twitter share facebook share ۱۳۹۸ خرداد ۰۱ 1107
ارعابی که باورمندان داعش در اردوگاه به جان ها انداخته اند

گروهی از زنان ستیزه جوی وفادار به داعش در اردوگاه الهول در شمال شرقی سوریه، کسانی را که از خط مقدم نبرد بین داعش و نیروهای کُرد فرار کرده و به این اردوگاه می آیند، ارعاب نموده و با مجبور کردن آنان به اجرای اسلام مورد نظر خود، مشکلاتی را برای مسئولان اردوگاه ایجاد کرده اند.

در این اردوگاه پیروان داعش، هرانکه را کافر و مرتد می پندارند تهدید می کنند، به رویشان چاقو می کشند و سنگ پرتاب می کنند و حتی خیمه هایشان را می سوزانند.

به گفته نیروهای دموکراتیک سوریه، وفاداران داعش حتی در داخل اردوگاه سلول هایی ساخته اند که در ان مجازات افراد را به اجرا می گذارند. رهبر این حرکت نیز زنانی از کشورهای مصر، مراکش و تونس هستند که در سالهای اخیر اغلب پیروان داعش را آنان جذب این گروه کرده اند.

به این ترتیب علی رغم اعلام پایان خلافت خودخوانده داعش، هنوز هزاران نفر به این گروه وفادار مانده اند و می کوشند تا ایدئولوژی آن را تقویت و حمایت کنند.

یکی از این افراد ام عایشه 22 ساله شهروند عراق است که در گفتگو با واشنگتن پست ابراز امیدواری می کند که دولت خودخوانده اسلامی دوباره بر سر کار بازگردد. به گفته وی ما قانون شریعت داشتیم اما الان همه جا را فساد گرفته است. او درحالیکه از سر تا پا سیاه پوشیده، می گوید ساکنان اردوگاه را بدلیل عدم رعایت پوشش مناسب یا قصور در نماز، امر به معروف می کند «در حکومت داعش به ما می گفتند چه چیز درست است و چه چیز غلط، اما اینجا مردم هرچه می خواهند می پوشند».

در هفته های اخیر نیروهای کرد تحت حمایت امریکا موفق شدند شهر باغوز اخرین سنگر داعش را پس بگیرند و در نتیجه ی این جنگ هزاران نفر فرار کرده و اواره شدند. نیروهای دموکراتیک سوریه، مردان را جدا کردند و به بازداشتگاه فرستادند و زنان و کودکان را به اردوگاه الهول منتقل کردند؛ به این ترتیب جمعیت اردوگاه از 9000 نفر به 73000 نفر افزایش یافت.

محمد قدوح یکی از مقامات کرد مسئول جا به جایی افراد در شمال شرقی سوریه می گوید: وقتی مردم باغوز به این اردوگاه منتقل شدند، فضای اردوگاه 180 درجه تغییر کرد؛ قبل از آن زنان صورت خود را نمی پوشاندند، اما الان یک دختر بالای 8 سال را بدون حجاب نمی بینید.

به گفته مقامات، گرچه بسیاری از کسانی که اکنون محافظه کارانه تر لباس می پوشند، می ترسند و می خواهند از آزار و اذیت طرفداران داعش مصون باشند؛ ولی در این میان برخی نیز توسط پیروان داعش متقاعد شده اند.

محمد بشیر رییس روابط عمومی اردوگاه، از افراطی تر شدن افراد اردوگاه خبر داده و تنش موجود در کمپ را بالا توصیف می کند. به گفته وی زنان ستیزه جو، پرسنل بهداشت و نیروهای کمکی را هدف قرار داده، انها را کافر می خوانند. در یک مورد انها روی یک مرد مدفوع ریختند، برخی از زنان نیز با لبه تیز قوطی های کنسرو به خیمه های کسانی که از پیوستن به داعش پشیمان هستند حمله می کنند. در رویداد اخیر در بازار اردوگاه، زنی با چاقو مردی را که روی لباسش انگلیسی نوشته بود، تهدید کرد.

بنابراین نه زنان و نه مردان از تنبیه هوادارن داعش در اردوگاه مصون نیستند و در صورت بروز هرگونه رفتاری که از جانب افراط گرایان نادرست تشخیص داده شود، مجازات می شوند. اما مقامات اذعان می کنند که نمی توانند در اردوگاه الهول از همه محافظت کنند و نگران هستند که افزایش بحران انسانی موجود، زمینه را برای رشد افراط گرایی فراهم کند

https://www.washingtonpost.com/world/middle_east/true-isis-believers-regroup-inside-refugee-camp-terrorize-the-impious/2019/04/19/a30d4986-556c-11e9-aa83-504f086bf5d6_story.html?utm_term=.e7c442ac4441

 

شکست استراتژی سیاسی عربستان

سرمایه گذاری چند میلیون دلاری عربستان سعودی در سیلیکون ولی، شرکت تاکسی رانی اوبر و ماشین های برقی تسلا، درکنار سرمایه گذاری چند میلیون دلاری شاهزاده بن طلال در اسنپ چت، نمونه هایی از سهام عظیم عربستان در شرکت های امریکایی است.

سالهاست که عربستان چنین رویکردی را در مناسبات بین المللی خود پی می گیرد: اطمینان از سکوت کشورهای غربی در مسئله حقوق بشر در پناه سرمایه گذاری های کلان اقتصادی در این کشورها؛ پرداخت پول به کشورهای آفریقایی و نجات اقتصادهای درحال فروپاشی آنها از طریق اعطای وام و بدهکار نمودن آنان به خود و نیز کنترل قیمت جهانی نفت.

از جمله این کشورها لبنان است که از سرمایه گذاری چند میلیون دلاری عربستان بهره می برد و مصر که از نظر مالی به ریاض وابسته است. لیست کشورهایی که از پول عربستان منتفع شده اند، اردن، سودان، پاکستان، فیلیپین و مراکش را نیز در بر می گیرد. در کنار اینها کشورهای آسیایی نیز هستند که عربستان میلیون ها کارگر را از این کشورها استخدام کرده است

سرمایه گذاری ها و کمک های سعودی به دولت های مختلف، دست مقامات این کشور را در عنوان کردن مطالبات خود باز می گذارد؛ برای نمونه از کشورهای غربی می خواهد مسئله نقض حقوق بشر را نادیده بگیرند، از مصر دو جزیره تیران و صنافیر را در دریای سرخ گرفت و سال 2002 اتحادیه عرب را مجبور به پذیرش طرح صلح خاورمیانه خود کرد. مثال بارز دیگر از این بده بستان سیاسی، ائتلافی است که در جنگ یمن علیه جنگجویان حوثی تشکیل شد و حتی سنگال را نیز مجبور به ورود به این ائتلاف کرد

آنچه گفتیم رویکردی است که برای دهه ها از جانب مقامات عربستان دنبال شده است؛ به این ترتیب آنان پیش از رسیدن محمد بن سلمان به قدرت می کوشیدند اهداف و برنامه های خود را نه از طرق دیپلماتیک و عملیات نظامی، بلکه در پشت پرده پیش برند و (به جز جنگ 1991 خلیج فارس) از طریق تأثیرگذاری بر قیمت نفت و معاملات بزرگ تجاری، منافع خود را در غرب تضمین کنند. در خاورمیانه نیز صحنه گردانی سیاست های منطقه ای خود را به متحدین خود همچون مصر و اتحادیه عرب واگذار کرده بودند؛ چراکه این کشورها به خوبی می دانستند چه اقدامات و تصمیماتی موقعیت عربستان را تقویت و منافع آن کشور را تضمین می کند.

