الف: شرايط

1. دين و اخلاق

رسول اكرم صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله ‏وسلم مى ‏فرمايد: « چنانچه، فردى به خواستگارى دختر شما آمد و دين و اخلاقش را پسنديديد، جواب ردّ به او ندهيد، و دخترتان را به ازدواج او درآورديد.

معيارى كه پيامبر پيش روى ما نهاده همان معيار عقل است. البته شوهر بايد ، قادر به تأمين زندگى زن بوده و مبتلا به بيمارى ‏هاى مسرىِ صعب العلاج و بيمارى ‏هایي كه مانع آميزش جنسى مى‏ شود نباشد. در صورتى كه اخلاق هر كدام از زن و شوهر ناپسند باشد، زندگى آنان تبديل به جهنم خواهد شد. همچنين وقتى پايبندى دينى، كه فرد را از ارتكاب خلاف باز مى ‏دارد در ميان نباشد، ممكن است زن و مرد دچار مفاسد و انحرافات اخلاقى گردند.

دين و اخلاق را مى ‏توان از پيشينه افراد شناخت. البته اين ملاكها درباره زن نيز هست، كه از جمله آنها، حجاب و عفت و پاكدامنى اوست. در مورد زيبايى و ثروت و موقعيت اجتماعى و مانند آنها نيز، بايد گفت: هيچ‏كدام ملاك ومعيار تلقى نمى ‏شود. درست است كه اين موارد نوعى كمال به شمار مى ‏آيند، و در بعضى روايات نيز به آنها اشاره شده، ولى اصولاً نمى ‏توان اين را يك معيار ثابت و اساسى قلمداد كرد.

در مورد سن، معيار اسلام آن است كه هر زنِ شوهر از دست داده و هر مردى كه همسرش مرده است مى ‏تواند بى هيچ مشكلى ازدواج كند، اگرچه هم ‏سن بودن بهتر است اما هم ‏سن بودن يا هم‏ سن نبودن مانعى براى ازدواج نيست. در تاريخ اسلام نيز مى بينيم اسماء بنت عُميس نخست با جعفر طيار، پس از آن با ابوبكر و سپس با على عليه ‏السلام ازدواج كرد.

على عليه ‏السلام نيز پس از فاطمه زهرا با زنان ديگر، با، سِن‏ هاى متفاوت، ازدواج كردند. اين نشان مى ‏دهد كه بسيارى از مسلمانان به‏ ويژه در روزگار گذشته سن را در ازدواج ملاك نمى ‏دانستند.

2. قدرت بر تأمين نفقه

يكى از مهمترين امورى كه در اداره خانه بايد مورد توجه قرار گيرد، مسئله هزينه يا به اصطلاح تأمين نفقه خانواده است. خداى متعال مى ‏فرمايد:« اگر تنگدست باشند، خداوند آنان را از فضل خويش بى نياز خواهد كرد.»

اين مسئله به اثبات رسيده كه نوعا افراد مجرد انگيزه ‏اى براى كسب مال و ثروت اندوزى ندارند. ولى افراد متأهل چون احساس مسئوليت مى‏ كنند دست به فعاليت و تلاش مى‏ زنند. البته درست است كه رزق و روزى مانند همه امور دنيا، امرى غيبى است و از يك رشته از اسباب ظاهرى و واقعى (اراده خداوند متعال)پيروى مى‏ كند؛ اما در عين حال شايسته است هزينه زندگى، مانند مسكن و غيره با تلاش و كار تحصيل شود.

از اين ‏رو برخى مؤسسات خيريه مى ‏توانند خانه‏ هاى ساده ‏اى ساخته، و آن‏را به‏ صورت اقساط در اختيار زوج ‏هاى جوان قرار دهند، تا مشكل مسكن آنان حل شود. همين‏ طور با ايجاد شغل ‏هاى گوناگون مانند ايجاد باغ ‏ها، مرغدارى‏ ها، دامدارى ‏ها و صدها شغل ديگر كه متناسب با زمان باشد مى ‏توان مشكل هزينه زندگى جوانان را برطرف كرد.

3. كفو بودن

اسلام مرد مسلمان را كفو زن مسلمان قرار داده است، و اين مسئله پيوسته يك اصل معمول در تمامى سرزمين هاى اسلامى بوده است. اما بعدها مادى‏ گرايى و گرايش به نژاد و مليّت جاى گردن نهادن به دستورات اسلام را گرفت و مرز بندى ‏ها پيدا شد.

