twitter share facebook share ۱۴۰۲ مهر ۰۵ 615

ایران هویت سیاسی خود را در تضاد با جهان غرب می بیند. رهبری ایران به حفظ روابط تجاری و فناوری با کشورهای غربی ابراز علاقه می کند ولی وقتی صحبت از سیاست و فرهنگ به میان می آید، از غرب فاصله می گیرد. برخی این رویکرد را ناشی از ایدئولوژی جمهوری اسلامی می دانند ولی در یک نگاه دیگر این رویکرد حاصل نگرانی های امنیتی ایران است که با نگرانی های مسکو و پکن همخوانی دارد. روابط سیاسی با غرب به ویژه با آمریکا، سلطه حکومت بر جامعه و سنت های فرهنگی را تضعیف می کند. ترس از تسلط قدرت نرم آمریکا و اروپا، باعث می شود که حکومت هایی همچون حکومت ایران بین روابط تجاری و غیرتجاری با غرب تمایز قائل شوند و برای اطمینان از کنترل شدید خود بر اوضاع داخلی، دور ماندن از آمریکا را در رأس استراتژی امنیتی خود قرار دهند

تقویت اخیر روابط ایران با چین و روسیه در دهه گذشته، بازتاب نگرانی های امنیتی تهران است؛ بنابراین ایران در گردش به سمت شرق انگیزه سیاسی دارد. اما برخلاف ایران، عضویت هند در بریکس و سازمان همکاری شانگهای، با هدف گسترش فرصت های چانه زنی و همکاری در حوزه های امنیتی، تجاری، فناوری و سرمایه گذاری مستقیم خارجی صورت گرفته است. این امر در مورد عربستان، امارات، مصر و دیگر کشورهای درحال توسعه که به بریکس پیوسته اند نیز صدق می کند. اهداف و انگیزه های این کشورها با هدف ایران که به دلیل ترس از غرب، به شرق گرایش پیدا کرده است، فرق دارد

ماهیت سیاسی بریکس

به نظر می رسد هدف از ایجاد بریکس -همچون سازمان همکاری شانگهای- ایجاد ساختاری برای اجماع و اقدام جمعی نبوده و هر دو سازمان بر اساس انگیزه های سیاسی چین و روسیه شکل گرفته است. اعضای این دو سازمان با یکدیگر هماهنگی و هدف مشترک ندارند. بر اساس ارزیابی ها درحالی که چین و روسیه برای عضویت ایران در بریکس اصرار داشتند، هند و برزیل از این اقدام نگران بودند و می ترسیدند که این گروه بیش از حد ضد آمریکایی به نظر برسد. گرچه هند در هر دو گروه بریکس و شانگهای –که تحت رهبری چین است- عضویت دارد؛ ولی درعین حال یکی از چهار عضو گروه Quad –با حضور آمریکا، ژاپن و استرالیا- و گروه I2U2 –با حضور آمریکا، اسرائیل و امارات متحده- نیز هست. یکی از نشانه های عدم هماهنگی بین اعضای بریکس، صدور حکم محکومیت مقامات نظامی بازنشسته هندی توسط چین، به جرم بازدید از تایوان است. این حکم روابط سرد هند و چین را که به اختلافات مرزی دو کشور در سال 1962 بازمی گردد، پیچیده تر می کند

باتوجه به همکاری گسترده ای که هند و آفریقای جنوبی با غرب و به ویژه واشنگتن دارند، غیرقابل تصور است که بریکس بتواند به وزنه تعادلی در برابر گروه7 و گروه20 بدل شود. در طول این سالها آمریکا توانسته است 52 اتحاد نظامی و سیاسی را در نظام بین الملل مدیریت کند. همگرایی هند و آفریقای جنوبی با اروپا و آمریکا، به این معنی است که دست آنها برای همسویی با سیاست های ضد غربی روسیه و چین باز نیست و این باعث می شود که نتوان رفتار آنها را در بریکس پیش بینی کرد. جدای از روسیه، تمام اعضای بریکس وابستگی متقابلی با آمریکا دارند و نمی توانند اقدامات شدیدی برای برهم زدن نظم جهانی به رهبری ایالات متحده انجام دهند. ضمن اینکه اعضای بریکس در مورد دلارزدایی اتفاق نظر ندارند

مشکل تهران

مشکل اصلی حضور ایران در این دو سازمان، این است که تهران با کشورهای غربی و به ویژه آمریکا روابط عادی ندارد. هدف تهران از عضویت در این گروهها این است که نشان دهد بر خلاف نظر اکثر کارشناسان، منزوی نیست. عضویت در بریکس و شانگهای نمی تواند مشکلات اقتصادی ایران را حل کند زیرا تحریم های ثانویه آمریکا محدودیت های زیادی را پیش روی دیگر کشورها برای تعامل اقتصادی با ایران ایجاد کرده است. ایران عضو fatf نیست و تراکنش های مالی بین المللی آن بر اساس رویه ها و استانداردهای جهانی انجام نمی شود. عضویت در بریکس این وضعیت را تغییر نمی دهد. سوء مدیریت اقتصادی در کنار تحریم های آمریکا منجر به ناامنی اقتصادی و اجتماعی وحشتناکی در ایران شده است