اما از زمان ولی عهدی بن سلمان، استراتژی سعودی تغییر کرده و عربستان امروزه مسئولیت عملیات ها و کارزارهای خود را –به ویژه کارزارهایی که در راستای توقف و ایجاد محدودیت برای ایران برنامه ریزی شده است- مستقیم بر عهده می گیرد؛ بنابراین خاورمیانه تبدیل به عرصه نبردی شده است که سعودی به طور مستقیم درگیر آن است.

اولین اقدام بن سلمان، عملیات نظامی در یمن بود که علی رغم بهره مندی ریاض از پیشرفته ترین سلاح های امریکایی، نه تنها هنوز به پیروزی نرسیده که به مرگ هزاران غیر نظامی منجر شده است.

نقش و دخالت مستقیم عربستان در این مرگ و میرها، در کنار قتل جمال خاشقچی، سناتورهای آمریکایی را قانع کرد که به حمایت ایالات متحده از ائتلاف سعودی پایان دهند.

از دیگر اقدامات مداخله جویانه عربستان در پایان سال 2017 اجبار سعد حریری نخست وزیر لبنان به استعفا بود تا از این طریق دولت ائتلافی وی با حزب الله سقوط کند، اما اعتراضات در لبنان و سایر کشورها، در نهایت ریاض را مجبور به عقب نشینی از موضع خود کرد.

در جنگ داخلی سوریه، شورشیان از جانب عربستان تأمین مالی می شدند و علی رغم این مطلب نتوانستند اوضاع را به نفع سعودی تغییر دهند. مخالفت عربستان با ریاست جمهوری بشار اسد با نقش آفرینی سوریه و ایران بی اثر شد و این کشور را مجبور کرد تا از سوریه عقب نشینی کند، همچنین آنها تلاش بسیاری کردند تا اردن را به استفاده از خاکشان در حمله به سوریه راضی کنند اما موفق نشدند

علاوه بر این ها، عربستان یکسال و نیم پیش اقدام به تحریم و بایکوت قطر کرد اما ائتلافی که با مصر و بحرین و امارات بدین منظور تشکیل داد، کارساز نشد و نتوانست این کشور کوچک ثروتمند را تحت تأثیر قرار دهد. حالا زیر فشار امریکا این احتمال بیشتر از همیشه است که عربستان تحریم های وضع شده علیه قطر را بردارد.

همه اینها نشان می دهد تغییر استراتژی عربستان از کشوری که پیشتر مخفیانه و پشت صحنه کار می کرد به کشوری که کارزار های مختلف را رهبری می کند، تاکنون برای این کشور سودمند و مثمر ثمر نبوده است و ریاض نیازمند در پیش گرفتن رویکردی است که در پرتو آن نام کشور به عنوان قدرت منطقه ای حفظ شود

https://www.haaretz.com/middle-east-news/EXT-MAGAZINE-mohammed-bin-salman-has-shattered-saudi-diplomacy-what-happens-now-1.7132449?fbclid=IwAR1b6MFPway8465T2F1Xlh_maN0uVrriHQr63jxv0T2reGBheyMsDxolLxc

 

آیت‌الله‌های وطن‌پرست: ملی‌گرایی در عراق پس از صدام

کارولین سایج در کتاب «آیت‌الله‌های وطن‌پرست» نشان می‌دهد که آیت الله علی سیستانی در ۱۵ سال گذشته، شخصیتی محوری برای پیشبرد دموکراسی و ملی‌گرایی در عراق بوده است. او این ماموریت تاریخی را نه فقط با حفظ فاصله از نیروهای آمریکایی، بلکه با دوری از الگوی سیاست‌ورزی آیت‌الله‌های ایران انجام داده است.