درگذشته، كسانى كه از هندوستان، پاكستان، ايران، كشورهاى خليج فارس، سوريه و لبنان به عراق مى‏ آمدند، با هم ازدواج مى‏ كردند. همچنین تجارت و بازرگانى و داد و ستد اجناس و بهره ‏بردارى از منابع خاك و آب كار آسانى بود. افراد براى رفت و آمد بين سرزمين ‏هاى اسلامى نيازى به گذرنامه نداشتند، چون اساساً چيزى به نام مرزهاى جغرافيايى در بين نبود. در آن زمان هيچ‏كدام از آزادى هاى اسلامى از افراد سلب نمى ‏شد و چيزى به نام ماليات بر درآمد و توليدات وجود نداشت.  

در هر صورت لازم است مسلمانان تا جايى كه می توانند، از نو مقررات و قانون ‏هاى اسلامى را در همه زمينه‏ ها و به ‏ويژه درباره هم كفو بودن زن و مرد مسلمان براى ازدواج، به اجرا در آوردند.

4. رضايت طرفين

«الناس مسلطون على أَموالِهم وَ اَنفُسهم»؛ اختيار جان و مال مردم به دست خودشان است.

اين يك اصل مهم اسلامى است، ولى مسلمانان آن را كنار گذاشته و به آن بى ‏توجهى كردند، درحالى كه غربى‏ ها به همان اندازه كه به آن عمل كردند به پيشرفت و شكوفايى رسيدند. اين اصل بايد در مورد ازدواج نيز اجرا شود، چرا كه زن و مرد در گزينش آنچه خداوند مباح ساخته آزاد هستند، مگر در مورد دوشيزه كه جمع زيادى از فقها در مورد او، اجازه ولى (پدر يا جد پدرى) را شرط دانسته ‏اند. بنابراين، رضايت دختر و اجازه ولى لازم است، گرچه مجبور ساختن دختر و پسر مطلقاً جايز نيست، زيرا اين اجبار علاوه بر اين كه با عقل و شرع تعارض دارد، باعث بروز مشكلات متعدد ديگرى مى‏ شود كه ساده‏ ترين آنها جدايى و طلاق است. گاهى نيز به مرحله قتل و خودكشى مى ‏رسد، چيزى كه امروزه بسيار اتفاق مى افتد.

ازدواج به معناى معاشرت زن و مرد با هم است، يعنى آن دو، شب و روز، در سفر و حضر و در كليه شرايط گوناگون در كنار هم هستند، پس بايد ازدواج آن دو با يكديگر نيز بر اساس شناخت، خشنودى و پذيرش يكديگر باشد. پس هيچ كس حق ندارد آنان را به اين كار مجبور كند.

5. حقوق زن و مرد

مرد جز در مسئله همخوابگى متعارف، و ممانعت از بيرون رفتن در غير از موارد شرعى، حقى بر زن ندارد، خداوند مى ‏فرمايد: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِى عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»؛ به ميزان وظايفى كه بر عهده زنان است، داراى حق بر مردان مى ‏باشند و يا «هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ»؛ زنان لباس شما و شما لباس آنان هستيد. بنابراين، مرد مطلقاً اجازه ندارد به همسرش اجحاف كند.حتى زن مى تواند، مكان زندگى كردن را نيز جزو شرطهاى ازدواج قرار دهد. اگرچه بهتر است چنين شرطى را مطرح نكند. و باز زن مى ‏تواند شرط كند در صورتى كه شوهرش او را طلاق دهد در مال او صاحب حق باشد. به همين ترتيب صاحب اختيارات ديگرى است كه مشمول حرمت يا وجوب نيستند. همين‏طور زن مى تواند با مرد شرط كند زن ديگرى اختيار نكند یا به فتوای برخی فقها مرد او را طلاق ندهد، و مى ‏تواند در طلاق وكيل خود باشد.

در روايتى منصور بن يونس مى ‏گويد: به ابوالحسن عليه‏ السلام عرض كردم: شريكى دارم كه همسرش را طلاق داد، و سپس تصميم گرفت مجدداً به او رجوع كند، اما زن گفت: نه، به‏ خدا سوگند هرگز با تو ازدواج نخواهم كرد تا وقتى كه به خدا سوگند بخورى [و تعهّد شرعى بدهى] كه ديگر مرا طلاق ندهى و با زن ديگرى ازدواج نكنى؛ امام فرمود: آيا آن مرد پذيرفت؟ گفتم: آرى قربانت گردم؛ امام فرمود: بد كارى كرد، زيرا او نمى ‏داند روزگار با او چه خواهد كرد.سپس فرمود: اينك به او بگو شرط زن را پاس دارد، زيرا رسول اكرم فرمود: «اَلْمُسْلِموُنَ عِنْدَ شُرُوطِهِم؛ مسلمانان پايبند شرطهاى خويش هستند.»

