهمسری است و این موضوع خودش به تنهایی خشونتی است که به صورت علنی بر کودکان وارد میشود. به جز این مورد مواردی دیگر هم وجود دارد که نشان دهنده این است که کودک همسری مصداق بارز همان کودک آزاری است. برای مثال این که دختر در سنین بسیار کم مجبور به فرزند دار شدن است و اینکه اجازه تحصیل به او داده نمیشود و خیلی محدودیتهای دیگری که بر صحت این موضوع میافزاید.
ازدواج در سنین پایین؛ چالشی جبران ناپذیر
ازدواج کودکان و نوجوانان یکی از مسائل پیچیده و نگران کننده است، زیرا در ازدواج زودهنگام به دلیل آن که فرد برای تشکیل خانواده هنوز به آمادگی و شرایط لازم روحی و جسمی نرسیده است، نمیتوان برای آن چشمانداز روشنی راترسیم کرد. یک نوجوان حتی اگر از میانگین تجربه، هوش و درک سن خود بالاتر باشد، باز هم به دلیل آمادگی نداشتن در پذیرش تعهدات زندگی، توانایی مدیریت مسائل پیش رو را ندارد. یکی از تبعات عمده و جدی ازدواج زود هنگام آسیبهای روحی و جسمی بسیاری است که به زوجهای کم سن و سال وارد میشود.
از این رو حتی اگر قانون مجوز ازدواج از سن خاصی را بدهد، صرف رسیدن به سن بلوغ نمیتواند شرط خوبی برای ازدواج باشد زیرا زندگی مشترک مهارتهایی را میطلبد که درک آن نیاز به بلوغ روانی و اجتماعی دارد. برخی خانوادهها دلیل ازدواج زودهنگام فرزندان خود را جلوگیری از گرایش احتمالی آنها به سمت فساد ذکر میکنند، اما باید این را مد نظر قرار داد که این نوع زندگیهای مشترک با اتکا بر بنیه اقتصادی و اجتماعی سایر بزرگترهای خانواده دوام میآورد. آنچه مهم و قابل تامل میباشد، این است که اغلب ازدواجهای زودرس، شکل اجباری و ناخواسته دارند و به عواملی مانند فقر، ناآرامیهای اجتماعی، تعلقات قومی، انگیزه محافظت از دختران و قوانین بازدارنده مبتنی است.
عطاءالله محمدی، روانشناس در بررسی و تحلیل مسئله ازدواج در سنین پایین و آسیبهای روحی و جسمی این نوع ازدواجها میگوید: یک فرد به منظور آماده شدن برای زندگی دراجتماع و زندگی خانوادگی به زمان زیادی نیاز دارد واین آماده شدن نیازمند آموزشهای علمی، بهداشتی دراز مدت است. بنابراین افراد زیر ۱۵سال موقعیت و آمادگی برای ازدواج را ندارند زیرا به آن شرایطی که آمادگی برای ازدواج را فراهم میکند دست نیافتهاند. آسیبهای روحی و جسمی حاصل از این ازدواجها بستگی به جامعهای دارد که ازدواج زودرس در آن صورت میگیرد؛ اگر جامعهای کوچکتر و بستهتر باشد مثل یک روستا شاید این نوع ازدواجها آسیبهای کمتری داشته باشد زیرا در چنین جوامعی سنتهای آموخته شده در حدی بوده است که یک فرد در سن نوجوانی بتواند یک زندگی را اداره کند اما در شهرهای بزرگ و محیطهای بازتر که نیاز به مهارتهای زندگی دارد آسیبهای این گونه ازدواج بیشتر است.
او میگوید: نوجوانانی که در سنین پایین مجبور به ازدواج شدهاند به دلیل آنکه نتوانستهاند دوران کودکی و نوجوانی خود را به درستی طی کنند به مرور زمان دچار بیماری روحی و روانی میشوند و خودکشی، فرار از خانه، روی آوردن به روسپی گری و افزایش کودکان مطلقه در جامعه به عنوان آسیبهای ازدواج کودکان محسوب میشود. همچنین ازدیگر آسیبهای این نوع ازدواجها این است که افرادی که در سنین پایین زندگی میکنند چون استقلال مالی ندارند به خانوادههای خود وابسته میمانند و این وابستگی، نبود اعتماد به نفس و عزت نفس پایین سبب نبود استقلال در زندگی و شروع اختلافات زناشویی میشود.
دردی را درمان نمیکند. . .!
حالا پروانه سلحشور، عضو فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی از تلاش برای افزایش سن ازدواج دختران از 13 به 15 سال خبر میدهد اما این موضوع باز هم دردی را درمان نمیکند چون در طول این سالها فرهنگسازی درستی در این باره صورت نگرفته است. این موضوع کم کم تبدیل شده به آداب و رسوم جمع بزرگی از مردم کشورمان که به دلیل فقر، نداری و یا هر دلیلی که از دید خودشان منطقی است چوب حراج به فرزندانشان بگذارند و در سنین کم آنها را راهی خانه بخت کنند. حتی اگر سن ازدواج بالای 15 سال در قانونی لحاظ شود، باز هم ازدواج در سن حتی زیر 13 سال صورت میگیرد چون فرهنگسازی درستی در این مورد صورت نگرفته است.
*بهار
messages.comments