آیت الله علی سیستانی، شخصیتی است  که به جای دودستگی و فرقه‌گرایی، مروج ملی‌گرایی بوده است. در کشوری درگیر بمب‌های جاسازی شده در ماشین، طغیان خشونت داعش، فرقه‌گرایی شیعه و سنی، و فساد عمیق سیاستمداران و قبایل و خاندان‌ها، رسیدن‌به وحدت ملی، ماموریتی بعید به نظر می‌رسد. بنابر آمار سیا، بین ۷۵ تا ۸۵ درصد از جمعیت عراق را عرب‌ها، بین ۱۵ تا ۲۰ درصد آن را کردها، و حدود ۵ درصد آن را اقوام گوناگون دیگری همچون ترکمن‌ها، ایزدی‌ها، بادیه‌نشینان، آشوریان و فارس‌ها تشکیل می‌دهند.

هدف غایی بسیاری از رهبران عراق احیای ملی‌گرایی عراقی‌ است، به‌ویژه آنکه پس از حمله آمریکا به این کشور در سال ۲۰۰۳، درگیری عمیق فرقه‌گرایانه کشور را به مدت چند سال چندپاره کرد.

در دنیای عرب مسأله‌ هویت اغلب موضوعی مجادله‌برانگیز است و ملی‌گرایی همچون یادگاری کهن از دهه‌‌ ۶۰ به نظر می‌رسد. اعتقادات ملی‌گرایانه‌ رهبر مصر، جمال عبدالناصر برپایه‌ یک تصور خیالی از جامعه واحد عرب بنا شده بود. این رؤیا خیلی زود ناکام ماند، مشخصاً در سال ۱۹۵۸ با امتناع عراق از پیوستن به جمهوری متحد عربی متشکل از مصر و سوریه که عمر کوتاهی داشت.

پس‌ از پیروزی قطعی اسرائیل در مقابل ارتش گروهی مصر، اردن و سوریه در جنگ سال ۱۹۶۷، عرب‌ها دریافتند ابداً توانایی مقابله با دشمن خود را ندارند و این موجب برانگیختن نوعی احساس حقارت شد. در یک کلام، علی‌رغم رویای ناصر‌، این ایده‌ ملی‌گرایانه‌ فروپاشید.

از سال ۲۰۰۳ شاید از روی حس نیاز و در مواجهه با دولت ضعیف و درهم‌شکسته‌ عراق بود که مراجع و علمای شیعه به رهبری آیت الله سیستانی، به عنوان کارگزاران قدرت و حتی بازیگران سیاسی تمام عیار وارد صحنه شدند.

کارولین مارجی سایج در کتاب خود «آیت‌الله‌های وطن‌پرست: ملی‌گرایی در عراق پس از صدام»، به‌دقت نفوذ آیت الله سیستانی در عراق و تحول تدریجی او از سیاستمداری ناپخته به شخصیتی با درکی عمیق از نهادهای اجتماعی را بازگو می‌کند. کتاب نمونه‌های زیادی از احکام و کنش‌های آیت الله سیستانی در پانزده سال اخیر به دست می‌دهد

تنها چند ماه بعد از هجوم امریکا، آیت الله سیستانی در مقابل پل برمر، حاکم غیرنظامی ارشد عراق که در تلاش برای تدوین سریع‌تر پیش‌نویس قانون‌اساسی بود، قدم علم کرد. سایج شرح می‌دهد که سیستانی به پشتوانه‌ سه آیت‌الله دیگر در نجف که از فتواهای او پیروی می‌کردند، خواستار انتخابات فوری شد تا روند سیاسی کشور در نظر عموم مردم عراق مشروعیت یابد. او به دفعات از سرریز خشونت فرقه‌گرایی پیشگیری کرد؛ برای مثال، باعث رای‌عدم‌اعتماد به نخست‌وزیر وقت شد که از دید او آتش فرقه‌گرایی را در میان مردم برمی‌انگیخت. درحالی‌که سیاستمداران عراقی و طرف های گفتگوی خارجی‌شان رفتاری سلطه‌جویانه داشتند، آیت الله سیستانی و هم‌قطارانش برای ایجاد مصالحه با کشیدن ترمز نیروهای درگیر همچون شبه‌نظامیان و گروه‌های سیاسی، باعث شدند که این گروه‌ها برای رسیدن به منافع خود، به مردم عراق ضربه نزنند.