ب: موانع

ازدواج در اسلام مبتنى بر سادگى، پرهيز از تكلّف، كنار گذاشتن شرايط مشكل‏ زا و رسوم غيراسلامى و حذف پاره‏ اى امور شكلى و ظاهرى است كه سنت‏هاى غلط اجتماعى آنها را در گذر زمان پديدآورده است. به‏ عنوان نمونه خود دارى از دريافت دستمزد در مقابل جارى ساختن صيغه عقد امرى بود كه در گذشته باعث آسان بودن ازدواج مى‏ شد. در حدود پنجاه سال قبل در كشور عراق اين‏ چنين بود، در آن زمان عالمى كه صيغه عقد را جارى مى‏ كرد در مقابل اين‏كار حق الزحمه‏ اى نمى‏ گرفت. ترديدى نيست كه شرايط هرچند كوچك و ناچيز باشند وقتى با هم جمع شوند، مشكلات عمده ‏اى را پديد مى ‏آورند. چنانچه، اين موانع و قيد و بندها و به ‏طور كلى رسم‏ هاى نادرست  كه متأسفانه در روزگار عقب‏ مانده ما بسيار فراوانند  از سر راه ازدواج برداشته شود، اين سنت پسنديده، امرى سهل وآسان مى گردد كه همه مى ‏توانند به راحتى و بى ‏هيچ دغدغه خاطرى ازدواج كنند.

سنت هاى غلط

بعضى از سنت‏ ها چنان در اذهان مردم رخنه كرده كه گويى وحى مُنزل است. حال آن كه نه تنها هيچ ارتباطى با دين مقدس اسلام ندارد، بر عكس، احكام آن را نقض مى ‏كند.

قرآن كريم نيز، اين افراد را كه بى ‏هيچ دليل و برهانى پايبند برخى رسوم و سنت‏هاى غلط هستند، مورد نكوهش قرار داده است. مصيبت آن است كه پاره‏ اى از اين رسوم جنبه تقدس به خود گرفته و عده ‏اى سعى مى ‏كنند به آنها به عنوان يك امر مقدس عمل كنند.

مثلاً، يكى از سنت ‏ها، كه از نگاه عقل و شرع هم پايه و اساسى ندارد، توجه به تقارن دو ستاره در هنگام ازدواج است.حقيقت اين ‏است كه ستاره عروس يا ستاره داماد تأثيرى در زندگى زناشويى آنان ندارد. درست است كه حضرت امام باقر عليه ‏السلام در حديثى مى ‏فرمايد: «اِنَّ مَنْ تَزَوَّجَ وَ الْقَمَر فِى العَقرَبِ لَمْ يَرَالْحُسْنى؛ هر كس در هنگام قمر در عقرب ازدواج كند، خير نخواهد ديد؛ ولى شايد همين مشكل نيز با خواندن دعاهاى وارده و آيات قرآنى و صدقه دادن رفع شود.

هم‏چنين، اين‏كه دخترى را به نام پسرى قرار دهند و يا برعكس، شايسته نيست؛ زيرا باعث نزاع و اختلاف مى ‏شود، از اين رو حرمت مجبور كردن دختر يا پسر به ازدواج با فرد معينى مورد اتفاق همه علماست.

يكى ديگر از سنت هاى بى ‏پايه اين است كه زن و شوهر فاميل نباشند كه اين هم از غرب وارد جهان اسلام شده است. سفارش به پرهيز از ازدواج فاميلى، قابل قبول نيست، زيرا ازدواج على و فاطمه و برخى ديگر از امامان معصوم ازدواج فاميلى بوده است. حتى از پيامبر روايت شده است كه روزى، به فرزندان على عليه ‏السلام و عقيل نگاه كرد و فرمود:

« دختران ما براى پسران ما، و پسران ما براى دخترانمان هستند.»

برگرفته از کتاب نظام خانواده در اسلام و تمدن های دیگر توشته آیت الله سید محمد شیرازی

نظر شما