twitter share facebook share ۱۴۰۲ شهریور ۱۵ 619

حقیقت هرچه قدر که طول بکشد بالاخره یک روز آشکار خواهد شد. در مورد سرنوشت سید موسی صدر هنوز آن لحظه فرا نرسیده است. 31 اوت مصادف بود با چهل و پنجمین سالگرد ناپدید شدن آقای صدر در سفر به لیبی برای دیدار با معمر قذافی. بسیاری از ناظران از جمله افراد خانواده صدر، رهبر سابق لیبی را مسئول ناپدید شدن او می دانند و امیدوارند روزی معلوم شود که چه بر سر وی آمده است

اما آقای صدر در طول زندگی خود در لبنان چه کرد که امروزه نام او هنوز در یادها زنده مانده است؟ صدر که در ایران از پدر و مادری لبنانی متولد شد، در جامعه شیعیان لبنان محبویت زیادی داشت. اگر به این کشور سفر کنید تصاویر سید موسی صدر را در سراسر مناطق شیعه نشین لبنان می بینید. با این حال تأثیری که او گذاشت بسیار فراتر از جامعه شیعه بود. مردم لبنان با ادیان مختلف از جمله شیعیان مارونی، او را به یاد می آورند و گرامی می دارند

برای درک میراث آقای صدر باید تأثیر او را بر لبنان و تلاش هایی که برای حمایت از انسجام اجتماعی در زمانه ای که سایه خشونت و ترس بر کشور سایه انداخته بود، بررسی کرد

علی یکی از ساکنان شهر شیعه نشین بعلبک نظرات خود را در مورد آقای صدر و آموزه های او در لحظه ای که صلح برای اکثر مردم خیالی بیش نبود، اینگونه بیان می کند: «او مدافع حقوق بشر و وحدت در کشور بود. در لبنان هرکس که از وحدت حرف بزند تهدید می شود»

اواخر دهه 1970 لبنان درگیر یک جنگ داخلی 15 ساله شد و از هم فروپاشید. پیش از جنگ، مردم با مذاهب مختلف در کنار هم زندگی می کردند و از زیبایی های کشور لذت می بردند ولی در طول جنگ، زندگی در کنار دیگر هموطنان با ترس آمیخته شد

در 22 کیلومتری شمال بعلبک، شهر کوچک دیر الاحمر قرار داشت که ساکنان آن اکثرا مسیحیان مارونی بودند. آنها نیز در طول جنگ مانند دیگر لبنانی ها از اینکه می دیدند همسایگانشان اسلحه بدست می گیرند و به شبه نظامیان ملحق می شوند، بر خود می لرزیدند و احساس می کردند که به زودی نوبت انها فرامی رسد و هدف حمله قرار می گیرند

اما آقای صدر در بیانیه ای خواهان تضمین امنیت مسیحیان شد و گفت «هرکس گلوله ای به سمت مردم دیرالاحمر شلیک کند، گویی به سینه من زده است. برای من مسیحی و مسلمان و جنوب و شمال فرقی ندارد»

به راستی که او برای همه لبنانی ها احترام برانگیز بود چراکه بی وقفه برای توقف خونریزی تلاش می کرد. این کار آسان نبود زیرا کشورهای منطقه پشت جنگ داخلی لبنان بودند و کشور را به این ورطه کشاندند. صدر متوجه بود که این جنگ به سود هیچ فرقه و جامعه ای در لبنان نیست و لذا سعی داشت که جلوی آن را بگیرد

در جنوب لبنان شبه نظامیان فلسطینی از جمله سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات، منطقه خودمختار خود را اداره می کردند. چریک های فلسطینی که آزاد بودند و دولت لبنان هیچ کنترلی روی آنها نداشت، علیه اسرائیل جنگی براه انداختند که پیامدهای ناگواری برای لبنان داشت. صدر گرچه حامی آرمان فلسطین بود ولی استراتژی عرفات و دیگر گروههای فلسطینی را برای مبارزه با اسرائیل تأیید نمی کرد و معتقد بود با این کار، مردم جنوب هدف انتقام جویی اسرائیل قرار گرفته و آسیب می بینند

صدر که برای حل این مشکل تلاش زیادی می کرد، آماده شد تا در این راستا با قذافی گفتگو کند. آنگونه که حسن چمی -قاضی و عضو کمیته حقیقت یاب لبنان در مورد ناپدید شدن صدر و دو همراهش- می گوید، قذافی می خواست با حمایت از سازمان ها و شبه نظامیان فلسطینی، از خاک لبنان استفاده کند و با اسرائیل بجنگد. از آنجا که سایر کشورهای عربی (مصر، اردن و سوریه) با اسرائیل آتش بس داشتند، لبنان تنها راه جنگ علیه اسرائیل بود. قذافی می خواست ثابت کند که جمال عبدالناصر دوم جهان عرب است

چمی افزود: «دیدگاه قذافی این بود که اگر می خواهید جنگ لبنان به پایان برسد، باید مسیحیان را مجبور به خروج از کشور کنید. سید موسی صدر این نگاه را قبول نداشت؛ این ایده قذافی نخستین زمینه اختلاف بین این دو نفر بود. صدر همه اشکال فرقه گرایی را رد می کرد و به وضوح نشان داد که لبنان خانه همه لبنانیان است. اما مهمترین عامل و انگیزه ای که باعث شد قذافی چنین بلایی را سر صدر بیاورد، تمایل او به مبارزه با اسرائیل و گرفتن جای عبدالناصر بود. قذافی آرزو داشت نسخه دوم جمال عبدالناصر باشد و جانشین او شود و اگر کسی می خواهد جهان عرب را رهبری کند، باید با اسرائیل بجنگد. قذافی صدر را یک مانع می دید و لازم می دید که او را از صحنه خارج کند»

به گفته چمی، صدر بلافاصله بعد از ورود به طرابلس کشته نشد؛ او را به زندان انداختند زیرا قذافی به جادوی سیاه اعتقاد داشت. بر اساس این باور قدیمی، شما نمی توانید کسی را در خاک خود بکشید. این را مقامات جدید لیبی بعد از سقوط رژیم قذافی، به خانواده صدر گفتند. شاید این باور خرافی مانع از کشتن او شد، ولی در نهایت جانش را نجات نداد. جنگ داخلی لبنان سالها ادامه پیدا کرد و این سؤال را ایجاد کرد که اگر آقای صدر زنده بود چه اتفاقی می افتاد؟

کسی به طور قطع جواب این سؤال را نمی داند اما همه می دانند که با رفتن صدر، کشور شاهد چه رخدادهایی شد. بهترین راه برای ارج نهادن به نام و یاد سید موسی صدر، ساختن لبنانی است که او در زمان حیات خود آرزوی دیدن آن را داشت و برای ایجادش تلاش می کرد. صلح، همزیستی بین همه اقوام و مذاهب و حمایت از هموطنانی که روزهای سختی را می گذارنند، میراثی است که از سید موسی صدر به جا مانده و بر ما است که در پاسداشت آن بکوشیم

منبع: نشنال اینترست

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما