درام نوعی رویارویی سخت بین دو شیء متضاد است و لازم نیست که فقط بین موجودات زنده صورت گیرد. طبیعت نیز میتواند به جنگ دشمنان خویش برود و یک رویارویی دراماتیک تشکیل دهد. اما مگر طبیعت نیز دشمن دارد؟
بله، علی رغم اینکه زندگی بدون وجود محیطزیست مناسب و سالم امکانپذیر نیست، اما برخی از انسان ها اهمیت طبیعت را درک ننموده و به جنگ با آن می روند. و چه شگفت انگیز است که انسان با گهواره خود چنین رفتار نموده و آنقدر در این مسیر مرتکب اشتباه و رفتار ناپسند شود که اولین دشمن محیطزیست بهشمار آید.
محیطزیست بهطور طبیعی پاکیزه و سالم است چراکه پوشش گیاهی و حیوانات آن بهطور متعادل تقسیم شدهاند.
اما هنگامی که انسان وارد میدان شده، در آن مداخله می نماید و برای این کار خود توجیههای غیرقابل قبول عرضه میکند، طبیعت را با بی فهمی و بی درکی خود مورد تهاجم غیرعاقلانه و نابخردانه قرار میدهد. این نوع بدرفتاریها از حس حرص و طمع انسان سرچشمه میگیرد؛ شهوتی که در وجود او ریشه دوانده، وی را نابینا میکند و به جنگی نابرابر در مقابل طبیعتی میکشاند که او را از هر گزند و آسیبی حفظ کرده است. چراکه محیطزیست گهواره و محافظ انسان است و این طبیعت است که مسکن، خوراک، پوشاک، رشد اقتصادی و غیره را برای وی تضمین میکند.
حضرت آیتالله العظمی سیدمحمد شیرازی (رحمه الله) در کتاب ارزشمند «فقه محیطزیست» به توصیف محیط (به معنای اعم) میپردازد و میفرماید: «مجموعهای از شرایط و امور تأثیرگذار خارجی و داخلی (محیط نامیده میشود)، در نتیجه محیطی که هر یک از کائنات مانند انسان، حیوان و گیاه را در برمیگیرد در حقیقت شرایط و امور طبیعي، شیمیایی، بیابانی، دریایی، هوایی، گیاهی و اجتماعی پیرامون آن موجود میباشد.»
مشکل اساسی این است که رویارویی انسان با طبیعت همه جانبه و گسترده بوده و طبیعت زدایی در بخش های مختلفی همچون آلودگی هوا، آب ها، از بین بردن پوشش گیاهی، فرسایش خاک و آلودگی نوری و... در حال انجام است این حجم از تخریب از این روست که طبیعت حد و حدود معینی ندارد و محیطی متنوع است و تمام زمینههای زندگی بشری را در برمیگیرد . در نتیجه باید به آن یک نگاه متکامل و همه جانبه داشت تا بتوان به راحتی و روشنی با آن رو برو شد. مردم باید بدانند که بر روی این کره خاکی ضوابط و قوانینی وجود دارد که نمیتوانند آن را نادیده گرفته یا زیر پا گذارند.
بنابراین بشر با محیط زیست وارد جنگی همه جانبه شده است و به اشکال مختلف کمر به نابودی آن بسته است. برای مثال تولید و صنعت یکی از دشمنان طبیعت می باشد اما آیا ما میتوانیم از این دو نیاز اساسی انسان دست برداریم یا سیاست و جامعه را کنار بگذاریم؟ خیر امکانپذیر نیست. تنها چیزی که لازم است این است که انسان بداند تا چه اندازه در حال آسیبرسانی به محیطزیست و طبیعت است چراکه این درک و فهم بهطور طبیعی بر رفتار او تأثیرگذار خواهد بود.
آیت الله شیرازی دیدگاه متکامل تر و همه جانبه تری نسبت به طبیعت داشته و اموری همچون سیاست، اقتصاد و امور اجتماعی را نیز در زمره محیط زیست به شمار می آورد؛ ایشان در این خصوص می فرماید: «پس طبیعت یک شیء متکامل است و علوم مختلفی همچون سیاست، جامعهشناسی، اقتصاد و غیره که انسان آن را کشف کرده است را نمی توان از طبیعت جدا دانست. همانطور که قبلاً بدان اشاره کردم محیط (به معنای اعم) شامل محیط وراثتی ، محیط اجتماعی، محیط فرهنگی، محیط اقتصادی و محیط طبیعی و غیره میشود.»
تأثیر محیطها بر انسان
اگر بخواهیم دیدگاه آیتالله شیرازی در مورد محیط را بیشتر توضیح دهیم و تقسیمهای ایشان در این مورد را بهتر بشناسیم باید بگوییم که: ایشان بر تنوع و همه جانبه بودن محیط تأکید فراوان دارد چراکه سیاست، اقتصاد و فرهنگ را در آن ادغام میکند اما در این میان بدلیل اهمیت و تأثیر ژرفی که محیط اجتماعی بر زندگی انسان دارد نسبت به آن تأکید و اهتمام بیشتری می ورزد. منظور از محیط اجتماعی محیط بشری است که انسان در آن به تلاش و تکاپو می پردازد. اهمیت این محیط که از یک محیط کوچک به نام خانواده شروع میشود و به محیطهای بزرگتر مانند مدرسه و کار و ورزش میرسد از آن روست که آثار عمیقی بر تفکرات و دیدگاهها و نیازهای انسان دارد. هیچ شکی نیست که محیط اطراف یک فرد بر شخصیت، سخنان، افکار، رفتار و کردار او تأثیرگذار است.