ایران در قبال آمریکا سیاست نه عادی سازی و نه تقابل را در پیش گرفته است و تفاهم اخیر را می توان در راستای همین سیاست دانست. تهران وارد فاز عادی سازی رابطه با واشنگتن نمی شود زیرا در این صورت وضعیت موجود و ساختار قدرت در ایران مختل می شود؛ از سوی دیگر از رویارویی نیز اجتناب می کند زیرا می داند که بازنده بازی خواهد بود. دکترین امنیتی جمهوری اسلامی، پرورش نیروهای نیابتی در خاورمیانه به عنوان یک نیروی بازدارنده در برابر آمریکا است. رهبر انقلاب 19 اسفند 1391 در سخنانی حضور منطقه ای ایران را با قدرت و استحکام نظامی کشور مرتبط دانست

علاوه بر نابسامانی های ساختاری اقتصاد ایران، کشور در حال حاضر از دو مشکل حاد رنج می برد: کمبود ذخایر ارزی و عدم وجود سرمایه گذاری خارجی. هر دو مشکل به دلیل تحریم های آمریکا تشدید شده است و هیچ امیدی برای تغییر سیاست خارجی ایران وجود ندارد. در چنین شرایطی بریکس نمی تواند درمانی برای مشکلات اساسی اقتصاد ایران باشد. اما توافق اخیر با امریکا به نفع هر دو طرف است زیرا دسترسی ایران را به دلارهای نفتی بیشتر می کند، نفت بیشتری به بازارهای جهانی انرژی عرضه می شود، زندانیان آمریکایی آزاد می شوند، نیروهای نظامی آمریکا در منطقه از امنیت بیشتری برخوردار می گردند، روی برنامه هسته ای ایران نظارت بیشتری صورت گرفته و از سرعت برنامه کاسته می شود و در پایان تنش بین ایران و اعراب کاهش می یابد. از بین تمام اهرم های ایران، یمن کمترین اهمیت را دارد و جای تعجب نیست که ایران مایل بود در ازای کاهش حمایت مالی و لجستیکی عربستان از گروههای مخالف ایرانی، حضور خود را در یمن کاهش دهد

سیاست خارجی بدون شریکان استراتژیک   

یکی از ویژگی های اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی این است: ایران کشوری تنهاست و قادر به تحکیم روابط راهبردی و اتحاد با دیگر کشورها نیست. این تنهایی انتخاب مسئولان جمهوری اسلامی است. از نظر انها هر نوع اتحاد استراتژیک، منجر به وابستگی هایی شده و توان مانور دولتِ در سایه را کم می کند. تا زمانی که تهران تصمیم به تغییر سیاست خارجی نگیرد، این مشکلات ادامه خواهد یافت؛ این درحالی است که هیأت حاکمه جمهوری اسلامی، سیاست خارجی و بحران های اقتصادی را به یکدیگر مرتبط نمی داند. درچنین شرایطی عضویت ایران در بریکس تنها این امکان را برای رهبران کشور فراهم می کند که با رهبران دیگر کشورها عکس بیندازند و روابط عمومی خود را به نمایش بگذارند

ایران ممکن است دچار این توهم باشد که با عضویت در بریکس به ایجاد نظم جهانی چندقطبی کمک کرده و هژمونی غرب را به هم می زند اما آنگونه که اکونومیست می نویسد «بریکس تنها می تواند با صدای بلند، نظم بین الملل به رهبری غرب را مورد انتقاد قرار دهد ولی در عمل نمی تواند سلطه غرب را به چالش بکشد». آنچه از دید تهران مغفول مانده، این است که چین خود در چارچوب نظام سرمایه داری بین الملل فعالیت می کند و رتبه دوم خود را در اقتصاد جهانی، مدیون نظام سرمایه داری است. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و بریکس شبیه به فوتبالیستی است که همیشه نیمکت نشین است و فرصت بازی پیدا نمی کند. در زمینه سیاسی، ایران در حاشیه نشسته و نظاره گر عملکرد میدانی چین و روسیه و آمریکاست

صحت ادعای ایران را مبنی بر اینکه عضویتش در بریکس یک «دستاورد تاریخی» است، می توان با میزان سرمایه گذاری مستقیم خارجی که دیگر اعضای این سازمان دریافت می کنند ارزیابی کرد. باتوجه به تحریم های گسترده اروپا و آمریکا بر مؤسسات بانکی و اقتصادی ایران، بعید است که شرکت های خصوصی یا دولتی مایل به خطر انداختن فعالیت های خود در جهان غرب باشند. بدون روابط عادی با غرب، عضویت ایران در بریکس نمی تواند مزایای تجاری، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، رشد اقتصادی بالاتر یا انتقال فناوری در حوزه های کلیدی همچون هوش مصنوعی برای ایران به ارمغان آورد و در چنین شرایطی مشارکت در سازمان هایی که زیر چتر انحصاری روسیه و چین است، تنها وضعیت موجود کشور را حفظ می کند.

منبع: مؤسسه خاورمیانه

نظر شما