سیستانی و هم‌پیمانانش تاکید داشتند که برای شکل‌دهی به ملتی یکپارچه و پایدار باید بستری ایجاد کرد تا هویت‌های چندگانه بتوانند هم‌زیستی کنند. حوزه‌‌ عملیه عراق بدین ترتیب از سال ۲۰۰۳ وارد صحنه سیاسی شدند.

سایج در کتاب خود می‌نویسد: «تأکید اصلی بر دولت‌سازی بود. بدون مداخله‌ مراجع دینی، امکان نداشت مصوبات و اقدام دموکراتیک که نیازمند مشارکت گسترده‌ مردم عراق بود، طرح و بسط پیدا کنند، حداقل نه به این سرعت.»

سایج با نکته‌سنجی متوجه این مهم است که گفتمان دموکراسی‌‌خواهی سیستانی و همقطارانش نه انعکاسی از دموکراسی غربی‌ است و نه دموکراسی همسایه‌ قدرتمند عراق، ایران. او می‌نویسد: «دست آخر، نه آمریکای آزادی‌بخش‌، بلکه آیت‌الله‌ها متولیان دموکراسی در عراق پس‌ از ۲۰۰۳ بودند.»

بیشتر متن‌هایی که در مورد قدرت مذهبی در خاورمیانه نوشته شده‌، در مورد جایگاه دین در جوامع عرب دچار کژفهمی شده‌اند و قدرت روحانیون را دست‌کم می‌گیرند. سایج به درستی اسلام را بر مبنای شایستگی‌هایش ارزیابی می‌کند، به‌جای آنکه،‌ شتابزده و به‌سادگی، همچون پژوهشگران آمریکایی و عربی، اسلام را تنها ابزاری در خدمت شخصیت‌های مذهبی و سیاسی برای پیشبرد اهداف سیاسی بپندارد.

بخشی از نبوغ آیت الله سیستانی در توانایی او در سنجش افکار عمومی‌ است. او در هر وضعیتی با احساسات مردم عراق همسو مانده است، چه به‌هنگام بیان ترجیحش در مورد نخست‌وزیر و چه به‌هنگام دادن حکم‌ جنگ برای مبارزه با داعش. تلاش آیت الله سیستانی برای حفظ فاصله با روحانیون ایران نیز متناظر و همسو با عقاید و افکار عمومی تغییر کرده است: جمعیت آن دسته از شیعیان عراق که نگرش مساعدی نسبت به ایران دارند، از ۸۸ درصد به ۴۷ درصد کاهش یافته و نگرش نامساعد نسبت به ایران از ۶ درصد به ۴۷ درصد افزایش یافته است.

پانزده سال اخیر به مردم عراق درس تلخی داده‌ است. شکست داعش در موصل در ماه دسامبر سال ۲۰۱۷، کشور را تا حدی یکپارچه ساخت؛ با این حال، ‌داعش در حال شکل‌گیری دوباره در برخی نقاط دیگر عراق است. آیت الله سیستانی اکنون در پایان دهه‌ هشتاد زندگی‌اش است. سوال این است که آیا بدون او مردم عراق قادر خواهند بود از پس چالش‌های تاریخی پیش‌رویشان بربیایند یا نه.

https://blogs.lse.ac.uk/mec/2019/04/17/book-review-patriotic-ayatollahs-nationalism-in-post-saddam-iraq-by-caroleen-sayej/?fbclid=IwAR3LObH5vjziI28KZJpSPGLbIHtO5bFyhCnP76oUshFs7drPCRCis8RzuVM

نظر شما