در این باره آیتالله العظمی شیرازی تأکید دارد: «این محیط اجتماعی است که شخصیت انسان را تشکیل میدهد، حال اگر این محیط یک محیط ایمانی باشد کودک تربیتی ایمانی را تجربه خواهد کرد. اما اگر این محیط منحرف و ناشایست باشد تربیت او نیز ناشایست خواهد بود.»
با توجه به دیدگاه گسترده آیتالله شیرازی میتوان گفت که محیط فرهنگی نیز در شکل گیری شخصیت انسان تأثیرگذار است. منظور از محیط فرهنگی آگاهی، بینش، دانش، قانون، اخلاق و آداب و رسوم و امثال اینهاست.
این محیط با منظومه شناختی و معرفتی انسان در ارتباط است و نقش خود را از همان روزهای اول تشکیل جنین در شکم مادرش ایفا می کند؛ چراکه در این مرحله از زندگی شخصیت اصلی او شکل میگیرد. اینجاست که اهمیت فرهنگی که انسان آن را میآموزد روشن میگردد و شاید به این دلیل است که بعضی از مادران از همان ساعات اولیه تولد بعضی از سورهها را در گوش فرزندان زمزمه میکنند تا این کلمات به خوبی در وجود آنها نهادینه شود. در حقیقت فرهنگ و محیط فرهنگی بر تمام مراحل زندگی انسان تأثیرگذار است.
آیت الله شیرازی به تأثیر گسترده محیط فرهنگی اشاره دارد و تأکید میکند که این نوع از محیط تأثیر خود را از زمانی که انسان به این جهان چشم باز میکند تا لحظه ای که از این دنیا رخت بر می بندد بر زندگی او خواهد گذاشت. ایشان میفرماید: «محیط فرهنگی بر تربیت کودک تأثیر دارد، روانشناسان حتی این تأثیر را بر جنین نیز اثبات کردهاند چه برسد به کودک متولد شده.»
اگر اهمیت فرهنگ را در زندگی یک ملت، فرد و گروه به خوبی درک کنیم میتوانیم اهمیت این رویارویی بین انسان و محیط را نیز به خوبی دریابیم. بازیی که شروعکننده آن انسان بود و پایانی جز از بین رفتن حیات بشری نخواهد داشت.
رویارویی محیطزیست با محیط اقتصادی و محیط طبیعی
سخنانی که در مورد محیط فرهنگی ایراد شد در مورد محیط اقتصادی نیز صادق است و این محیط نیز میتواند تأثیری بزرگ بر ساخت شخصیت و زندگی انسان گذارد. منظور از اقتصاد در اینجا قدرت و توانایی در مهیاسازی زندگی بهتر برای فرزندان است شرایطی که بتواند لوازم آموزش و پرداختن به استعدادها و نوع خوراک و پوشاک و زندگی به صورت عموم را فراهم سازد.
کودکان عادتاً از کمبود مادی آسیب میبینند. فقر و تهیدستی یکی از خطرناکترین آفات اقتصادی است که میتواند زندگی انسان را از بین برد و به انحراف و بیماری کشاند در چنین شرایطی کاستیهای فکری و فرهنگی و عقیدتی به خوبی در زندگی او رخ مینماید. بر عکس این حالت زمانی است که پدر امکانات مالی کافی برای فراهم ساختن شرایط ایدهآل برای تربیت و زندگی فرزندان در اختیار داشته باشد.
حضرت آیتالله شیرازی (رحمه الله) میفرماید: «مشکلات اقتصادی تأثیری شگرف بر تربیت فرزندان دارند، که گاهی ممکن است به عقبماندگی ذهنی منجر شود و یا فرزندان را دچار روانپریشی کند، در این بین کودکان نقشی ندارند جز اینکه در یک خانواده منحرف و پست به دنیا آمدهاند.»
بنابراین با توجه به تغییر و تحولات جهان، می بینیم که ریشه بسیای از مشکلات به خود بشر باز می گردد این انسانها هستند که به خوبی از طبیعت و منابع آن استفاده نکرده و از دادههای طبیعت برای رشد و ترقی و پیشرفت خود بهره نبرده اند.
انسان همچنان نسبت به محیطزیست خود کمکاری میکند. شاید کسی تصور این را هم نکند که افزایش درجه حرارت زمین بر نوع تفکر ما نیز اثر دارد. شاید فکر این را هم نکنیم که تغییرات آب و هوایی میتواند بر موفقیت یا شکست انسان تأثیرگذار باشد. اما تحقیقات علمی نشان داده که محیطزیست میتواند بر نوع تفکر، رفتار و کردار ما تأثیرگذار باشد او باید به طبیعت اهمیت داده و از رویارویی با آن دست بردارد، به خصوص اینکه آثار این رویارویی بهطور مستقیم بر او اثر میگذارد و او تنها شکست خورده این درگیری است که خود آتش آن را روشن کرده است.
مترجم: سید محمد منوری
messages.comments