twitter share facebook share ۱۳۹۴ تیر ۱۶ 1417

هفته‌ای که گذشت دیوان عالی آمریکا ازدواج همجنسگرایان را در سراسر این کشور قانونی اعلام کرد  و بدین‌ترتیب ایالات متحده هجدهمین کشوری شد که ازدواج همجنسگرایان در آن به رسمیت شناخته می‌شود. با اعلام این خبر بسیاری از فعالان حقوق همجنسگرایان در سراسر دنیا به جشن و پایکوبی پرداختند و این اقدام را گامی مهم در راستای حمایت از حقوق اقلیت همجنسگرا دانستند. فضای مجازی نیز شاهد بحث و جدل کاربران اینترنت در استقبال و یا مخالفت با این خبر بود.

برخی با استناد به آیات قرآن آنان را مجرم و مستحق سنگسار شمردند، برخی دیگر آنان را بیمار روانی و نیازمند کمک و درمان دانستند، و دسته‌ی سوم نیز با استناد به اینکه در سال 1973 همجنسگرایی توسط سازمان بهداشت جهانی از لیست بیماری‌های روانی خارج شده است این مسأله را خارج از کنترل فرد و ناشی از اختلالات هورمونی دانستند. حتی شاهد این بودیم که برخی از ایرانیان روشن‌فکرنما عکس پروفایل خود را به رنگ‌های رنگین‌کمان که نشان این گروه است مزیّن کردند. حامیان این قانون ممنوعیت این نوع ازدواج را به ممنوعیت ازدواج‌های غیرنژادی تشبیه می‌کنند و حق ازدواج را جزء حقوق مدنی این افراد بر می‌شمارند. در مقابل، استدلال مخالفان، دغدغه‌هایی همچون سرپرستی از فرزندان، دغدغه‌های مذهبی و نگرانی بابت این مسئله است که تغییر دادن تعریف ازدواج ممکن است منجر به شامل شدن چند همسری، زنای با محارم و دیگر ایده‌های روشن‌فکرانه شود.

 در حالی که شاهد تلاش گسترده‌ی کشورهای غربی و مجامع و نهادهای مدعی روشن‌فکری جهان، برای به رسمیت شناختن حق ازدواج و فرزندخواندگی برای همجنسگرایان هستیم، از طرف دیگر می‌بینیم که ازدواج سنتی (زندگی مشترک بین زن و مرد از طریق عقد ازدواج) به‌تدریج در کشورهای مختلف رنگ باخته، ارزش و اهمیت خود را از دست می دهد و ازدواج سفید (زندگی مشترک زن و مرد بدون ازدواج) جایگزین آن می‌شود. این سبک از زندگی سال‌هاست در کشورهای غربی رایج شده و از طرف مردم مورد پذیرش قرار گرفته است. امّا متأسفانه محدود به کشورهای غربی نبوده و به تدریج در کشورهای اسلامی و بیشتر از طریق برنامه‌های ماهواره‌ای در حال گسترش است، به طوری که جامعه‌شناسان و متصدیان امر نسبت به افزایش این پدیده به‌ویژه در شهر تهران هشدار می‌دهند.

علاوه بر اینها در ایران، به دلایل گوناگون از جمله مشکلات اقتصادی، با افزایش آمار طلاق و در مقابل کاهش ازدواج رو به رو هستیم. طبق گزارش روزنامة جام و جم در سال 1393 تعداد 774513  ازدواج به ثبت رسیده است که نسبت به سال 1391 کاهش 7/6 درصدی داشته، و تعداد طلاق‌های به ثبت رسیده نیز 155369 مورد بوده است که نسبت به سال 1391 رشد 4/3 درصدی داشته است. همچنین آمار تعداد بالای افراد در سن ازدواج که مجموعاً یازده میلیون دویست هزار نفر می‌باشد حائز اهمیت است.

بدین‌ترتیب شاهد این هستیم که خانواده به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و با سابقه‌ترین ارکان جامعه، مورد هجمه قرار گرفته است. از یکسو لزوم برقراری زندگی مشترک را از طریق ازدواج زیر سؤال می‌برند و از سویی دیگر موج عظیم رسانه‌ای در حمایت از ازدواج همجنسگرایان به راه میاندازند. آیا به راستی این دو با یکدیگر در تقابل نیست. جایگاه خانواده نه در سنت و عرف جامعه و نه از دیدگاه دینی قابل چشم‌پوشی نیست. هدف از تشکیل خانواده دوام و بقای جامعه و موفقیت فرزندان و آینده‌ی کشور می‌باشد؛ به عقیده‌ی کارشناسان بهترین نوع تربیت فرزندان، رشد و پرورش آن‌ها در کنار یک پدر و مادر است. کودک با بودن در کنار مادر از عاطفه و محبت مورد نیاز خود سیراب می‌گردد و از پدر قدرت و صلابت و مسئولیت‌پذیری را فرا می‌گیرد؛ حال آنکه در یک خانواده ی همجنسگرا ناچار از یکی از این دو محروم خواهد شد، در ازدواج سفید نیز از آن‌رو که اصل بر عدم مسئولیت‌پذیری و عدم تعهد و پای‌بندی قانونی زن و مرد به یکدیگر است، نمی‌توان مطمئن بود که به منافع کودک ضرری وارد نخواهد شد. بنابراین تنها محیطی که ضامن تأمین سلامت روانی کودک می‌باشد خانواده‌ای است که در آن پدر و مادر هر یک با مسئولیت‌پذیری و تعهد نسبت به یکدیگر، جایگاه خود را شناخته و تمام تلاش خود را در رشد و تربیت فرزندان خود به کار گیرند.

نظر شما